eitaa logo
شعر مقاومت و پایداری
142 دنبال‌کننده
189 عکس
69 ویدیو
23 فایل
مقاومت و پایداری در آیینه ادبیات و هنر @mn_amin ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
به سید حسن نصرالله رفته اگر سید حسن: سرباز نصرالله نشکسته اما بال پُر پرواز نصرالله سید حسن یک فرد... نه! یک مکتب باقی‌ست می‌رقصد از حالا جهان با ساز نصرالله آوای "نحن شیعه حیدر" همیشه چندین دهه در جبهه‌ها آواز نصرالله با چیدن میوه، ثمر پایان نمی‌یابد اینک شما و لذت آغاز نصرالله صهیون اگر پا کج نهد در وادی زیتون ماییم و خشم از ظلمت و ابراز نصرالله گرچه پر است از دیپلماسیِ دروغ، ایام هر وعده صادق گردد از اعجاز نصرالله بر آن ظهور سرخ مهدی وصل خواهد شد این نهضت نستوه و جریان‌ساز نصرالله https://eitaa.com/sheremoghavemat
موشک می زنیم... اشتباهت گر شود تکرار موشک می زنیم هر کسی را با تو باشد یار موشک می زنیم فاتحان خیبریم و همچو حیدر صف شکن ما به عشق حیدر کرار موشک می زنیم وعده ی صادق که ما گفتیم یک اخطار بود تامحقق گردد ان اخطار موشک می زنیم گفت رهبر ، گشته دوران بزن در رو تمام ما به امر حضرت دلدار موشک می زنیم نیست در قاموس ما هرگز تعارف با کسی دست از این وحشیگری بردار موشک میزنیم تو گناهت ای رژیم هار، نابخشودنیست تا نمایی خوب استغفار موشک می زنیم اندک اندک روز محوت می‌شود نزدیکتر بهر مرگت ای جنایتکار موشک میزنیم https://eitaa.com/sheremoghavemat
به زودی زخم زمین، التیام خواهد شد و این شرارت شیطان، تمام خواهد شد غروب نیلگون آفتاب «ضاحیه» .... چو «کربلا» ره سرخ قیام خواهد شد به دست لشکر پیروز فاتح خیبر... سگ گزنده ی «صهیون»، لجام خواهد شد قسم به تین، به زیتون، که خون «نصرالله» بدل به صاعقه ی انتقام خواهد شد به فرق ابرهه ی ظلم، می خورد «سجّیل» جهان، بدون «الدّ الخصام» خواهد شد بلند می رود از کوه، راه آزادی به سوی روشنی، حُسن ختام خواهد شد غزل رسیده به آغاز بیت پیروزی ظهور صبح، علیه السلام خواهد شد! خبر به نقطه ی پایان داغ ها برسد خبر به شادیّ ما مستدام خواهد شد https://eitaa.com/sheremoghavemat
اکنون بیایید از خویشتن، از خانه‌ها بیرون بیایید لیلا به میدان آمده، مجنون بیایید موجی گره در موج دیگر، دست در دست لبیک بر لب، بر لب کارون بیایید فصل انار سرخ چیدن‌ها رسیده‌است دیر است فردا دوستان! اکنون بیایید با عطر و بوی سیب، با داغ شقایق با کینه‌ی آن کشته‌ی هامون بیایید "یالیتنا"گویان نُه شامِ محرم! امروز عاشوراست، پس با خون بیایید "هل من معین" دیگری پیچیده در گوش، مردانه پای جنگ با صهیون بیایید https://eitaa.com/sheremoghavemat
بنازم صبح پرچم داری ات را به دست آسمان ها یاری ات را بزن بر فرق خونخواران عالم یکایک ضربه های کاری ات را https://eitaa.com/sheremoghavemat
آئینه ایم و جبهه شدیم انعکاس را افکنده ایم در دل ظلمت هراس را ما پیروان نور امیدیم و عهد ماست یاری دهیم در شب ظلمت حماس را از چشم دیو عربده کش خوانده یک جهان این روزهای غرش یوز التماس را با کارزار وعده ی صادق گرفته ایم از پیروان ابرهه هوش و‌حواس را راهی نمی برند اگر شش بیاورند سفیانیان معرکه هر جفت تاس را عمری جگر گرفت به دندان سپاه نور تا رو‌ کند به وقت خودش برگ آس را مردی که با قدوم خودش می پراکند در لحظه های یأس زمین عطر یاس را با ذوالفقار می رسد از راه و از یهود می گیرد آن سلاله ی زهرا(س) تقاص را https://eitaa.com/sheremoghavemat
اندیشه ای از عالم معنا است حزب الله عطرش شبیه شاخه طوبی است حزب الله دنیا بدون نام اسراییل آرام است دنبال صلحی در همه دنیا است حزب الله حامی مظلوم است و رسم او خدایی است هرجا که مظلومی است او آنجا است حزب الله صدها فواد و مغنیه، سید حسن دارد گنجینه دُرُّ وگُهر، دریا است حزب الله او یادگار دست چمران است و موسی صدر در راه قرآن پرچمش بالا است حزب الله از نسل پاک حیدر و زهراست یعنی که در امتداد راهِ عاشورا است حزب الله در خاک ایران و عراق و سوریه، لبنان توی یمن یا مسجدالاقصی است حزب الله شان نزول آیهٔ والتّین و والزّیتون تفسیری از فتح است و اعطینا است حزب الله مثل حواریّون مُرید حضرت عیسی امثال هارون پیرو موسی است حزب الله آن جمعه ای که از سفر دلدار برگردد پشت سر ذرّیهٔ طاها است حزب الله https://eitaa.com/sheremoghavemat
بشکند قلمی که از شهدا ننویسد مسلح بود بر تسبیح و قرآن و دعا یحیی اگر چه مرد میدان ها ولی بی ادعا یحیی همیشه ایستاده روبروی مرگ می خندد رفیقش بود مرگ و همرهش در هر کجا یحیی به آنجا که توان یاری نموده می زند بر صف شهادت می زند با هر نفس او را صدا یحیی بلند و سرکش و با اقتدار و محکم و قاطع سرش را می گذارد پای آئین خدا یحیی چه می فهمند درد عشق را دیوان بی ایمان که همدم بود عشقش با غم و رنج و بلا یحیی شب سرد زمستان را بهاران می رسد آخر امام عصر می خواند نماز قدس با یحیی https://eitaa.com/sheremoghavemat
خطاب به رژیم منفور اسرائیل... دیده ست روشن، یک جهان روزِ سیاهت را ای شب!کمی بگذار بالاتر کلاهت را غیر از شکستن هیچ راهی پیش رویت نیست بیهوده از آیینه می‌دزدی نگاهت را خون ستاره می‌چکد ای ظلمت از دستت صبح آمده تاوان بگیرد اشتباهت را دار تو را بر تاب های غزه می‌بندیم گردن بگیر ای اخمِ کودک کش، گناهت را ای قلدر دیوانه! گمراهی و تیغ عدل سد میکند در کوچه‌ای بن‌بست راهت را جای خطایی نیست،چون در لحظه می‌گیریم مهمانیِ از چاله افتادن به چاهت را می‌خندی از ترس و کلاغان بی خبر در باغ در حال تقلیدند با هم قاه قاهت را پروانه‌‌ی یک خواب رنگارنگ خواهد شد شعری که دامن می‌زند حال تباهت را بی ریشه‌ای ،دلخوش به مشتی وعده موهوم برباد خواهد داد طوفان، تکیه‌گاهت را در می‌زند مرگ و خودت هم خوب می‌دانی راه فراری نیست این تنها پناهت را https://eitaa.com/sheremoghavemat
مرا به غزه ی آواره در وطن بفرستید به سوگواری گل های پاره تن بفرستید جواب نسل کشی را نمی شود به زبان داد رها کنید جهان را و خط شکن بفرستید نشانه رفته به قلب حرام زاده ی صهیون هزار موشک سجیل نقطه زن بفرستید به فتح خیبر دیگر تمام حیدریون را بسیج کرده به پیکار اهرمن بفرستید و ای اهالی غرق سکوت اگر شرفی هست برای مردم غزه فقط کفن بفرستید... https://eitaa.com/sheremoghavemat/494
🍃🏴 به امید آمرزش در شب قدر 🍃🏴 با نگاهی شعله ور جانِ مرا آتش بزن در نجف این قلبِ حیرانِ مرا آتش بزن تا طبیبِ مهربان و چاره سازم حیدر است دردمندم کن! بیا جانِ مرا آتش بزن مرهم ِ غیرِ علی(ع) هرگز نمیسازد به من نسخهٔ دارو و درمانِ مرا آتش بزن شهدِ شیرین است حتی خوردنِ زهر از علی(ع) غیر از این گفتم اگر؛ نانِ مرا آتش بزن خواست از من نانِ بی حبّ علی(ع) روزی اگر با غضب یکباره مهمانِ مرا آتش بزن در مسلمانی اگر مولایِ من غیر از علیست(ع) ای خدا معیار و میزانِ مرا آتش بزن نیست قرآنم اگر تفسیرِ اوصافِ علی(ع) هست کاغذ-پاره! قرانِ مرا آتش بزن غیرِ حیدر شد نوایِ نِی نوازی ام اگر بینوایم کن! نیِستانِ مرا آتش بزن جایِ خشم و آتش ِ دوزخ تو را جانِ علی(ع) خرمنِ سنگینِ عصیانِ مرا آتش بزن نفْس ِ بی وجدان مرا بد سست عنصر کرده است غافلم کرده ست! شیطانِ مرا آتش بزن * جانِ آن آقا که زینب(س) سوخت از حالِ بدش بیشتر حالِ پریشان ِ مرا آتش بزن قبلهٔ عالَم چه مظلومانه؛ رو به قبله شد روضه خوان با روضه اش جانِ مرا آتش بزن! https://eitaa.com/sheremoghavemat/495
قصیده وصفِ عباسِ بنِ علی _سلام الله علیه  وفادار عبّاس ، ای ابنِ حیدر، تو ای سَرو پیکر ، تو ای ماه مَنظَر کلامت گلستان کند دشت ها را بَرَد رَشکِ عزمِ تو ، دریای احمر نهان گوهرِ نابِ دریای غیرت خدا قدر دانش ، نه سازنده زرگر تو از نسلِ آن بت شکن ، کز حضورش ؛ شود سرد و سالم ، فروزنده آذر تو از نسلِ آن رَحمه العالمینی به امرش شکافد ، تَنِ ماهِ اکبر کتابش سعادت دهد در دو دنیا هر آن ذرّه را مِهرِ معنا ، مُیَسَّر تو را راهبر گشته قرآنِ ناطق تو را ابنِ خود خوانده ، زَهرای اَطهَر حسین و حسن بود چشمان ، علی را تو دستِ محافظ ، دو چشمانِ سَرور کُنَد شمس ، رجعت برای نمازش شده کعبه او را به میلاد ، بستر بُوَد کربلا جنّتِ مُلکِ دنیا زَمینش مُعَنبَر،هوایش مُعَطَّر شدی کاشِفُ الکَرب، سیمای شه را جمالت نماید، جهان را مُنوَّر تو را خواهر آن زینب است ، او که در شام ؛ بلرزانده کاخِ ستم را سراسر اگر دینِ حق از خطا در خطر شد نیرزد زمین و زمان ، بر یکی پَر تویی شیری از سنگرِ شهرِ ایمان عدو  روبهانند و گرگانِ کافر چنان حمله ور شد به گردابِ دشمن تَنِ دین کُشان ، گشت لرزان و مُضطَر زِ دریای خشمش ، دلِ کفر، لرزان علی وار بشکست دژهای خیبر از این شَهد ،نیزارِ جان ها شِکَرشد ملائک  بگفتند  :  اللهُ  اکبر جز عبّاس ،در وقتِ ظلمت که برداشت؟؛ نِقابِ نِفاق، از یزیدِ ستمگر حبیبِ ولیّ خدا کی پذیرد ؟ ؛ اَمان نامه از شِمرِ رَذلِ سبک سَر زِغیرت رها کرد آبِ جهان را قنوتِ دو دستش پُر از آبِ کوثر فرات از وفایش ، خجل گشت و حیران دلِ آسمان ، زین  قضایا  مُکدّر چنین تشنه لب ، شد شهنشاهِ خوبان بُوَد ساقیِ تشنگان ، روزِ محشر ولایت مداری که در راهِ قرآن، تَنَش گشت قربانِ دینِ پیمبر به خون ، میهمانِ شَهِ عاشقان شد وُ را میزبان شد ، خداوندِ داور تو را فخر، آن شد که درخاکِ غربت؛ دهی جان در آغوشِ مِهرِ برادر رساندست ایزد نِدایت به زهرا بیامد حضورت ، سراسیمه ، مادر تو را غرقِ خون دید و نالید و بگریست بزد با دودستش به رو ، سینه و سر نگاهت نمودند عبّاس از غیب حَسَن سرورِ دین ، به همراهِ حیدر عزایت تکان داد عرشِ خدا را براین ناله بگریست جدّت پیمبر پیِ رودِ چشمانِ یاران ، روان شد اباالفضل گو، اشکزارانِ سنگر بُوَد مَردِ دوران ، ابوالفضل کِاستاد ز حُبِّ ولایت ، به دنیا برابر نه مرد است آن ، کز پیِ رنگِ دنیا زند دست بر دامنِ دامِ هر شر مرفّه نشینانِ مُردابِ دنیا، سگانند پیچیده خودرا به زیور بخواباندسجّاد، گلپاره ها را به خاک آرمیدند با هم دو اختر پس از نوحه بر نعشِ گل های پَرپَر سپُرد او به خاک ، آن شهیدانِ دیگر صفِ لاله زاران ، دو خون خفته دارد یکی بی دو دست و یکی مانده بی سَر در آن قبر شش گوشه ، دریاست پنهان شهِ دین ، به همراهِ شش ماهه اصغر جهان تا جهان است ، غم می تراود دلِ شیعه ، زین آتشِ گریه گُستر چو بنشست تیغِ سه سر ، حلقِ اصغر گسست از جهان ، شادی و زینت و زَر نشاط از جهان رفت ، آن روزگاری ؛ گلِ باغ را شُست ، بارانِ خنجر چه عزّت جهان را ؟چه معنا زمان را؟ که شد نوحه گویان،گلِ خانه پَرپَر کنون از شهیدانِ ایران ، هویدا ؛ به خاکِ وطن،لاله زارانِ دیگر زِ گُردان ، گریزان ، یزیدانِ دوران زِ مَستانِ حق، باده خوارانِ ساغر ز وصفِ شهیدان ، زبان ناتوان شد قلم مانده حیران،زبون گشته دفتر نه جانی  توانا ، دلِ واژه ها را به بحرِ تقارُب ، نه وزنی ست بهتر وزین ، بحرِ شعرم زِ نامِ اباالفضل نه نامی جز او در دو دنیاست افسر "جهاندیده"خواهد جوابی زِ مَدحَش رضایِ خدا را ، زِ عبّاسِ حیدر https://eitaa.com/sheremoghavemat/629