eitaa logo
شاعرانه
26هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
831 ویدیو
81 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
اسماعیل محمدپور ۲۵ شهریور ۱۳۵۸ در لاهیجان چشم به جهان گشود. وی مهندس منابع طبیعی و کارشناس‌ارشد رشتۀ زبان و ادبیات فارسی است. محمدپور سرایش شعر را از سال ۷۳ آغاز نمود. تحقیق و پژوهش در حوزۀ ادبیات فارسی از علایق اوست و تاکنون از او ده‌ها مقاله و نقد ادبی منتشر شده است. محمدپور برگزیدۀ جشنوارۀ شعر انقلاب و کتاب سال دفاع مقدس است. «شبیه اسماعیل» و «این شعرها ادامه باران است» از مجموعه شعرهای اوست و آثاری چون «از صورت مجاز تا حقیقت معنا در نقد شعر» و «خوانش گزاره‌های گیلکی» از پژوهش‌هایش محسوب می‌شود. 📜 @sheraneh_eitaa
این جاده که بی‌عبور باقی مانده راهی‌ست که سمت نور باقی مانده ای آینه‌ها! چشم تماشاتان کو؟ یک پنجره تا ظهور باقی مانده 📜 @sheraneh_eitaa
5.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای اسماعیل محمدپور و ایستاد به دیوار زد عصایش را و تکه تکه فرو خورد بغض هایش را 📜 @sheraneh_eitaa
می‌رسد روزی که این دنیا چراغانی شود از زمین تا عرش غرق شور و مهمانی شود میشود بعد از تمامِ قحطیِ این سالها آسمان بیتاب گردد، ابر بارانی شود کوچه های غم زده از دوری فصل بهار عاقبت مسرور از شعر و غزل خوانی شود میشود پایان خوب سال های انتظار دیدن آن چهره ی محبوب کنعانی شود گفته بودی از کنار کعبه می آیی ولی بانگ« جاءَ الحَقِ» تو آن شعر ربانی شود میشود روزی که می آیی همه ارض و سما قاریِ آن آیه هایِ نابِ قرآنی شود میشود این جمعه برگردی و شهرِ جان ما تا ابد سرشار از انوار عرفانی شود 💚اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌💚 📜 @sheraneh_eitaa
تو میروی و نگاه من از پی تست اشکم چو ستاره، ماه من از پی تست از پا چو مرا فگنده یی، تا دگری ناید ز پی تو، آه من از پی تست 📜 @sheraneh_eitaa
چنین زد نغمه‌پرداز حکایت نمک با زخمه بر تار روایت که در عهد چنین آسودگی سنج دو بیدل را رسید از عاشقی رنج دو هندوزادهٔ مشرب‌فرشته بشر خلقت ولی قدسی‌سرشته ز طفلی شیر حسرت‌خوارهٔ عشق وفا پروردهٔ گهوارهٔ عشق قلم بشکسته پیش از لوح هستی به مشق حرف عشق و بت‌پرستی چو حسن و عشق رسم آباد عالم ز طفلی نامزد گردیده با هم چون صنعان بر ارادت جسته سبقت مبدل کرده ایمان با محبت به مهد آوازهٔ وصلت شنیده هوس زان نوش‌دارو لب‌گزیده ز طفلی داغ الفت بر جبینْ‌شان نظر در باغ رؤیت خوشه‌چین‌شان هوس گستاخ و دل در حیله‌سازی به هم دزدیده می‌کردند بازی به بازی چشم و دل در کار دیگر تمنا شحنهٔ بازار دیگر همی‌کردند از صبر آزمایی ز هم پوشیده با هم آشنایی هوس از نخل خواهش آرزومند ز صد خواهش به‌یک نظاره خرسند همی‌دیدند در بیراهی عمر صلاح خویش در کوتاهی عمر به روزی گر ز خلقت راه بردند ز بس سرعت به سالی می‌شمردند به صد ناخن بنای عمر خستند وز آن خشتی به پای خویش بستند که بر کرسی عمر از ارجمندی نهال قدشان گیرد بلندی چو نخلستان خواهش یافت بالش تقاضا صد هوس را داد مالش هوس آتش‌پرست و دیده خونبار به هم این نغمه می‌کردند تکرار که چند از هم تهی‌آغوش بودن‌؟ قدح ناخوردن و مدهوش بودن‌؟ به ما زین بیش تنهایی روا نیست به تنهایی سزا غیر خدا نیست به‌سر خشت لحد را بر نهادن به از تنها به بالین سر‌نهادن جوانی چون نسیم نوبهار است ولی بر رنگ و بوی گل سوار است گرش دریافتی‌، بر دانشت بوس وگر غافل شدی‌، افسوس افسوس به راهش گر فشاندی دماغی زدی بر مغز روحت عطر باغی کنون ما آن نسیم بی نصیبیم که در عهد بهار و گل غریبیم نه بر ما تهمتی از عطر باغی نه شاداب از نسیم گل دماغی سموم دوزخ از ما تازه‌رو‌تر غبار گلخن از ما مشک‌بو‌تر اجل همسایهٔ این زندگی باد و زین نازندگی شرمندگی باد چو سالی انتظار از ده فزون شد لوای طاقت از سو نگون شد هجوم شوق بر دل پا بیفشرد شکیب اندر لگد‌کوب هوس مرد چو از آغوش شوق آن شعله سر زد پسر این نغمه بر گوش پدر زد که بر من تلخ شد هم خواب و هم خفت شکیبم طاق گشت از فرقت جفت به تعمیر خراب آباد دل کوش که از طوفان غم برخاست سرپوش تمنای دلم کن زود حاصل و گرنه هم تمنا مرد و هم دل به یارم نسبت همخانگی ده به شمعم رخصت پروانگی ده هوس در دفع استیلای جبر است چو شوق آمد کرا پروای صبر است‌؟ اجابت کن مراد ناروایم وگرنه از در عصیان در آیم معاذالله ز دین بیگانه گردم گنه‌کار بت و بتخانه گردم بگردانم بر آتشْ سومناتت شکست آرم به لات و مهملاتت رخ بت چون دل خوش ریش سازم ز بت بتخانه را درویش سازم کهن ناقوس را با نالهٔ زار به پای ناقه آویزم جرس‌وار چو تار شمع سوزم زلف زنار بشویم صندل بت را ز رخسار بدوزم در نظر راه حرم را بدزدم از جگر داغ صنم را ز شرک بِرهَمَن زنهار جویان ز کفر رفته استغفار گویان مراد از کعبهٔ اسلام جویم هم از شهد شهادت کام جویم 📜 @sheraneh_eitaa
شبی به حال دل ما نظر کنی بد نیست تفقّدی به گـدایت اگر کنی بد نیست سه‌شنبه‌های من و جمعه‌های تو باقیست نظر به گمشدهٔ دربدر کنی بد نیست برای دیدن‌تان سالـها سفر کردیم برای دیدن ما هم سفر کنی بد نیست تمام بتکده‌ها را، ! اگر بیایی و نذر تبر کنی بد نیست نگاه روشن تو جوشن کبیر من است از این اسیرِ بلا دفع شرّ کنی بد نیست خدا کند که به درد ظهورتان بخورم! مرا برای وجودت سپر کنی بد نیست نشسته‌ام به امیدی ببینمت یک بار شبی ز کوچهٔ ما هم گذر کنی بد نیست 📜 @sheraneh_eitaa
شاهد شو ای ستاره که آن مست خواب ناز آگه ز حال عاشق،شب زنده دار نیست شبتون در پناه حق🌙 📜 @sheraneh_eitaa
‍ امیدوارم از شب هجران که عاقبت شادم کند به دولت صبح وصال دوست |صبحتون بخیر و پر نشاط 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
ای نقش جبین سرکشان فرش درت آراسته از شکوه پا تا بسرت ای نور و صفاخانه چشمی چه عجب گر ابروی کهکشان بود بر زبرت 📜 @sheraneh_eitaa
من عاشقِ آن سروِ خرامانِ نکویم سودازده ی قامتِ آنخوش برو رویم آدینه دل از شوقِ تو در سوز و گدازست در حجرِ تو مدهوشِ خمارم،چه بگویم؟ عمریست اسیرِ تو ام ایکاش بدانی معشوقِ منی عاشقِ آن پیچشِ مویم دلدارِ منی یارِ منی ای مهِ رعنای دانی که پریشانیِ خود در تو بجویم؟ تنهائیِ من باعثِ خسرانِ دلم شد گفتم تو بیایی و گلِ سرخ ببویم گر چون تو نباشد هدف و مقصدِ راهم حیفست که این عمر به بیراهه بپویم ایدوست بیا و نظری بر دلِ ما کن من مست نگردیده و بشکست صبویم تا (منتظر) از حُسنِ تو الهام بگیرد رازیست درین سینه کِشُد سِرّ مگویم! 📜 @sheraneh_eitaa
مهرت به سرشته حق در آب و گل من جا کرده چو جان به تن در آب و گل من از مهر علی و مهر اولاد علی است محصول دو عالم من و حاصل من 📜 @sheraneh_eitaa