🔴💭 #توئیت_جهان| هولوکاست واقعی را در این تصویر ببینید
#غزه
#طوفان_الاقصی
#بیمارستان_المعمدانی
#فلسطین
📜 @sheraneh_eitaa
به دیدارم بیا هر شب،
در این تنهاییِ تنها و تاریکِ خدا مانند
دلم تنگ است!
بیا ای روشن،
ای روشن تر از لبخند
شبم را روز کن
در زیر سرپوش سیاهی ها
دلم تنگ است!
بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده،
وین تالاب مالامال
دلی خوش کرده ام
با این پرستوها و ماهی ها
و این نیلوفر آبی
و این تالاب مهتابی...
#مهدی_اخوان_ثالث
#شعر
📜@sheraneh_eitaa
بود و نبودم را نباشد فرق ، بی "تـو"
من را بخر، با خود ببر، بود و نبودم ..✨
#امام_حسین
#صبحٺون_حسینی💛
📜 @sheraneh_eitaa
✍
اغثنی یا غیاث المستغیثین
کجایی صاحب ما صاحب دین
دوباره بوی خون بوی جنایت
رسد از شهر غزه از فلسطین
دوباره شعله های خشم دشمن
زبانه می کشد از ظلم و از کین
غم کرب و بلا را زنده کردند
یهودِ کافرِ ملعونِ بی دین
بیا ای مُنتقم ای یار مظلوم
بیا تسکین بده دل های غمگین
جهانی شد عزادار فلسطین
اغثنی یا غیاث المستغیثین
#مرتضی_شاهمندی
#غزه
#امام_زمان (عج)
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
محمدحسن معیّری متخلص به «رهی» ۱۰ اردیبهشت ۱۲۸۸ در تهران متولد شد. از کودکی به شعر، موسیقی و نقاشی علاقهمند بود و ۱۷ سال بیشتر نداشت که اولین رباعی خود را سرود. رهی حضوری فعّال در مطبوعات داشت و اشعار او در مجلّات ادبی چاپ میشد. وی در اشعار فکاهی و انتقادی از نام مستعار «زاغچه»، «شاه پریون»، «گوشهگیر» و «حقگو» استفاده میکرد. او از اعضای مؤسّس انجمن ادبی «فرهنگستان» بود. در سالهای آخر عمر به رادیو رفت و تصنیفهای بیشماری ساخت. از ترانههایش میتوان به «شد خزان»، «شب جدایی» و «مرغ حق» اشاره کرد. از ثروت دنیا کتابخانهای داشت که آن را یک سال پیش از مرگش به مجلس شورای ملّی اهدا کرد. رهی ۲۴ آبان ۱۳۴۷ در تهران درگذشت و در قبرستان ظهیرالدّوله به خاک سپرده شد. «سايۀ عمر» مجموعه غزلها، «آزاده» مجموعه ترانهها و «گلهای جاويدان» نام مجموعه مقالات او است.
#معرفی_شاعر
#رهی_معیری
📜 @sheraneh_eitaa
( در سوگ استاد ... )
به بهانه سومین سالگرد استاد حجه الاسلام راستگو
***
آسمان ابری است و غم دارد
رعد و برقش چه زیر و بم دارد
مثل شب، رنگی از عدم دارد
دلم امید صبحدم دارد
حال ما را نپرس، اّلّم دارد
( راستگویی! زمانه کم دارد! )
گوئیا راستی شده در بند
شده اردیبهشت چون اسفند
راستگویان، یکی یکی رفتند
کاش می شد دوباره برگردند
که دل ما گرفته، غم دارد
( راستگویی! زمانه کم دارد! )
روح شیخ عزیز ما، خندان
نفروخت عمر خویش را ارزان
رفت در قلب پاک فرزندان
جای او سبز و یاد، جاویدان
اثری نیک، لاجرم دارد
( راستگویی! زمانه کم دارد! )
شیخ ما پیر بود و کودک بود
در دلش عشق کودکان، حک بود
گر چه از او حمایت، اندک بود
از گلایه و عقده منفک بود
المثناش، پیچ و خم دارد
( راستگویی! زمانه کم دارد! )
با توسل به لطف آل عبا
منتخب کرده با ظرافت ها
آیه ها و حدیث هایی را
ریخت در جام قلب کودک ها
محضرش حرمت حرم دارد
( راستگویی! زمانه کم دارد! )
کاش مثلش، هزارها می بود
جاده ها صاف تا خدا می بود
و زمین، فکر بچه ها می بود
پرورش کاش کار ما می بود
تربیت، شیخ محتشم دارد
( راستگویی! زمانه کم دارد! )
حسین میرزائی (ملک)
📜 @sheraneh_eitaa
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
راز آسمانها را، در نگاه ما خوانی
نور صبحگاهی را، بر جبین ما بینی
در مصاف مسکینان، چرخ را زبون یابی
با شکوه درویشان، شاه را گدا بینی
گر طلب کنی از جان، عشق و دردمندی را
عشق را هنر یابی، درد را دوا بینی
چون صبا ز خار و گل، ترک آشنایی کن
تا به هر چه روی آری، روی آشنا بینی
نی ز نغمه وا مانَد، چون ز لب جدا مانَد
وای اگر دل خود را، از خدا جدا بینی
تار و پود هستی را سوختیم و خرسندیم
رند عافیتسوزی، همچو ما کجا بینی؟
تابد از دلم شبها، پرتوی چو کوکبها
صبح روشنم خوانی، گر شبی مرا بینی
ترک خودپرستی کن، عاشقی و مستی کن
تا ز دام غم خود را، چون «رهی» رها بینی
#رهی_معیری
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
از سلامتش مپرس، زيرا که او جان برکف است
افکار و غمهايش بالش او را به کفن تبديل کرده اند
در انتظار هنگامه دشواری است
آنکه او را می بيند از سر فروافکندن و لب فروبستنش در تعجب است
در سينه اش قلبی دارد که به شوق هدفش می تپد
هر آنکه سياهی شب را بيند که از شراره شوق او افروخته،..
می پندارد که آتش، رسالت خود را به او داده است
او کنار در ايستاده و مرگ از وی در هراس است
ای طوفان ها! از شهامت او شرم کنيد و آرام گيريد
#شعر
#ابراهیم_طوقان
#فلسطین
#بیمارستان_المعمدانی
#غزه
📜 @sheraneh_eitaa