رحمان نوازنی سال ۱۳۵۶ در تهران متولد شد. وی از سال ۸۵ فعالیت ادبی خود را آغاز کرد و در کنار مداحی به سرودن شعر نیز پرداخت. او مسئول انجمن شعر آیینی «موعود» است و از سال ۹۲ با حوزه هنری استان البرز همکاری مداوم دارد. پرورش شاعران در عرصۀ شعر آیینی یکی از دغدغههای مهم او است و همواره به نقد اشعار شاعران جوان میپردازد. «عاشقانههای معصوم» و «در انتظار یار» دو مجموعه شعر او است.
#رحمان_نوازنی #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
تصویرهایی که در این مرداب میبینیم
ارواح سوت و کوری از جنجال ما هستند
این انتظاری که برای باغ، شیرین نیست
از تنبلی میوههای کال ما هستند
پرواز میخوانیم اما خواب میمانیم!
این پیلههای کور، شرح حال ما هستند
گرچه به قدر آب دنبالش نمیگردیم
اما دو چشم خیس او دنبال ما هستند!
#شعر #رحمان_نوازنی #امام_زمان #سه_شنبه_های_مهدوی
📜 @sheraneh_eitaa
ای اهل نظر کعبه ی اهل نظر این جاست
زیرا حرم زاده ی خیرالبشر این جاست
خورشید ولایت گهر بحر هدایت
طوبای بهشت علوی را ثمر این جاست
آیید به شهر ری و خوانید خدا را
زیرا که به حاجات همه خلق در این جاست
این جا حرم عبدالعظیم است عظیم است
بحر عظمت را به حقیقت گهر این جاست
این تربت فرزند کریم دو جهان است
ارباب کرم را به سر خاک سر این جاست
با چشم دل خویش در این بقعه ببینید
کافواج ملک تابه فلک جلوه گراین جاست
از ری همه بر دیده دل نور بگیرید
زیرا که سپهر نبوی را قمر این جاست
آید به مشام همه بوی حسن از خاک
هان پا به ادب نه که حَسن را پسر این جاست
زوّار حریمش همه زوّار حسینند
بر اهل ولا کرب و بلای دگر این جاست
اینجا حرم عبدالعظیم است عظیم است
این قبر کریم ابن کریم ابن کریم است
#رحمان_نوازنی #شعر #عبدالعظیم_حسنی
📜 @sheraneh_eitaa
هوای تازهای از عرش سرشار از وزیدن بود
و چشم «هَل اَتی» از نورِ «اَعطَیناک» روشن بود
نگو جای زنی در خانۀ لولاک خالی بود
که جای آینه در پهنۀ ادراک خالی بود
عروس خانۀ نهجالبلاغه، مادر حکمت
بهشتِ رو به ایوان نبوت، دختر رحمت
همان که مادری کردهست طفل آفرینش را
همان که تربیت کردهست جمع اهل بینش را
همان نوری که میبخشید بر شبهای دنیا نور
همان صبحی که میتابید تا همسایههای دور
همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد
همان انسیّةالحورا که بر انسان شرافت داد..
شکوه لیلةالقدر است و اُمُّالانبیا زهرا
چه گویم از مقاماتش، وَ ما اَدراکَ ما زهرا
به دستش جاروی تنزیه داده حیّ سبحانش
شهادت دستهگلهاییست در گلدان ایوانش
همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده
که این مستورۀ معصومه، ناموس خدا بوده
تواضع شاخهای پُربار در باغ نمازش بود
خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود
زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد اینگونه
که زهرا خانهداری را شرافت داد اینگونه
دهانِ روزه نان را پخت اما پای افطارش
به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش..
خلاصه، حُسنهای عالم و آدم فقط یکجاست
و آن هم خانۀ نور است و نورش حضرت زهراست..
#رحمان_نوازنی #شعر #حضرت_فاطمه
📜 @sheraneh_eitaa