با عطر نَفس هایت
هر صبح به وجد آید
هم این دل شیدا و
هم جمعه ے سرگردان
|صبح جمعتون پر از عشق و آرامش 🌸🍃
#هما_گشتگر #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بده به باغچه ها لذت بهار شدن را
به چشم پنجره ها غرق انتظار شدن را
به ابرهای پر از بغض سرد فرصت باران
به سنگ ها بچشان شوق آبشار شدن را
به شاخه های دلم هی جوانه پشت جوانه
به ریشه های تنم با غمت دچار شدن را
به گونه های پر از زخمگریه گوشه ی چشمی
به واژه های پر از مهر تو قطار شدن را
به کوله بار زمین یک بغل شکوفه و بردار
تو از غرور زمانه جریحه دار شدن را
بریز در رگ هر روزمان شراب طهوری
بگیر از سر هر ذره ای خمارشدن را
که کوچه کوچه ببندیم ریسه های دعارا
و لحظه لحظه بخواهیم بی قرار شدن را
خدا کند که نمیرم و باغرور ببینم
که در رکاب تو یک لحظه مهزیار شدن را
#معصومه_سادات_اسدیان #شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
به نام او
تو کجایی سهراب
چشم ها را شستند!
جور دیگر دیدند...
خبری از قفس وکرکس نیست
خبر از چتر پر از باران نیست
مار در خانه ی خود می ارند...
همه تن ها....
به تنهایی...
گل شب بو چیدند
لاله ها را، ای وای...
زیر پا له کردند
تو کجایی سهراب؟؟؟؟
عشق را گم کردیم!
عشق در یک قدمی ست
و نمی بینیمش....
و چه غمگین تنهاست*
آن خدایی که همیشه با ماست...
#وجیهه_مجنونی #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
• کشتیِ موعود •
به پیشگاه حضرت موعود عج الله
.
.
گفتند از اين کوه مهآلود میآيد
از قله سرازير شده، زود میآيد
ميبينم از اين صخره پلنگان چه خموشند
از کوه مگر نغمة داوود ميآيد
گفتند زمين! پلک بزن، دست بيفشان
فانوس بگير، آينه فرمود ميآيد
گفتند به خونخواهي گلهاي شهيدي
با حنجرهاي زخم نمکسود ميآيد
بيتابي تو جزء علامات ظهور است
دريا! مگر آن کشتي موعود ميآيد؟
قد راست کن اي تپة زيتون! به تماشا
او با غم تو هيچ نياسود ميآيد
در معرکه خونينکفناني که شکفتند
گفتند به ما لحظة بدرود، ميآيد
اين زمزمهی کيست؟ سواري که پياپي
دلواپس ما گمشدگان بود میآید
#محمدحسین_انصاری_نژاد #جمعه_های_دلتنگی #امام_زمان #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
سپرده میشود
به صندوقچه خاطرات
روزهای پاییزی زیبا
تا آغاز شود
دلتنگی های زمستانی
در شب طولانی
بنام یلدا
#بهرامی #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
به رخ مهر جهان آرا به گیسو چون شب یلدا
به لب شیرین تر از حلوا به قد موزون تر از طوبا
فلک چترش کشد بر سر ملایک پیش او چاکر
کلام الله شد پیدا شهادت می دهد «لولا»
بهشت و حور و رضوانش همه در امر و فرمانش
شده در عصر او رسوا چه مذهب ها چه ملت ها
در آن ساعت که او با حق ثناخوان بود و مستغرق
نه دنیا بود و نی عقبا نه آدم بود و نی حوا
ز شرعش عقل ها عاجز ولایت ها از او معجز
همه اقوال او رعنا همه افعال او زیبا
شکسته قیمتش را کم کشیده پنجه اش از هم
نگه کیفیت صهبا کف دستش ید بیضا
جهان جویای آن گوهر چه در بحر و چه اندر بر
همه لفظند او معنی همه جوی اند او دریا
رسول حق تعالایی، سپهسالار مولایی
شفاعت کن سعیدا را به حق فاطمه زهرا
#شعر #شب_یلدا #سعیدا
📜 @sheraneh_eitaa
mokhtari.gif
7.4K
حکیم ابوعمر بهاءالدین عثمان بن عمر مختاری غزنوی شاعر و حماسهسرای برجسته دوره پایانی سده پنجم و دوره آغازین سده ششم هجری قمری بود. از زندگانی او دانستههای اندکی در دست است. تاریخ زاده شدن او را میان سالهای ۴۵۷–۶۹ و درگذشت او را میان سالهای ۵۱۲–۵۴۸ نوشتهاند. مختاری در سرودن غزل و قصیده و رباعی و قطعه و ترکیبات و مثنوی استاد بودهاست؛ ولی بیشتر به قصیدهسرایی و مثنویگویی گرایش داشته و قصاید و مثنویات او بر دیگر آثاری که از خود بر جای نهاده برتری دارد. مختاری چندین تن از شاهان و فرمانروایان دوران زندگی خویش را نیز مدح گفته است. از میان آنها میتوان به علاءالدوله مسعود بن ابراهیم غزنوی نام برد که مختاری شهریارنامه را به نام او کردهاست.
دو مثنوی به نامهای شهریارنامه و هنرنامه یمینی از او هستند که بخش بزرگی از آثار او را تشکیل میدهند. بیشتر آثار او امروزه در دست است. در سال ۱۳۴۱ خورشیدی دیوان او به کوشش جلالالدین همایی در تهران در ۹۴۷ صفحه به چاپ رسید. مختاری شهریارنامه را متعاقب از شاهنامه فردوسی، گرشاسپنامه اسدی طوسی، برزونامه عطاء بن یعقوب کاتب متخلص به عطایی و امثال آنها به رشته نظم درآورده است.
انتساب «شهریارنامه» به عثمان مختاری قطعی نیست و آن را به فرخی سیستانی یا شاعری همنام (مختاری) با گرایشات شیعی نیز نسبت دادهاند.
#معرفی_شاعر #عثمان_مختاری
📜 @sheraneh_eitaa
به شنگاوه گفت ای ستمکاره مرد
برآرم هم اکنون ز جان تو گرد
بگفت این و برداشت گرز گران
درآمد بشنگاوه اندر زمان
یکی گرز زد برسر ترک او
نبد هیچ کآید بسر مرگ او
بدزدید سر گرد شنگاوه زود
فرو جست از پشت باره چه دود
یکی سنگ زد بر بر پیل او
که پیل اندر آمد ز بالا برو
فرو رفت توپال از فیل زود
برآویخت با او به کردار دود
گرفتش کمربند بردش کشان
بر شاه هیتال اندر زمان
ببست و سپردش به هیتال شاه
چو شیر اندر آمد میان سپاه
سپهبد چو آندید برکاشت بور
برآورد چون شیر غرنده شور
فرو تاخت در قلب هیتال شاه
دگر باره آمد میان سپاه
بگرز گران قلب لشکر شکست
ز شنگاوه گرز گران برشکست
بگفتا که هین برنشین از پسم
که یاری ز یزدان گیتی بسم
نشست از پسش تند شنگاوه تیز
سپهبد برآورد شمشیر تیز
بکشت از سواران دلاور دویست
چو آن دید هیتال از غم گریست
که از دست این زابلی کار من
تبه گشت و شد سرد بازار من
بگیرید گردش سواران کار
که او یک تنست و شما صدهزار
ز یزدان نداریم شرم ای سپاه
که یک تن کند لشکری را تباه
نه از آهن است این نبرده سوار
که سستی نمائید در کارزار
سپاه اندر آمد چه دریا به جوش
بر آمد دم نای بانگ خروش
گرفتند یل را میان آن سپاه
به توپال گفتا سپهدار شاه
برو بر سر راه ارژنگ زود
بر او کن ره کینه گه تنگ زود
نشست از بر پیل توپال زود
برآورد چون باد کوپال زود
فرو ریخت زی قلب ارژنگ شاه
پس و پشت او سرکشان سپاه
#شعر #عثمان_مختاری
📜 @sheraneh_eitaa
🍉✨🍉✨🍉
تا تو را دیدم شدم رسوای عشق
من چو مجنونم، تویی لیلای عشق
وه چه زیبا و بلند و نقره فام
گیسوانت چون شب یلدای عشق
آنقدر آرام کردی دلبری
در دلم برپا شده غوغای عشق
کیستی ای نازنین با یاد تو
سینه لبریز است از گرمای عشق
با تو بهتر می شود حال دلم
ای که هستی در دلم یکتای عشق
اشک غم جاری به روی گونه ام
غرقه گشتم با تو در دریای عشق
آه ای با جان من آمیخته
با تو پیدا می شود معنای عشق
🍉✨🍉✨🍉
#نصرت_دهقان_بهابادی #شعر #ارسالی_مخاطب #شب_یلدا
📜 @sheraneh_eitaa
سلام خداقوت
کپی از کانالتون اشکال شرعی داره؟
✍🏻سلام استفاده شخصی از مطالب کانالهای ما بی قید و شرط مجاز است.برای تعجیل در فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی روح شهدا صلوات
6.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
با ضبط نسخه قزوینی و غنی، این بیت جاودانۀ حافظ، ظرافتی بیمانند از عشق و انتظار را به تصویر میکشد. ✨
صدای دلنشین سیدمحسن حسینی، جان تازهای به این غزل بخشیده است.
📜 @sheraneh_eitaa
اگرچه زود؛ میآید، اگرچه دیر؛ میآید
سوار سبزپوش ما به هر تقدیر میآید
همان خورشید موعودی که در روز طلوع او
حدیث صبح صادق میشود تفسیر، میآید
زمین آبیتر از این آسمانها میشود وقتی
که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» میآید
شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی
به روی سنگها هم میکند تأثیر، میآید
در اعماق نگاهش میتوان خشمی مقدس دید
دلش لبریز از مِهر است و با شمشیر میآید
چنان با ضربههای حیدری اعجاز خواهد کرد
که از دیوار هم، گلنغمۀ تکبیر میآید
دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است
نه قدری زودتر از آن، نه با تأخیر میآید
#سیدمحمدجواد_شرافت #شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa