بمن بگو، بگو،
چگونه بشنوم صدای ریزش هزار برگ را ز شاخه ها؟
بمن بگو، بگو،
چگونه بشنوم صدای بارش ستاره را ز ابرها؟
من از درخت زاده ام
تو ای که گفتنت وزیدن نسیم هاست بر درختها
بمن بگو، بگو،
درخت را که زاده است؟
مرا ستاره زاده است
تو ای که گفتنت چو جویبارهاست، جویبارهای سرد
بمن بگو، بگو،
ستاره را که زاده است؟
ستاره را، درخت را تو زاده ای
تو ای که گفتنت پریدن پرنده هاست
بمن بگو، بگو،
تو را که زاده است؟
#رضا_براهنی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | دلبستهی امیدی در سنگلاخ گیتی
رَه بیشکیب پویم، دل بیقرار دارم
🔶یک بیت از غزل جدید رهبر انقلاب
📜 @sheraneh_eitaa
او اگر بیند در میخانه را
میکند فکر می و پیمانه را
فکر ان هم مست مستش میکند
نیستی را هم که هستش میکند
فکر او تا هر کجا خواهی رود
بر فراز آسمان راهی رود
ناگهان آمد ندایی از بَرید*
هرچه در ذهن و خیال امد پرید
آن بَرید از دِه خبر هایی رساند
چون شنیده رنگ رخساری نماند
در همان دِه سرو قدّی یار او
کز همان دم شد چنان سر بار او
یار او را بهر دارایی و پول
دادنَش مردی به ظاهر نَرّه غول
او کَزین اخبار غمگین گشته بود
بارِغمهایش چه سنگینگشته بود!
مدتی را با همین غم ، تا بکرد
تازه عشقی در دلش آن ، جا بکرد
خب ولیکن هیچ عشقی در زمین
نارسد همپای عشق اوّلین....!
(بَرید: پست چی ، نامه رسان)
#حسین_قربان_زاده #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
الهی سینهای ده آتش افروز
در آن سینه دلی وان دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست
دل افسرده غیر از آب و گل نیست
دلم پر شعله گردان، سینه پردود
زبانم کن به گفتن آتش آلود
کرامت کن درونی درد پرورد
دلی در وی درون درد و برون درد
به سوزی ده کلامم را روایی
کز آن گرمی کند آتش گدایی
دلم را داغ عشقی بر جبین نه
زبانم را بیانی آتشین ده
سخن کز سوز دل تابی ندارد
چکد گر آب ازو، آبی ندارد
دلی افسرده دارم سخت بی نور
چراغی زو به غایت روشنی دور
بده گرمی دل افسردهام را
فروزان کن چراغ مردهام را
ندارد راه فکرم روشنایی
ز لطفت پرتویی دارم گدایی
اگر لطف تو نبود پرتو انداز
کجا فکر و کجا گنجینهٔ راز
ز گنج راز در هر کنج سینه
نهاده خازن تو صد دفینه
ولی لطف تو گر نبود، به صد رنج
پشیزی کس نیابد ز آنهمه گنج
چودر هر کنج، صد گنجینه داری
نمیخواهم که نومیدم گذاری
به راه این امید پیچ در پیچ
مرا لطف تو میباید، دگر هیچ
#وحشی_بافقی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
گرچه شبیهِ وضعِ شهرِ خود وخیمیم
ما همچنان پابندِ آن عهدِ قدیمیم
تهران اگرچه مثلِ مشهد،مثلِ قم نیست
ما هم کنارِ سفره ی شاهِ کریمیم
شاهی که خود لقمه برای ما گرفته
ما نیز در کارِ غلامانش سهیمیم
عطرِ گلابش را گرفتیم...آنقَدَرکه
در پیچ و تابِ زلفِ او همچون نسیمیم
گفتند او باب الحوائج بوده و هست
ما همچنان محتاجِ جنّاتُ النَعیمیم
ضامن شده امشب براتِ کربلا را
از چه دگر در غصّه...در امّید و بیمیم؟!
ما را ازین پس کربلا رفته بدانید!
ما زائرانِ حضرتِ عبدُالعظیمیم
#عارفه_دهقانی #شعر #عبدالعظیم_حسنی
📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از احرار | هیأت و جهانیاندیشی
#همدرد_لبنانیم
◽️طاقت بیاور باز هم لبنان!
دیگر زمان محو طاغوت است
پویش ملی جمعآوری کمک برای مردم مظلوم و مقتدر لبنان
💳واریز کمک:
5041721113532130بنیادخیریهجامعهایمانیمشعر (روی عدد ضربه بزنید کپی میشود ☝️) ⚠️ به جز برنامه "آپ" که برای حسابهای حقوقی محدودیت در تعداد واریزهای روزانه دارد، از هر برنامه دیگر بانکی و... واریز کنید مشکلی نخواهید داشت. #مقاومت | #لبنان | #متضامن_مع_لبنان 💠 جامعهایمانیمشعر ✅ @www1542org 💠 جامعهفعالانمردمیاربعین ✅ @jarbaein 💠 احرار | هیأت و جهانیاندیشی ✅ @ahrar1542
شب ، در آفاق تاریک مغرب
خیمه اش را شتابان برافراشت
آسمان ها همه قیرگون بود
برف ، در تیرگی دانه می کاشت
من ، هراسان در آن راه باریک
با غریو درختان تنها
می دویدم چو مرغان وحشی
بر سر بوته ها و گون ها
گاهی آهنگ پای سواری
می رسید از افق های خاموش
بادی آشفته می آمد از دور
تا مگر گیرد او را در آغوش
من زمانی نمی ماندم از راه
گویی از چابکی می پریدم
بوته ها ، سایه ها ، کوهساران
می دویدند و من می دویدم
در دل تیرگی کلبه ای بود
دود آن رفته بر آسمان ها
پای تنها چراغی که می سوخت
در دلش ، راز گویان شبا ن ها
لختی از شیشه دیدم درون را
خواستم حلقه بر در بکوبم
ناگهان تک چراغی که می سوخت
مرد و تاریکتر شد غروبم
لحظه ای ایستادم به
تردید
گفتم این خانه ی مردگان است
گویی آن دم کسی در دلم گفت
فکر شب کن که ره بیکران است
در زدم – در گشودند و ناگاه
دشنه ای در سیاهی درخشید
شیون ناشناسی که جان داد
کلبه را وحشتی تازه بخشید
کورمالان قدم پس نهادم
چشم من با سیاهی نمی ساخت
تابه خود آمدم ضربتی چند
در دل کلبه از پایم انداخت
خود ندانم کی از خواب جستم
لیک ، دانم که صبحی سیه بود
در کنارم سری نو بریده
غرق خون بود و چشمش به ره بود
#شعر #نادر_نادرپور
📜 @sheraneh_eitaa
نسیم صبح خیالی تو ای بهانه ی من
غزل غزل تو شدی شعر عاشقانه ی من
در آسمان محبت تو مهر و ماه شدی
طلوع سبز بهاری میان خانه ی من
#مهتاب_تهرانی #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت🌸🌿
📜 @sheraneh_eitaa
ناگهان قید قیل و قال زدم
پرسه در عالم خیال زدم
به کتاب غزل که فال زدم ...
تا به اوج کرانه بال زدم
سرخوشم از همین طرب هایم
میخورم یک به یک رطب هایم
ماه روی زمین هویدا شد
خشکسالی بدل به دریا شد
بارور نسل پاک زهرا شد
مایه افتخار دنیا شد
پسری ذوالنعیم آمده است
شاه عبدالعظیم آمده است
به حضورت سلام یا سید
احترامی مدام یا سید
حرف من یک کلام یا سید
شاهی و من غلام یا سید
سایه ات بر سر محبان است
مثل ابری که غرق باران است
آمدی شهرری گلستان شد
پایگاهی برای قرآن شد
حرمت کربلای ایران شد
قبله مردمان تهران شد
کاش قبرم در این حرم باشد
ضامنم حضرت کرم باشد
سیدی از تبار زهرایی
ری شد از مقدمت مسیحایی
تا تو هستی نمی روم جایی
چون امیر قبیله مایی
گفته در شانتان گل زهرا
که تو هستی "وَلیُنا حَقٰا"
با ورودت صفا به پا کردی
حوزه علمیه بنا کردی
تو مرا بنده خدا کردی
شهرری را تو کربلا کردی
شده ام از اهالی شهرت
می برم فیض از یم بحرت
جان عالم فدای رضوانت
به فدای رواق و ایوانت
علمای زمانه حیرانت
طیب و حق شناس مهمانت
در حریمت چه لذتی بردم
از غذاهای حضرتی خوردم
چه رواقی چه گنبدی داری
خوش به حالت چه مرقدی داری
خادمان زبانزدی داری
سیل زوار بیحدی داری
حرف صحن و سرا شده ای وای
صحبت از مجتبی شده ای وای
کاش قبر حسن بنایی داشت
کاش هم صحن و هم سرایی داشت
کاش یک گنبد طلایی داشت
روضه خوانهای باصفایی داشت
ری کجا و بقیع خاک آلود
کاش هیئت مدینه مهمان بود
#حبیب_باقرزاده #حضرت_عبدالعظیم_حسنی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنکه به عمق اندیشه رسید
اوج زندگی را دوست میدارد.
جوانی ارجمند را اویی در مییابد
که جهان را در نوشته باشد،
و فرزانگان در پایان،
میل به زیبایی دارند.
#فریدریش_هولدرلین #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
شعر و اجرا نگیننقیبی.mp3
2.92M
برای شهید #سید_حسن_نصرالله
شعر و اجرا: #نگین_نقیبی
نام تو شرح برگهای سبز زیتون است
نام بلندت مقتدای هر چه مجنون است
ای قهرمان داستان کودکی هایم
بعد از تو حال چشمهایم مثل جیحون است
دنبال یک واژه برای وصف تو بودم
وصف تو از حدِّ بیان ِ واژه بیرون است
سیّدحسن! ای جان جولان، قدرت لبنان
قلب جهانی بعد تو دلتنگ و محزون است
در عمر خود داغ فراوان دیده ام امّا
داغت فراتر از کلام و عمق مضمون است
اسلام و هر آزاده ای، امنیت خود را
بعد از خدا به خون امثال تو مدیون است
رزق شهادت بر وجود تو گوارا باد
خونت به حق، آغاز بر پایانِ صهیون است
#نگین_نقیبی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa