eitaa logo
شعرِ تر
10 دنبال‌کننده
26 عکس
2 ویدیو
0 فایل
عاشقانه‌ها، تک مصرع ها و شعر های دلنشین
مشاهده در ایتا
دانلود
یاد تو کنم دلم تپیدن گیرد ...
خون می‌خوریم در غم و حرفی نمی‌زنیم
چه بس خیال پریشان به چشم بی خواب است...
گر وعده دوزخ است و یا خلد، غم مخور / بیرون نمی برند تو را از دیار دوست
نبضِ مرا بگير و ببر نامِ خويش را تا خون بَدل به باده شود در رَگان من...
بوعلی سینا هم این لب را اگر بوسیده بود... جایِ قانون و شفا، "دیوانِ سینا" داشتیم!!!
‌ کوچ تا چند ...؟! مگر می‌شود از خویش گریخت؟ بال تنها غم غربت به پرستوها داد اینکه مردم نشناسد تو را غربت نیست غربت آن است که یاران ببرندت از یاد ...!
خون ما را خورد، اما مشکلاتش حل نشد درد او را نوشدارویی دگر پیدا کنید...
صورت نبست در دل ما کینه ی کسی آیینه هر چه دید فراموش می کند
من عمر می‌فروشم و وصل تو می‌خرم
‌ طوافم لحظه دیدار چشمان تو باطل شد من اما همچنان در فکر دور باطلی دیگر ...!
به غیر دوستی از من ندیده دشمن نیز...
تو تنها می‌توانی آخرین درمان من باشی و بی شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم
جز درگهِ تو جای دگر ما را نه! یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة
روی تو ببرد از دل ما هر غم رویی...
تا بست نقش صورت او صورت آفرین در هم شکست دایرهٔ کارگاه را
بصر روشنم از سرمه خاک در توست قیمت خاک تو من دانم کاهل بصرم
زیر دین چهارده معصومم اما گردنم زیر دین حضرت موسی بن جعفر بیشتر گردنم در زیر دین آن امامی هست که داده در ایران ما طوبای او بَر، بیشتر آن امامی که فِداکِ گفتنش رو به قم است با سلامش می کند قم را مُنوَّر، بیشتر
شعرِ تر
زیر دین چهارده معصومم اما گردنم زیر دین حضرت موسی بن جعفر بیشتر گردنم در زیر دین آن امامی هست که د
... گنبدت ضرب المثل های مرا تغییر داد هر که بامش بیش برفش نه، کبوتر بیشتر!
به کویت با دل شاد آمدم با چشمِ تر رفتم به دل امید درمان داشتم درمانده تر رفتم  
در شیشهٔ گردون نیست، کیفیت چشم او این ساغر مردافکن، مینای دگر دارد
ای موی پریشان تو دریای خروشان... بگذار مرا غرق کند این شب مواج...!
کم می‌نشود تشنگی دیده شوخم با آن که روان کرده‌ام از هر مژه جویی
شعرِ تر
ای موی پریشان تو دریای خروشان... بگذار مرا غرق کند این شب مواج...! #فاضل_نظری
مواج و دلفریب و پریشان و بی کران از موی تو نوشتم و دریا به خود گرفت داوری
تو نباشی من به یک پلک زدن خواهم مرد!
خوابِ شبم ربوده‌ای، مونسِ من تو بوده‌ای دردْ توام نموده‌ای، غیرِ تو نیست سودِ من
چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی ...!
تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست نمی کنم اگر ای دوست! سهل و زود، رهایت
وز خوي تو، چون موي تو، آشفتم و رفتم...
میکوش که تا ز اهل نظر خوانندت وز عالم راز بی‌خبر خوانندت