ترسم این است که نیایی نفسم تنگ شود... #فاضل_نظری

قناعت میکنم با درد چون درمان نمی بینم تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمی بینم... #سعدی

تا خدا یک‌ رگ گردن باقیست ! تا خدا هست ، به غم وعده این خانه مده ...! #سهراب_سپهری

شب و روز در خیالی و ندانمت کجایی #سعدی

‌ای در دل من میل و تمنا همه تو وندر سر من مایه سودا همه تو هرچند به روزگار در می‌نگرم امروز همه تویی و فردا همه تو #مولانا

من آسمان پر از ابر های دلگیرم اگر تو دلخوری از من من از خودم سیرم #فاضل_نظری

ندانمت که چه گویم، تو هر دو چشم منی که بی وجود شریفت جهان نمی‌بینم #سعدی

زندگی بی‌تو اگر مرگ نباشد، زجر است... #محمدعلی_بهمنی

امشب نظر به روی تو از خواب خوشَ‌تر است #سعدی

من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا #عطار

چشمی که جمال تو ندیده ست، چه دیدست؟ #سعدی

ریشم سفید و دفتر شعرم سیاه شد.... #محمدرضا_طاهری

ما شعله شوق تو به صد حیله نشاندیم دامن مزن این آتش پوشیده ما را... #وحشی_بافقی

هرگز نمیرد آنکه دلش جَلد مشهد است... #روز_زیارتی_مخصوص #سید_حسن_رستگار

سخت بالا بروی، ساده بیایی پایین...

دو هفته ایست که ظرف نباتمان خالیست وچای میخورم و ... حسرت خراسان را #فاضل_نظری

دلم هوای حرم کرده است میدانی....

تا عهد تو دربستم، عهد همه بشکستم... #سعدی

هرکه عاشق دیدیش،معشوق دان کو به نسبت هست هم این و هم آن #مولانا

میشه راست باشه....

به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد غلط است هر که گوید که به دل رهست دل را دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد #وحشی_بافقی

پ این چی میگه

این درد ز حد رفت چه می فرمائی؟ #مولانا

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود #حافظ

جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار آخر غمت به دوشِ دل و جان کشیده‌ام #شهریار

ای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار ببر اندوه دل و مژده‌ی دلدار بیار #حافظ

آتشی زد شب هجرم به دل و جان که مپرس #شهریار

حال شب های مرا همچون منی داند و بس! #رضی‌الدین_نیشابوری

در غلغله‌ی جمعی و تنها شده‌ای باز آنقدر که در پیرهنت نیز غریبی... #فاضل_نظری

درمان درد عاشقان صبر است و من دیوانه‌ام.. #سعدی