#مناجات_امام_زمان #امام_زمان #آدینه
@shere_aeini
برگرد ای مسافر تنهای جاده ها
زیرا به دست توست تمام اراده ها
برگرد ازسفر که ببینی به چشم خویش
تلخی روزگار همه خانواده ها
ماجمعه جمعه مست خیال تو میشویم
هستیم بی خیال تمامی باده ها
جان را فقط به شوق ظهورت نداده ایم
شرمنده ایم از تو برای نداده ها
شاید همین نیامدنت نعمت خداست
ماییم و انتظار تو و استفاده ها
روز فرج سوار به مرکب که آمدی
دستی بکش به روی سر ما پیاده ها
بی خود نزن به این در و آن در،بگو دلم
آقا کدام آرزویت را نداده - ها ...؟!
🔸شاعر:
#محمدحسن_بیات_لو
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مناجات_امام_زمان #امام_زمان #ادینه
@shere_aeini
تقویم، بی تو پیر شد یکسالِ دیگر هم
سَر شد زمستان و نشد نوروز، آخر هم
شد کاسهی صبرِ غزل لبریز از گریه
از قطرههای شعرِ اشکآلود، دفتر هم
عمریست، پیش مایی و هستیم نابینا
گفتی «اناالمظلوم»؛ نشنیدیم؛ پس کَر هم ...
شرمنده! بین ادّعاهای دعا بر لب
حتی نخواهی یافت، یک ناچیز لشکر هم
هرچند خوبان کمترند از ما که بدهاییم
اما ببر در لشکرت این قوم را دَرهم
ذکرِ قیامت در رکوعِ خیسِ محراب است
پای رکابِ خطبههای توست، منبر هم
«یامنتقم» میریزد از شمشیرِ بابایت
چشمانتظارِ انتقامِ توست مادر هم
حَک میشود یک روز بر سنگِ مزار ما
مُردند، دور از خیمهات یک قومِ دیگر هم
🔸شاعر:
#رضا_قاسمی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_زمان
ماییم و هوایِ بغض آلود فقط
دلواپسی و غصّۂ مشهود فقط
والله که آسان شود این سختی ها
با آمدنِ حضرتِ موعود(عج) فقط!
#مرضیه_عاطفی
🔹اشعار ناب آئینے 🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
@shere_aeini
جانم فدای آن بنایی... که نداری
قربان آن گلدستههایی... که نداری
هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از
دلتنگی گنبدطلایی... که نداری
بابالرضا رفتم نشستم گریه کردم
با یاد بابالمجتبایی... که نداری
قالیچهی ارثیهی مادر بزرگم
نذر تو و صحن و سرایی... که نداری
من هر شب جمعه سلامی میدهم به
ششگوشهی کرببلایی... که نداری
ما سینهزنهایت حسن کم گفتهایم آه
در مجلس دارالبکایی... که نداری
دردی که داری در خودت میریزی آقا
حق میدهم درد آشنایی... که نداری
🔸شاعر:
#محمدجواد_پرچمی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
@shere_aeini
اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد
طشتی از خون دل خویش برابر دارد
چشمهایش به در و منتظر آمدنیست
زیر لب زمزمه مادر مادر دارد
جگرش سوخته از یک غم و یک غربت نیست
داغ ارثی ست که در سینه مکرر دارد
زهر تنها کس و کار دل او گشت اگر
یادگاریست که از کینه همسر درد
پیش چشمش که توانسته بروی منبر….
….رود و دست به سبّ پدرش بردارد؟
لحظه های سفرش در بغلش می گیرد
چادری را که بوی یاس معطر دارد
آرزو داشت نمی دید در آن کوچه تنگ
مادرش روی زمین لاله پرپر دارد
گفت با گریه حسین جان... تو دگر گریه مکن
که حسن میرود و سایه خواهر دارد
آه... لایوم کیوم تو که در صحرا کیست
جسم صدچاک تو از روی زمین بردارد
🔸شاعر: ؟؟؟
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
@shere_aeini
من که این گونه پدر محو تماشای توأم
دخترت فاطمه ام غمزده زهرای توأم
گریه ام را بنگر خنده بزن بر رویم
باغبانا نه مگر من گل زیبای توأم
دم آخر سخنی گوی تسلایم بخش
زان که افسرده چو آیینه ی سیمای توأم
بارها از شفقت دست مرا بوسیدی
وینت آواز که من ام ابیهای توام
حالیا دست به پیش آر که بوسم دستت
من که پرورده ی این دست توانای توأم
پاسخش داد نبی کای گل زیبای پدر
از همه بیش به فکر تو و غم های توأم
بعد من باز شود باب ستم بر رویت
سخت امروز در اندیشه فردای توأم
صبر کن زآن چه رسد بر تو و بر جان علی
بس جگر سوخته بهر تو و مولای توأم
بینم آن شعله و دیوار و در و اندر بین
شاهد زمزمه ی وا ابتاهای توأم
لیکن از عترت من زودتر آیی به برم
در جنان منتظر دیدن سیمای توأم
🔸شاعر:
#استاد_سیدرضا_مؤید
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
@shere_aeini
گرفته بوی شهادت شب وفاتش را
بیا مرور کن ای اشک خاطراتش را
مورخان بنوشتند با سرشک یتیم
هجوم درد به سر تا سر حیاتش را
سه سال شعب ابیطالب و شکنجه وبعد
چقدر مرگ خدیجه فسرد ذاتش را
چه سنگها که بر آیینهُ وجودش خورد
چه طعنه ها که ابوجهل زد صفاتش را
برای غارت جانش قریش خنجر بست
ولی خدای علی خواسته نجاتش را
دلش چو ماه شکست و دو نیم شد اما
ندید سبزی یِ باران معجزاتش را
حرا شروع رسالت غدیرخم پایان
ادا نمود تمامی یِ واجباتش را
...وبعد غیر علی هر که رفت در محراب
شنید نعرهُ ( لا تقربو الصلاتش ) را
🔸شاعر:
#میثم_مومنی_نژاد
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
@shere_aeini
به فکر کربلا بودم در اوردم سر از مشهد
بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد
اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا
اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد
امیدی به من و این طبع خشکیده نبود اما
به لطفش برده ام با خود غزل های تر از مشهد
گره روی گره زد تا که بخت خواهرم وا شد
سحر شد هر شبم با خاطرات مادر از مشهد
"پدیده" این نمایشگاه الطاف خداوندی ست
ندیدم شهر زیبایی تماشایی تر از مشهد
برادر صبح و ظهر و شب به سوی قم نظر دارد
چرا که چشم خود را برندارد خواهر از مشهد
"به جان مادرت زهرا قسم" رد خور ندارد که
نرفتم دست خالی با نگاهی مضطر از مشهد
اگر روزی شود تنها بلیط رفت میگیرم
چرا که قصد برگشتن ندارم دیگر از مشهد
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
_______________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
@shere_aeini
السلام ای چشمه ی فیض و سعادت السلام
هشتمین نورِ خدا برجِ ولایت السلام
السلام ای جلوه ی وَ الطُورِ سِنین السلام
آیه های روشنِ طاها و یاسین السلام
السلام ای ماهِ تابان کوکبِ اقبال ما
آن طلوعِ آستانت قبله ی آمالِ ما
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی مشهدت
جان به قربانِ تو و صحن و سرا وُ مرقدت
زنده ایم از برکتِ مِهر و ولایت یا رضا
چشمِ ما روشن از آن گنبد طلایت یا رضا
در بغل گیریم ضریحِ با صفایت یا رضا
یک زیارت سهمِ ما پایینِ پایت یا رضا
فخرِ ما این بس تو باشی سید و مولای ما
برکتِ دنیای ما وُ شافیِ عقبای ما
ای امام نور و رحمت منبعِ فیضِ خدا
گلشنِ مِهر و محبت مظهرِ جود و سخا
تو به امرِ حق شدی راهی بسوی خاکِ طوس
مقدمت بر چشمِ ما ای حضرتِ شمس الشموس
اقتدار کشورِ ایران همه از نامِ توست
روزیِ ایرانیان از سفره ی انعامِ توست
گر چه گشته دارِ غربت منزل و ماوای تو
شد ولی در قلبِ هر جان حقیقت جای تو!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
_________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
@shere_aeini
حُسن شرح خصائل حسن است
ماه عکس شمایل حسن است
چون کرم لطف کامل حسن است
هرکه شاه است سائل حسن است
با حسن من نمانده ام تنها
پس نماندم به وقت غم تنها
او کریم است؟نه،کرم تنها
کار خدام منزل حسن است
در معانی و در بیان خدا
شد زبان حسن زبان خدا
معجزات پیمبران خدا
قطره ای از فضائل حسن است
در کرامت به شهرت غایی
تا رسیده به عالم آرایی
تازه گفتند حاتم طایی
از گدایان کاهل حسن است
هر که آمد به جنگ او یک بار
در نهایت گذاشت پا به فرار
چاره ی فتنه ی جمل انگار
حکمی از تیغ عادل حسن است
کار دشمن مقابلش شد لنگ
سرشان بعد مرگ خورد به سنگ
آخر کار هر کسی در جنگ
سجده کردن مقابل حسن است
از زمانه چه زود سیر شده
بی سبب نیست گوشه گیر شده
در جوانی اگر که پیر شده
داغ یک کوچه در دل حسن است
در مدینه غریب بود اما...
درد او بی طبیب بود اما...
همسرش نانجیب بود اما...
در و دیوار قاتل حسن است.
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
@shere_aeini
ای مرثیه ها اشک بریزید برایش
خون گریه کنید دیده ها بهر عزایش
بر مرد غریبی که به خود یارندیده
ای حنجره ها روضه بخوانید برایش
حتما شده او محترمِ دیدهٔ زهرا
هر کس که حسن گشت به لب شورونوایش
مظلوم ترین زاده زهرا شده مسموم
زهری که بلا گشته ولی گشته دوایش
کشتند ولی دست ز کینه نکشیدند
تیر است که آید عوض دستِ عطایش
در لحظهٔ آخر به برادر نگهش بود
چون نیست عزایی به بزرگیِ عزایش
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
@shere_aeini
از سوز زهر خسته و از پا نشسته ام
چشم انتظار مقدم زهرا نشسته ام
پا میکشم به خاک و امانم بریده است
یاد اجل - به یاد مداوا نشسته ام
میبینمش که از غم من گریه میکند
اشک جواد را به تماشا نشسته ام
دور از مدینه وتک وتنها عجیب نیست
با قصد پر کشیدن از اینجا نشسته ام
اشک من و جواد و دو چشمان مادرم
در حجره گوئیا که به دریا نشسته ام
🔸شاعر:
#محمدحسن_بیات_لو
_______________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
@shere_aeini
مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرِ خود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظر راه می روی!؟
مانند فاطمه چقدر راه می روی!
خونِ جگر به سینه، به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند
خواهر نداشتی که برایت به سر زند
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
در کوچه های طوس،زمین می خوری چرا ؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه ی خواهرت نرفت
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
_______________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
@shere_aeini
مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت
چه غریبانه ، غریبانه ، غریبانه گذشت
چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم
پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم
ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو
از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو
او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد
روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد
اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد
رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد
شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد
یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد
یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت
یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت
آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد
شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد
بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد
وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد
در عزای پدرش بود که سیلی را خورد
سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد
تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند
تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند
دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در
درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_______________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
@shere_aeini
دیگر طبیب بر سر بالین نیاورید
بالینِ من حسین و حسن را بیاورید
این شرحِ صدر، مرهمِ جان کَندَنِ من است
از سینه ام حسینِ مرا از چه می برید؟
ای نور دیدگانِ من این گونه بی قرار
امروز بر رسول گریبان چه می درید؟
روزی رسد که هر دو جگر پاره می شوید
با این که در بهشت شما هر دو سرورید
بوسه اگر به روی لبان شما زنم
روزی ز تشتِ خون، جگر، سر بر آورید
زهرای من! تو اِذنِ دخولِ اَجَل بده
زیرا خدا به غیر تو کوثر نیافرید
او که دری به غیرِ درِ خانه اَت نزد
داند خدا مرا به ولای تو پَروَرید
تا می شود، حبیبۀ من پشت در نرو!
زود است، استغاثه کنان پشت این درید
ای دشمنان فاطمه از من حیا کنید!
بعد از پدر چه بر سر این دختر آورید
دور مرا کسا، بگیرید دخترم!
آخر شما تمامِ امید پیمبرید
بنشین علی! که خوب به رویت نظر کنم
آری خدا جمال تو از خویش آفرید
نعش مرا شبانه چو غسل و کفن کنی
مخفی ز بی کفن کَفَنم را بیاورید
حالا که من وصیّت یک عمر می کنم
کاغذ قَلم برای نوشتن بیاورید
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
_______________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_امام_رضا
امان نداد مرا این غم و به جان افتاد
میان سینهام این درد بی امان افتاد
چنان به سینۀ خود چنگ می زنم از آه
که شعله بر پر و بال کبوتران افتاد
#حسن_لطفی
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
@shere_aeini
این نمکـدارترین روضه نمک گیرم کرد
پسرِ فاطمه با دستِ خودش سیرم کرد
روضه یِ کـوچه یِ غمهایِ کـریمِ طاها
در همین اوجِ جوانی به خدا پیرم کرد
مادر افـتاد زمـین و پسر افتاد زمین
مـَردک پست بلافاصله تحقـیرم کرد
چادرِ عصمت و پاکی شده خاکی اِی وای
معجرِ خاکی و خونیشْ زمین گیرم کرد
آمد و زد لگد و بد زد و بد گفت و سَند…
پاره کرد و پس از آن حادثه تکفیرم کرد
پس از آن واقعه هر روز به من گفت: سلام
آن سلام عـاشقِ زَهـر و اَجَل و تیرم کرد
خواهرم داخلِ این تشت اگرخونِ دل است
روضه یِ بند و غلِ کوفه به زنجیرم کرد
ندبه خوان باش که فرزندِ حسن میآید
جـمـعه یِ آمدنش عـاشقِ تکـبیرم کرد
🔸شاعر:
#حسین_ایمانی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
@shere_aeini
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار
ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار
اسلام در مصیبت تو میشود یتیم
دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار
ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر
تا روی گنبدت بنشینیم، چون غبار
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمیرود
چشمی که شد ز. ماتم تو ابر نوبهار
رفتی و از مدینهی تو رفت دلخوشی
کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار
سر زد پس از توای به همه خلق مهربان
از امت تو آنچه نمیرفت انتظار
هرچند از تو غیر محبت ندیده بود.
اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار
گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در
یاسی که مانده بود ز. باغ تو یادگار
گر میگرفت آتش کینه به خانه و
میرفت سمت پهلوی گل دستهای خار
آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد
انداخت دور گردن مولا طناب دار
در بین کوچه باز همان دست آمد و
دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار
🔸شاعر:
#محمدعلی_بیابانی
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
@shere_aeini
زهرا به خانه و ملک الموت پشت در
از بهر قبض روح شریف پیامبر
از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب
بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر
با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه
در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر
یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش
محو نگاه آخر خود بود بر پدر
اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی
روی حسین بر روی قلب پیامبر
دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار
بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر
زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن
از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر
هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه
گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه
🔸شاعر:
؟؟؟
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
@shere_aeini
اي غريب وطن يابن رسول ا...
سيدي يا حسن يابن رسول ا...
اي که خون شد دلت همسرت قاتلت
يا حسن يا حسن امام مظلوم
تو که حکم خدا از سخنت ريخته
ز چـه خون دلت از دهنت ريخته
اي به ماه صفر پاره پاره جگر
يا حسن يا حسن امام مظلوم
تو که جز لطف و جز کرم نداري حسن
در مـدينه چـرا حـرم نـداري حسن
شاهد صبر تو غربت قبر تو
يا حسن يا حسن امام مظلوم
غمت از کودکي آتشِ دلها شده
شاهـدم چادر خاکي زهرا شده
در دل کوچهها با دلت شد چهها
يا حسن يا حسن امام مظلوم
روز تشييع تو خون دل ياران شده
تنت از تيـر کينـه لالـهباران شده
پيش چشم حسين آن شه عالميْن
يا حسن يا حسن امام مظلوم
قبر بي زائرت شد سند غربتت
اشک مهدي روان در حرم خلوتت
شيعه گويد مدام به مزارت سلام
يا حسن يا حسن امام مظلوم
🔸شاعر:
؟؟
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
@shere_aeini
ای که مرآت خدایی مددی حضرت سلطان
معدن جود و سخائی مددی حضرت سلطان
هر گدائی که به سویش بنمایی تو نگاهی
رسد آخر به نوایی مددی حضرت سلطان
تو نگفته بدهی حاجت و این رسم رئوف است
مهد احسان و عطایی مددی حضرت سلطان
چه شهیدان که گرفتند برات از حرم تو
که حبیب شهدایی مددی حضرت سلطان
روضههای سحر کوی تو دارد چه صفایی
صاحب هر چه بکائی مددی حضرت سلطان
قبله ی کعبه تویی جملۀ شاهان سگ کویت
کی تو حج فقرایی مددی حضرت سلطان
پرچم سبز سر گنبد تو هادی عشق است
چون کند قبله نمایی مددی حضرت سلطان
تحت آن قبه ی زردت که بود عرش الهی
گریه دارد چه صفائی مددی حضرت سلطان
بی خود از خود شده دل هر دمی آید به حریمت
بشود کرببلائی مددی حضرت سلطان
زیر ایوان طلایت چو نجف غرق غرورم
شهریار دو سرائی مددی حضرت سلطان
🔸شاعر:
#قاسم_نعمتی
________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
@shere_aeini
بس که پر کرده فضای صحن را فرياد ها
نيست پيدا در حريمت های و هوی باد ها
کوربيناشد، فلج پا شد،گداروزی گرفت
پشت هم رخ می دهد اينجا از اين رخداد ها
جمله ای تکرار شد ، هرصحن را پرکرده است:
(کار من با گوشه ی چشم تو راه افتاد) ها
هر کسی در اوج ناآرامی آمد تا حرم
غبطه ها می خورد بر آرامش نوزاد ها
می شود حس کرد از فيروزه کاری های صحن
حسرت ديوار ها را بر دل شمشاد ها
از شفای درد پشت پنجره فهميده أم
نرم شد از اشک زائرها دل فولاد ها
فرق دارد درحرم هرفصل حال زائران
تيرها و مهرها ، اسفندها ، مردادها
دختری آمدبه گوهرشاد ، گوهرشاد شد
ياعلی موسی الرضا گفتند گوهرشاد ها
ضامن آهوشدی ، صياد آهو را رهاند
شک نمی کردند در خوش قولی أت صيّاد ها
شاعری پرسيد:من هم سهم دارم در حرم؟
پاسخش را داد آقا با حسن خوشزاد ها
هرکسی دعبل نخواهد شد ولی اين شعر هم
می تواند حک کند نام مرا در ياد ها
پايتخت کشور دلهاست شهر مشهد و
مانده حسرت در دل تهران و عشق آباد ها
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
________________________
🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
@shere_aeini
مرثیه حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
علّتِ مرگش شده..آئینه ها ..زخمِ زبان
کشته است قطعاً امامِ مجتبا.. زخمِ زبان
طعنه خورد از کنار و گوشه و دور و بری
دل پریشان می کند آقای ما..زخمِ زبان
صبر می کرد و سکوتش عالمی بیچاره کرد
یک حسن بود و هزاران ناروا..زخمِ زبان
یا مذّل المومنین گفتند این دلداده را..
دوستانش هم جفا کردند با زخمِ زبان
همسرِ نامهربانش هم دلِ آقا شکست
با کلامِ ناصواب و باجفا...زخمِ زبان
زهر تنها چاره ی کار است بر قلبِ حسن
وَ شد کارِ دهانِ بی حیا ..زخم زبان
رو به قبله شد..شود راحت از این وضعِ شنیع
علّتِ مرگش شده ای شیعه ها ..زخمِ زبان
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
@shere_aeini
بالِ پروازی بده..چشم انتظاری می کِشم
من غریبِ عالمم، دل ناگرانی می کِشم
مادرِ پهلوشکسته !..یک نگاهی بر حسن..
این منم که سالها دل بیقراری می کِشم
کوچه های شهر باشد قتلگاهِ مجتبا..
خوب می دانی چها از نو جوانی می کِشم
خاطراتی دارم از یک کوچه ی باریک و تنگ
سالها بر دوشِ خود ..قامت کمانی می کِشم
خاطرت باشد..ندادی رخصتِ جنگیدنم.
زان سبب آهی به دل با ناتوانی می کِشم
(مُردم و زنده شدم این سالها پایان گرفت)
(دردهای سینه ام با رفتنت درمان گرفت)
لحظه ی پرواز شد دارم می آیم محضرت
از گلت ..مادر پذیرایی کن بیاید در برت
بعدِ تو غربت کشیدم از زمین و از زمان
با خودت امشب ببر این غم کشیده دلبرت
زینبت مادر پرستارم شده امّا ببین..
طاقتِ دوری ندارد لحظه ای این دخترت
از همین جا پر زدم تا کربلای پُر بلا..
من شدم گریه کُنِ فرزند پاکِ بی سرت
جمله لا یوم را گفتم به آوای جلی...
می شود برپا در آن وادی یقیناً محشرت
برحسینت گریه کردم بر سر و سینه زدم
حال..پروازم شروع شد سمتِ بالا می روم
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
@shere_aeini
دیده اش سرخ شد و سبز تمام بدنش
تکه های جگرش گریه کن و سینه زنش
چقدر حال و هوای بدنش گودالی است
شده پاشیده از آن زهر درون بدنش
پرکشیده است از آن خانه که نه، قربانگاه
کاش می بود به جای دگری جز وطنش
گر چه از غیرتِ خود لب به سخن باز نکرد
در همین موی سفید است تمامِ سخنش
در جوانی همه گفتند شکسته شده است
پیرِ آن ثانیه که انسیه را می زدنش
کوچه وا کرده ملائک که بر او نوحه کنند
روضه خوان، حضرت زهراست برای حسنش
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_رضا #مرثیه_امام_رضا
@shere_aeini
ای تو شفای عالم امکان دوا بده
قدری به خانه ی دل ما هم صفا بده
ما را بلا گرفته بیا ای دوای درد
حرزی برای خاطرِ دفعِ بلا بده
مثلِ کبوترانِ رهای حریمِ خود
بال و پَرِ پریدن ما را جدا بده
باب الجواد شد که چه بهتر، اگر نشد
اذنِ ورود را ، تو ز باب الرضا بده
ما را شبیهِ شیخِ بهایی و عاملی
یک گوشه در حریمِ ملوکانه جا بده
آقا دعا بکن که ابا صلت تو شویم
ای بهترین بهانه به ما هم بها بده
ما عاشقانت از تو چه پنهان پر از غمیم
ما را نجات از این غمِ بی انتها بده
اصلا مگر نه اینکه زکات امر واجب است
آقا زکات زندگی ات را به ما بده
ما بر ضریحِ پاک شما سبز بسته ایم
لطفا به ما زیارت کرب و بلا بده
ما خاکِ پای زائرِ سلطانِ مشهدیم
از ما بگیر خاک و به جایش طلا بده
تنها میان خیلِ گناهان رها نکن
دل را به لطفِ نورِ وجودت جلا بده
ماها شنیده ایم رضا حضرت وفاست
پاسخ به بی وفایی مان با وفا بده
دل خون و دل شکسته و دل تنگ و دل پُریم
جان جوادت این دل ما را شفا بده
🔸شاعر:
#وحید_اشجع
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
@shere_aeini
تمامِ قلبِ مرا عشقِ تو ز جا کنده
تویی که رشته ی وصلِ خدایی و بنده
کرامتِ تو به روی زبانِ تاریخ است
نبوده مثلِ تو لطفی چنین پراکنده
تویی پناهِ دلِ مستِ آبرو رفته
تویی پناهِ دل مستِ هر سر افکنده
حسن برای تو نامی ست ، در خور شأنت
حسن برای تو نامی ست ، ناب و زیبنده
چقدر پاک و لطیفی، چقدر آقایی
هزار مرتبه احسن به آفریننده
تو را همیشه به این اسم ها صدا کردیم
غریب و بی کس و تنها ، کریم ، بخشنده
بیانِ وصفِ تو قلبی بزرگ می خواهد
برای وصف تو بیچاره این سراینده
نشد هر آنچه که گفتیم و گفته اند از تو
ببخش ای گُل زهرا ، ببخش ، شرمنده
🔸شاعر:
#وحید_اشجع
_______________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
@shere_aeini
ای در هوای ماتم تو عرش، سوگوار
ای در غم تو چشم سماوات، اشکبار
اسلام در مصیبت تو می شود یتیم
دین در فراق روی تو بی تاب، بیقرار
ما را در اوج گنبد خضرای خود ببر
تا روی گنبدت بنشینیم چون غبار
هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی رود
چشمی که شد ز ماتم تو ابر نوبهار
رفتی و از مدینه ی تو رفت دلخوشی
کوچید مرغ عشق و محبت از آن دیار
سر زد پس از تو ای به همه خلق مهربان
از امت تو آنچه نمی رفت انتظار
هرچند از تو غیر محبت ندیده بود
اما به اهل بیت تو بد کرد روزگار
گلچین رسید و بعد تو خشکید پشت در
یاسی که مانده بود ز باغ تو یادگار
گر می گرفت آتش کینه به خانه و
می رفت سمت پهلوی گل دست های خار
آن دست که به بازوی زهرا قلاف زد
انداخت دور گردن مولا طناب دار
در بین کوچه باز همان دست آمد و
دیوار کوچه خون شد و افتاد گوشوار
🔸شاعر:
#محمدعلی_بیابانی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#رسول_اکرم #مرثیه_رسول_اکرم
@shere_aeini
وقتی که دردهایت آرامشم بهم زد
رفتی و بی تو داغت تقدیر را رقم زد
رفتی خوشی پس از تو نامِ مرا قلم زد
در شامِ شک و شبهه تاباندهای یقین را
نوری و نور کردی تاریکیِ زمین را
اَبری و آب دادی این خشک سرزمین را
از اول قیامت تا آخرین دقایق
ماندی و ساختی با نامردمی منافق
ماندی که تا بسازی این چند مرد عاشق
کارِ علیست کارَت کارِ تو کارِ حیدر
هشتادوچار غزوه شد کارزارِ حیدر
دینِ تو زد جوانه با ذوالفقارِ حیدر
با التهاب ماندی با اضطراب رفتی
با درد پاشدی و با درد خواب رفتی
دیدم میانِ بستر بابا چه آب رفتی
ماییم و هیچکس نیست لبخندِ شهر پیداست
دیدم که در نگاهت با درد صبر پیداست
اما به پیکر تو آثار زهر پیداست
گفتم دعا بفرما حکمِ قضا بگردان
گفتم بمان و غم را از مرتضی بگردان
"هجران بلای ما شد یارب بلا بگردان"
تب داشتی و میبرد این تب توانِ من را
دیدم به روی سینه داری دو جانِ من را
خواباندهای حسین و چسباندهای حسن را
گفتی به انتظارت هستند این جماعت
دارند خنجرِ کین در آستین جماعت
تا پشتِ در بیایند تا آخرین جماعت
با پنجههای لرزان دستت نوازشم کرد
تا با علی بمانم چشمت سفارشم کرد
تا پایِ او بسوزم با اشک خواهشم کرد
گفتی به پشت او باش من پیش روش رفتم
دشمن به پشت در بود من روبروش رفتم
آنقدر زخم خوردم تا که زِ هوش رفتم
آتش به خانه میزد آتش زبانه میزد
آن یک به بازویم زد این یک به شانه میزد
او با قلاف شمشیر این تازیانه میزد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسن #مرثیه_امام_حسن
@shere_aeini
حاجات خویش را دل من از خدا گرفت
تا اینکه برد نام حسن(ع) را، دعا گرفت!
بیمارِ لاعلاج چه بسیار دیده ایم
عرض توسلی به تو کرد و شفا گرفت
هرکه هوای کرب و بلا می کند، چرا؟
با ذکر یا حسن(ع)، سفر کربلا گرفت!
با دیدن مزار غریبت دلم شکست
در جای جای صحن دلم روضه پا گرفت
یک روز می رسد که شوم خادمِ حرم
این هدیه را ز دست کریم شما گرفت
روزی که گنبد و حرمش را بنا کنیم...
باید تمام صحن حسن(ع) را طلا گرفت
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
___________________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini