دامن مکش بهناز، که هجران کشیدهام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیدهام
از سیلِ اشکِ شوق، دو چشمم معاف دار
کز این دو چشمه، آبِ فراوان کشیدهام
#شهریار #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
همچو من ، وصلِ تو را هیچ سزاواری هست؟
یا چو من ، هجرِ تو را هیچ گرفتاری هست؟
دیده ی دهر به دور تو، ندیده است به خواب
که چو چشمت به جهان ، فتنه ی بیداری هست
ای تماشای رُخَت ، داروی بیماری عشق
خبرت نیست ، که در کوی تو بیماری هست
گر من از عشق تو دیوانه شوم ، باکی نیست
که چو من شیفته در کوی تو ، بسیاری هست
هرکه روی چو گلت بیند ، داند به یقین
که ز سودای تو در پای دلم ، خاری هست
« گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست »
قاضی شهر گواهی بدهد ، کآری هست
هرکه را کار نه عشقست ، اگر سلطانست
تو وَرا هیچ مپندار ، که در کاری هست
گر بگویم که مرا یار تویی ، بشنو لیک
مشنو ای دوست، که بعد از تو مرا یاری هست...
#وحشی_بافقی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
toghrol.gif
8.2K
محمدنقیبخان طُغْرُلِ اَحراری (زادهٔ ۱۸۶۵ میلادی روستای زاسون از توابع ناحیهٔ عینی کنونی در شمال تاجیکستان - ۱۹۱۹ میلادی) شاعر تاجیکستانی است. تبار وی به عبیدالله احرار میرسید. علوم رایج روزگارش را در سمرقند و بخارا آموخت. پس از اتمام تحصیلات، به زادگاهش بازگشت. وی در آغاز شاعری نقیب تخلص میکرد، اما بعدها تخلص طغرل را برگزید. در غزل پیرو بیدل دهلوی و در قصیده پیرو انوری و خاقانی بود.
وی پس از پیروزی بولشویکها به آنها پیوست، اما پس از شکست عسکران سرخ از دسته مجاهدینی که آن زمان «باسمهچی» خوانده میشدند، مورد سوء ظن قرار گرفت و در سال ۱۹۱۹ میلادی در دادگاه صحرایی از سوی سربازان ارتش سرخ محاکمه و به اعدام محکوم شد.
شعر طغرل پیوند شعر نوی تاجیک پس از فروپاشی فئودالیسم با شعر کهن آن سامان است. علاوه بر دیوان اشعار دو کتاب «گیاه مهر» و «کاروان محبت» از وی به جا مانده است.
#طغرل_احراری #معرفی_شاعر
📜 @sheraneh_eitaa
اگر دل محو آن رخسار زیباست
ز جوهر موج این آیینه دریاست
ندارد داغدار عشق قدری
وطن با لاله اندر کوه و صحراست
مشو در مهر امکان همچو شبنم
جهان در سایه این بال عنقاست
به وقت عجز دشمن دوست گردد
به زانوی سکندر فرق داراست
حریم حرمت دلدار دور است
بسی در راه عشقش زیر و بالاست
بود عشاق مست باده غم
عروج نشئه ما کی ز میناست؟!
به عالم هرکجا باشد اگر دل
اسیر جعد آن زلف مطراست
بساط عشق شد تا مسند ما
کلاه افتخار ما فلکساست
دویی را نیست ره در مسکن عشق
دل عاشق ازین سودا مبراست
دهد صد مرده را جان از تکلم
به احیا لعل او رشک مسیحاست!
به یاد گیسویش اشکم گره زد
ز موج این بحر را زنجیر برپاست
خدا را جانب ما کن نگاهی
سفید از انتظارت دیده ماست!
خوشا زین مصرع بیدل که طغرل
خیالی سد راه عبرت ماست
#طغرل_احراری #شعر #غزل
📜 @sheraneh_eitaa
10.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی حمیدرضا برقعی در محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی
گرفته با خون جوانانم حنابندان
📜 @sheraneh_eitaa
میخواهم و میخواستمت، تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود، که این شعله ی بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
آن بخت گریزنده دمی آمد و بگذشت
غم بود، که پیوسته نفس در نفسم بود
بالله، که بجز یاد تو، گر هیچ کسم هست
حاشا، که بجز عشق تو، گر هیچ کسم بود
سیمای مسیحایی اندوه تو، ای عشق
در غربت این مهلکه فریاد رسم بود
لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم
رفتم، به خدا گر هوسم بود، بسم بود...
#فریدون_مشیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
در من کوچه ای است که با تو در آن نگشته ام سفری است که با تو هنوز نرفته ام روز ها و شب هایی است که با تو به سر نکرده ام و عاشقانه هایی که با تو هنوز نگفته ام
#افشین_یداللهی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
شبهای زیادی ست به این پنجره وصلم
ای کاش شبی رهگذر کوچه تو باشی....
شبتون در پناه حق
#مریم_صفری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
صبح بخیر گفتنات
مثل خاک نم خورده شوق نفس کشیدن میدهد!
#علی_سلطانی #شعر
صبحتون بخیر و پر برکت💐💐💐
📜 @sheraneh_eitaa
منظورِ طبیب، آنکه بیمار تر است
شایسته ی عفو، آنکه گنهکار تر است
از خاک مذلتش مگر بر دارند
افتادگی از بنده سزاوار تر است
#نشاط_اصفهانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
«بهار پس از برف»
زمستان
به برف فکر می کند؛
من به بسته شدن راه های منتهی به تو؛
تو اما
فقط به بهار پس از برف بیندیش!
#تقی_متقی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa