eitaa logo
📚کانال شعر،سبک و نکات مداحی🎙
7.8هزار دنبال‌کننده
620 عکس
156 ویدیو
94 فایل
برای شرکت در کلاس های آموزش مداحی دکترحاج مجیدطاهری با این شماره ها تماس بگیرید: ۰۹۱۲۱۸۳۸۲۶۸ ۰۲۱۳۳۲۵۰۹۳۰ در ایتا به شماره ۰۹۹۰۵۲۸۶۲۰۰ پیام دهید.
مشاهده در ایتا
دانلود
ورودحضرت معصومه(سلام الله علیها) به شهر قم تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند بانو! تو آمدی، سر هر سفرۀ تهی سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند باران گرفت و عطر هزاران گل انار... روی لبِ کویر، تبسّم گذاشتند از برکت قدوم شما شوره‌زارها رودی شدند و سر به تلاطم گذاشتند این شهر را به عشق شما «شهر اهل‌بیت» شهر ستارگان زمین... قم گذاشتند دستان مهربان تو را آسمانیان بر شانه‌های خستۀ مردم گذاشتند... ✍🏻مریم سقلاطونی
ورودحضرت معصومه(سلام الله علیها) سال‌ها شهر در اعماق سیاهی سخت است روز و شب بگذرد اما به تباهی سخت است نفس باغ به تکرار نیامد بالا آفتاب از سر دیوار نیامد بالا اینکه عمری فقط از سفره کپک برداری گندم و پنبه بکاری و نمک برداری خشکیِ باغچه‌ها روی زمین باقی ماند سال‌ها طی شد و این شهر چنین باقی ماند در فراموشیِ انجیر و انار و گندم ناگهان گفت نهیبی که هلا ای مردم آب در دست اگر هست زمین بگذارید تا خود صبح بر این خاک جبین بگذارید از تبار گل و آیینه کسی می‌آید «مژده، ای دل که مسیحا نفسی می‌آید» پس به همراه همان ابر که باران آورد مهربانی خدا در زد و مهمان آورد دختری آمده از ایل و تبار حیدر از هر آنچه بنویسیم فراتر، برتر وصف اورا نتوان گفت به صد منظومه گفته معصوم به او «فاطمۀ معصومه» آفتابی‌ست که اعجاز فراوان با اوست باد سرمست شده، عطر خراسان با اوست از سفر آمده‌ای خستۀ راهی بانو زنده کن وادیِ ما را به نگاهی بانو ما اسیریم و فقیریم و یتیم ای مهتاب دختر حضرت موسی! دل ما را دریاب قم کویر است کویری که تلاطم دارد چادرت را بتکان قصد تیمم دارد آمد این‌گونه ولی هر چه که آمد نرسید عشق همواره به مقصود به مقصد نرسید که اویس قرنی هم به محمد نرسید عاقبت حضرت معصومه به مشهد نرسید... قصه این بود و به وصفش قلم ما، درماند داغ دیدار برادر به دل خواهر ماند ماند تا پنجرۀ باغ اِرَم وا باشد حرم او حرم حضرت زهرا باشد ✍🏻سیدحمیدرضابرقعی
ورود حضرت معصومه(سلام الله علیها) این دشت پر از زمزمۀ سورۀ نور است این ماه مدینه‌ست که در حال عبور است این ماه مدینه‌ست که بر هودجی از نور می‌آید و این خطه پر از شادی و شور است گل می‌دمد از شش‌جهت جادۀ ساوه این دشت سراسر همه وجد است و سرور است تسبیح‌کنان است در این بادیه، هر سنگ صحرا همه در جاذبۀ فیضِ حضور است آواز صبوحی زده باران سحرگاه هر لالۀ این باغ یکی جام طهور است چاووش! صلایی بزن آهنگ پگاه است ای قافله! بشتاب که قم چشم به راه است چون از سفر آن محمل مأنوس برآید بس لالۀ خوش‌رنگ به پابوس برآید بر ساحت سجادۀ او جلوه به جلوه «سُبّوح» گل افشاند و «قُدّوس» برآید در مجلس فیضش چه اشارات لطیفی از عالَم معقول به محسوس برآید این ماه درخشنده چه ماهی‌ست که هر صبح خورشید پی دیدنش از طوس برآید آیینه در آیینه از ایوان بلندش صد باغ پر از جلوۀ طاووس برآید این روضه، سرای کرم ماست، بیایید ای اهل حرم! این حرم ماست، بیایید درهای بهشت از ملکوت تو گشوده‌ست صد دسته‌گل از دست قنوت تو گشوده‌ست در حلقۀ نورانی گل‌های سحرخیز سجادۀ تسبیح سکوت تو گشوده‌ست گلدستۀ نور تو گواه است که تا عرش ایوان جلال و جبروت تو گشوده‌ست در فصل دعا، دست نیاز گل مریم بر خان کریمانۀ قوت تو گشوده‌ست هر آیه‌ای از سورۀ نورانی کوثر فصلی به مقامات ثبوت تو گشوده‌ست این آینه تصویر به تصویر شکفته‌ست تصویر تو در آیۀ تطهیر شکفته‌ست ✍🏻 زکریا اخلاقی
ورودحضرت معصومه(سلام الله علیها) اجازه هست کنار حرم قدم بزنم برای شعر سرودن کمی قلم بزنم بساط شعر کریمانه را رقم بزنم و از نگاه پر از اشتیاق دم بزنم به کاشی در ساعت نوشته است چنین «سپهر سوده به خاک درش هماره جبین» خدا کند که همیشه فدایتان باشم کبوتری بشوم در هوایتان باشم   که خط آبی گلدسته‌هایتان باشم اسیرتان شده‌ام...؛ خاک پایتان باشم رسیده از لب بابا به ما ارادت قبل دو روز فاصله افتاده از زیارت قبل نمک چشیدۀ مهر تو «حوضِ سلطان» است همیشه شاعرتان قطره‌های باران است قرار آینه‌ها روبروی ایوان است ببین که قلب ترک خورده‌ام بیابان است شبیه گرد و غبارم ولی پر از دردم به خویش آمدم و در زمان سفر کردم رسانده‌اند به قم ردّ پای محزون را   تو آمدی و به هم ریختی قانون را نبرده‌ای به خراسان، دل پر از خون را ببین کنار خودت شوق اشعریون را سلام خواهر خورشید، آمدی از دور که با حضور تو بیتم شده‌ست بیت‌النور «رواق منظر چشم من آستانۀ توست» رسالت سفر عشق روی شانۀ توست تبسم همه از لطف بی‌کرانۀ توست چه عاشقانه در این قلب شهر، خانۀ توست رسید بارش باران عشق، هفده روز کویر قم به نگاه تو ایستاده هنوز میان حوض حرم شوق آسمان مانده‌ست هنوز عطر گل «باغ بابِلان» مانده‌ست کنار پنجره‌ها پلک نیمه‌جان مانده‌ست صدای خستۀ یک دختر جوان مانده‌ست که گفت: چادرتان جا برای ما دارد؟ خوشا به حال دلی که فقط تو را دارد میان برف به سویت کشیده شد راهم دخیل آینه‌هایم، نفس نفس آهم رسید تا به ضریح تو دست کوتاهم به غیر سایۀ تو سایه‌ای نمی‌خواهم بگیر در حرمت دست‌های خالی را نبین گناه مرا و شکسته بالی را... به سجده می‌روم و مثل ابر می‌بارم مطهّر است دلم، حال بهتری دارم به نور مسجد بالاسرت گرفتارم ستارگان حرم روشن‌اند و بیدارم چه سرخوشانه کسی گفت در دل حرمت که درسِ خارج ماه ا‌ست داخل حرمت نه حاج مولوی‌ام من، نه مثل کوثری‌ام نه مثل میثم و پروانه مست نوکری‌ام کنار توست که مشتاق لطف مادری‌ام نگاه کن به دل کوچک و کبوتری‌ام تمام حرف دلم را شنیده‌ای بانو و لحظه لحظه به دادم رسیده‌ای بانو ✍🏻علی پورزمان
هدایت شده از دکترمجیدطاهری
﷽ سرود در ولادت حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) ،،،،،،،،،،،، هنگام تابشِ نوری ز هَلْ اَتیٰ است میلاد سَیِّدی از نسل مجتبیٰ است جان ها پر از شمیم دل ها پر از نسیم یا سَیِّدَ الْکریم ، یا سَیِّدَ الْکریم روز ولادتِ فرزند احمد است روز شکفتنِ یاس محمّد است ما را رسد کریم ما را رسد نعیم یا سَیِّدَ الْکریم ، یا سَیِّدَ الْکریم روز تجلّیِ عبدالعظیم شد بگشوده سوی ما بابُ النَّعیم شد شد نورِ این حریم در آسمان مقیم یا سَیِّدَ الْکریم ، یا سَیِّدَ الْکریم شهر مدینه را نور دگر رسید عرش دل مرا شمس و قمر رسید مِهر وی از قدیم دل را شده سهیم یا سَیِّدَ الْکریم ، یا سَیِّدَ الْکریم ✍️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از دکترمجیدطاهری
﷽ عیدی که کرامتش عظیم آمده است از باغ بهشت چون شمیم آمده است یاران چو بهم رسند با شادی و شور گویند که آمده است ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از دکترمجیدطاهری
﷽ اي آنكه تو را عنايت از چند ولي ست از نسل حسن هستي و حُسنت ازلي ست حقا كه ثواب آستان بوسيِ تو همپاي زيارت حسين بن علي ست ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هدایت شده از دکترمجیدطاهری
﷽ افق فضل و شرف را قمری پیدا شد یا كه در طور ولایت شجری پیدا شد باز از بحر ولایت گهری پیدا شد نخل سرسبز ولا را ثمری پیدا شد در سماوات و زمین جشن عظیم‌ست امشب عید میلاد كریم ابن كریم‌ست امشب در ریاض علوی سرو روان این پسر است نجل مولای كریمان جهان این پسر است بهترین زادۀ ابناء جهان این پسر است فخر دین، قبلۀ دل، كعبۀ جان، این پسر است اوست سروی كه بُود دامن هستی چمنش صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش اهل فضل و شرف و علم زعیمش خوانند خیل عُبّاد همه عبد عظیمش خوانند صاحبان كرم و جود كریمش خوانند آیت رحمت رحمان و رحیمش خوانند اوست ماهی كه بر ابناء زمان می‌تابد نورش از ری به همه خلق جهان می‌تابد قامتش سرو و لبش كوثر و رویش ماه است زائر مرقد او زائر ثارالله است حرمش كعبۀ آمال دلِ آگاه است حَسنی حُسنش بر خلق چراغ راه است خاص و عامند ز هر سوی رهین كرمش دل صد قافله سرگرم طواف حرمش نعمت سایۀ این دسته گل عترت را بر شما داده خدا این شرف و رفعت را اهل ری قدر بدانید چنین نعمت را فیض همسایگی تربت آن حضرت را بال جبریل زده سایه به بام و درتان این شما، این حرم زادۀ پیغمبرتان یا حجاز است و بُوَد كعبۀ جاویدانش جان من، جان همه خلق جهان قربانش ری سپهر و حرم اوست مه تابانش برتر از عرش بُوَد بارگه و ایوانش دوست دارم كه شب و روز، ز لطف وكرمش پر زند مرغ دلم یكسره سوی حرمش آیۀ وحی در این خانه كتابت دارد زیر این قبّه دعا كن كه اجابت دارد زائر او به خدا فیض قرابت دارد در و دیوار حرم نقش نجابت دارد ماه صد انجمن اینجاست خدا می‌داند آفتاب حَسَن اینجاست خدا می‌داند خاك درگاه تو بر درد دل خسته شفاست سر به خاك حرمت گر نگذاریم جفاست ای گل باغ حسن عطر تو بر روح صفاست كرم و جود تو بر ما به عیان و به خفاست «ما به این در، نه پی حشمت وجاه آمده‌ایم» «از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم» حُسن پیدای حَسن سرّ نهانِ حسنی بلكه جانان همه خلق و تو جانِ حسنی تو به باغ دل ما سرو روانِ حسنی نخل طاها و گل عطر فشانِ حسنی ما به خاك حرمت روی نیاز آوردیم حاجت خویش به درگاه تو بازآوردیم عصمت فاطمه و عزّت حیدر داری تو مقام از سخن مدح فراتر داری تو عطا و كرم آل پیمبر داری ز حسین و ز حسن جلوۀ دیگر داری جان به قربان تو ای سیّد پاكیزه سرشت شهرری ازتو بهشت است بهشت است بهشت به تو و عزّت آباء کرامت سوگند به خدا و به رسول و به امامت سوگند به جلال و به كمال و به مقامت سوگند به نماز و به قعودت، به قیامت سوگند تو كه سایه به سر خلق دو عالم فكنی چه شود گر نگهی جانب «میثم» فكنی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈