میرزا حسین کریمی مراغهای در ۱۲ مرداد ۱۳۱۰ در مراغه به دنیا آمد.
وی شاعر معاصر آذربایجان ایران و ساکن شهر مراغه بود.
کریمی مراغهای در شهرستان مراغه و در خانوادهای دیندار و شیعه چشم به جهان گشود. سال ۱۳۳۸ در ۲۸ سالگی نخستین جلد کتاب خود را به نام رنگارنگ در قطع جیبی و سیصد صفحه به چاپ رساند.
کریمی مراغهای ادامهدهندهٔ سبک سنّتی و کلاسیک شعر بود و غالباً در اشعار طنز خود رسم و رسوم زمانهٔ خود را به باد انتقاد گرفته است. اکثر اشعار او هرچند به ترکی آذربایجانی سروده شدهاند ولی به علت مقید بودن به سبک قدیم و اوزان شعری با تعبیرات و اصطلاحات عربی و فارسیِ بسیاری آمیختگی دارند.
کریمی مراغهای با اینکه طنزپرداز بود در زمرهٔ شاعران اهل بیت نیز قرار میگرفت و آثاری در سبک نوحه و مرثیه نیز دارد شعری با مطلعِ:
عبّاسه بو دشتِ کربلانی صحرای قیامت ائتدون ای اوخ ووردون اوزووی بو قانلی مشکه، عبّاسی خجالت ائتدون ای اوخ
از نامدارترین اشعار اوست که معمولاً در شب و روز تاسوعا در هیئتهای عزاداری ترکزبان خوانده میشود.
مجموعههای طنز وی در ۱۶ جلد با عنوان رنگارنگ چاپ شده است. کتاب ارجنامه استاد میرزا حسین کریمی مراغهای در سال ۱۳۹۵ خورشیدی به کوشش محمدحسین قابلنژاد سردرودی در شهر مراغه رونمایی شد.
و در نهایت به دلیل کهولت سن و نارسایی برخی از اعضای بدنش از جمله قلب در ۲۰ بهمن ۱۴۰۱ درگذشت.
#معرفی_شاعر #کریمی_مراغه_ای
📜 @sheraneh_eitaa
اوغلانلار ایچینده بارک الله بیزیم اوغلان
بیر دسته قزل گول دی ماشا الله بیزیم اوغلان
هچ صنعته علم و ادبه رغبتی یوخدور
بیر درّ گرانمایه دی هیچ قیمتی یوخدور
پاکیزه بیر اوغلان دی فقط غیرتی یوخدور
جرئتده پشیک حیله ده روباه بیزیم اوغلان
اوغلانلار ایچینده بارک الله بیزیم اوغلان
مکتب ندی مذهب ندی مسلک ندی قانماز
وورّام دوگه رم هچ سوزیمه ذرّه جه قالماز
بیر گون اوتوزار بیر گون اوتار هچ ایشیم اولماز
بیر اوددی دوشوب جانیمه واه واه بیزیم اوغلان
اوغلانلار ایچینده بارک الله بیزیم اوغلان
هر دم گوره سن که یوزیمه بیر قاضیلاندی
باش ویرمرم الدن سالارام تازه جواندی
بئینی دولی قاندی هله جاهلدی ناداندی
میخانیه ده تازه تاپوپ راه بیزیم اوغلان
وردوقجا نصیحت گوره سن آغزنی اگدی
بیر سوز دیرم تز گوره سن قلبینه دگدی
بیر پارچا تکبّر، دیسن بس قوری بگدی
افلاک کمالاته اولان ماه بیزیم اوغلان
هر دم دیرم آی بالا بسدور داخی ال چک
گل منله گیداخ مسجده یا مکتبه گوچک
اوچ یاندان آتاللار یوزیمه بوللی توپورجک
گاهی آناسی گاه باجیسی گاه بیزیم اوغلان
هر بیر زادی تکمیلدی اما پولی یوخدور
بیر دایچادی افسوس بلینده چولی یوخدور
بو مرثیه مجلیسلرینه هیچ یولی یوخدور
چوخ قورخورام آخر اولا گمراه بیزیم اوغلان
ایمدی نه ادب وقتیدی بو تازه جوانین
بولمور هله کیفیّتنی یاخشی یامانین
نیلوم بابا وضعی بله دور ایمدی زمانین
اوغلانلارا نسبت گنه والله بیزیم اوغلان
گر گلسه بو بایرام دوزه لر یرمیه یاشی
منله دولانوب ایمدیه تک امر و معاشی
بیر جوت دو قلاسه بوغی بیر بوکسری باشی
باخ گور نجه اوغلاندی سن الله بیزیم اوغلان
باش قوشمارام اصلا ایله گلدی بله گیتدی
تای توشلارینان دوردی قوشولدی چوله گیتدی
میخانیه گیتدی مثلا دندله گیتدی
عیبین دوشونر ایستسه الله بیزیم اوغلان
یومیّه بونون جیره سیدور بش قوطی سیگار
هاردا قازانور هاردا چکور ایلمز اظهار
هاردا اوتورور هاردا دورور آخ نه ایشیم وار
اما دادانوب تریاکا گاه گاه بیزیم اوغلان
اوّلدن ایله خوشلامادی درس کتابی
بیلدی بو یالان علملرین یوخدی ثوابی
ایمدی تاری حفظ ایلیه جیب گیردی حسابی
هر حیله ده هر فنّده آگاه بیزیم اوغلان
آنجاق نگران قالما کریمی کفی سازدی
بیر بیله که تعریف ایلدیم بیل گنه آزدی
بیر خوش دانشان مرت ایلین مسخره بازدی
قاه قاه گنه قاه قاه گنه قاه قاه بیزیم اوغلان!
بیر دسته قزل گلدی ماشا الله بیزیم اوغلان
#شعر #کریمی_مراغه_ای
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعر خوانی مرحوم استاد کریمی مراغه ای در حضور امام خامنه ای(مدظله العالی)
📜 @sheraneh_eitaa
حالا من و تو در التهابی دیگر
در پاسخ منکران، جوابی دیگر
دنبال طلوع آفتاب عدلیم
پس جمعۀ عهد و انقلابی دیگر
#شعر #انتخابات #سیدمهدی_حسینی
📜 @sheraneh_eitaa
دید موری در رهی، پیلی سترگ
گفت باید بود چون پیلان، بزرگ
من چنین خُرد و نَزارم زان سبب
که نه روز آسایشی دارم، نه شب
بار بُردم، کار کردم هر نَفَس
نه گرفتم مُزد، نه گفتند بس
ره سپردم روزها و ماهها
اوفتادم بارها در راهها
خاک را کندیم با جان کندنی
ساختیم آرامگاه و مأمنی
دانه آوردیم از جوی و جَری
لانه پر کردیم با خشک و تری
خوی کردم با بد و نیکِ سپهر
نیکیَم را بد شمرد آن سست مهر
فیل با این جثه دارد فیلبان
من بدین خردی، زبون آسمان
نان فیل آماده هر شام و سحر
آب و دان مور اندر جوی و جر
فیل را شد زین اطلس زیب پشت
بردباری، مور را افکند و کشت
فیل میبالد به خرطوم دراز
مور میسوزد برای برگ و ساز
کارم از پرهیزکاری به نشد
جز به نان حرص، کس فربه نشد
اوفتادستیم زیر چرخ جور
بر سر ما میزند این چرخ دور
آسیای دهر را چون گندمیم
گرچه پیدائیم، پنهان و گمیم
به کزین پس ترک گویم لانه را
بهر موران واگذارم دانه را
از چه گیتی کرد بر من کار تنگ
از چه رو در راه من افکند سنگ
باید این سنگ از میان برداشتن
راه روشن در برابر داشتن
من از این ساعت شدم پیل دمان
نیست اینجا جای پیل و پیلبان
لانهٔ موران کجا و پیل مست
باید اندر خانهٔ دیگر نشست
حامی زور است چرخ زورمند
زورمندم من! نترسم از گزند
بعد از این بازست ما را چشم و گوش
کم نخواهد داد چرخ کم فروش
فیل گفت این راه مشکل واگذار
کار خود می کن، ترا با ما چکار
گر شوی یک لحظه با من همسفر
هم در آن یک لحظه پیش آید خطر
گر بیائی یک سفر ما را ز پی
در سر و ساقت نه رگ مانَد، نه پی
من به هر گامی که بنهادم به خاک
صد هزاران چون ترا کردم هلاک
من چه می دانم ملخ یا مور بود
هر چه بود، از آتش ما گشت دود
همعنان من شدن، کار تو نیست
توشهٔ این راه ، در بار تو نیست
در خیال آنکه کاری می کنی
خویش را گرد و غباری می کنی
ضعف خود گر سنجی و نیروی من
نگروی تا پای داری سوی من
لانه نزدیک است، از من دور شو
پیلی از موران نیاید، مور شو
حلقه بهر دام خودبینی مساز
آنچه بُردستی، به نادانی مباز
من نمیبینم ترا در زیر پای
تا توانی زیر پای من میای
فیل را آن مور از دنبال رفت
هر که رفت از ره، بدین منوال رفت
ناگهان افتاد زیر پای پیل
هم کثیر از دست داد و هم قلیل
روح بی پندار، زر بی غش است
آتشست این خودپسندی، آتش است
پنبهٔ این شعلهٔ سوزان شدیم
آتش پندار را دامان زدیم
جملگی همسایهٔ این اخگریم
پیش از آن کآبی رسد خاکستریم
حاصلی کش آبیار، اهریمنست؛
سوزد ار یک خوشه، گر صد خرمنست
بار هر کس، در خورِ یارای اوست
موزهٔ هر کس، برای پای اوست
#پروین_اعتصامی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
در این شب ها
که گل از برگ و برگ از باد و
باد از ابر می ترسد
در این شب ها
که هر آیینه با تصویر بیگانه ست
و پنهان می کند هر چشمه ای
سِـر و سرودش را
چنین بیدار و دریاوار
تویی تنها که می خوانی
تویی تنها که می خوانی...
#شفیعی_کدکنی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
چه روزها به شب آورد جانِ منتظرم،
به بوی آن که شبی با تو روز گرداند...
شبتون در پناه حق
#سعدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
جز در حضور یار دلم وا نمی شود
صبح و سپیده بی تو هویدا نمی شود
#امیرحسین_فاخر #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
من که در تُنگ، برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم غم دریا دارم
دل پر از شوق رهاییست؛ ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم
چیستم؟ خاطرهی زخم فراموش شده
لب اگر باز کنم با تو سخنها دارم
با دلت حسرت هم صحبتیام هست؛ ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
چیزی از عمر نماندهست؛ ولی میخواهم
خانهای را که فروریخته برپا دارم
#فاضل_نظری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
با چشم هایت حرف دارم
می خواهم
ناگفته های بسیاری را برایت بگویم
از بهار،
از بغض های نبودنت،
از نامه های چشمانم…
که همیشه بی جواب ماند
باور نمی کنی؟!
تمام این روزها
با لبخندت آفتابی بود...
به راستی…
عشق،
بزرگترین آرامش جهان است.
#سیدعلی_صالحی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بیهوده نظر به دام صیادنکن
با غفلت خود درد سر ایجاد نکن
وقتی که به دام دانه ها افتادی
دیگر هوس فضای آزاد نکن
#محمدعلی_ساکی #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
ای مرد و زن ای عزیز ،دختر و پسر
در جمعه ی انتخاب بار دیگر
با رای،من و تو می شود ما و شما
وقتی برود مشارکت بالاتر
..........
از کشور ما بلای شیطان شد دور
شد ملت ما به انتخابش مشهور
خواهی بشود دوباره اینها تکرار
هر شعبه ی رای هست میدان حضور
...........
بر برگه رایم اثر انگشتم
پر بار تر از شعارهای مشتم
این جمعه جهان غرب را می بینیم
انگار که ابلیس لعین را کشتم
#محمد_رحیمی #انتخابات #شعر
📜 @sheraneh_eitaa