eitaa logo
شاعرانه
27هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
778 ویدیو
78 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم های آرام به ندرت دوست می دارند؛ اما وقتی عاشق می شوند آذرخشی از آن ها بر می جهد هم چنانکه از گنج های طلا، آنجا که اژدهایی از حریم عشق، پاسداری می کند... 📜 @sheraneh_eitaa
ای آنکه بروی قبله خوبانیدل را دل و تن را تن و جان را جانی گفتم بدلت خریدم از نادانی اکنون که پدید است بجان ارزانی 📜 @sheraneh_eitaa 📜@sheraneh_eitaa
🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠 3روز تا عید يابن الحسن به دل غم عشقت نشسته است آخر چه مي شود نظري سوي ما کني در ارزوي ديدن رويت دلم خوش است يک بار اين گداي غمت را صدا کني از روي لطف اين شب جمعه چه مي شود قلب مرا مسافر کرببلا کني 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای هزاران کودک شهیدمعصوم در غزه_مقاوم و این دخترک سرمازده و هزاران کودک گرسنه دیگرکه انگار می‌خواهند چیزی به جهانیان بگویند، اما نمی‌دانند "چه بگویند"... ❣️💔💔❣️ ✍️افشین علا: ★سعدیا دیگر بنی‌‌آدم برادر نیستند ★جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند ★عضوهای بی‌‌شماری را به درد آورده چرخ ★عضوهای دیگر امّا یار و یاور نیستند ★کودک چشم‌ آبیِ غرب و سیه‌ چشمِ عرب ★در نگاه غربیان با هم برابر نیستند ★شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زنده‌‌اند ★تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند ★از نگاه غربیان انگار در مشرق‌ زمین ★مادرانِ داغِ کودک‌‌ دیده، مادر نیستند ★نزد آنانی که می‌‌گریند در سوگِ سگان ★صحنه‌‌های قتل‌ انسان، گریه‌‌آور نیستند ★کاش بی‌بی‌سی سؤال از "باربی‌‌سازان" کند؛ ★این عروسک‌‌ها که می‌ سوزند، دختر نیستند؟ ★ای نتانیاهو! اگر مردی تو با مردان بجنگ ★گرچه اسرائیلیان از دَم، مذکّر نیستند ★بی‌‌مروّت! کودکند اینها، نه مردان حماس ★خانه‌‌اند این‌ها که شد ویرانه، سنگر نیستند ★کودکان هر چند بسیارند در ویرانه‌‌ها ★ساقه‌‌های تُردِ ریحان‌ند، لشکر نیستند ★خادمانِ کعبه سرگرم‌ند در کاباره‌‌ها؟ ★یا که اهل جنگ، جز با رقص‌خنجر نیستند؟ ★بار دیگر خو گرفت این قوم با دخترکُشی؟ ★یا که غیرت داده از کف، یا دلاور نیستند؟ ★پشته‌‌ها از کشته‌‌ها پیداست، دنیا کور نیست؟ ★آسمان از ناله‌ پُر شد، گوش‌‌ها کر نیستند؟ ★تا به کِی کودک‌‌کُشی در غزّه؟ آیا غربیان ★در هراس از انتقام اهل‌خاور نیستند؟! ‼️۱۱-اسفند، را، ما فراموش نمی‌کنیم‼️ 📜 @sheraneh_eitaa
ghatran.gif
8.8K
شرف‌الزمان حکیم ابومنصور قطران عضدی تبریزی (زادهٔ سال نامعلوم در در روستای شادباد مشایخ از توابع تبریز، درگذشته به سال ۴۶۵ هجری قمری مدفون در مقبرة الشعرای تبریز)، شاعر ایرانی سدهٔ پنجم هجری، هم‌دوران با شدادیان و روادیان است. 📜 @sheraneh_eitaa
ای روا بر شهریاران جهان فرمان ترا هرچه باید خسروانرا داده آن یزدان ترا هرکجا ماهی است یا ساقیست یا دربان ترا هرکجا شاهی است یا بندی است یا مهمان ترا دشت همچون محشر است از خیل گوناگون ترا شهر همچون جنت است از نعمت الوان ترا ساقیان ما هروی و چیره بر مردان ترا مطربان چرب دست و چیره بر دستان ترا دولت پاینده همچون گنبد گردون ترا خانه آراسته چون روضه رضوان ترا هرچه باری صعب تر اندیشه و دشخوارتر دولت و تأیید تو گرداند آن آسان ترا آفرین خواند چو در مجلس بوی مجلس ترا تهنیت گوید چو در میدان بوی میدان ترا لشگر جنگی ترا یاران فرهنگی ترا حشمت هنگی ترا فرهنگ با سامان ترا همچو ار من گشت خواهد نعمت شکی ترا همچو اران گشت خواهد ملکت شروان ترا ملک ایران نیاگان ترا بود از نخست گشت خواهد چون نیاگان ملکت ایران ترا در نیای تو منوچهر است و نوشروان شها باز فرزندی منوچهر است و نوشروان ترا هم نشاط دل بیفزاید بکردار این ترا هم بقای جان بیفزاید بگفتار آن ترا باز گودرز آنکه جفت ناز دارد دل ترا اردشیر آن کو عدیل کام دارد جان ترا ملک فرزندان بدادی و بباید داد هم ملک فرزندان فرزندان فرزندان ترا هرچه شاهان را بباید ایزدت داده است پاک من نخواهم نیز الا عمر جاویدان ترا 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی جناب آقای محسن ناصحی در محضر رهبر انقلاب اسلامی 📜 @sheraneh_eitaa
‌ما نیز روزگاری، لحظه‌یی، سالی، قرنی ، هزاره‌یی از این پیش‌تَرَک هم در این‌جای ایستاده بودیم، بر این سیّاره، بر این خاک در مجالی تنگ ــ هم از این دست ــ در حریرِ ظلمات، در کتانِ آفتاب در ایوانِ گسترده‌ی مهتاب در تارهای باران در شادَرْوانِ بوران در حجله‌ی شادی ‌در حصارِ اندوه... 📜 @sheraneh_eitaa
یکباره برگشته بودند همه‌ی بارهایی که تو را دیده بودم. ایستگاه شلوغ بود و من از همه‌ی واگن‌ها پیاده شدم چون لشگری تشنه که ناگهان رودخانه‌اش را پیدا کند... 📜 @sheraneh_eitaa
نگاهم کردی و دیگر نگاهم را عوض کردم به نور اشک ، دنیایِ سیاهم را عوض کردم همینکه اولین بار این گدا نام تو را برده درونم انقلابی گشت ، شاهم را عوض کردم نه تنها آرزوها را ، نه تنها خنده هایم را که حتی پای غمهای تو آهم را عوض کردم خدایم جهل بود از سنگ ، صدها مرتبه بدتر به امداد دعای تو اِله م را عوض کردم به زیر سقفِ ذلت بوده ام یک چند و حالا شکر به زیر پرچم سرخت ، پناهم را عوض کردم همه گفتند شغلت چیست ، گفتم خادم روضه که با این نوکریِ شاه ، جاهم را عوض کردم در این سختیِ راه کربلا آسایشی محض ست به گامِ اول راهم ، رفاهم را عوض کردم میانِ راه اگر گلزار نزدیک نگاهم بود به عشق دیدن گلدسته راهم را عوض کردم 📜 @sheraneh_eitaa
از کیسه‌ی شَب، دوست به‌هر کس صِله‌ای داد دلتَنگ‌شُدن‌، سَهمِ مَن‌از این شَبِ‌ تار است... شبتون در پناه حق 🌙✨ 📜 @sheraneh_eitaa
شد وقت آنکہ مرغ سحر نغمه سر ڪند گل با نسیم صبح سر از خواب برڪند |صبحتون بخیر و پر برکت🌸🌸🌸 📜 @sheraneh_eitaa
جمعۀ موعود همین است ابتدای سبز اوقاتی که می‌گویند و سرشار گل است آن ارتفاعاتی که می‌گویند اشارات زلالی از طلوع تازهٔ نرگس پیاپی می‌وزد از سمت میقاتی که می‌گویند زمین در جستجو، هر چند بی‌تابانه می‌چرخد ولی پیداست دیگر آن علاماتی که می‌گویند جهان این بار دیگر ایستاده با تمام خویش کنار خیمهٔ سبز ملاقاتی که می‌گویند کنار جمعهٔ موعود، گل‌های ظهور او یکایک می‌دمد طبق روایاتی که می‌گویند کنون از دشت‌های روشن امّید می‌آید صدای آخرین بند مناجاتی که می‌گویند و فردا بی‌گمان این سمت عالم روی خواهد داد سرانجام عجیب اتفاقاتی که می‌گویند 📜 @sheraneh_eitaa
وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد باید که چشمانم کمی باران بگیرد مثل همیشه این غزل تا بیت آخر حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد تا اینکه آید ذکر مهدی بر لبانم شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد با چشم گریان ندبه می خوانم برایت شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد آقا بیا تا در میان قلب شیعه این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد هر جمعه من روی تو را را چشم انتظارم تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد... 📜 @sheraneh_eitaa
💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸💠🌸 2روز تا عید یکی بیاید و دستی به ما تکان بدهد یکی دوباره به تقویم خسته جان بدهد چه سرد مانده دل بی حواس آدم ها کسی نبوده که آن را کمی تکان بدهد! چقدر یخ زده آغوش کوچه های سلام کجاست او که جوابی به عابران بدهد؟ زمین به روی خودش آب می شود، پس کو؟ کسی که دست زمین را به آسمان بدهد بهار مُرده در اینجا، هجوم پاییز ست کجاست او که به ما شور ناگهان بدهد؟ کنار پنجره ها پرده پرده می میریم یکی دوباره خدا را به ما نشان بدهد 📜 @sheraneh_eitaa
غم دیدم از آن کس که مرا می باید ببریدم از و تادل من بگشاید نا دیدن او مرا همی بگزاید گرگ آشتیی کنم چه تا پیش آید 📜 @sheraneh_eitaa
با سلام و احترام خدمت همه بزرگواران لینک زیر را مشاهده بفرمایید https://DigiPostal.ir/cupzznm یا علی مدد 📜 @sheraneh_eitaa
وحدالدین حامد بن ابی الفخر معروف به اوحد کرمانی (زادهٔ ۵۶۱ هجری قمری در بردسیر (جواشیر) کرمان – درگذشتهٔ ۳ شعبان ۶۳۵ هجری قمری در بغداد) از صوفیان و رباعی‌گویان مشهور ایران در سده‌های ششم و هفتم هجری است. او در جوانی به بغداد رفت و در آنجا تحصیل کرد و سپس به حلقه مریدان شیخ شمس‌الدین سجاسی (زنده در ۶۰۶ ق) پیوست و از او خرقه گرفت. سجاسی مراد و استاد شمس تبریزی نیز بود. اوحد از بغداد به ترکیه رفت و در آنجا مریدان بسیار یافت. وی سفرهای بی‌شمار کرد و با عرفای زیادی صحبت داشت. در سال ۶۳۲ ق به بغداد بازگشت و در آن هنگام شیخ شهاب‌الدین سهروردی که شیخ الشیوخ بغداد بود، درگذشت و اوحدالدین بر جنازه او نماز گزارد. خلیفه عباسی المستنصر او را به مقام شیخ الشیوخی گماشت و به رباط مرزبانیه روانه ساخت. اوحدالدین کرمانی روز دوشنبه سوم شعبان ۶۳۵ ق درگذشت و او را در محله شونیزیه بغداد به خاک سپردند. اوحدالدین کرمانی یکی از شاعران رباعی گوی ایرانی است که تعدادی از رباعیات او، در زمره زیباترین رباعیات فارسی جای دارد. این رباعیات را مریدان شیخ می‌نوشته‌اند و در حال حاضر، چند مجموعه مستقل از رباعیات او که توسط مریدان شیخ فراهم آمده موجود است. سنت شفاهی در نقل اشعار صوفیان، باعث شده که تعدادی از این رباعیات، با رباعیات دیگر شاعران از جمله خیام، مولوی، باباافضل کاشی، عطار و دیگران در هم بیامی‌زد و اصطلاحاً جزو رباعیات سرگردان قرار گیرد. رباعیات اوحدالدین کرمانی در ایران و ترکیه چندین بار به چاپ رسیده و یکی از استادان دانشگاه استانبول بنام محمّد کانار آن‌ها را به زبان ترکی نیز ترجمه کرده‌است. 📜 @sheraneh_eitaa
در دیدهٔ هرک توتیای تو بود سلطان زمانه و گدای تو بود البّته کمال هیچ کس را نرسد آنجا که جلال کبریای تو بود 📜 @sheraneh_eitaa
«بی هوا» دم به دم هوای تو می کند این دل؛ اصلا خودت بگو بی هوا چگونه می توان نفس کشید؟! 📜 @sheraneh_eitaa
شیعه غم هجـــر امام مُنتظَـــــــــر دارد در چشمها اشگ و به دل سوز جگر دارد باید توسل کرد و گفت «الغوث یامهدی» مولا ازاین درد و پریشـــانی خبـــر دارد وقت سحر برخیز استغفار کن جانم تـــوبه بــرای درد بی درمان اثر دارد باور کن از درد وبلا دور است عبدی که حال مناجات و دعا ،اشگِ سحــــر دارد اصلا خبر داریم ؟سبکِ زندگیِّ ما... بهر امامِ عصـرِ ما خونِ جگــر دارد اصلا خبر داریم ؟ باتیرِ گناه ما... گاهی زبانم لال، قلبش زخم بردارد اصلا خبر داریم؟ مولا درنماز شب... بهر خطای شیعیان اشگِ بصر دارد ای وای بر حال رعیت که به جای خِیر بهــــــرِ ولیِّ نعمتِ خود دردِ سر دارد یک بار از دل بر ظهـــور او دعا کردیم؟! مولا که از ما فِی الضمیر ما خبر دارد... «عَجّل لِمُولانَا الفرج» گردیده تشریفات کو عاشقی که واقعا دیده به دَر دارد؟! تازه دعای حضرت مهدی ا ست ،حِرزِ ما ورنه گنـــــــــاهِ ما عـذابِ بیشتـــــر دارد دائم بگو «مولاتی یازهــرا اغیثینی» زهرا به احوال حسینی ها نظــر دارد 📜 @sheraneh_eitaa
این جهان بی‌وفا را بر گزیدو بد گزید لاجرم بر دست خویش ار بد گزید او خود گزید هر که دنیا را به نادانی به برنائی بخورد خورد حسرت چون به رویش باد پیری بروزید گشت بدبخت جهان و شد به نفرین و خزی هر که او را دیو دنیا جوی در پهلو خزید دیو پیش توست پیدا، زو حذر بایدت کرد چند نالی تو چو دیوانه ز دیو ناپدید گر مکافات بدی اندر طبیعت واجب است چون تو از دنیا چریدی او تو را خواهد چرید بس بی‌آراما که بستد زو بی‌آرامی جهان تا بیارامید و خود هرگز زمانی نارمید گر همیت امروز بر گردون کشد غره مشو زانکه فردا هم به آخرت او کشد که‌ت بر کشید آن ده و آن گوی ما را که‌ت پسند آید به دل گر بباید زانت خورد و گر ببایدت آن شنید چون نخواهی که‌ت ز دیگر کس جگر خسته شود دیگران را خیره خیره دل چرا باید خلید ور بترسی زانکه دیگر کس بجوید عیب تو چشمت از عیب کسان لختی بیاید خوابنید مر مرا چون گوئی آنچه‌ت خوش نیاید همچنان؟ ور بگوئی از جواب من چرا باید طپید؟ خار مدرو تا نگردد دست و انگشتت فگار از نهال و تخم تتری نی شکر خواهی چشید؟ برگزین از کارها پاکیزگی و خوی نیک کز همه دنیا گزین خلق دنیا این گزید نیکخو گفته‌است یزدان مر رسول خویش را خوی نیک است ای برادر گنج نیکی را کلید گر به خوی مصطفی پیوست خواهی جانت را پس بباید دل ز ناپاکان و بی‌باکان برید چون همیشه چون زنان در زینت دنیا چخی گرت چون مردان همی در کار دین باید چخید؟ پرت از پرهیز و طاعت کرد باید، کز حجاز جعفر طیار بر علیا بدین طاعت پرید بررس از سر قران و ، علم تاویلش بدان گر همی زین چه به سوی عرش بر خواهی رسید تا نبینی رنج و، ناموزی زدانا علم حق کی توانی دید بی‌رنج آنچه نادان آن ندید صورت علمی تو را خود باید الفغدن به جهد در تو ایزد نافریند آنچه در کس نافرید در جهان دین بر اسپ دل سفر بایدت کرد گر همی خواهی چریدن، مر تو را باید چمید گرچه یزدان آفریند مادر و پستان و شیر کودکان را شیر مادر خود همی باید مکید گر طعام جسم نادان را همی خری به زر مر طعام جان دانا را به جان باید خرید لذت علمی چو از دانا به جان تو رسید زان سپس ناید به چشمت لذت جسمی لذیذ جان تو هرگز نیابد لذت از دین نبی تا دلت پر لهو و مغزت پر خمار است از نبید راحت روح از عذاب جهل در علم است ازانک جز به علم از جان کس ریحان راحت نشکفید از نبید آمد پلیدی‌ی جهل پیدا بر خرد چون بود مادر پلید، ناید پسر زو جز پلید از ره چشم ستوری منگر اندر بوستان ای برادر تا بدانی زرد خار از شنبلید کام را از گرد بی‌باکی به آب دین بشوی تا بدو بتوانی از میوه و شراب دین مزید چون نیندیشی که حاجات روان پاک را ایزد دانا در این صندوق خاکی چون دمید؟ وین بلند و بی‌قرار و صعب دولاب کبود گرد این گوی سیه تا کی همی خواهد دوید؟ راز ایزد این پردهٔ کبود است، ای پسر، کس تواند پردهٔ راز خدائی را درید؟ گر تو گوئی «چون نهان کرد ایزد از ما راز خویش؟» من چه گویم؟ گویم «از حکم خدای ایدون سزید» راز یزدان را یکی والا و دانا خازن است راز یزدان را گزافه من توانم گسترید؟ ابر آب زندگانی اوست، من زنده شدم چون یکی قطره زابرش در دهان من چکید خازن علم قران فرزند شیر ایزد است ناصبی گر خر نباشد زوش چون باید رمید؟ 📜 @sheraneh_eitaa
|شبتون بخیر و امام زمانی(عج) شبی ای کاش چشمم فرش می شد زیر پای تو و من قربانی چشم تو می گشتم، فدایِ تو به مژگان می زدم جارو کف کفش تو را امّا به جنت هم نمی دادم، کفی از خاک پای تو برای قلب مجروحم کمی تو روضه می خواندی میان اشک می مردم، به پای روضه های تو دلم می خواست مثل گل شبی بودی در آغوشم از این رو می بردم حسرت همیشه بر عبای تو هوای چشم های من همیشه تا ابد ابری است که دارم در دلم یاد تو و در سر هوای تو به یاد نرگس بیمار تو یک عمر بیمارم ندارد سینه ی زخمی شفا غیر از شفای تو گرفته کعبه رونق بس که گردیده به گرد تو صفا حتی صفا را وام دارد از صفای تو الا ای آخرین منجی، امام جمعه دنیا همین جمعه بیاید کاش از کعبه صدای تو 📜 @sheraneh_eitaa
نِدای صُبح بِخیر از تو ،نَوای مَستی‌اش با مَن عَجب صُبحِ قَشنگی شُد،نگاهَت دَر نِگاهِ مَن |صبحتون به عشق و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن نزد شاهین محبت، بی پر و بال آمدن پیش باز عشق، آئین کبوتر داشتن سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن تن بیاد روی جانان اندر آذر داشتن اشک را چون لعل پروردن بخوناب جگر دیده را سوداگر یاقوت احمر داشتن هر کجا نور است چون پروانه خود را باختن هر کجا نار است خود را چون سمندر داشتن آب حیوان یافتن بیرنج در ظلمات دل زان همی نوشیدن و یاد سکندر داشتن از برای سود، در دریای بی پایان علم عقل را مانند غواصان، شناور داشتن گوشوار حکمت اندر گوش جان آویختن چشم دل را با چراغ جان منور داشتن در گلستان هنر چون نخل بودن بارور عار از ناچیزی سرو و صنوبر داشتن از مس دل ساختن با دست دانش زر ناب علم و جان را کیمیا و کیمیاگر داشتن همچو مور اندر ره همت همی پا کوفتن چون مگس همواره دست شوق بر سر داشتن 📜 @sheraneh_eitaa
🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘ دست خدا پردۀ‌ شب را شکافت صبح شد و نور خداوند تافت کبکبۀ موکب سلطان رسید منتظران نیمۀ شعبان رسید دست خدا، هیمنۀ ذوالفقار باز شد از غیب جهان آشکار... ای ز وجود تو، وجود همه رشحه‌ای از بود تو، بودِ همه هستی عالم همه از هست توست خیر دو عالم همه در دست توست بودِ همه از تو و بودِ تو لطف غیبتت از ما و وجودِ تو لطف واسطۀ فیض خدایی تویی در دو جهان علّت غایی تویی خلق خدا را به خدا رهبری نور دل و دیدۀ پیغمبری سیّدی و قافله‌سالار ما دست خدایی و، نگهدار ما حجّت حق، ‌قطب زمان، روح دین نور خدا در ظلمات زمین آیت کبرای خدای جهان مهدی موعود، امام زمان ای زده بر بام فلک زآگهی بیرق توحید خلیل‌اللهی... پرده‌نشین و همه جا ناظری غایبی و در همه جا حاضری خیز و ز رخساره بر افکن نقاب ای خجل از سایۀ تو آفتاب... پرده برانداز که بی روی تو روز همه شد چو شب موی تو ما همه دلدادۀ روی توییم خاک‌نشین سر کوی توییم... طبع «ریاضی» که غزل‌خوان توست خاک بَرِ رفعت ایوان توست ☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘🌼☘ 📜 @sheraneh_eitaa
🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨ 1روز تا عید گمت کردیم تو بازار دنیا قراره کی نشونیتو بیاره با اینکه کسب و کارامون شلوغه ولی بازارمون رونق نداره آره برکت نداره سفره‌هامون زمینم بی تو با ما قهر کرده فقط وقتی تو برگردی به دنیا دوباره خیر و برکت برمیگرده دعای ما نمیگیره میدونم یه جای این دعاها گیر داره میرم بازم سراغ مادرم چون دعای مادرا تاثیر داره توی این خونه رسمه از قدیما سحر از ندبه مون بارون بباره کنار سفره ی نذریش ، مادر یه بشقاب اضافی هم بزاره خلاصه پیر شدن مادر پدرها مادر جون خیلی ساله زیر خاکه دیگه اون سفره داره سینه چاکت حالا چند وقته که اسیر خاکه توکه نیستی چهار فصلم خزونه گرفته ابر غصه آسمونو دلم میخواد تو آغوشم بگیرم هوای جمعه های جمکرونو تو وقتی نیستی پر میکنه کی؟؟؟ جای خالیه جا مونده پیشم رو می خونن رفتگرهای محله بازم کوچه لره سو سپمیشم رو گروه شعری 📜 @sheraneh_eitaa
عشقت صنما مجاور دیدهٔ ماست جز عشق تو هرچه هست بیگانهٔ ماست هرگونه که هست با غمت می سازم زیرا که غمت حریف دیرینهٔ ماست 📜 @sheraneh_eitaa
saber.gif
8.6K
شرف‌الادباء شهاب‌الدین ادیب صابر بن ‌اسماعیل ترمذی (کشته شده به سال ۵۴۶ هجری قمری) از شعرای عهد سلجوقی و خوارزمشاهی بود. اصل وی از ترمذ بود و شاعری او هم در آن شهر شروع شد. ولی بعدها در نواحی دیگر مانند مرو، بلخ و خوارزم روزگار گذرانید و به مدّاحی سنجر پرداخت. سنجر او را به رسالت نزد اتسز خوارزمشاه فرستاد. او چندی در خوارزم ماند و اتسز را مدح گفت. اتسز توطئه‌ای برای قتل سنجر ترتیب داده بود. ادیب صابر از آن آگاه شد و سنجر را مطلع کرد و نقشهٔ اتسز باطل گردید. به همین دلیل اتسز دستور داد او را در رود جیحون غرق کردند. 📜 @sheraneh_eitaa