#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
امشب دوباره قصد استغفـار کـردم
یعنی به کوچک بودنم اقـرار کردم
می خواهم از حالا فقط مـال تـو باشم
شرمنده ام آقا که بـد رفتـار کردم
می دیدم اینکه خار چشمت هستم اما
بیهوده بر این کـارها اصـرار کردم
امشب به جـای گفتـن "العفو العفو"
هفتاد دفعـه "یاحسـن" تکرار کردم
هرشب کنار سفره در فکـر حسینـم
امشب به یاد مجتبی افطـار کردم
من نذر کردم که غلامت باشم آقا
تا آخـر عمـرم بنـامت باشم آقا
ای اولین فرزند زهرا یا حسن جـان
ای دلبر و دلبنـد زهرا یا حسن جان
تو آمدی زهرا و حیدر شـاد هستند
ای معنی لبخنـد زهرا یا حسن جان
مادر تو را هر لحظه در آغوش دارد
یعنی شدی در بند زهرا یا حسن جان
یارب به حق مجتبی همسایه ها را...
نامت شده سوگند زهرا یا حسن جان
تو آمدی تـا آبروی شهــر باشی
دروازه ی رحمت به سوی شهر باشی
مهر شمـا در سینـه از روز ازل بود
با صلح جنگیـدن نبردی بی بدل بود
ای مـرجع تقلیـد عظمـای مدینه
رفتارتـان "حی علی خیر العمل" بود
ای بهترین شاگرد دست آموز حیدر
دشمن اسیر ضرب شصتت در جمل بود
با بانگ تکبیرت زمین می لرزد آقا
انگـار پـای دشمنت روی گسـل بـود
خون تو در رگهای قاسم موج می زد
چون مرگ شیرینتر برایش از عسل بود
تـو روی نـام مـادرت حساس هستی
استاد رزم حضرت حضرت عباس هستی
من خوب می دانم که این آقا کریم است
جای کبوتر بین صحنش یاکریم است
اینجا کسـی با دست خالـی برنگشتـه
آقا شبیـه مـادرش زهـرا کریم است
هر کس به دریا رفت مروارید برداشت
اینها به این معناست که دریا کریم است
باران ببـارد خـوب و بـد فرقـی ندارد
باران بـرای کـل آدمهـا کریـم است
آقا بیا کــه پشت در سائل رسیده
طوفان زده انگار بر ساحـل رسیده
آقا برایت یک حـرم بایـد بسازیـم
یک پنجره فولاد هم بایـد بسازیـم
پایین پایت می شود یک باب قاسم
بالا سرت باب الکـرم باید بسازیـم
یک باب صادق، باب باقر، باب سجاد
یعنی سه صحن دیگرم باید بسازیـم
بایـد فراخـوان داد بیـن شاعـرانت
ترکیب بنـد محتشـم بایـد بسازیـم
در بین اشعارم شبی آقا به من گفت
صحنی بـرای مـادرم بایـد بسازیـم
ای ناخـدای کشتـی اولاد زهرا
کی می رود از خاطر تو یـاد زهرا
هرگز نشد روزی به فکـر در نیفتی
هر شب به یاد چـادر مادر نیفتـی
اینجا ملائک بال خود را پهن کردند
از روی سجاده شبی با سر نیفتـی
هر روز میفتـی زمین در راه خانـه
مـا آرزو داریـم تـا دیگـر نیفتـی
مـا آرزو داریـم مثـل مـادر خـود
آتش نگیری بیـن خاکستـر نیفتی
این اشک ها یعنی که ما طاقت نداریم
مـا هیچ جایی جز همین هیئت نداریم...
#احمد_ایرانی_نسب
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#غزل
ای از بَهار، باغ نگاهت بَهارتر
از فرش، عرش در قدمت خاکسارتر
شبنم ز پاکی تو، به گلبرگها نوشت
گل پیش روی توست ز هر خار، خوارتر
باران کرَم نمود و ترنّمکنان سرود
کز هر چه ابر، دست تو گوهر نثارتر...
شهر مدینه با فقرا جمله واقفاند
آن شهر کس نداشت ز تو سفرهدارتر
ایّوب دید صبر تو، بیصبر گشت و گفت
چشم فلک ندیده ز تو بردبارتر
نامت حَسن، و لیک به هر حُسن، اَحسَنی
ناورده دست صُنع، ز تو شاهکارتر
بودی لبالب از غم و درد نهان، و لیک
آیینهای نبود ز تو بیغبارتر
باشد یکی، قیام حسین و قعود تو
گشتی پیاده تا که شود او سوارتر...
#استاد_علی_انسانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#غزل
ریزی چو جرعه جرعه کرَم از سبوی خویش
هر بار می کشی دل ما را به سوی خویش
از بس نبی کشیده در آغوشِ خود، تو را
هر لحظه مست میکنی ای گل ز بوی خویش
کوچه به کوچه رهگذران در پی تو نه!
پشت سرِ حسن، همه در جستجوی خویش
محراب هم ندیده شبیهت بایستد
از شام تا به صبح کسی روبروی خویش
حیوان گرسنه مانده، خدا نیز مانده است
این مرد می زند همه جا از گلوی خویش
شرم از شفاعت تو، عذابِ محبت است
محشر برای من مزن از آبروی خویش
از برکت کرامت دریایی تو بود
قاسم چو موج ریخت به پای عموی خویش
#محمد_رضا_طالبی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#بحرطویل
اگرجاریام جاری از چشمههای غدیرم
صدای غدیرم
برای علیام برای غدیرم
من از نسل زهرایم از بچههای غدیرم
من از امتداد بلندِ ندای غدیرم
اگر میپَرَم در هوای غدیرم
اگر واژهام در رسای غدیرم
ثنای غدیرم
که از مرتضایم و بعد از علی زنده از مجتبایم
که مدیون صلح قیام آفرینم
که مدیون تدبیر دیّان دینم
که مدیون مردی حق الیقینم
رسیدم مگر دامنش رابگیرم
اگر با غدیری اگر با غدیرم
بگو شُکرِ حق
شکر الطاف سبحان
بگو از کریمِ کریمان
بگو فاطمه شاد گردد از این روح و ریحان
بگو یا حسن جان
چه غم داری امشب اگر گیرِ گیری
اگر سر به زیری
اگر تشنهای
یا ترک خوردهای یا کویری
اگر خانه خانه پِیِ در گشایی
اگر کوچه کوچه پِیِ دست گیری
اگر در گرههای این زندگانی اسیری
اگر بی نصیبی میان جوانی
اگر میکشی دردها را به پیری
اگر نامُرادی اگر بی نوایی فقیری
چه غم داری امشب چه کم داری امشب
بگو از همینجا از این خاک ایران بگو از خزر از خلیج وخراسان بگو زیرِ ایوانطلا زیرِ باران
بگو یا حسن جان
دل من اسیر از قدیم و ندیم است
دلم یاکریم است
دلم باکریم است
نه دست دلم نیست تقصیر چشمی رحیم است
که تفسیر رمز الف لام و میم است
به هرجا دویدم فقط این شنیدم فقط این شنیدم
که آقا کریم است
که میآید و روی لبهای من تا قیامت فقط یاکریم است
شنیدم حدیثی حدیث نفیسی
که دیدند روزی
گدایی که حیران لطفِ حسین است
گدایی که میدید در زیر دِین است
گدایی می آمد از دل دعایش
که پرکردارباب ما دستهایش
گدایی که میگفت یکسر بیایَد
پس از این فقط پشت این در بیایَد مکرر بیایَد
به او گفت آقا
اگرچه دراینجا
کرم دیدی اما
کریم غریبِ خطا پوش ما را ندیدی
مرادیدی اماحسن را ندیدی
که وقتی به سائل دهد بارِ دیگر نیایَد
مکرر نیایَد چنان بینیازش کند که به این در پِیِ کیسهی زر نیاد
زِ دست کسی جز حسن این چنین بَر نیاید
وشایدحسین آید اما برایم شبیه حسن جان برادر نیاید
چهها میکند او به خیلِ گدایان
بگو یاحسن جان
جهان جان گرفت و معطر شد امشب
که تقدیر عالم مقدر شد امشب
زمین زَر شد امشب
که از کهکشانها نه از آسمانها فراتر شد امشب
لبِ بامِ اینجا
برای تماشا
برای تمنا
که جبریل آمد کبوتر شد امشب
خدا مست الله اکبرشد امشب
ظهورِطهورِکمال و جمال و جلال و خصالش به مظهر
پیمبر اسیر پیمبر و قنبر که مبهوت حیدر شد امشب
علی الغرض جان من شد پدر فاطمه وای مادر شد امشب
علی نام او گفت و گفت ای مرا جان
بگو ای حسن جان
سپاه علی را سپهداری آقا
تو سرداری آقا
جگرداری آقا
تو در پیش مولا علم داری آری
به میدان قدم داری آری
که تیغ دودَم داری آری
جلوداری آری
تو مثل شهابی
تو گرم شتابی
تو مانند تیری
جمل را امیری
شتربان آن ناقهی سرخ مو دیدت اری که مانند شیری
جمل نه زمین بینِ مُشتت
حسین است پشتت
امیری حسن گفت و نعم الامیری
بگو با دلیران بگو با حسین و بگو با ابالفضل با جمع شیران
بگو یا حسن جان
اگرسایبانی نداری
اگر زایری میهمانی نداری
اگر حوض و فواره شمع وچراغی و طاق و رواقی پراز آینه یااگرخادمانی نداری
اگر زائران تورا می زنندو
به جز غم نشانی نداری
بجانت قسم خواهم آمد
برای حرم خواهم آمد
که روزی به پشت امامم قدم درقدم خواهم آمد
حرم سازیت کارایرانیان است
وآن دم ضریح تو آماده دراصفهان است
ببین کارگرهای خودرا
ببین رفتگرهای خودرا
که جارو به مژگان کشیم وغبار توراروی چشمان گریان کشیم و وبا روضه هایت حسن جان کشیم و
دو دم می کشیم از دل وجان
پریشان فراوان
بگو یا حسن جان
#حسن_لطفی ۹۷/۰۳/۰۹
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
#غزل
غم میخورم با کفترانی که نداری
در حسرت آن آستانی که نداری
این شعر جای روضه هایی که نخواندیم
دفتر به جــای سایبانی که نداری
در خواب دیدم گریه میکردند با هم
رو به ضریحت خادمانی که نداری
رؤیای من , روضه میان "مرقدت" بود
دیگر چه رؤیایی زمانی که نداری
مشهد که رفتم در خیابان هاش حتی
پُر بود از "زائر" , همانی که نداری
میترسم آخر بگذری از قاتلانت
در سینه ات جز مهربانی که نداری ...
#حمیدرضا_محسنات
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
خانه ی فاطمه از عشق منور شده است
عرش در گوشه ی این خانه مصور شده است
امد از سمت خدا انچه مقدر شده است
به علی گفت ملک فاطمه مادر شده است
جبرئيل امده از شوق خبردار شده
حضرت حیدر کرار پسردار شده
رمضان ماه رخت دید و پریشان گردید
علی افطار به لبخند تو مهمان گردید
حُسن تو رونق بازار کریمان گردید
شمه ای از کرمت سوره ی انسان گردید
حاصل جمع دو دریای کرم امده است
نسخه ی اصلی اقای کرم امده است
دشمن و دوست پریشان شده را می بخشید
همه زندگی اش را به گدا می بخشید
بهترین نعمت خود را به خدا می بخشید
مهربانی دلش را به جذامی بخشید
حالتش وقت کرم چون جبل الرحمت بود
سفره اش ناب ترین بخشش بی منت بود
لحظه ای از تو دل فاطمه دل کند نبود
نقطه ضعفی به سراپای تو سوگند نبود
کرم هیچ کسی با تو همانند نبود
بر لبت حرف برو نیست نوشتند نبود
نیمه ی ماه، خدا میل تغزل دارد
چشم هر ذره به دست تو توسل دارد
ذولفقار است و یا تیغ دو ابروی حسن
شب قدر است و یا سلسله موی حسن
قبله مایل شده در ماه خدا سوی حسن
هر چه حسن است فراهم شده در روی حسن
سائلت وقط کرم حال تماشایی داشت
نوکر خانه تو منصب اقایی داشت
تا ابد دست به دامان حسن دارم و بس
نوکرم چشم به احسان حسن دارم و بس
پیشکش جان به قربان حسن دارم و بس
زنده ام تا به کفم نان حسن دارم و بس
من و دل کندن از شغل گدایی سخت است
هر که از عشق تو دیوانه نشد بدبخت است
جوهر مدحیه ام در شُرُف زر شدن است
با تو هر لحظه مرا روی به بهتر شدن است
بنویسید مرا قابل نوکر شدن است
بنویسید که اماده ي قنبر شدن است
سکه ی مهر حسن نقش دل و خاطر ماست
یا الهی به حسن حرف دم اخر ماست
نمک سفره تو طعنه به دنیا میزد
خنده هایت به گدا زود بفرما میزد
دل جبرییل به نام تو به دریا میزد
بر سر خوان تو خود جای گدا جا میزد
دل سائل به سر خوان تو جا می اید
چقدر لفظ کریمی به شما می اید
پسر شیر خدا مثل علی کرار است
مجتبی امده و دشمن او فرار است
کربلا دید که عبدلله او سردار است
قاسمش روح اشداءُ علی الکفار است
طرز جنگ اوری ات به که به حیدر رفته
بنویسید که سقا به برادر رفته
زیر پاهای تو میدان جمل میلرزید
جنگ در قبضه شمشیر شما می چرخید
افرین های علی جان به تنت می بخشید
یاد زهرا شتر فتنه گران پی گردید
شتر سرخ که سر بر قدم خاک نهاد
همه ی ارزوی اهل جمل رفت به باد
وقت معراج حسن دوش نبی را دارد
مادری طاهره چون حضرت زهرا دارد
یوسف هاشمیان بس که تماشا دارد
کوچه از حُسن حسن بند شود جا دارد
نور پیشانی او روشنی افاق است
غم به پابوسی چشمان حسن مشتاق است
صبر حیرت زده ی صبر تماشایی تو
زخم خورده است غرور دل دریایی تو
اسمان مرد ندیده است به تنهایی تو
دشمن و دوست گذشتند ز اقایی تو
غم اگر هست در عالم غم تنهایی توست
کوچه و اشک فقط محرم تنهایی توست
لحظه لحظه همه ی زندگی ات ماتم بود
محرم خانه ات افسوس که نا محرم بود
غالبأ قوت دلت سفره به سفره غم بود
چشم های تو پذیرای غم عالم بود
اخر این خاطره ها کشت تو را اقا جان
کوچه و مادر و طوفان خدا نشناسان
#حسن_کردی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
♦️لحظه اصابت گلوله به شهید مدافع حرم #مصطفی_صدرزاده و فریادهای " نحن شیعه علی بن ابی طالب" دقایقی قبل از شهادت
#یادشان_گرامی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
#چارپاره
دست های کریم تو فهماند
که سخاوت به مال و ثروت نیست
در تواریخ مثل تو هرگز
هیچ کس صاحب کرامت نیست
از پس پرده دست های شما
علت قلب های شاد شده
حاتم طایی از کرامت تو
صاحب شهرت زیاد شده
دست اعجاز پیش تو عجز است
چه کسی از تو سر در آورده ؟؟
جبرئیل از سلام سمت بقیع
در هوای تو، پَر در آورده
«حُسن» را نام تو «حَسن» کرده
بر گناهان ثواب را بچشان
بر شب خشک این کویر بیا
بارش آفتاب را بچشان
دست هایت،به خوب و بد بخشید
لطف دست تو مثل خورشید است
در روایات خوانده ام ، آقا
هستی اش را سه بار بخشید است
بر فقیران شهر، سفره ی تان
درد را التیام می داده
از تواضع امام عرض و سما
به جزامی سلام می داده
رُکنی از رُکن های آل کسأ
با وجود تو استوار شده
مادرت فاطمه چه خوشحال است
پسرش مرد کارزار شده
صلح تو از نبودن یار است
جرأتت را جمل همه دیدند
دست بردی به قبضه ی شمشیر
علم را با عمل همه دیدند
ای که دادی جواب ،بی پرسش
تشنه گان را به آب هم برسان
ما دعاییم ای عزیز خدا
بر دعا استجاب هم برسان
#علی_اصغر_یزدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
مادر شده ای اهل جهان مادر دنیا
از شوق ببین سبز شده ساغر دنیا
این شاه کرم کیست که از عرش گذشت و
آمد به زمین تا که شود سرور دنیا
گفتند به ماه رمضان ، ماه مبارک
بگذاشت قدم تا که حسن بر سر دنیا
ای اهل جهان دوره یوسف به سر آمد
ماه علی و فاطمه شد دلبر دنیا
هم شادتر از شاد شده ، هم متحیر
انگار ظهورش نشده باور دنیا
تبریک به عشاق که بدجور فرو رفت
در لاک حسادت زن فتنه گر دنیا
یک بار ِ دگر رفت ز رو دشمن ابتر
امشب که خدا داد ولیعهد به حیدر
من از کرم حضرت زهرا حسنی ام
هر روز کنم شکر خدا را حسنی ام
انگار که پاداش حسینی شدن این است
مانند علی اکبر و سقا حسنی ام
او با کرمش داد به من جان دوباره
تا هست نفس مردم دنیا حسنی ام
دیدم همه ی ناشدنی ها شدنی شد
غم نیست میان دل من تا حسنی ام
اصلا به دلم نیست غم و غصه فردا
حتما شده خوشبختی ام امضا حسنی ام
یک عمر گناهم حسنه گشت همین که
گفتم به مناجات : خدایا حسنی ام !
آقا نبری آبرویم را به قیامت
گفتم به همه مردم دنیا حسنی ام
یک عمر عطا و کرمت داد نجاتم
ای شاه قدم رنجه نما وقت حیاتم
از هرچه که آید به خیالم سری آقا
از هر چه که آرم به زبان بهتری آقا
هر کس به تو دل داد در این دوره زمانه
هرگز نشود بسته به رویش دری آقا
سادات همه مادری هستند ولیکن
اندازه تو نیست کسی مادری آقا
بر دوش حسینت بدرخشد عَلَم تو
داری چه علمدار و عجب لشکری آقا
در پاسخ دشنام فقط لطف نمودی
والله ِ که آئینه پیغمبری آقا
کوچک تر از آنم که تو را مدح نمایم
تو معجزه ای ، بی بدلی ، محشری آقا
باید که تو را مدح کند حضرت حیدر
خوب است دهد قیمت زر را خود زرگر
لرزید ز پا تا به سر ِ لشکر کفار
هر وقت بنا شد که بگردی تو علمدار
در جنگ جمل بود که ماندند خلایق
هستی تو حسن یا که علی حیدر کرار
همراه ابالفضل و حسینت که بیایی
کار سپه کفر شود زار تر از زار
از بی کسیت غم نخور ای مرد حماسه
کس نیست حریف تو چه بی یار ، چه با یار
عالم به علی نازد و مولا با ابالفضل
چون یاد گرفته ز حسن شیوه پیکار
افسوس که گفتیم کم از قدرت بازوت
از ما بگذر جان حسین ، حضرت سردار
وقتی چنین گشته پر آوازه سکوتت
دیگر چه کند خشم و جلال و جبروتت
قربان تو و قصه جانسوز غم تو
حتی به غم و غصه رسیده کرم تو
حالا که دل سنگ شده آب ز داغت
من آمده ام تا که شوم محتشم تو
ای حیدر بی چاه ، چه آمد به سرت که
گشته است چهل سال سکوت هم و غم تو
مربوط به آن نعره سیلی است به کوچه
این آه ، به لب داشتن ِ دم به دم تو
گردد ز همه سینه زنان پیر تر از چه
هر کس که شود سینه زن پا علم تو
ما سوختگانیم مُردّد که بمیریم
از غصه بی یاری تو یا حرم تو
هر چند شدی کشته تو در خانه ات آقا
لبریز به کوچه شده پیمانه ات آقا
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
نفسى هست اگر بال و پرى هست مرا
حال خوش وقت سحر چشم ترى هست مرا
بعد يك عمر گدايى ثمرى هست مرا
پاى اين طايفه سوز جگرى هست مرا
همه زير سر دست پسر فاطمه است
كه حسن بانىِ اشك سحر فاطمه است
جلوه ى ديگرى از جلوه ى مولاست حسن
چارمين راز خدا سيرت زهراست حسن
قبله ى اهل نظر جمله مسيحاست حسن
رهبر كشور اعجاز و كرم هاست حسن
بسكه اين مرد شبيه پدرانش آقاست
پرچمش دست خدا روز قيامت بالاست
اى تمناى دلم بسته به دستان شما
جان ما بسته شده جان تو بر جان شما
سحرى يا دم افطار در ايوان شما
نظرى كن بروم يك تنه قربان شما
وصف العيش دل ما نيز بهايى دارد
وه كه ايوان تو آقا چه صفايى دارد
تب عشق تو مرا سخت جوابم كرده
صوت مَكّى تو يك جرعه شرابم كرده
و غلامى درت عاليجنابم كرده
مضجع سنگى تو خانه خرابم كرده
كسى اندازه ى تو مثل خدا تنها نيست
جز تو كس محرم سِرّ حضرت زهرا نيست
اولين عاشق تو حضرت ثارالله است
مدح لب هاى توهم مدحت ثارالله است
نگرانى دلت غربت ثارالله است
بعداز آن ذبح سر و غارت ثارالله است
*هركه دارد غم آن زلف رها بسم الله
هركه دارد هوس كرب و بلا بسم الله*
*تضمينى از شعراستاد حسن لطفى
#آرمان_صائمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
#غزل
قوّت بال و پرم، یا حسن بن علی(ع)
با تو شدم محترم، یا حسن بن علی(ع)
باز هم از جانِبت آمده یک یاکریم-
پَر زده دور و برم، یا حسن بن علی(ع)
خورده به کارم گره، ذکر لبانم شده
مثل پدر-مادرم، یا حسن بن علی(ع)
رزقِ سجودِ مرا بیشتر از پیش کن
از همه سائل ترم، یا حسن بن علی(ع)
کاش به روی سرم دست تو را حس کنم
در نفس ِ آخرم، یا حسن بن علی(ع)
زمزمۂ برزَخم یا علي موسی الرضا(ع)
زمزمۂ محشرم، یا حسن بن علی(ع)
تا بپذیرد مرا محض ِ غلامی؛ حسین(ع)...
نام تو را میبرم، یا حسن بن علی(ع)
این بدِ بی آبرو کنج خیالات خود
ساخت برایت حرم، یا حسن بن علی(ع)
حک شده روی نگین شرف الشّمس ِ من
حضرتِ صاحب کرم، یا حسن بن علی(ع)!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#شب_هفدهم_ماه_مبارک_رمضان
#مثنوی
امشب شب سقایی یعسوب دین است
پیمانه ها دست امیرالمؤمنین است
بر تشنه کامان حرم سقاست حیدر
بر حضرت زهرا قسم آقاست حیدر
او صورت انسانی الله باشد
او کاشف الکرب رسول الله باشد
او جلوه ربانی شب های قدر است
او مشک بر دوش آمده، سقای بدر است
او را تمام عرشیان تکریم کردند
خیل ملائک بر علی تعظیم کردند
امشب جنون آبها هم بی مثال است
می نوشی از دست علی تنها حلال است
پیداست قد و قامتش در دشت، صد شکر
سقای حق با دست پُر برگشت، صد شکر
روی سخن با آن امیر عالمین است
تنها خجالت بهر سقای حسین است
در علقمه عباس عمود آهنین خورد
در خیمه زینب ناله کرد و بر زمین خورد
#قاسم_نعمتی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem