مرثیه حضرت رقیه(سلام الله علیها)
به یزید گفتند: یکی از دختران امام حسین(علیه السلام) پدر را در خواب دیده گریه میکند و پدرش را میخواهد؛ گفت:بروید و سر پدرش را برایش ببرید؛ او کودک است و تشخیص نمیدهد؛ از طرفی شب است، شاید آرام بگیرد.
کودکی را که پدر در سفر است
دائماً چشم امیدش به در است
هرصدایی که ز در میآید
به گمانش که پدر میآید
گفت:الان پدرم مرا در آغوش گرفته بود، الان در خواب دیدم پدرم مرا میبوسید؛ دست نوازش به سرم میکشید؛ عمه جان من بیپدری ندیده بودم، مدتی است پدرم را نمیبینم.
اسلام سفارش کرده انسان به یتیم محبت کند؛ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)فرمود:«انا و کافل الیتیم کهاتین فی الجنه»انگشتان مبارک را کنار هم گذاشت و فرمود:کسی که یتیم را کفالت کند من و او در بهشت مثل این دو انگشت با هم هستیم؛ این قدر دربارۀ یتیم سفارش شده است؛ اما چه میگذرد بر یتیمی که یک وقت نگاه کند و ببیند سر بابا را مقابلش گذاشتهاند. زن ها تماشا میکنند؛ آقا علی بن الحسین(علیه السلام) نگاه میکند، این بچهها هم نگاه میکنند؛ رقیه روپوش طبق را کنار زد؛ یک قدری خیره خیره به سر بابا نگاه کرد، بعد دست برد و سر بابا را برداشت به سینه چسبانید و صدا زد:«یا ابتا من الذی ایتمنی عل صغر سنی؟من الذی قطع وریدک؟»بابا چه کسی مرا یتیم کرده؟چه کسی رگهای گردنت را برید؟«لیتنی کنتُ قبل هذا الیوم عمیاءً»ای کاش من کور شده بودم و سربریدهات را نمیدیدم!
من به فدای سر نورانیات سنگ جفا شکسته پیشانیات
بسکه دویدم عقب قافله پای من از ره شده پر آبله
به روی من ز بس زده خصم دون ز سیلیاش گشته رخم نیلگون
همین طوری که با پدر حرف میزد یک مرتبه دیدند رقیه ساکت شد؛ خرابه تاریک است، زنها به حال خود مشغول گریه بودند؛ با خود گفتند: شاید خوابش برده؛ زینب(سلام الله علیها) جلو آمد و رقیه را تکان داد ناگاه دید:«لقد فارقَ روحُهَا الدنیا»روحش از بدنش مفارقت کرده است.»(نظری منفرد، 1391، 234)
نظری منفرد، علی، (1391). در سوگ آل الله، قم:جلوه کمال.
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مرثیه
#روضه
﷽
امام حسن مجتبی(علیه السلام)
شور🎙
یه مدینه ی رویایی
اومده جلوی چشمام
این دفعه دیگه از شوقه
قطره قطره ی این اشکام
مثلا یه حرم داری
که تکِ توی این دنیا
مثلا توی صحن تو
هر دوشنبه میشه غوغا
شلوغه دور ضریح تو آقا
میون بارون اشکا
دوا میشه همه دردا
غریب آقام .....
.........
مثلا دیگه خاکی نیست
پر و بال کبوتر ها
مثلا رو به رو گنبد
شده خم همه ی سرها
مثلا توو بقیعت هست
پُره عاشق ِ دلداده
مثلا توی هر صحنت
آقا پنجره فولاده
میاد از ، گوشه به گوشه ی صحنات
سحر صدای مناجات
روا میشه همه حاجات
غریب آقام...
.......
مثلا وقتی از دوریت
عاشقات خونِ دل خوردن
توی روضه یه پرچم از
حرم حسن آوُردن
مثلا روی لبهایِ
زائرای تو هستش آه
توی سقاخونت یاده
لب قاسم و عبدالله
کشیدن ، پرچم سبز روی مزارت
هستش همیشه کنارت
شیعه ی دل بی قرارت
غریب آقام...
.........
مثلا نشده داغه
کوچه حرف نگوت آقا
مثلا نزدن طعنه
به سفیدیِ موت آقا
مثلا نکشیدی تو
توی دنیا عذاب آقا
مثلا داری یک همسر
تو شبیه رباب آقا
بمیرم ، چه قد مصیبت و غربت
کشیدی عمری تو حسرت
شهید شدی توی خونَت
غریب آقام....
✍محمد حسین رحیمیان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_حسن_علیه_السلام
#شور
﷽
🍂رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)
نوحه🍃
شهر مدینه شد صحرای محشر
صاحب عزا شده دخت پیمبر
شد حاجت روا
مولا مصطفی
یا بقیه الله آجرک الله
بعد از من می شود حیدر بی یاور
بی حرمت می شود سوره ی کوثر
می شود پرپر
در پشت آن در
یا بقیه الله آجرک الله
● نوحه امام حسن (علیه السلام)
مسموم کین شده سبط پیمبر
همسرش قاتلش الله اکبر
دارد مجتبی
برلب یا زهرا
یا بقیه الله آجرک الله
سردار جمل مرد نهروان ها
او کشته شده از زخم زبان ها
تنها و بی کس
افتاد از نفس
یا بقیه الله آجرک الله
● نوحه امام رضا (علیه السلام)
مرغ دل پر زده سوی خراسان
شب شهادت حضرت سلطان
مولای مظلوم
گردیده مسموم
یا بقیه الله آجرک الله
روی خاک حجره زند دست و پا
با یاد کشته روز عاشورا
نور دو عین است
یاد حسین است
یا بقیه الله آجرک الله
✍حسین محمدی فام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_حسن_علیه_السلام
#پیامبر_ص
#امام_رضا_علیه_السلام
#نوحه
﷽
امام حسن(علیه السلام)
زمینه🎤
دل بی سامونم، داره میره مدینه
میره (نزد) قبر، امام حسن میشینه
عمریه خاکی مونده حرمش، الهی که بمیرم من
یه حسی بهم میگه ضریحشو، یه روز بغل میگیرم
آرزوم، اینه که، بیام توو صحن و سرای حسن
دوست دارم، این دم و، بگم توو ایوون طلای حسن
"یا کریم یا حسن یا غریب یا حسن"
بازم چشمام خیسه، حال دلم عجیبه
برا آقایی که، توو خونشم غریبه
اوج غم غریبی یعنی این، که قاتلت زنت باشه
اونم شبیه دشمنای تو، تشنه ی رفتنت باشه
از همون کودکی، غریبه و غصه داره حسن
وای از اون غربتِ، قدیمی و ریشه دارِ حسن
"یا غریب یا حسن، یا کریم یا حسن"
یه داغی چهل ساله، روی دلش نشسته
همین داغ کهنه، غرورش و شکسته
حسن شهید کوچه ایه که، رو خاکا مادرش افتاد
تا گوشواره اش رو دید روی زمین، خدا میدونه جون داد
آتیش و، میخ در، یکی دوتا نیست آخه غصه هاش
سیلیِ، بی هوا، مثه یه کابوسه هر شب براش
"یا کریم یا حسن یا غریب یا حسن"
✍#محمد_جواد_صادقی
#یوسف_زندیه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_حسن_علیه_السلام
#زمینه