تویی در دیده‌ام چون نور و محرومم ز دیدارت نمی‌دانم ز نزدیکی کنم فریاد، یا دوری! #صائب @shernab

ذوق وصال می‌گزد از دور پشت دست گرم است بس که صحبت من با خیال تو #صائب @shernab

حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست سر عقل آمده هر بنده که دیوانه توست دل من اگر که از عشق نصیبی دارد حضرت عشق به من لطف عجیبی دارد بگذارید، بگذارید که بیمار بماند این دل با تب عشق دلم حال غریبی دارد لحظه میمیرد و من آخر سر میپوسم عشق ای ناجی من دست تو را میبوسم بی وجود تو سعادت نشود حاصل من تا نفس هست تو ای عشق بمان در دل من @shernab

بود ما محض نمودست، سرابیم سراب جای رحم است بر آن کس که خورد بازی ما #صائب @shernab

چون موجه ی سرابیم، در شوره‌زار عالم کز بود بهره‌ای نیست، غیر از نمود ما را #صائب @shernab

نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه بماند بین ما این رازها بینی و بین الله ! من استغفار کردم از نگاه تو ؛نمی‌دانم اجابت می‌شود این توبه کردن های با اکراه #برقعی @shernab

در وصل هم زشوق تو ای گل در آتشم عاشق نمی‌شوی که ببینی چه میکشم @shernab

کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم #حافظ @shernab

من اختیار خود را تسلیم عشق کردم همچون زمام اشتر بر دست ساربانان #سعدی @shernab

گفتم مگر ز رفتن غایب شوی ز چشمم ‏آن نیستی که رفتی آنی که در ضمیری سعدی نظر بپوشان یا خرقه در میان نه رندی روا نباشد در جامه ی فقیری #سعدی @shernab