#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#اشعار_محرم
#غزل
مثل گذشته بال و پر دارم ؟... ندارم
حالِ بپر، بالِ بپر، دارم؟... ندارم
بی اطلاعم این که این مردم چه کردند...
...با معجرم، اما خبر دارم ندارم
گفتند: می آید پدر،... یعنی می آید؟
اصلاً مجالی تا سحر دارم؟ ندارم؟!!
عمه کمک کن آن توانی را که با آن
این پرده را از طشت بردارم ندارم
سر را گرفت و با خودش هی فکر می کرد
یعنی دوباره من پدر دارم؟... ندارم
هر چند زخمی ام ولی از زخم هایت
زخمی بگویی بیشتر دارم ندارم
با دیدن تو دردها از یاد من رفت
پس بعد از این دردی اگر دارم ندارم
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج_مناجات
#روز_عاشورا
#غزل
ای گیسوی هماره پریشان کربلا
ای چشمه ی همیشه خروشان کربلا
با ما بگوچه ديده اي اي خون گريسته!
در سرخي عقيق سليمان كربلا
هر یک فراز ناحیه صد مقتل آتش است
از اعظم مراثی دیوان کربلا
گفتی لاندبنک یا جدی الغریب!
گفتی که جان فدای تو اي جان کربلا!
آب خوش از گلوی تو پایین نمي رود
با یاد خشکی لب عطشان کربلا
آه از دمي كه لشكر اعدا نكرد شرم
كردند رو به خيمه ي سلطان كربلا
صفین اگر که مصحف قرآن به نیزه دید
بر نیزه رفت قاری قرآن کربلا
#محمد_علي_بياباني
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج_مناجات
#شب_دوم_محرم
#غزل
چه مي شود كه سرانجام، آن زمان برسد
و قطره نيز به درياي بيكران برسد
محرم است بيا تا كه چشم مرده ما
براي گريه در اين روضه ها به جان برسد
چقدر نزد تو با آبروست دستي كه
براي خرجي اين ماه بر دهان برسد
شبيه فاطمه خوشحال مي شوي وقتي
براي مجلس جد تو ميهمان برسد
به كربلاي شب دومت ببر ما را
خبر رسيده قرار است كاروان برسد
به عرش مي رسد آقا صداي ناله ي تو
اگر به روضه ي گودال، روضه خوان برسد
حسين آمده و راس او قرار شده
به شمر و حرمله و خولي و سنان برسد
#محمد_علي_بياباني
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج_مناجات
#غزل
به تمنای طلوع تو جهان چشم به راه
به امید قدمت، کون و مکان چشم به راه
به تماشای تو، ای نور دل هستی! هست
آسمان کاه کشان، کاه کشان چشم به راه
رخ زیبای تو را یاسمن آیینه به دست
قد رعنای تو را سرو جوان چشم به راه
در شبستان شهود اشک فشان دوخته اند
همه شب تا به سحر خلوتیان چشم به راه
دیدمش فرشی از ابریشم خون می گسترد
در سراپرده ی چشمان خود آن چشم به راه
نازنینا نفسی اسب تجلی زین کن!
که زمین گوش به زنگ است و زمان چشم به راه
آفتابا دمی از ابر برون آ... که بوَد
بی تو منظومه ی امکان، نگران، چشم به راه
#زکریا_اخلاقی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج_مناجات
#شب_هفتم_محرم
#غزل
گمان مدار كه چون سنگ خاره ايم همه
كه در غم تو دلي پر شراره ايم همه
چراغ هم به شب ما نمي زند سوسو
كه آسمان بدون ستاره ايم همه
در اين دو ماه عزا بيشتر ز هر ماهي
به انتظار طلوعي دوباره ايم همه
خودت به ما سمت نوكري عطا كردي
وگرنه بي تو كه ما هيچ كاره ايم همه
به عشق جد تو فرياد ميزنيم حسين
اذان عشق، سر هر مناره ايم همه
براي آنكه دلت را بياوريم به دست
ميان روضه پي راه چاره ايم همه
چه راه چاره اي امشب به پيش ديده ي ماست
دخيل بسته ي يك گاهواره ايم همه
بيا و روضه بخوان صبح و شام مثل رباب
بخوان كه منتظر يك اشاره ايم همه
دم غروب شبيه رباب غمگينِ
ربودن بدن شيرخواره ايم همه
#محمد_علي_بياباني
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج_مناجات
#شب_هشتم_محرم
#غزل
زمان زمان عجيبي ست، امتحان سخت است
طي زمانه ي بي صاحب الزمان سخت است
ببخش عزيز خدا! جان ندادم از هجرت
چقدر منتظرت جانعزيز و جانسخت است
"و لا تُري و أري الخلق" اين چه تقديري ست
تو را نديدن و ديدار اين و آن سخت است
گريستم كه مشرف شوم به پابوست
بدون گريه رسيدن به آسمان سخت است
رسيده است شب اكبر و زمان نماز
براي من چقدر لحظه اذان سخت است
و روضه را پدر يك شهيد مي فهمد
چقدر غصه ي دل كندن از جوان سخت است
تو را قسم به غم "بعدك العفا..." ي حسين
بيا... بيا و خودت روضه را بخوان... سخت است
مرا زيارت پايين پا مبر امشب
چرا كه پيش پدر خواندن از جوان سخت است
#محمد_علي_بياباني
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#ورودیه
#شب_دوم_محرم
#اشعار_محرم
#غزل
کاروان سلاله های خدا، کاروان امام عاشورا
کاروان بهشتیان زمین، کاروان فرشتگان سما
یکی از نوکرانشان جبریل، یکی از چاکرانشان حوا
گوشه ای از صدایشان داوود، نفسی از دعایشان عیسی
نوجوانانشان چو اسماعیل، پیرمردانشان خلیل آسا
زائر اشک هایشان باران، تشنه مشک هایشان دریا
همه آیات سوره مریم، همه چون کاف و ها و یا و الی...
یوسفان عشیرهٔ حیدر، مریمان قبیله زهرا
کعبه می بیند و طواف ملک، چشم تا کار می کند این جا
کشتگان حوادث امروز، صاحبان شفاعت فردا
تا به حالا ندیده هیچ کسی، این همه آفتاب در یک جا
هر دلی با دلی گره خورده است، همه مجنون صفت، همه لیلا
دارد این کاروان صحرائی، دخترانی عفیفه و نو پا
همه با احترام و با معجر، همه در پرده های حجب و حیا
پرده را از مقابل محمل، باد حتی نمی برد بالا
دور تا دور شان بنی هاشم، تحت فرمان حضرت سقا
پای علیا مخدره زینب، روی زانوی اكبر لیلا
از غروب مدینه می آیند، در زمینی به نام كرب و بلا
می رسیدند و یاد می كردند، از سر و طشت و حضرت یحیی
حق نگهدار این همه مجنون، حق نگهدار این همه لیلا
.
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#ورودیه
#شب_دوم_محرم
#اشعار_محرم
#مثنوی
با احتیاط لاله ی ما را پیاده کن
عباس جان، سه ساله ی ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای
می ترسم آن که گیر کند گوشواره ای
چشم مخدرات به سمت نگاه تو
دوشیزگان محترمه در پناه تو
با حوریان رفته به زیر نقاب ها
یک لحظه روبرو نشدند آفتاب ها
این حوریان عزیز خدایند و بس، همین
این دختران کنیز خدایند و بس، همین
این دختر علی ست که بالش شکستنی ست
ناموس اعظم است و وقارش شکستنی ست
از این به بعد ماهِ حرم آفتاب باش
عباس جان مراقب این با حجاب باش
این دختران من که بیابان ندیده اند
در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند
یک لحظه هم ز خیمه ی طفلان جدا نشو
جان رباب از دم گهواره پا نشو
تو هستی و اهالی این خیمه راحتند
در زیر سایه ات همه در استراحتند
تو هستی و به روز حرم شب نمی رسد
چشم کسی به قامت زینب نمی رسد
یک عده یوسف اند و یک عده مریم اند
احساس می کنم همه دلواپس هم اند
احساس می کنم که جوابم نمی دهند
با آب آب گفتنم آبم نمی دهند
راضی ام و رضایت یزدانم آرزوست
از سنگ ها شکستن دندانم آرزوست
من راضیم به پای خدا دست و پا زنم
با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم
جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا
این جام را الست گرفتیم ما دو تا
می خواستیم عبد شدن را نشان دهیم
پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم
****
با احتیاط لاله ی ما را سوار کن
زینب بیا سه ساله ی ما را سوار کن
با احتیاط خسته شدند این ستاره ها
این گوش پاره ها سر گوشواره ها
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_دوم_محرم
#مثنوی
رسیدیم اینجا دل من تکان خورد
چه شد ناگهان محمل من تکان خورد
رسیدیم و طوفان رسیده ست حالا
چرا پرده محملم رفت بالا
پس از سالها حال زینب خراب است
روی صورتم تابش آفتاب است
چه باید کنم سایه ی بر سر من
ابالفضل! خاکی شده معجر من
بیین اول کاری اوضاعمان را
دل آشوب زنهای در کاروان را
کمک کن توانی نمانده به پایم
رکابم شو از ناقه پایین بیایم
نرو از کنارم که زینب نمیرد
خدا از سرم سایه ات را نگیرد
تو هستی من امنیتی خوب دارم
به پیش همه عزتی خوب دارم
خدای نکرده نباشی چه عباس؟
من اذیت شوم از حواشی چه عباس؟
شما که نباشید دورم شلوغ است
بگو آنچه را که شنیدم دروغ است
بگو بی برادر نخواهم شد اصلا
گرفتار لشکر نخواهم شد اصلا
بگو حرمله تیرهایش شکسته
بگو زجر نامرد پایش شکسته
بگو خنجر شمر در خانه جا ماند
بگو ساربان مرد دستش جدا ماند
بگو اسبها نعل تازه ندارند
برای جسارت اجازه ندارند
بگو قدر کافی کفن هست اینجا
عمامه عبا پیرهن هست اینجا
بگو خولی از خیر یک سر گذشته
بگو دوره ذبح حنجر گذشته
بگو نیزه داران همه اهل خیرند
همه باتو خوبند مثل زهیرند
بگو کوفه با ما همه دوست هستند
علی دوست یا فاطمه دوست هستند
بگو توبه کردند اشرار کوفه
خرابه شده کوچه بازار کوفه
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#اشعار_محرم
#غزل
کیست امشب در دل طوفانی او جا کند
قطره های تاولش را راهی دریا کند
گرد و خاکی گشته بود اما هنوز آئینه بود
صفحه آئینه را فردای محشر وا کند
مشتی از خاکستر پروانه نیت کرده است
کنج این ویران سرا میخانه ای برپا کند
تار و پودی از لباس مندرس گردیده اش
می تواند دیدۀ یعقوب را بینا کند
او که دارد پنجه ای مشکل گشا قادر نبود
چشم های بسته بابای خود را وا کند
گیسویش را زیر پای میهمانش پهن کرد
آنقدر فرصت نشد تا بوریا پیدا کند
خشت های این خرابه سنگ غسلش می شود
یک نفر باید دوباره غسل یک زهرا کند
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_دوم_محرم
#مثنوی
طی شده منزل به منزل در هوای سوختن
نیست از ما هرکسی که نیست پای سوختن
هرچه میخواهد بیاید!باز عزت با من است
نوبتی باشد اگر اینبار نوبت با من است
من زنم اما طلوع غیرتم با کربلاست
برلبم انا فتحنا دارم اینجا کربلاست
از شتر پایین میایم فکر بالا میکنم
این بیابان را خودم عرش معلی میکنم
خیمه را برپا کنید ای مردهای کاروان
گرچه خواهد شد همین جاها منای کاروان
خیمه را برپا کنید امید برپا میشود
خیمه خیمه خیمه ی توحید برپا میشود
بار بگذارید بار نور برداریم ما
مرد و زن پیر و جوان سرباز و سرداریم ما
دین اگر امروز مرد احیای ان با زینب است
مظهر تام و تمام صبر تنها زینب است
دست بسته میشوم دست همه وا میکنم
پابرهنه میشوم درراه غوغا میکنم
میشوم درمان دین با زخمهای صورتم
میدهم محرم که نامحرم نبیند قامتم
به اسیری میروم آزادگی را جان دهم
مجلس می میروم تا بر همه ایمان دهم
"ما رایت" تا قیامت میشود ذکر لبم
زینبم من زینبم من زینبم من زینبم
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#اشعار_محرم
#غزل
تو را آورده ام اینجا که مهمان خودم باشی
شب آخر روی زلف پریشان خودم باشی
من از تاریکی شب های این ویرانه می ترسم
تو را آورده ام خورشید تابان خودم باشی
اگرچه عمه دل تنگ است، اما عمه هم راضی است
که تو این چند ساعت را به دامان خودم باشی
سرت افتاد و دستی از محاسن چون بلندت کرد
بیا تا میهمان کنج ویران خودم باشی
سرت را وقت قرآن خواندنت بر تشت کوبیدند
تو باید بعد از این قاریِ قرآن خودم باشی
کنار تو که از انگشتر و خلخال صحبت کرد
فقط می خواستم امشب پریشان خودم باشی
اگرچه این لبی که ریخته بوسیدنش سخت است
تقلا می کنم یک بوسه مهمان خودم باشی
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem