ناز است لن ترانی اش ای دل غمین مشو
جز او تو را کسی ارنی گو نمیشود...
هشتک مداحی حمید علیمی😁
عصر یک جمعه دلگیر دلم گفت بگویم بنویسم
که چرا عشق به انسان نرسیده است؟
چرا آب به گلدان نرسیده است؟
چرا لحظه ی باران نرسیده است؟
وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است
به ایمان نرسیده است
و غم عشق به پایان نرسیده است.
بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید،
بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟
چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟
دل عشق ترک خورد،
گل زخم نمک خورد،
زمین مرد،
زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد،
زمین مرد، زمین مرد ،
خداوند گواه است،دلم چشم به راه است،
و در حسرت یک پلک نگاه است،
ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی،
برسد کاش صدایم به صدایی…
***
…عصر این جمعه ی دلگیر
وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس،
تو کجایی گل نرگس؟
#سید_حمیدرضا_برقعی
انگار که دائم مشغول شستن کوهی از ظرفهای یکبار مصرف باشی
زندگی من به همین بیهودگی میگذشت!
الفرقُ بينَ النَّجاحِ والفَشَلِ بَسيط:
عاداتٌ.
«فرق بین موفقیت و شکست ساده است:
عادتها.»
هزار بار گذشتی به ناز و هیچ نگفتی
که چونی ای به سرِ راهْ انتظارکشیده ...!؟
#هوشنگ_ابتهاج
ساده از "من بی تو میميرم" گذشتی خوبِمن
من به اين يك جملهی خودسخت ايمان داشتم
#کاظم_بهمنی
شعرِ تر
ساده از "من بی تو میميرم" گذشتی خوبِمن من به اين يك جملهی خودسخت ايمان داشتم #کاظم_بهمنی
برایت بی الف خواهم فقط "فردای بهتر" را
تو اما آرزو کردی "جهانم" بی الف باشد!
#رسول_مختاری_پور
جذبهی توفیق می خواهی، سبک کن خویش را
کهربا کی کاه را از دانه می سازد جدا؟
#صائب_تبریزی
هم ز دل دزدید صبر و هم دل دیوانه را
یار ما با خانه میدزدد متاع خانه را....
#وحشی_بافقی
زخمی ام التیام می خواهم
التیام از امام می خواهم
السلامُ علیک یا ساقی
من علیک السلام می خواهم
مستی ام را بیا دو چندان کن
جام می پشت جام می خواهم
گاه گاهی کمی جنون دارم
من جنونی مدام می خواهم
تا بگردم کمی به دور سرت
طوف بیت الحرام می خواهم
لحظه مرگ چشم در راهم
از تو حسن ختام می خواهم😢
در نجف سینه بی قرار از عشق
گفت لایمکن الفرار از عشق
#برقعی
مولای ما نمونه دیگر نداشته ست
اعجاز خلقت است و برابر نداشته ست
وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته ست
دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته ست
سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته ست
طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته ست
یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرئیل واژه بهتر نداشته ست
چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته ست
این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته ست
#برقعی
خوش نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصلهها را
#محمدعلی_بهمنی