من به بند تو اسیرم تو زمن بی خبری؟
آفرین! معرفت این است که ز من میگذری
طعنهی غیر ندیدی که بسوزد دل تو
که بدانی که چه سخت است به خدا در به دری
#شهریار #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
یاد باد آن که نَهانَت، نظری با ما بود
رَقَمِ مِهرِ تو بر چهرهٔ ما پیدا بود
یاد باد آن که چو چَشمت به عِتابم میکُشت
مُعْجِزِ عیسَویَت، در لبِ شِکَّرخا بود
یاد باد آن که صَبوحی زده در مجلسِ انس
جز من و یار نبودیم و خدا با ما بود
یاد باد آن که رُخَت، شمعِ طَرَب میافروخت
وین دلِ سوخته، پروانهٔ ناپروا بود
یاد باد آن که در آن بزمگَهِ خُلق و ادب
آن که او خندهٔ مستانه زدی صَهبا بود
یاد باد آن که چو یاقوتِ قدح خنده زدی
در میانِ من و لعلِ تو حکایتها بود
یاد باد آن که نگارم چو کمر بَربَستی
در رکابش مَهِ نو، پیکِ جهان پیما بود
یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست
وآنچه در مسجدم امروز کم است آنجا بود
یاد باد آن که به اصلاحِ شما میشد راست
نظمِ هر گوهرِ ناسُفته که حافظ را بود
#حافظ #شعر #غزل
📜 @sheraneh_eitaa
سنگ مفت...گنجشک؟...
خسته ام از ستم مستمر نسل بشر...
از شعور کم و فهمیدن گاه و بیگاه...
سنگ مفت است ولی جان پرنده ست گران...
یکی آخر به بشر... حرف... بفهماند...آه....
#زهرا_فروغی #شعر #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه چون نگری سر به سر همه پند است
به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه
کهرا زبان نه به بند است پای در بند است
#رودکی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
زاده نخستین روز مهر ۱۳۲۵ در زنجان. منزوی که از جمله شاعران غزلسرای معاصر کشورمان است، در سرودن شعر سپید و نیمایی هم چیرهدست بود. تأثیر حسین منزوی در حیات دوبارهی غزل در دورهی معاصر را میتوان تأثیری اساسی و مثالزدنی دانست. منزوی ترانهسرا نیز بود و ترانهها و غزلهای او را خوانندگانی چون همایون شجریان، علیرضا افتخاری و... خواندهاند. حنجره زخمی تغزل نخستین دفتر شعر اوست که در سال ۱۳۵۰، انتشارات بامداد آن را منتشر کرد. منزوی با انتشار این دفتر شعر، در همان سال، عنوان بهترین شاعر جوان دوره شعر فروغ را از آن خود کرد. همکاری با رادیو تلویزیون ملی ایران مرحله بعدی زندگی این شاعر بود که در آنجا در کنار نادر نادرپور به کار مشغول بود. محمد علی بهمنی معتقد است که او ادامهدهندهی راهی است که از هوشنگ ابتهاج شروع شده و با منوچهر نیستانی ادامه مییابد و در نهایت بسیاری را دنبالهرو خود میکند. همچنان از عشق، با عشق تاب میآورم، اما تو را ای عاشق انسان کسی نشناخت و تیغ و ترمه و تغزل از جمله دفترهای شعری چاپ شدهی حسین منزوی در جهان ادب پارسی است.
حسین منزوی در سال ۱۳۸۳ پس از مدتها رنج از بیماری قلبی در بیمارستان شهید رجایی تهران درگذشت.
#معرفی_شاعر #حسین_منزوی
📜 @sheraneh_eitaa
بیتو به سامان نرسم، ای سر و سامان همه تو
ای به تو زنده همه من، ای به تنم جان همه تو
من همه تو، تو همه من، او همه تو، ما همه تو
هرکه و هرکس همه تو، ای همه تو، آن همه تو
من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من
تخت تو و ورطه تو ساحل و طوفان همه تو
ای همه دستان ز تو و مستی مستان ز تو هم
رمز نیستان همه تو، راز نیستان همه تو
شور تو آواز تویی، بلخ تو، شیراز تویی
جاذبهی شعر تو و جوهر عرفان همه تو
همتی ای دوست که این دانه ز خود سر بکشد
ای همه خورشید تو و خاک تو، باران همه تو
#حسین_منزوی #شعر #غزل
📜 @sheraneh_eitaa
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | فیلم دیده نشده از شعر خوانی حسین منزوی در اصفهان سال 1379
📜 @sheraneh_eitaa
درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین
بی تو بودن درد دارد
می زند من را زمین
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
تو پایانِ تمامِ جستوجوهای منی ای یار!
خوشا بختِ تکاپویی که فرجام از تو میگیرد...
#حسین_منزوی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
سید رضی جانش فدایِ راه دین شد
قربانیِ راه امیرالمؤمنین شد
در جنگِ با قوم یهودی های کافر
در زینبیه زائرِ امّ البنین شد💔
#امیر_عباسی #طوفان_الأقصی #شعر #شهید_سیدرضی #حاج_قاسم #انتقام_سخت
📜 @sheraneh_eitaa
اینجا تمام دلخوشی ام مرگ می شود
وقتی میان شهر دلم جنگ میشود
حتی میان هر نگه ساده تو ، دل
می سوزد از فراق تو و سنگ می شود
گاهی بخند و شعر بخوان شاعر غزل
دنیای شعر من چه خوش آهنگ می شود
گر در سخن تو بگویی عزیز جان
دنیای عشق من چه هماهنگ می شود
راهی نمانده است میان جنون و مرگ
فرجام عشق بی ثمرت مرگ می شود
#فاطمه_زهرا_بدری #شعر #ارسالی_مخاطب #غزل
📜 @sheraneh_eitaa
خواهی که نیاری به سوی خویش زیان را
از گفتن ناخوب نگهدار زبان را
گفتار زبان است ولیکن نه مرا نیز
تا سود به یک سو نهی از بهر زیان را
گفتار به عقل است، که را عقل ندادند؟
مر گاو و خر و اشتر و دیگر حیوان را
مردم که سخن گوید زان است که دارد
عقلی که پدید آرد برهان و بیان را
پس بچهٔ عقل آمد گفتار و نزیبد
که بچهٔ عقل تو زیان دارد جان را
جان و خرد از امر خدایند و نهانند
پیدا نتوان کرد مر این جفت نهان را
تن جفت نهان است و به فرمانْت روان است
تاثیر چنین باشد فرمانِ روان را
فرمان روان جان و روان زی تو فرستاد
تا پروریَش ای بخرد جان و روان را
گر قابل فرمانی دانا شوی ورنی
کردی به جهنم بدل از جهل جنان را
زنهار به توفیق بهانه نکنی زآنک
معذور ندارند بدین خرد و کلان را
بشناس که توفیق تو این پنج حواس است
هر پنج عطا ز ایزد مر پیر و جوان را
سمع و بصر و ذوق و شم و حس که بدو یافت
جوینده ز نایافتن خیر امان را
دیدن ز ره چشم و شنیدن ز ره گوش
بوی از ره بینی چو مزه کام و زبان را
پنجم ز ره دست پساوش که بدانی
نرمی ز درشتی چو ز خز خار خلان را
محسوس بود هرچه در این پنج حس آید
محسوس مر این را دان معقول جز آن را
این پنج درِ علم از آن بر تو گشادند
تا باز شناسی هنر و عیبِ جهان را
اجسام ز اجرام و لطافت ز کثافت
تدویر زمین را و تداویر زمان را
ارکان و موالید بدو هستی دارند
تا نیر درو مشمر در وی حدثان را
این را که همی بینی از گرمی و سردی
از ترّی و خشکی و ضعیفی و توان را
گرمای حزیران را مر سردی دی را
مر ابر بهاری را مر باد خزان را
وین از پی آن نیست که تا نیست شود طبع
وین نیست عرض طالع علم سرطان را
قصد دبران نیست سوی نیستی او
یاریگر او دان به حقیقت دبران را
ترتیب عناصر نشناسی نشناسی
اندازهٔ هرچیز مکین را و مکان را
مر آتش سوزان را مر باد سبک را
مر آبِ روان را و مر این خاکِ گران را
وز علم و عمل هرچه تو را مشکل گردد
شاید که بیاموزی، ای خواجه، مر آن را
#ناصر_خسرو #شعر #قصیده
شبتون بخیر و شادی🌙✨
📜 @sheraneh_eitaa