eitaa logo
شاعرانه
26.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
791 ویدیو
80 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
ای دوست، دزد حاجب و دربان نمی‌شود گرگ سیه درون، سگ چوپان نمی‌شود ویرانهٔ تن از چه ره آباد میکنی معمورهٔ دلست که ویران نمی‌شود درزی شو و بدوز ز پرهیز پوششی کاین جامه جامه‌ایست که خلقان نمی‌شود دانش چو گوهریست که عمرش بود بها باید گران خرید که ارزان نمی‌شود روشندل آنکه بیم پراکندگیش نیست وز گردش زمانه پریشان نمی‌شود دریاست دهر، کشتی خویش استوار دار دریا تهی ز فتنهٔ طوفان نمی‌شود دشواری حوادث هستی چو بنگری جز در نقاب نیستی آسان نمی‌شود آن مکتبی که اهرمن بد منش گشود از بهر طفل روح دبستان نمی‌شود همت کن و به کاری ازین نیکتر گرای دکان آز بهر تو دکان نمی‌شود تا زاتش عناد تو گرمست دیگ جهل هرگز خرد بخوان تو مهمان نمی‌شود گر شمع صد هزار بود، شمع تن دلست تن گر هزار جلوه کند جان نمی‌شود تا دیده‌ات ز پرتو اخلاص روشن است انوار حق ز چشم تو پنهان نمی‌شود دزد طمع چو خاتم تدبیر ما ربود خندید و گفت: دیو سلیمان نمی‌شود افسانه‌ای که دست هوی مینویسدش دیباچهٔ رسالهٔ ایمان نمی‌شود سرسبز آن درخت که از تیشه ایمن است فرخنده آن امید که حرمان نمی‌شود هر رهنورد را نبود پای راه شوق هر دست دست موسی عمران نمی‌شود کشت دروغ، بار حقیقت نمیدهد این خشک رود، چشمهٔ حیوان نمی‌شود جز در نخیل خوشهٔ خرما کسی نیافت جز بر خلیل، شعله گلستان نمی‌شود کار آگهی که نور معانیش رهبرست بازارگان رستهٔ عنوان نمی‌شود آز و هوی که راه بهر خانه کرد سوخت از بهر خانهٔ تو نگهبان نمی‌شود اندرز کرد مورچه فرزند خویشرا گفت این بدان که مور تن آسان نمی‌شود آنکس که همنشین خرد شد، ز هر نسیم چون پر کاه بی سر و سامان نمی‌شود دین از تو کار خواهد و کار از تو راستی این درد با مباحثه درمان نمی‌شود آن کو شناخت کعبهٔ تحقیق را که چیست در راه خلق خار مغیلان نمی‌شود ظلمی که عجب کرد و زیانی که تن رساند جز با صفای روح تو جبران نمی‌شود ما آدمی نیم، از ایراک آدمی دردی کش پیالهٔ شیطان نمی‌شود پروین، خیال عشرت و آرام و خورد و خواب از بهر عمر گمشده تاوان نمی‌شود 📜 @sheraneh_eitaa
بهرام اردبیلی (زاده ۱۳۲۱ اردبیل - درگذشته ۱۳۸۴ تهران) شاعر ایرانی بود. وی یکی از شاعران گروه شعر دیگر در دهه ۱۳۴۰ و از امضاکنندگان بیانیه شعر حجم بود. بهرام اردبیلی، با نام پیشین طاهر علفی اردبیلی، در روز ۲۴ اسفند ماه سال ۱۳۲۱ در اردبیل زاده شد. او در سن ۱۴ سالگی به تهران رفت و در دفتر ثبت و اسناد رسمی مشغول به کار شد. در این زمان بهرام اردبیلی بی‌سواد بود اما شمایل کتاب‌هایی که در قفسه‌های این دفتر اسناد رسمی می‌دید مجذوبش کرده بودند. آن‌ها را برمی‌داشت و ورق می‌زد بی‌آن‌که توان خواندن این اوراق را داشته باشد. بهرام، برای این‌که بتواند همین کتاب‌ها را بخواند، به خود زبان فارسی آموخت. به مرور به خواندن اشعار شاعران پارسی‌گوی نشست و هرچند، به گفته‌ی خود، بسیاری از این اشعار را نمی‌فهمید اما ذهن شاعرش داشت از این متون کلمه می‌چید. 📜 @sheraneh_eitaa
در بی کرانگی ِ اُخرایی آواز نی لبک ها را گل های همیشه بهار از یاد نمی برند. شاید دمیدن نفسی در استوانه های غمگین رسیدن بهاری را ناباورانه مکرر می کند ! برای جاری ِ جریانی کز آغوشی به آغوش دیگر پر می گیرد سبکی موج دریا انکار بازگشت نیلوفرانه خواهد بود ! اگر هوای گریستن داری با من در این بهار به بدرقه ی نیلوفرانه بیا. 📜 @sheraneh_eitaa
روزگارِ من و دل در طلبِ یار گذشت روز و شب در پیِ دلدارِ وفادار گذشت عمرِ بی حاصل و غوغای جوانی سر شد حیف و صدحیف که بی همدم و غمخوار گذشت شوق دیدارِ نگاری به دلم ماند، بسی وای از این عمر که در حسرتِ دیدار گذشت چه سخنها که مرا با دلِ شیدای تو بود نشدی محرمِ دل،فرصت گفتار گذشت باز کن دفترِ احساسِ دلی غمگین را تا بدانی که چِها بر دلِ بیمار گذشت 📜 @sheraneh_eitaa
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم كسی كه حرف دلش را نگفت من بودم دلم برای خودم تنگ می شود آری همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم نشد جواب بگیرم سلام هایم را هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟ اشاره ای كنم انگار كوهكن بودم 📜 @sheraneh_eitaa
اگر چه بين من و تو، هنوز ديوار است ولى برای رسيدن، بهانه بسيار است بر آن سريم كزين قصه، دست برداريم مگر عزيز من! اين عشق، دست بردار است كسى به جز خودم اى خوب من ، چه مى داند كه از تو از تو بريدن ، چه قدر دشوار است مخواه مصلحت انديش و ،منطقى باشم نمی شود به خدا، پاى عشق در كار است در آستانه ى رفتن، در امتداد غروب دعاى من به تو تنها، خدا نگهدار است كسى پس از تو خودش را به دار خواهد زد كه در گزينش اين انتخاب، ناچار است ... 📜 @sheraneh_eitaa
روز های عشق، چه قدر شیرین‌ اند رؤیاهایش، چه گوارایند غم و اندوه شب‌ هایش، چه قدر تلخ‌ اند و هراس‌ هایش، چه قدر زیادند... 📜 @sheraneh_eitaa
‍ ماه من امشب بتابان، نور خود بر جان من کز تمام ظلمت و تاریکی شب خسته‌ام! شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
چو از بنفــشۀ شب، بوے صبح برخیزد هـزار وســـوسه در جان من برانڪَیزد ‌ ڪبوترِ دلم از شــــــوق می‌ڪَشاید بال ڪه‌چون‌سپیده‌به‌آغوشِ‌صبح بڪَریزد | صبحتون بخیر و پر روزی 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
تویی صاحب زمان و صاحب امر و ولایت به یُمنِ این امامت کن به این بنده عنایت تویی مهدی و هادی من شدم گمراه عالم کنون دست من و دامان تو«نور هدایت!» به ظاهر گر چه غایب هستی و پنهان ز دیده حضورت آشکار است و بوَد این عینِ آیت زمانی که فرج حاصل شود، غیبت سر آید فرو ریزد بنای ظالمان تا بی نهایت چو تضمین میکنی تقدیرمان را پیش دادار ببین هر لب به مدحت می کند روزش بدایت خودت در انتظارِ روزِ موعودی شب و روز جهان در انتظارِ دیدنِ رنگِ صدایت خوش آن روزی که ماهِ رخ بر این عالم نمایی شود رسوا کسی که کرده ذمت یا سعایت بوَد تاجِ امامت بر سرت تا به قیامت «غنی»با جان و دل هر دم کند این را روایت: ابا صالح! جهان آباد گردد از قیامت «بُراق»و«ذوالفقار حیدری» باشد کفایت 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنقدر مدام خوابت را دیده ام آنقدر راه رفته ام آنقدر سخن گفته ام آنقدر عشق ورزیده ام به سایه ات که دیگر از تو هیچ چیز برایم نمانده است فقط این برایم مانده که سایه ای باشم میان سایه ها که صد بار سایه تر باشم از سایه سایه ای که می آید و باز می آید به زندگی آفتابیَت. 📜 @sheraneh_eitaa