eitaa logo
شاعرانه
25.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
836 ویدیو
81 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چه‌ها کرد از آن رنگ رخم خون در دل افتاد و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد غلام همت آن نازنینم که کار خیر بی روی و ریا کرد من از بیگانگان دیگر ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
بهشتِ زمین، صحن‌های رضاست هوای حریمش عجب جان‌فزاست به هر درد دشوار، نامش دواست به دل آن‌که آیینه‌ی حق نماست علی بن موسی الرضا المرتضاست شدم حاجی از طوفِ سلطان طوس دخیلم بر انوار شمس الشموس چه نامی‌ست نامش، انیس النفوس یکی هست و با هر دلی آشناست علی بن موسی الرضا المرتضاست قسم بر نمِ اشک رخساره‌ها به آقاییِ صاحبِ چاره‌ها عیان‌ است از صوت نقاره‌ها برای من آن‌کس که کهف الوراست علی بن موسی الرضا المرتضاست کریم است هم در حسب، هم نسب به ما مرحمت می‌کند بی سبب به وصف و به عنوان و ذکر و لقب... چه کس عالِم اهل بیت ولاست؟ علی بن موسی الرضا المرتضاست شده بهترین ذکر دنیا علی تسلای جانِ احبا علی "اگر خسته جانی بگو یاعلی" که چون مرتضی آن‌که مشکل گشاست علی بن موسی الرضا المرتضاست توسل نما کنج صحن عتیق چه سهل است این‌گونه طی طریق برات سفر را بگیر ای رفیق کریمی که بانی کرب و بلاست علی بن موسی الرضا المرتضاست ** به امر رضا گریه کن بر حسین بزن ناله با قلب مضطر، حسین به روی زمین ماند، بی سر حسین امامی که بیتاب آن سرجداست علی بن موسی الرضا المرتضاست به یاد حسین و تن درهمش به یاد حصیر و به یاد غمش دو پلکش شده زخم از ماتمش کسی که دلش خون از آن ماجراست علی بن موسی الرضا المرتضاست 📜 @sheraneh_eitaa
عاشقی محنتِ بسیار کشید تا لبِ دِجله به معشوق رسید نشده از گل رویش سیراب که فلک دسته گلی داد به آب نازنین چَشم به شط دوخته بود فارغ از عاشق دلسوخته بود دید در رویِ شط آمد به شتاب نو گلی چون گل رویش شاداب گفت بَه بَه چه گل زیبایی ست لایق دست چو من رعنایی ست حیف از این گل که برد آب او را کند از منظره نایاب او را زین سخن عاشق معشوقه پرست جست در آب چو ماهی از شست خوانده بود این مَثل آن مایه ناز که نکویی کن و در آب انداز خواست کازاد کند از بندش نام گل برد و در آب افکندش گفت رَو تا که ز هجرم بِرَهی نام بی مهری بر من ننهی موردِ نیکیِ خاصت کردم از غم خویش خلاصت کردم باری آن عاشق بیچاره چو بط دل به دریا زد و افتاد به شط دید آبی است فراوان و دُرست به نشاط آمد و دست از جان شست دست و پایی زد و گل را بربود سوی دلدارش پرتاب نُمود گفت کای آفت جان سُنبلِ تو ما که رفتیم ، بگیر این گُلِ تو! بِکُنَش زیب سَر ، ای دلبر من یاد آبی که گذشت از سر من جز برای دل من بوش مکن عاشق خویش فراموش مکن خود ندانست مگر عاشق ما که ز خوبان نتوان خواست وفا عاشقان را همه گر آب بَرَد خوبرویان همه را خواب بَرَد 📜 @sheraneh_eitaa
مثل نسیم صبح و سحرگاه می رود هرکس میان صحن حرم راه می رود از هرچه غصه دارد و غم می شود رها هر سائلی که خدمت این شاه می رود وقتی فرشته های حرم بال می زنند از سینه های شعله زده آه می رود این جا بهشت روی زمین فرشته هاست از این زمین فرشته به اکراه می رود خورشید در طواف حرم وه! چه دیدنی ست هرشب به پای بوسی آن ماه می رود «باب الجواد» راه ورودی به قلب توست حاجت رواست هرکه از این راه می رود 📜 @sheraneh_eitaa
چه روضه‌ای‌ست، که دل‌ها کبوتر است اینجا به هر که می‌نگرم، محو دلبر است اینجا غریبه نیستی ای دل، در این مقام کسی‌ست که با تو از همه‌کس آشناتر است اینجا ستارۀ سحری از حریم شاهچراغ به آفتاب بگو مهرپرور است اینجا از این حرم طلب نور کن، در اول صبح چه احتیاج به افشاندن زر است اینجا؟ فرشتگان همه گرمِ طواف این حرم‌اند شکوهِ سعی و صفا حیرت‌آور است اینجا به صدق کوش و دو رکعت نماز عشق بخوان «حریم سوم آل پیمبر» است اینجا بِبال شیراز، «اقلیم آفتاب»! به خود که از «شهید خراسان» برادر است اینجا به نام نامی «احمد» قیام باید کرد که آب و آینه با هم برابر است اینجا به آیه آیۀ «والشمس والضحی» سوگند که نقش روشنِ آیات «کوثر» است اینجا به عطر گلشن یاسین، به بوی یاس قسم که از شمیم ولایت معطّر است اینجا به شوق عرض ارادت بیا و چون «حافظ» بگو که «خال رخ هفت کشور» است اینجا بیار سینۀ سینا در این حرم با خود حریم «زادۀ موسی بن جعفر» است اینجا اگر به دیدۀ دل بنگری، به شهپر خویش امین وحی خدا، سایه‌گستر است اینجا بگو بلال بیاید اذان بگوید باز که جای گفتن «اللّه اکبر» است اینجا 📜 @sheraneh_eitaa
میرزا عبدالرحیم سابلاغی، مشهور به وفایی (زادهٔ ۱۲۶۴ قمری در مهاباد، درگذشتهٔ ۱۳۱۸ قمری) (به کردی: وەفایی) فرزند ملاغفور، فرزند نصرالله، از طایفهٔ ملاجامی، شاعر کرد اهل مهاباد است. عمدهٔ شهرت وی به‌واسطهٔ غزل‌های پرشور کُردیش است. وی علاوه بر کردی، زبانهای فارسی، عربی و ترکی را هم می‌دانسته و به زبانهای فارسی، عربی و کردی شعر گفته، ولی بیشتر اشعارش به زبان کردی است. در مهاباد به شغل مکتب‌داری مشغول بوده و راه امرار معاش وی از این طریق بوده‌است. وفایی در سن بیست سالگی به عزم سفر استانبول از مهاباد بیرون می‌رود، اما پس از رسیدن به نهریه و ملاقات با شیخ عبیدالله شمزینان از ادامه سفر منصرف شده همان‌جا می‌ماند و به طریقه نقشبندیه تمسک می‌کند و یک سال بعد از آن‌که مرشدش از سفر حجاز برمی‌گردد، به شهر مهاباد مراجعت می‌نماید و تأهل اختیار می‌کند. وفایی در دوران عمر خود دو بار به حج مشرف شده‌است که در سفر دوم درگذشت و همانجا در عربستان به خاک سپرده شد. 📜 @sheraneh_eitaa
ای به یادت عاشقان را هر نفس خلوت اندر خلوت اندر خلوت است ای حدیثت کشتگان را هر زمان شربت اندر شربت اندر شربت است ای وصالت عاشقان را دم به دم عشرت اندر عشرت اندر عشرت است ای جمال ذو الجلالت لایزال وحدت اندر وحدت اندر وحدت است خون بهای یک نظر از روی تو جنت اندر جنت اندر جنت است یک نفس بی یاد رویت زندگی حسرت اندر حسرت اندر حسرت است یک زمان بر خاک کویت بندگی قربت اندر قربت اندر قربت است دردمندم «یا أنیس العاشقین» تا به کی؟ جان مبتلای فرقت است! مستمندم «یا جلسی العارفین» تا به کی؟ دل در بلای هجرت است! مستحق و مفلس و درمانده ام «یا کریم أکرم» که وقت همت است رو سیاه و عاصی و شرمنده ام «یا رحیم ارحم» که روز رحمت است گر «وفایی» را گنه بسیار شد رحمت عامت محیط کثرت است 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | از تربت تو عسل، شفا می‌گیرد با نام تو اوفتاده، پا می‌گیرد خورشید، تب‌آلوده میآید هرصبح از توس، برات کربلا می‌گیرد... شعرخوانی آقای میلاد عرفان پور حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) 📜 @sheraneh_eitaa
در بندِ پریشانیِ بی‌اندازه هر روز رسد به‌من بلایی تازه آشفته کند مرا نسیمی آرام مانند کتاب‌های بی‌شیرازه 📜 @sheraneh_eitaa
دلبرا! ای که ترا طبع سخن‌پرور من! مهربان کرد که دستی بکشی بر سر من سکه ای را که (پری) لطف نمودی برسید ای پری روی و پری خوی و پری پیکر من تو خودت نیز پری هستی و بهتر، زیرا عوض این پری آن به که خودآئی بر من از پری بودنت آنقدر به من معلومست که مرا بینی و خود غائبی از منظر من گرچه من سایه تو نیز ندیدم لیکن، باز هم کم نشود، سایه تو از سر من 📜 @sheraneh_eitaa
از بس خوش و مست و دلربا می‌آیی چون باد بهار جان‌فزا می‌آیی دل خانهٔ عشق توست آبادش دار چون خانه خراب شد کجا می‌آیی 📜 @sheraneh_eitaa
‍ چون شبی دیدم تو را در خواب، پهلویِ خودم بعد از آن شب باز می خوابم به پهلو؛ بیشتر شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa