#امام_سجاد_علیه_السلام
قـــيــٰامـت قــــٰامــت و قــٰامـــت قــيــٰامــت
قــيــٰامــت مــــيــكــنـد آن قــــد و قــٰامــت
مـــــؤذن گَـــــر بــــبــيــنــد قــــٰامـــتــت را
بــه قَدْ قــٰامَـــتْ بـــمــٰانـــد تــٰا قــيــٰامــت
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#مسمط
ماییم مست جام تو یا زین العابدين
خانه خراب نام تو یا زين العابدين
هستیم مرغ بام تو یا زين العابدين
مست علی الدوام تو یا زين العابدين
پس می دهم سلام تو یا زین العابدین
دردم همینکه باتو دوا میشود بس است
ذکرم همینکه نام شما میشود بس است
لطف تو دستگیر گدا می شود بس است
وقتیکه مستجاب دعا می شود بس است
با رحمت مدام تو یا زین العبادین
با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟
آب دهان کیست چنین کیمیا گری
آورده ام برات اگر دیده تری
فهمیده ام شکسته دلی خوب می خری
به به به این مرام تو یا زین العابدین
نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما
سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما
کردی نگاه و مرد تهجد شدیم ما
فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما
با اشتیاق دام تو یا زین العابدین
مهر غلامی پدرت بر جبین ماست
حب الحسین روز قیامت نگین ماست
شهبانوی مجلله شورآفرین ماست
نامش شرافت همه سرزمین ماست
ایران فدای مام تو یا زین العابدین
گرچه اسیر شد امة الله شد فقط
روشن ترین ستاره پس از ماه شد فقط
آواره حسین دراین راه شد فقط
مهریه اش بهشت روی شاه شد فقط
دلبست بر امام تو یا زین العابدین
نخل بهشت از رطبت بوسه ميگرفت
جبریل از نماز شبت بوسه ميگرفت
سجاده نیز از لقبت بوسه ميگرفت
آنقدر حسین از دولبت بوسه ميگرفت
جانم به این مقام تو یا زین العابدین
نزدیک ذات، جای سجودت مشخص است
بالای ساق عرش عمودت مشخص است
یکپارچه علیست وجودت ، مشخص است
زهرا در این قیام و قعودت مشخص است
حق کرده احترام تو یا زین العابدین
ذکر عروج حلقه رندان صحیفه ات
شد روشنایی شب ایمان صحیفه ات
نهج البلاغه ایست فروزان صحیفه ات
شد آیه آیه خواهر قرآن صحیفه ات
دارد شکر کلام تو یا زین العابدین
کیسه به دوش شب به شب مهربان شهر
آه ای یتیم دوست خرما و نان شهر
آقای دوستان خدا ای امان شهر
ابری شده است بار دگر آسمان شهر
با سجده غلام تو یا زین العابدین
مشتاق بوسه بر رخ ماه تو زینب است
ازاین به بعد پشت و پناه تو زینب است
از کوفه تا به شام گواه تو زینب است
وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است
شد استوار گام تو یا زین العابدین
کشتی عشق را تو به ساحل رسانده ای
با دستهای بسته اگر خطبه خوانده ای
ابن زیاد را سرجايش نشانده ای
کاخ یزید را تو به خاری کشانده ای
احسنت بر قیام تو یا زین العابدین
آویز دست مادر من نذر مرقدت
دو گوشوار دختر من نذر مرقدت
فرشی که هست در بر من نذر مرقدت
چیزی نداشتم سر من نذر مرقدت
قبر بدون بام تو یا زین العابدین
شاید دوباره صحن و سرایی درست شد
بین مدینه نیز بنایی درست شد
یک گنبد امام رضایی درست شد
آخر ضریح های طلایی درست شد
آنجا به احترام تو یا زین العابدین
با ما ز دردهای شب قافله بگو
از زخم گردن و اثر سلسله بگو
از خار و پا و سوختن و آبله بگو
از طرز خنده های بد حرمله بگو
دور و بر خیام تو یا زین العابدین
با تو حدیث کرببلا ترجمة شد و
دانه به دانهء شهدا ترجمه شد و
با یک حصیر مرثیه ها ترجمه شد و
جسم مرمل بدما ترجمه شد و
با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین.
#محمد_جواد_پرچمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
تو عجم زاده ای تو فامیلی
پس حرم سازی ات به گردن ماست
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#حضرت_شهربانو
#دوبیتی
ای مام علی بن حسین بن علی
آرام علی بن حسین بن علی
از برکت تو شدند اهل ایران
اقوام علی بن حسین بن علی
#عبدالحسین_میرزایی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
ببین که میبَرد امشب
تبسمهای زیبایش
دلِ مادربزرگش را
دلِ اولادِ سلمان را...
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#ولادت
#اعیاد_شعبانیه
#مسمط_مخمس
من اسیرم؛ ولیکن آزادم
من خرابم؛ اگرچه آبادم
در سکوتم قرینِ فریادم
باورم کن که جمع اضدادم
رو به راهم در اوج در به دری
جان به قربانِ استقامت تو
من اسیرم؛ اسیر عزّت تو
هم اسیرِ هزار رکعت تو
شدهام من، خراب محنت تو
نکند درکِ غربتت، بشری
با ابوحمزهی تو بیدارم
غرق الفاظ توست افکارم
هرچه دارم من از دعا دارم
به تو من تا ابد بدهکارم
بر سرِ خوانِ نالهی سحری
سجدههایت نموده ذوالثَّفِنات
اشک گردیده از سرشکت مات
میدمد از لبِ تو رمز نجات
میطراود ز مَقدَم تو حیات
میشود تا خودت مرا ببری؟
تو چه اُمّ حنیفهای داری
خواهران عفیفهای داری
چه کتاب و صحیفهای داری
آیههای شریفهای داری
چه قَدَر دلبری، ز هر نظری
تشنهام؛ تشنهی تفقّد تو
بندهام؛ بندهی تعبّد تو
کاش باشم همیشه هُدهُد تو
روز فرخندهی تولّد تو
بده این بنده را تو بال و پری
پسر زمزم و صفا! سجّاد!
پسر مکّه و منا! سجّاد!
پسر دخت مصطفی! سجّاد!
ای سراپات مرتضی! سجّاد!
یا علی! تو حسین را ثمری
به فدای اِذا تَنَفَّسِ تو
به فدای وجود اقدس تو
انبیایند جمله در پس تو
در برِ محضر مقدّس تو
"ما اَنا سیّدی و ما خَطَری"*
* من که هستم و چه ارزشی دارم؟! (دعای ابوحمزه ثمالی)
#محمد_علی_نوری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
سر کردهی عُباد جهان،سیدِ سجاد
سر خیلِ محبان خدا،سرور اَمجاد
در ذاتِ شریفش که به او منتسب ایجاد
حیران همه اقطاب و پریشان همه اوتاد
والا حسبی کآمده ز آباء و ز اجداد
بر چِهْرِ مَهان زیور و بر فرقِ شهان تاج
#میرزا_یحیی_مدرس_اصفهانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_شیعه
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#ولادت
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#غزل
سجاد! ای به گوشِ ملائك، دعای تو
شب، خوشهچين خلوت تو با خدای تو
ای چشم آسمان و زمين مانده خيرهوار
بر شور و جذبههای تو در سجدههای تو
ای ديدن قتال غم انگيز كربلا
حُزنِ هميشه ساخته از ماجرای تو
يك روز بود واقعه ی كربلا، بلی
يك عمر وقفه داشت ولی كربلای تو
اي وارثِ پيمبر و حيدر كه اختران
برآفتاب فخر كنند از ولای تو
محراب را به وقت مناجات تو ، همه
افتاده لرزهها به تن از های های تو
اي يك نيای تو به نَسَب، مفخر عرب
وی محور عجم به حَسَب يك نيای تو
ای زينت تمامی پرهيزيان به زهد
وی زيور تمام دعاها، دعای تو
در مدح تو، ترانۀ توحيد سردهد
هرچند نيست زمزمۀ من، سزای تو
#حسین_منزوی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
یا كریمیم و سرِ جادهیِ تو شیعه شدیم
ما كنارِ پرِ سجادهیِ تو شیعه شدیم
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شرح_حالی_از_ابوحمزه_ثمالی
نشستم یه گوشه با حال خراب
شدم نی که از غم حکایت کنم
گلومو گرفته یه بغض غریب
میخوام قصه ای رو روایت کنم
ابوحمزه میگه که وارد شدم
توی خونه ی سیدالساجدین
دیدم آسمون چشاش ابریه
بازم خیسه سجاده روی زمین
تحمل نکردم به حرف اومدم
با یه حالی گفتم که جونم فدات
چهل ساله که حال و روزت اینه
چقد گریه آخه فدای چشات
شده زخم پلکات بمیرم برات
چقد گریه آخه گل فاطمه
شهادت که ارث تبار شماست
شهادت که ارث بنی هاشمه
مگه حمزه کشته نشد تو احد
مگه سجده گاهِ علی خون نشد
نیفتاد زهرا مگه پشت در
مگه مجتبی تیر بارون نشد
رسید اینجا تا حرف دیدم امام
هنوزم دلش انگاری کربلاست
صدا زد ابوحمزه رحمت به تو
شهادت همیشه تو تقدیر ماست
ولی میدونی تا که یادم میاد
میگم کاش عمرم به فردا نبود
شهادت آره ارث ما طایفه ست
اسارت ولی ارث ماها نبود
نبودی ندیدی که تو کربلا
چطور خواهرام میدویدن رو خار
فرار کردن از خیمه ها عمه هام
بیا و دیگه رو دلم دس نذار
#میلاد_حسنی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#مربع_ترکیب
نزد کریمانِ دوعالم خوشه چینم
پای بساط اهل بیت از راغبینم
بر پنجم شعبان گره خورده است دینم
مدیون خیر و لطف زین العابدینم
از برکتش شد خانه ی مولایمان شاد
آمد علیِ دوم ارباب، سجاد
آمد به ما آموخت طرز بندگی را
پای مناجات و دعا، پایندگی را
آورد با خود راه و رسم زندگی را
آموخت با رفتار خود بخشندگی را
ایثار و بخشش در وجودش منجلی بود
کیسه به دوش نیمه شب، مثل علی بود
گَرد فراموشی ازین آیین زدوده
دین را دوباره با دعا احیا نموده
ابواب رحمت را سوی مردم گشوده
در هر مناجاتش، گریز روضه بوده
با سجده هایش خلق را دلگرم می کرد
سنگ دل هر غافلی را نرم می کرد
تابید نورش، بازتابش شد صحیفه
خیر کثیرِ آفتابش شد صحیفه
پیغمبری کرد و کتابش شد صحیفه
ارکان ناب انقلابش شد صحیفه
دل های ما را با مناجاتش تکان داد
راه خدا را با ابوحمزه نشان داد
از سجده هایش روح ایمان، جان گرفته
با گریه هایش دین، سر و سامان گرفته
از یک دعای نوکرش، باران گرفته
با مادر او آبرو ایران گرفته
لطفی ندارد روزی ام بی شهربانو
دست من و احسانِ بی بی شهربانو
کار جهادی کرد و دین را تقویت کرد
خیلی غلام، آقا خرید و تربیت کرد
نسبت به داغ کربلا با معرفت کرد
با روضه هر جامانده را خوش عاقبت کرد
خیره به ظرف آب می شد، تشنه می ماند
از کام بابایش همیشه روضه می خواند
با روضه اش تا سال های سال، می سوخت
یاد لباس خونی و پامال، می سوخت
یاد تن بی سر، ته گودال، می سوخت
یک عمر یاد غارت اطفال، می سوخت
با گریه اش تبلیغ کرد و کم نیاورد
با گریه اش ما نوکران را گریه کن کرد
#محمد_جواد_شیرازی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#غزل
چنین که ماه به این طفل واکنش دارد
برای جاذبه هم چهره اش کشش دارد
کمان ابرویش آرش، دو چشم،لیل عرب
که خون شیعه و خون هخامنش دارد
تمام ادعیه اش راهکار زندگی است
که از «صحیفه»ی خود قصد پرورش دارد
به طرز خمس عَشَر نیز یادمان داده
که خواستن ز خداوند هم رَوَش دارد
خدای بعد تو آن قدر شد به ما نزدیک
که جای نبض،رگ گردنم تپش دارد
به غیر اینکه امامی،چنان شدی سجاد:
که در قضا و قَدَر حرف تو برش دارد
شروع نهضت ادعیه بعد کرب و بلاست
ریاضی است جهان: بعد پنج،شش دارد
و متصل به سجود است این قیام آن قدر؛
که در تمامی ذرات گسترش دارد
#مهدی_رحیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem