eitaa logo
شعر شیعه
7.5هزار دنبال‌کننده
569 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ذکر لب اولیاء نام نکوی رضاست عیسیِ گردون نشین بنده‌ی کوی رضاستم این نه فقط یارضا بر لب خلق است و بس زمزمه‌ی ذات حق نام نکوی رضاست شمسِ شموس است این نور خدا بر زمین شمس سماوات بین، خیره به روی رضاست سائل شوریده‌دل بر که برَد التجا؟ تا کرم و فضل و جود خصلت و خوی رضاست در نظر عاشقان کوی رضا جنت است چشمه‌ای از سلسبیل آب وضوی رضاست مستی اغیار از عیش و طرب حاصل است مستی عشاق از جام و سبوی رضاست صحن عتیقش مگر میرود از خاطرم؟ تا که دلم روز و شب خاطره گوی رضاست درگه او چاره ساز، خوان رئوفانه باز دست نیازم دراز، دیده به سوی رضاست @shia_poem
نا امیدان را دهد امّید این باب‌المراد میدهد حاجاتِ حاجتمند از لطف زیاد دل به دریای کریمی میزنم کز فرط جود در میان چارده معصوم خوانندش جواد بر در این خانه فیض نوکری هرکس نیافت ای خدا شکرت که هستم من غلام خانه‌زاد تا شود آرام، قلب خسته از بار گناه میدهم پر مرغ روحم را سوی باب‌المراد تا کنم دل را حریم عشق آن والا مقام میکنم از آن حریم کبریائی باز یاد کاظمینی گشته ام با بردن نامش، یقین حضرت زهرای اطهر بر من این توفیق داد فارغ از غم شد دل تنگم ز فیض نام او بردن نامش کند بازار غمها را کساد گر گرفتاری بگو ابن‌الرضا دستم بگیر کن صدا از عمق جان محبوب را با اعتقاد جان به قربان امامی که نه تنها دشمنش بلکه با او همسرش در خانه‌اش دارد عناد چون حسن مسموم شد از زهر کینِ همسرش لعنت دائم به ام‌الفضل همچون جعده باد دید کز سوز عطش دارد تقلا میکند قطره آبی بی‌حیای پست بر مولا نداد پیکر بی جانِ جانان از فراز بام بر خاک گرم کوچه‌ با مظلومی و غربت فتاد #@shia_poem
طعم غربت را چشیدم در میان کوچه ها بین این مردم ندیدم رنگ و بویی از وفا بر سر دارالعماره سر به پایت میدهم با دو چشم اشکبارم زیر لب دارم دعا کوفیان از کشتنت دارند صحبت میکنند ای گل زهرا به جان مادرت کوفه میا مردم این شهر دلهاشان ز کینه پر شده دشمنی دارند با اولاد و نسل مرتضی عهدهاشان را شکستند و به زودی جا زدند بشکند دستم که بنوشتم در آن نامه بیا کاش میشد گویمت حتی اگر هم آمدی لااقل با خود نیاور اصغر شش ماهه را من در این شهر پر از نیرنگ تنها مانده‌ام گرچه مهمان بوده‌ام اما چه گویم از جفا مسلمم اول شهید نهضت تو یاحسین تشنه‌کام و دست‌بسته میشوم حاجت روا از بلندی بر زمین کوفه خوردن سهم من سهم تو افتادن از مرکب به خاک کربلا وای از آن دم کز روی زین بر زمینت میزنند در میان ازدحام از تو نمی آید صدا تیغ و تیر و نیزه و خنجر، فقط اینها که نیست میزنندت عدّه‌ای در آن شلوغی با عصا میکشند آخر به خاک کوفه با مرکب مرا تو به زیر سمّ مرکب میروی در انتها @shia_poem
بعد مدتها پدر دیدار دختر آمدی خواب دیدم خواهی آمد شد مقدّر آمدی من به شوق دیدنت بابا ز پا افتاده‌ام تو به شوق دیدنم با پا نه با سر آمدی من در این ویرانه مهمانی گرفتم نیمه‌شب در شب تاریکم ای ماه منوّر آمدی دعوتم را رد نکردی آمدی اما چرا ای پدر بی قاسمِ داماد و اکبر آمدی؟ کو عمویم تا گذارد روی دوش خود مرا؟  از چه بابا بی اباالفضل دلاور آمدی؟ بی قراری میکند بیش از همه اینجا رباب پس چرا بابا تو بی شش‌ماهه اصغر آمدی؟ حسرت آغوش پر مهرت به دل دارم ولی خواهی از من گیرمت با مهر در بر، آمدی دارد از زهرا نشان این پهلوی بشکسته‌ام تا کنی با دیدنم یادی ز مادر آمدی با سرِ خونین به دامان منِ ویران نشین تا بگیرم بوسه از رگهای حنجر آمدی @shia_poem
چه جاه و سلطنتی و چه شاه منّانی از آن خوشم که غلامم به همچو سلطانی به عهد عالم ذر پای او نوشته شدم که نوکری درش باشدم مسلمانی تمام دین خدا زیر دِین اصغر او بجز حسین چه شرعی؟چه دین و ایمانی؟ خدا به گریه کنش اجر بی کران داده بهشت خُلد به زوّار او شد ارزانی شبانه روز بر او گریه می‌کند مهدی ز من مپرس شب و روز از چه گریانی پس از حسین ندیده‌ست چشمم آبادی پس از حسین ندیدم به غیر ویرانی به باد داده چو زلفش، تمام هستی ما بگو به جغد دهد شرح این پریشانی تنی به خاک و سری روی نیزه‌ی اعدا چه سرو غرق به خونی چه مِهر تابانی! کسی چو شاه شهیدان ز کربلا تا شام به روی منبر نیزه نخوانده قرآنی @shia_poem
بر ظلمت ما نور جلی بخشیدند لایق که نبودیم، ولی بخشیدند دیدند که بین روضه بی تاب شدیم ما را به حسین بن علی بخشیدند @shia_poem
دوباره آمده ام بهر یک نگاه حسین که میشوم به نگاه تو روبراه حسین تو سیئات مرا میکنی ثواب، آری رسیده ام به تو با کوهی از گناه حسین منم غلامِ غلامِ سیاه تو ارباب دعام کن که منم عبد رو سیاه حسین به یمن توست خدا رحمتی اگر دارد کسی که از تو جدا شد، شود تباه حسین ببین شکسته دلم اربعین شد اما من به کربلا نرسیدم دوباره، آه حسین نشد پیاده بیایم به سمت کرببلا نشد که گریه کنم در میان راه حسین اگر چه از حرم با صفات جا ماندم به بزم روضه ات آورده ام پناه حسین رسید خواهر غمدیده ای به کرببلا دوباره روضه‌ی گودال قتلگاه، حسین ز خاطرم نرود لحظه‌های آخر تو تو ماندی و تنِ بی جان و یک سپاه حسین ز خاطرم نرود آن تنی که شد عریان وَ نیزه ای که بر آن رفت رأس شاه، حسین @shia_poem