eitaa logo
شاعرانه
27.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
762 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
از همه شغل های دنیا من.. عاشقم! عاشق تو الزاما! پس مدارا بکن کمی با من غافل از من مباش، زیرا من.. غافل از یاد تو نخواهم رفت گر بگویی برو! نخواهم رفت من کی‌ام خانه زاد این خانه! یا به قول بقیه دیوانه آشنای توام نه بیگانه! شمع تو! این حقیر پروانه! از گدایان سامرای توام ای امام دهم فدای توام لقبت چیست؟ هادی الامم است عادتت چیست؟ بخشش و کرم است هر کجا صحبت از تو شد حرم است سگ کوی تو نیز محترم است آیت الله و شیخ و علامه عاجز از درک تو چنان عامه! من بی معرفت گرفتارم نیست غیر از گناه در بارم به خودم سامرا بدهکارم باورم کن که دوستت دارم جایز است از غمت هوار کنم سامرا لازمم چه کار کنم ؟! تو که آقای آسمان بودی... باب حاجات دشمنان بودی... مالک کامل جنان بودی... پس چرا بین پادگان بودی؟! تو که بر ما چراغ امیدی چند سال است بین تبعیدی سنگ برشیشه گلاب زدند به دلت داغ بی‌حساب زدند ناسزا بر ابوتراب زدند پیش چشمان تو شراب زدند سامرا هم پر از حرامی بود روضه ها روضه های شامی بود بر شما چون شهادت آیین بود لحظه احتضار شیرین بود سرت از سوز زهر سنگین بود وسط حجره روضه ات این بود... من شهیدم ولی نه با خنجر! السلام و علیک یا بی سر ! زخم خوردم سنان نخوردم من نیزه از این و آن نخوردم من زخمی از ساربان نخوردم من زخم داغ جوان نخوردم من لشکری مست در مقابل نیست موی من ببین چنگ قاتل نیست 📜 @sheraneh_eitaa
فاطمه نانی‌زاد سال ۱۳۵۷ در تهران متولد شد. او از کودکی به شعر علاقه‌مند بود و از دوره دبیرستان سرودن را آغاز کرد. نانی‌زاد داراری مدرک دکترای روان‌شناسی تربیتی است که به مشاوره و روان‌درمانی می‌پردازد. نویسندگی و خبرنگاری نیز جزو علایق و فعالیت‌های فرهنگی هنری او به شمار می‌آیند. همچنین وی مدیر اجرایی دفتر ادبیات و هنر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران بوده و در برگزاری کنگره ادبی سوختگان وصل حضور موفقی داشته است. «باران بی‌هوا» و «صحن فیروزه» آثار منتشر شده او است. 📜 @sheraneh_eitaa
نور تو، روح مرا منزل به منزل می‌برد کشتی افتاده در گِل را به ساحل می‌برد مرد صحرایی و با تو شوق باران همسفر بوی بارانت مرا منزل به منزل می‌برد عاقل و دیوانه محکوم‌اند، آری چشم تو هم ز مجنون می‌برد دل، هم زِ عاقل می‌برد «اهل‌بیت نور» هستید، «آسمان وحی»، ها! «جامعه» ما را به شرح این فضائل می‌برد ای حبیب غربت تو حضرت عبدالعظیم شهر ری با اذن تو از کربلا دل می‌برد مجلسی که یاد شام انداخت اندوه تو را گاه سوی طشت و گاهی سوی محمل می‌برد کربلا، ظهر عطش، گودال سرخ قتلگاه اشک‌هایت عشق را تا آن مراحل می‌برد 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | غزلی تقدیم به امام هادی علیه‌السلام در دیدار شاعران با رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
سخن از ظلمت و مظلومیت آمد به میان شهر بیداد رسیده ست به اوج خفقان از خداوند نباید اثری باشد اگر از دهان «متوکل» برسد صوت اذان بر لب منبر و مسجد، زده شد مهر سکوت مجرم است آن که برد نام علی را به زبان راویان سلسله در سلسله در بند شدند شیعیانی متواری شده همپای زمان بدعتی تازه بنا گشت از آن لحظه تلخ که مزار پسر شاه نجف شد ویران دلم از درد شکسته ست خدا می داند آه این قصه جانسوز ندارد پایان باز بی وقفه به دریا زده ام باداباد نیستم، نیستم از عاقبتش دل نگران جان به کف باید از اولاد علی دم زد و بس «ابن سکیت» چنین راه به ما داده نشان عقل دیگر سر عقل آمد و بی واهمه گفت: قلب بی دغدغه عشق ندارد ضربان دهمین عشق بلافصل! سلام ای دریا! پاک تر از نفس صبح سلام ای باران! خود به خود پرده ز چشمان تو می رفت کنار که حقیقت نشد از چشم تو آنی پنهان به حضورت به قدومت شده دلگرم زمین به سحرهای سجود تو گواه است زمان شرح و تفسیر نگاه تو کتابی ست جدا جذبه ماه، پر از مهر، وَ تیغی بُرّان از در «جامعه» هرکس به حقیقت برسد غفلت جامعه او را نکند سرگردان همگی دست به شمشیر، چه می فرمایید؟ آسمان منتظر توست کران تا به کران تو فراتر ز بیانی به خداوند قسم سخن شعر نبوده ست به جز «سَبقِ لِسان» متن تاریخ فقط گفت که مسموم شدی هیچ کس هیچ نگفت اینکه چه بوده جریان؟ سامرا کشت تو را نور تو خاموش نشد سامری مانده و انگشت تحیر به دهان غم دیدار حرم کنج دلم جا خوش کرد به دعایی دل ما را به مرادش برسان 📜 @sheraneh_eitaa
فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش گُل در اندیشه که چُون عشوه کُنَد در کارش دلربایی همه آن نیست که عاشق بِکُشَند خواجه آن است که باشد غَمِ خدمتکارش جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل زین تَغابُن که خَزَف می‌شکند بازارش بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود این همه قول و غزل تعبیه در منقارش ای که در کوچهٔ معشوقهٔ ما می‌گُذَری بر حذر باش، که سر می‌شکند دیوارش آن سفرکرده که صد قافله دل همرهِ اوست هر کجا هست خدایا به سلامت دارش صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل جانبِ عشق عزیز است، فرومگذارش صوفیِ سرخوش از این دست که کج کرد کلاه به دو جامِ دگر آشفته شود دستارش دلِ حافظ که به دیدارِ تو خوگر شده بود نازپروردِ وصال است، مجو آزارش 📜 @sheraneh_eitaa
درد من، کشته ی شمشیر بلا می‌داند سوز من، سوخته ی داغ جفا می‌داند مسکنم، ساکن صحرای فنا می‌داند همه کس حالِ من بی‌سر و پا می‌داند پاکبازم همه کس طور مرا می‌داند عاشقی همچو مَنَت نیست، خدا می‌داند 📜 @sheraneh_eitaa
شب است و خواب به چشمم نميرود، آری دلم گرفته برایت ، هنوز بيداری...؟ بدا بحال دلی كه هنوز عاشق توست خوشا بحال كسی كه تو دوستش داری... | شبتون در پناه حق🌙✨ 📜 @sheraneh_eitaa
صبح زیبا آمد و چشم شقایق باز شد لاله زلف سرکشش را شانه کرد و ناز شد شبنم از خورشید عالم تاب جانی تازه یافت رفت بالاتر ز جو با ابرها دمساز شد شاپرک آهسته نبض نرگس رعنا گرفت ارغوان جامی به چنگ آورد و بس طنّاز شد صخره با امواج دریا صورتش را خوب شست کار رستوران دریا با سحر آغاز شد اردکی از زیر پرها سر در آورد و نشست چلچله پر پر زنان هم سفره ی صد غاز شد بوی صبح و زندگی شوری چنین بر پا نمود گفت عارف یا رب و با بلبلان هم ساز شد |صبحتون بخیر و پر برکت❄️ 📜 @sheraneh_eitaa
روز خواهد شد و در آن تو را دوست خواهم داشت، روز خواهد شد پس نگران نباش اگر بهار تأخیر کرده است و غمگین نباش اگر باران متوقف شده است. به ناچار رنگ آسمان تغییر خواهد کرد و ماه بر مدار می‌گردد، روز خواهد شد! روز خواهد شد آن روز خواهم دانست چرا تمدن، زنانه است و چرا شعر، زنانه است و چرا نامه‌های عاشقانه زنانه هستند و چرا زنان، هنگامی که عاشقند به گنجشک و نور و آتش بدل می‌شوند! 📜 @sheraneh_eitaa
🔰 خواهر قشنگم برادران سپاهی ات ، انتقامت را گرفتند... از بهشت برای ما لبخند بزن 📜 @sheraneh_eitaa
چو عیب تن خویش داند کسی ز عیب کسان برنخواند بسی... 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر جای مروت نیست با دنیا مدارا کن به جای دلخوری از تنگ بیرون را تماشا کن دل از اعماق دریای صدف‌های تهی بردار همین‌جا در کویر خویش مروارید پیدا کن چه شوری بهتر از برخورد برق چشم ‌ها باهم نگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن من از مرگی سخن گفتم که پیش از مرگ می‌آید به «آه عشق» کاری برتر از اعجاز عیسا کن خطر کن! زندگی بی او چه فرقی می‌کند با مرگ به اسم صبر، کم با زندگی امروز و فردا کن 📜 @sheraneh_eitaa
👌 آمریکا به قهقهرا رفت....😂😂 📜 @sheraneh_eitaa
با دریغی سنگین شعر آمیخته با حسرت یک خاطره را قصه حادثه ی برج و کبوتر را یک بار دیگر می خوانم ای پرنده ی مهاجر ای مسافر ای مسافر من ای رفته به معراج تو به اندازه ی قدرت پریدن تو به اندازه ی دل بریدن از خاک عزیزی 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبق این فیلم چند ثانیه قبل برخورد ،‌چند ضدموشک پدافندی شلیک شدن برای زدن . اما موشک ما مثل از کنارشون رد شد و خورد به هدف ! وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥هیچ شبی نیست که ما نخوابیم 🤛 و به شما فکر نکنیم!!! ... 🔥1:20 📜 @sheraneh_eitaa
ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹–۱۳۱۲ ه.ش)، شاعر و تصنیف‌ساز اهل ایران بود. عارف در سال ۱۲۵۹ هجری شمسی در قزوین متولد شد. پدرش «ملاهادی وکیل» بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فراگرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می‌نوشت. موسیقی را نزد میرزاصادق خرازی فراگرفت. مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسن واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه خوانی پرداخت و عمامه می‌بست ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه خوانی کرد. عارف در ۱۷ سالگی به دختری به نام «خانم‌بالا» عشق و علاقه پیدا کرد و با او پنهانی ازدواج کرد. (تصنیف دیدم صنمی را در وصف ایشان سرود) فشارهای خانواده دختر پس از اینکه مطلع گردیدند زیاد شد و عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار، آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد. عارف در سال ۱۳۱۶ ه‍.ق به تهران آمد و چون صدای خوشی داشت با شاهزادگان قاجار آشنا شد و مظفرالدین شاه خواست او را در ردیف فراش خلوتها درآورد، اما عارف به قزوین بازگشت. در سال ۱۳۲۳ ه‍.ق در زمان آغاز ۲۳ سالگی عارف زمزمه مشروطیت بلند گشته بود، عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد. عارف در سال ۱۳۰۷ خورشیدی جهت معالجه نزد دکتر بدیع به همدان رفت و برای همیشه در آنجا ماند. سرانجام عارف در روز دوشنبه دوم بهمن ۱۳۱۲ خورشیدی در حالی که ۵۴ سال داشت، مرگ زودرس به سراغش آمد و در آرامگاه بوعلی سینا (واقع در همدان، خیابان بوعلی) به‌خاک سپرده شد. 📜 @sheraneh_eitaa
وادی عشق چو راه ظلمات آسان نیست مرو ای خضر که این مرحله را پایان نیست نیست یک دست که از دست تو بر کیوان نیست نیست یک سر که ز سودای تو سرگردان نیست بس که سر در خم چوگان تو افتاد چو گوی یک نفر مرد به میدان تو سرگردان نیست گر به دریای غم عشق تو افتد داند نوح جز غرق خلاصیش از این طوفان نیست ندهید از پی بهبودی من رنج طبیب درد عشق است به جز مرگ ورا درمان نیست خواست زاهد به خرابات نهد پا گفتم سر خود گیر که این وادی اردستان نیست شب هجر تو مرا موی سیه کرد سفید عمر پایان شد و پایان شب هجران نیست وقتی ای یوسف گم‌گشته تو پیدا گردی که ز یعقوب خبر نی اثر از کنعان نیست دل من خون شد و خونابه‌اش از دیده بریخت تا بدانی ز توام راز درون پنهان نیست تا گل روی تو ای سرو روان در نظر است هیچ ما را هوس سرو و گل و بستان نیست «ارنی»گویان مشتاق توام رخ بنما «لن ترانی» نگو عارف پسر عمران نیست 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | تو آیه به آیه شده ای پیک خداوند در خواست که تو را سوره‌ی لبخند بنامم..😊 شعرخوانی شعر طنز خانم فهیمه انوری 📜 @sheraneh_eitaa
خبر آمدنش را همه جا پخش کنید می رسد لحظه ی میعاد به امید خدا سلام بر یگانه حجت زمان سلام بر منتظران مهدی فاطمه 📜 @sheraneh_eitaa
این دل اگر کم است بگو سر بیاورم یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم خیلی خلاصه عرض کنم: دوست دارمت! دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم 📜 @sheraneh_eitaa
‏گل سرخم چرا پژمرده حالی ‏بیا قسمت کنیم دردی که داری بیا قسمت کنیم بیشش به من ده که تو کوچک دلی طاقت نداری 📜 @sheraneh_eitaa
امشب دلم دوباره تو را خواست از خدا آه ای دعای هر شب من!مستجاب شو... | شبتون در پناه حق 🌙✨ 📜 @sheraneh_eitaa