هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
آتش گرفت، نِی چه رسد نای، مادرم
مرثیه سر گرفت به هرجای مادرم
با فاطمه شروع همه روضه هایمان
پایان ناله ها همه ای وای مادرم
✍مجیدطاهری
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
شاعر:
حسن بیاتانی
موضوع:
حضرت فاطمه علیهاالسلام
امام حسین علیهالسلام
شهدا
گونه:مرثیه
قالب شعر:غزل
مناسبت:فاطمیه
منبع:از دوشنبه تا جمعه, شهادتنامه
وزن:مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
........................................
دیر آمدم... دیر آمدم... در داشت میسوخت
هیأت، میان «وای مادر» داشت میسوخت
دیوار دم میداد؛ در بر سینه میزد
محراب مینالید؛ منبر داشت میسوخت
جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر: آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد؛ هیأت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادم آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد، سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت؛ آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود، اصغر داشت میسوخت
سربند یازهرای محسن غرق خون بود
سجاد، از سجده که سر برداشت، میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود؛ معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق، سر تا پای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال، گُل میداد؛ خنجر داشت میسوخت
شب بود؛ بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
::
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت میسوخت
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
عرشیان دور سر زهرا فقط پر می زنند
بهر مستی از شراب ناب کوثر می زنند
.
معنی آب حیات آب وضوی فاطمه ست
خضر و عیسی نیز از این باده ساغر می زنند
.
آسمان ها موقع سجده به ذات کبریا
با توسل بوسه بر جا پای کوثر می زنند
.
هرچه خیرات است در عالم ز خیر فاطمه ست
خیرهای عالم از خیرالنسا سر می زنند
.
مثل سلمان باش در عرض ادب بر فاطمه
چون که سلمان ها همیشه با وضو در می زنند
.
در مدینه شأن زهرا را ولی نشناختند
با تبر بر ریشه ی یاس پیمبر می زنند
.
باغ را آتش زدند و یاس بین شعله سوخت
شعله با این کارها بر عرش داور می زنند
.
تا که می بینند زهرا آمده در پشت در
بی ادب ها ، بی وضوها با لگد در می زنند
.
بدتر از این موقعی که در به شدت باز شد
خانمی را پیش چشم خیس شوهر می زنند
.
هرچه میگوید نزن نامرد ! بارم شیشه است
حضرت صدیقه را از بغض ، بدتر می زنند
.
تازه بعد از این همه ظلم و جفا بر فاطمه
می نشینند و فقط طعنه به حیدر می زنند
.
مادر سادات دارد می رود از خانه و
اهل عالم در غمش بر سینه و سر می زنند
.
.
.
✍مهدی نظری
نقد: قافیه و ردیف《در می زنند》دوبار تکرار شده است.
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
شاعر
حافظ شیرازی
موضوع
شعر عرفانی
شعر کاربردی
قالب شعر:غزل
منبع:دیوان حافظ شیرازی
وزن:فاعلاتن مفاعلن فعلن
.......................
دل سراپردۀ محبت اوست
دیده آیینهدار طلعت اوست...
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پردهدار حریم حرمت اوست
بی خیالش مباد منظر چشم
زآن که این گوشه جای خلوت اوست
هر گل نو که شد چمن آرای
زَاثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
ملکت عاشقی و گنج طرب
هر چه دارم ز یمن همت اوست
من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
فقر ظاهر مبین که «حافظ» را
سینه گنجینۀ محبت اوست
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
شاعر
رضا حاجحسینی
موضوع
حضرت فاطمه علیهاالسلام
گونه:توسل
قالب شعررباعی
وزن:مفعول مفاعیل مفاعیلن فع (رباعی)
برچسب:صلوات
...................
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
ای باغ! گل یاس اگر میخواهی
بر حضرت زهرا صلواتی بفرست
هدایت شده از 📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
شاعر
مرضیه نعیم امینی
موضوع
حضرت فاطمه علیهاالسلام
گونه:مرثیه
قالب شعرغزل
مناسبت:فاطمیه
وزن:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
...............................
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
گریهها میکرد تا اُمّت شود بیدار... حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بیخواب شد
پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود
ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد...
بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند
باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد
حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه
از طناب دور دستان علی بیتاب شد
ما نمیدانیم، «نَعلُ السیف» میداند چرا
«مرتضایم را نبر» «فضه مرا دریاب» شد...
﷽
غزل امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
یک نکوروی ندیدم که گرفتار تو نیست
نیست در مصر، عزیزی که خریدار تو نیست
لاله ای را نتوان یافت درین سبز چمن
که دلش سوخته ی آتش رخسار تو نیست
هر کجا صاف ضمیری ست ترا می جوید
آبِ آیینه همین تشنه ی دیدار تو نیست
نه همین بر گل رخسار تو شبنم محوست
دیده ی کیست که محو گل رخسار تو نیست؟
دامن حُسن تو از دیده ی ما پاکترست
گل شبنم زده در عرصه ی گلزار تو نیست
خوب کردی که رُخ از آینه پنهان کردی
هر پریشان نظری لایق دیدار تو نیست
هر که دست از تو کشیده ست چه دارد در دست؟
چه طلب می کند آن کس که طلبکار تو نیست؟
(صائب تبریزی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_زمان_عج
#غزل
دلتنگی برای امام زمان(عج)👇👇👇
این هفته نیز جمعۀ ما بی شما گذشت
آقا بپرس این که چه بر حال ما گذشت!
این هفته هفت روز به ظاهر گذشتنی
بر من ولی عزیز دلم، قرنها گذشت...
هفتاد گوشه ناله زدم تا که جمعه شد
جانم به لب رسید ولی جمعه تا گذشت
گفتند جمعه بوی تو میآورَد نسیم
اما نسیم آمد و سر در هوا گذشت
خورشید هم هوای مرا تازهتر نکرد
او هفت دفعه آمد و بیاعتنا گذشت
عمرم به سر رسید و از این دستْ جمعهها
تکرار شد، نیامدی و عمر ما گذشت
✍️ایوب پرندآور
اگر کشتند ما را حسبنَاالله
ز خون گردیده دریا حسبنَاالله
بلندست از جنایتهای صهیون
ز کشته پُشته دردا حسبنَاالله
به نیل آوردهاند از دیدهها اشک
اذان در مأذنهها حسبنَاالله
فقط سر مانده تنها زیر آوار
که خوانده بر بلندا حسبنَاالله
ز کودک تا کهنسالش به ناله
به جان دارند مأوا حسبنَاالله
به قطعه پیکری که مُثله گشته
نماز آرند آیا حسبنَاالله
رسولالله دَوّارٌ بِطِبِّه
کند ذکرش مداوا حسبنَاالله
امیرالمؤمنین تسکین نماید
یتیمان را به نجوا حسبنَاالله
زنان با فاطمه در بیتالاحزان
به ویل آرند آوا حسبنَاالله
حسن همراه عبدالله و قاسم
چه خوش کردهست معنا حسبنَاالله
حسین الگوی والا در جهاد است
بخوان لبیک تنها حسبنَاالله
ابوفاضل به نصرالله یار است
غریوش سوی اعدا حسبنَاالله
فلسطینی و لبنانی! بخوانید
ز قرآن نصر را با حسبناالله
بدان ضربه به ظالم یک فریضهست
مسلمان! خیز از جا حسبنَاالله
اگر خالیست دستت غیرتافزا
بکوبان مشت حالا حسبنَاالله
بتاز از خویش (طاهر) غیر بگذار!
به میدانها به رقصآ حسبناالله
✍️مجیدطاهری