eitaa logo
شعر شیعه
7.6هزار دنبال‌کننده
611 عکس
214 ویدیو
23 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت اللّهی‌ست در نـوع خـودش اِبـن الـحسین وَصف یک خط از رُخش هفتاد مِنبر می‌شود @shia_poem
ظهور کردو تجلی نام مولا شد علیِ اولِّ ، دوم عزیز زهرا شد ز خلقت نبوی اش چنان به جلوه نشست که پیش پای قدومش حسین هم پا شد نه اینکه آمده تا جلوه ی ولی باشد نبی به جلوه د‌رامد علی که پیدا شد ((حسینُ و منی انا من حسینِ)) پیغمبر نظاره کن که چه زیبا دوباره  معنا شد قمر به طایفه ی هاشمی اباالفضل است به انعکاس قمر از کرم چو دریا شد چنان به وقت اذان عارفانه از او گفت حسین گفت که ممسوس ذات اعلی شد ز قدرت حسنی درس رزم طوری برد میان معرکه گویا حسن هویدا شد نجف به یاد قتالش علی علی گفتم به کربلا که رسیدم ز گریه  غوغا شد علی که جمع همه پنج تن به یک جا بود ز صدر زین به زمین آمدو مجزا شد قدی که سایه ی اهل حرم به میدان بود فقطعوه ُ بسیّوف اربا اربا شد @shia_poem
آفتاب خدا نمایان شد بین دریا دوباره طوفان شد ماه در پشت ابر پنهان شد خانه ای بازهم چراغان شد چون رسیده دوباره پیغمبر به تحقق رسیده رویاها نعمت آمد دوباره از بالا کشتی نوح آمده اینجا گشته مجنون این پسر لیلا بیقرارش هزار شمس و قمر در این خانه باز غوغا شد دو جهان غرق در تمنا شد باب رحمت در آسمان واشد یکی از اهل بیت بابا شد میدهد مژده بر فلک اختر تو به سمت خدا نظر داری ارث زهراست گر جگر داری باغ طوبایی و ثمر داری بعد از امشب توهم پسر داری مهر فرزند هست روی جگر این جهان هر زمان ولی دارد مشکل و غم سینجلی دارد ذوالفقارش چه صیقلی دارد فاطمه بازهم علی دارد در شجاعت مثال او حیدر کوثر از لعل او سبو گیرد عالم از نامش آبرو گیرد کعبه با بودنش وضو گیرد عمه بوسه ز روی او گیرد شافع محشر است و خود محشر ریزه خوار دعای او افلاک قدر وشانش فراتر از ادراک پیش پایش شود سلیمان خاک او کجا و کجا خس و خاشاک مثل و همتا ندارد او دیگر همچو دریا که بر خروش آید خواب و بیدار هم به هوش آید خون رگهای ما بجوش آید از دل دشت چون به گوش آید بانگ الله اکبر  ،، اکبر همچو یک شیر نر به میدان زد از همه زودتر به میدان زد تا که قرص قمر به میدان زد آرزوی پدر به میدان زد از پی اش چشم ساقی لشگر بین آن ازدحام تا افتاد پیش چشم امام تا افتاد و علیک السلام تا افتاد وسط قوم شام  تا افتاد آمد از ره پدر ولی مضطر هستی اش را به خالقش بخشید پدر افتاد تا پسر را دید روی جسم جوان خود خوابید ثمرش را روی عبایش چید یک عبا و هزار تا پیکر @shia_poem
۱ دلم حال و هوایی تازه دارد به لب ذکر و دعایی تازه دارد دوبیتی های من وقتی بیایی برایت حرف هایی تازه دارد... ۲ اگر چشم تو از هم وا نمی شد زبان شعرهایم وا نمی شد بدون دست های روشن تو... گره از کار عالم وا نمی شد ۳ بیا در اول نوروز برگرد که تا برگردد از نو ، روز برگرد چه فرقی می کند آدینه... شنبه... "چرا فردا همین امروز برگرد" ۴ دلم در حسرت آیینه ای سبز معطل شد به پشت سینه ای سبز به رغم جمعه های سرخ تقویم بیا تا بشکفد آدینه ای سبز ۵ تو را می خوانم ای از عشق لبریز دلم از آه و غم لبریز ، برخیز _ بیا فانوس چشم روشنت را بر ایوان نگاه من بیاویز ۶ دل من شد ذبیح چشم هایت زدم دم از مسیح چشم هایت بیا تا من دخیل چشم خود را... ببندم بر ضریح چشم هایت ۷ به خود آمد کویر تفته ی ما که برگردی! بهار رفته ی ما! اقامه شد بدون قامت تو نماز جمعه ی این هفته ی ما ۸ شکستن ، سهم دل در بی قراری شکفتن ، کار گل های بهاری بیا پلکی بزن آقا ، رها کن مرا از این همه چشم انتظاری ۹ مگر لایق نباشم دیدنت را گل خورشیدی خندیدنت را تقاضا می کنم آقا مبادا نبینم جمعه ی تابیدنت را ۱۰ بیا ای عرشی بالا نشینم که من عاشق ترین مرد زمینم بیا از باغ سرسبز نگاهت گل زیبای اشکت را بچینم ۱۲ بیا! زیبا ترین صبح رهایی فروغ چشم های روشنایی بیا! با ذوالفقارت ای سپیده بزن بر فرق شب های جدایی ۱۳ بیا ای علت فصل شکفتن بهار تازه ی پاییز خفتن چه حالی دارد از روی ارادت دوبیتی در دوبیتی از تو گفتن ۱۴ دلم لبریز از امید باشد به دور از وهم و هر تردید باشد دعای ندبه ی هر صبح جمعه... "زیارت نامه ی خورشید" باشد ۱۵ جهان یکپارچه چشم انتظارت زمین در معرض صبح بهارت امام عاطفه ، ای عدل گستر بیا با بیرق و با ذوالفقارت ۱۶ به شوقت آسمانی سبز دارم نگاه مهربانی سبز دارم میان قلب سرخ کوچک خود همیشه جمکرانی سبز دارم ۱۷ دلم آیین آیات تو دارد ببین تصویر مرآت تو دارد تو از نسل علی با ذوالفقاری عدالت ریشه در ذات تو دارد ۱۸ اگر داغ از شقایق سر نمی زد غمی بر قلب عاشق سر نمی زد بدون مطلع الفجر نگاهت سحر از صبح صادق سر نمی زد ۱۹ تو باشی آسمان آبی در آب است تمام نقشه ها ، نقش بر آب است همیشه حالت دریاچه از دور بدون تو شبیه یک سرآب است ۲۰ نثار مقدمت ، گل ، دسته کردم شقایق ، با گلایل .... ، دسته کردم شبی فانوس اشک روشنم را چراغ غربت گلدسته کردم ۲۱ کجایی ای چراغ صحن دیده فراتر از شکوه هر قصیده به بام وحشت شبهای تاریک تو را چشم انتظارم ای سپیده ۲۱ دلم تا کی برایت ندبه خواند زمین هم آتش دل را فشاند نگهدار تو شد دست خداوند که دنیا خالی از حجت نماند ۲۲ دلت پاک و دلت بی کینه برگرد نگاهت بهتر از آیینه برگرد دلم قربانی چشمت که دیریست به عشقت می تپد در سینه برگرد ۲۳ دوبیتی های سر سبز و رسیده مرا بهتر ز یک دفتر قصیده گمانم وعده ی موعود باشد که رنگ از صورت شعرم پریده ۲۴ غروب جمعه و چشم انتظاری به پایان می رسد این بی قراری بگو ای دل اگر آقا بیاید چه حرف تازه ای در سینه داری؟ ۲۵ پرستوی دلم در آستانش گرفته الفتی با زائرانش بیاویزد شبی فانوس اشکم بر ایوان بلند جمکرانش ۲۶ دلش آیینه را تعبیر می کرد کلام وحی را تفسیر می کرد اگر مردم به فکر خود نبودند کجا او این همه تاخیر می کرد ۲۷ سحر شد غرق در دریای نورش زمین پیوسته در فیض حضورش الهی جمعه ی این هفته دیگر فراهم ساز اسباب ظهورش ۲۸ ندارد گر چه آدم صبر ایوب زبانزد شد به عالم صبر ایوب الهی بعد از این چشم انتظاری عنایت کن کمی هم صبر ایوب ۲۹ همیشه مایه ی هر درد سر ، ما الهی رحم کن دیگر تو بر ، ما به موعود شب آدینه سوگند الهی در فرج تعجیل فرما ۳۰ نفس تا در صدایم بند آمد چو نی در هر نوایم بند آمد برایش خواستم شعری بگویم زبان شعر هایم ..................... @shia_poem
در باغ خدا گلی معطر دادند یا آل رسول را پیمبر دادند دیدند که دلتنگ نبی هست حسین بر دامن او علیِ اکبر دادند @shia_poem
از لطف مرا گدای این در بپذیر این سائل خسته را مکرر بپذیر دلتنگ شدم ، مرا حرم راه بده ارباب، به حقِ علی اکبر بپذیر
اکبر که صفای بیتِ خیرالناس است باب الکرم و کریم چون عباس است با نام علی برو به درگاهِ حسین ارباب به نام اکبرش حساس است @shia_poem
هنگامهء جشن عاشقان گردیده پر شور و شعف با تو اذان گردیده چشم همه روشن است با تو زیرا؛ با آمدنت روز جوان گردیده @shia_poem
از عرش برین یک گل زیبا آمد آرامش قلب آل طاها آمد چشمان پدر ز مقدمت روشن شد زیرا به جهان حیدر لیلا آمد @shia_poem
صدف در خویش، گوهر می پسندد دلم دریاست، کوثر می پسندد لبم چون ذکر حیدر می پسندد ... مرا بابای اکبر می پسندد صدای گریه اش پیچیده اینجا اذان گوی حسین آمد به دنیا دهد ذکر علی جان، جان به لیلا رسیده جزئی از قرآن به لیلا سلام خالق منّان به لیلا قریش آورده است ایمان به لیلا ببین در طور، نور منجلی را علی بن حسین بن علی را همین در را بزن، باب المراد است گدایی پشت این در، فوق العاده است کسی که پای سائل ایستاده است ... علیِّ اوّلِ این خانواده است خدا تا که خدای عالمین است ... علی اسم پسرهای حسین است عجب شوری همین آغاز دارد پیمبر زاده است، اعجاز دارد دو تا چشمِ کرامتْ ساز دارد به دوش عمه زینب، ناز دارد کسی که بر لبش صدآفرین است بجای فاطمه، ام البنین است خریدارش اویس صد قرن شد قدش طوبای جنات عدن شد مقامش رفت بالا، پنج تن شد علی بن الحسین، ابن الحسن شد همیشه سفره دار مجتبی بود وجودش خرج آن دولتسرا بود نگاهش نور مصباح الهدی داشت به دستش پرچمِ صاحب لوا داشت از اول در مدینه، کربلا داشت عبا از خامس آل عبا داشت ببین یکجا در این شهزاده اکبر جوانی علی را با پیمبر سحرگاهان دعا را دوست دارم غم خون خدا را دوست دارم اگر کرببلا را دوست دارم همان پایین پا را دوست دارم میان زائرانش در خروشم صدای اکبرش خورده به گوشم میان آنهمه غوغای مرکب بمیرم، پیکرش شد نامرتب همینکه مو پریشان کرد زینب معذب شد، معذب شد، معذب حسین آنجا نمی دانم چه ها دید؟ صد و ده تا علی را در عبا چید @shia_poem