#امام_حسین_علیه_السلام
«اَحسنُ الخالِقین» از آن روییم
که تو را آفریدهایم حسین!
#قاسم_صرافان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#مدح
#مربع_ترکیب_بند
دارم از رابطهی شاه و گدا میگویم
پشتِ این در «بده در راه خدا» میگویم
تا بیایند، همه همسفر اشک شویم ...
«هر که دارد هوس کربوبلا» میگویم
فطرس از راه برس؛ راه بلد میخواهم !
از پرِ نامهرسانِ تو مدد میخواهم
آسمانجُلتر از آنم که کبوتر باشم
آمدم در صفِ زوّار، که آخر باشم
سائلم؛ شغل من این است، فقط در بزنم
من فقط آمدهام دربدرِ در باشم
پشت این قافله ما را بدوانید فقط
دست ما را به ضریحش برسانید فقط
دستِ عرشی شدهی تربت او بر سرم است
هر چه افتاده در این جاذبه کارش کرم است
جنسِ گهوارهی ارباب، ضریحی از چوب
بندِ قنداقهاش از ریشه دخیلِ حرم است
شعر نه؛ واژهای از دفتر شاعرهایم
زائرِ اذن دخولِ لبِ زائرهایم
گرچه دور است، ولی حال و هوایش اینجاست
آجرِ روضهایِ بزمِ عزایش اینجاست
دستبوسان؛ به حرم؛ همنفسِ خوبانند
صفِ طولانیِ بوسیدنِ پایش اینجاست
هر کجاییم، کنار حرم اربابیم
خاک پاییم، غبار حرم اربابیم
خبری هست، همه عرش خبردار شده
«فطرس» آن قاصدکِ خسته که پر دار شده ...
... در دلِ قصهی آزادیِ خود میگوید ...
«باز هم حیدر کرار، پسردار شده»
ما هم این بین به مولودیِ باران رفتیم
یارمان آمد و ما نیز، به قربان رفتیم
مادر آب، به دامان؛ سر دریا دارد
پدر خاک، به لب؛ تربتِ اعلا دارد
بوی سیب آمده از راهِ طواف قبله
باد، همراه خودش عطرِ تنش را دارد
مادرِ آب، عطش را به بغل میگیرد
اشک میآید و لبخندِ لبش میمیرد
روضه نازل شد و در میکده باران آمد
صحبت از آب شد و آیهی عطشان آمد
مقتلِ ناطقِ این روضه؛ پس از باریدن ...
به تسلای دلِ مادر گریان آمد
مادرش روضه به لب «وای بُنَیَّ» میگفت
از سحر تا دل شب «وای بُنَیَّ» میگفت
خواهری در دل گودال، به سر خواهد زد
مادری ضجهای از داغِ پسر خواهد زد
لشکری میرسد و بر بدنِ تشنه لبی ...
خنجر و تیغ و عصا؛ سنگ و سپر خواهد زد
آسمان ریخت زمین؛ حضرت دریا افتاد
روضهخوان ! روضه نخوان؛ مادرش از پا افتاد
#رضا_قاسمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#ولادت
#غزل
هستی اش را که خدا داد به دامان علی
خنده ها کرد نبی از لبِ خندان علی
آسمان را به قدم های زمین می ریزد
تا خدا می شنود ذکر حسین جانِ علی
آیه ها یک به یک از وصف جمالش گویند
چشم او نقطه ی با بود به قرآنِ علی
شب معراجِ علی بود در آغوش زمین
دست حق میوه خودش داد به دستان علی
این پسر کیست که لبخندِ خدایی دارد
این غزل سر مگویست به دیوانِ علی
می وزد بوی خدا باز به کاشانه ی عشق...
یوسف فاطمه رو کرده به کنعان علی
گوییا پرده ز رخساره ی مهتاب کشید
چشم خود را که نشان داد به چشمانِ علی
#محمد_بخشوده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
مرا با چشمهای بسته از پل بگذران ای دوست!
تو وقتی با منی دیگر مرا بیم معادی نیست
#فاضل_نظری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#ولادت
#مناجات
#ترکیب_بند
تکه به تکه دلم حکایت عشق است
شعله به شعله پُر از حرارت عشق است
دست مزن بر دلم وگرنه بسوزی
در جگرم آتش محبت عشق است
هیچم و از هیچِ هیچ ، هیچ نمانده
هرچه که مانده ظهورِ حضرت عشق است
هرچه که پروانه داشت شمع از او برد
غارت عشق است این و عادت عشق است
کاش خلائق ببیند آنچه که دیدیم
حیِ علیالعشق که قیامت عشق است
حضرت عشق آمده است کیست حسین است
آنکه شبیهاش نبود و نیست حسین است
سوخته دل ، در بساط آه ندارد
خرمن آتش زده نگاه ندارد
آه که تقصیر آن حُسنِ حسینیست
عاشق بیچاره که گناه ندارد
زندگیِ بی حسین تلخی محض است
چون غم آن برکهای که ماه ندارد
«شُکر خدا را که در پناه حسینیم
عالم از این خوبتر پناه ندارد»
نام مرا هم در آن صحیفه نوشتند
رحمتِ عشق است کوه و کاه ندارد
گفت پیمبر که سینه چاکِ حسین است
بیشتر از ما خدا هلاکِ حسین است
چشم اگر این است و تابِ زلف اگر این است
آنچه نماند برای ما دل و دین است
نظم کواکب ببین بهم زده زین بعد
گردش خورشید در مدار زمین است
شیشه آن عطرسیب اگر که شود باز
کوچهی ما بهتر از بهشت برین است
محمل لیلی گذشت باز ندیدش
قسمت مجنون نوشتهاند چنین است
با حرم و بی حرم همیشه اسیریم
عاقبت عاشقی همیشه همین است
دست خودم نیست اگر که عاشق اویم
آنکه سیه کرده روزگار من این است
بسته به زنجیر آن دو زلف دوتائیم
شکر که دیوانههای کرببلاییم
مثل حسین علی بجان علی نیست
هیچ کسی اینقدر نشان علی نیست
عاشق او هم شدن به برکت مولاست
بر سر هر سفرهای که نان علی نیست
کرببلا را به ما هوای نجف داد
راه حرم جز از آستان علی نیست
جز حسنینِ علی هیچ دو خورشید
لایق جلوه در آسمان علی نیست
کرببلا گفت که هیچ نیرزد
شکل نمازی که با اذان علی نیست
فاطمه گفتا بگو با دل آگاه
اشهد ان علی .... علی ولی الله
خانه خرابیم اگر خراب حسینیم
شُکر دعاهای مستجاب حسینیم
فاطمه ما را به نام کوچکمان خواند
گفت بیایید انتخاب حسینیم
قوتِ این مِی ، اگرچه هستی ما بُرد
جرعهی لاجرعهی شراب حسینیم
خانهی ما کربلاست شارع العباس
معتکف بارگاه باب حسینیم
با ملک الموت هم که کار نداریم
فاطمه فرموده در حساب حسینیم
لطف حرم شامل کبوتر ماشد
مادر سادات باتو مادر ما شد
زخمی لب تشنه در برابر زینب
آه که کشتی مرا برادر زینب
تیغ و سنان تا نشست بر تن زخمیت
خاک دوعالم نشست بر سر زینب
داد زدی بسکه روی سینه ی اکبر
حنجر تو خون شده است وحنجر زینب
روبه یتیمان نگاه آخر تو بود
رو به شریعه نگاه آخر زینب
آمده پایین پای جسم تو خواهر
آمده بالاسرتو مادر زینب
جُون تو هستم که غیر آه ندارد
«خواجه مگر بنده سیاه ندارد»
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
خِرَد پرسید از شاهَنشَهِ عشق این چه نوری هست
که بر اندام تاریکی به صورت آمد از دنیا
بگفتا عشق کین نور حسین بن علی باشد
که اندر سوم شعبان قدم بنهاد بر دنیا
#عاصم_زنجانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
به قصهی تو هم امشب درون بسترسینه...
هوای خواب ندارد، دلی که کرده هوایت!
#حسین_منزوی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#ولادت
#مدح
#ترکیب_بند_مربع
شب رحمت ، شب توبه ، شب فطرس شدن آمد
در این غوغای عجز از معجزه امشب سخن آمد
بخوانید انما حُسن ِ ختام پنج تن آمد
کرم باران شده عالم ، علمدار حسن آمد
دوباره یاس بی مثل مدینه یاسمن دارد
جناب حیدر کرار از امشب دو حسن دارد
گنهکاران گنهکاران برات آمد برات آمد
برای هر چه لا ممکن ، خبر از ممکنات آمد
بگو بر خضرهای تشنه لب ، عین الحیات آمد
چه غم از موج طوفان ها ، که کشتی نجات آمد
رسیده حضرت معشوق ِ بی پایان ِ دوران ها
همان ساده ترین راه ِ رهایی بخش ِ حیران ها
سلام ای لطف بی پایان ، خدای مهربانی ها
پر ِ پرواز خاکی ها ، حسین ِآسمانی ها
امانی امن تر از تو ، ندارد بی امانی ها
چه لذت بخش تر از این ، شود نذرت جوانی ها
تو آن پیری که پیران طریقت ، پیر این دیرند
غلامانت چو اربابان، رها از منت غیرند
سلام ای ناب تر از لحظه های آشنایی ها
سلام ای خوش تر از ساعات ِآغازِ رهایی ها
سلام ای یوسف مصر بقای کربلایی ها
سلام السابقون السابقون ِ مجتبایی ها
تو آن ضرب المثل بین ِ کرامت آفرین هایی
چه غم از بی کسی وقتی ، کس ِ بی کس ترین هایی
تو آن هستی که تا محشر ، جهان باشد به فرمانت
تو آن شاهی که مادر می کند فرزند قربانت
نبودی آدم و حوا ، شدند اول مسلمانت
نبودی شد خدا سر حلقه ی مرثیه خوانانت
نبود ارض و سما اما ، تو مثل مرتضی بودی
نبودی ظاهرا اما ، رفیق انبیا بودی
فدای آن پیمبر که ، تو هستی زینت دوشش
فدای کعبه ای که عشق تو کرده سیهپوشش
منم مجنون ِ آن مجنون که تقدیم تو شد هوشش
خوشا رندی که در روضه قدح نوشیده با گوشش
تو ای ساقی کریمانه به خوب و بد سبو دادی
تو ای با آبرو حتی جنون را آبرو دادی
من آن رودم که خیلی تشنه ی دیدار دریایم
حلالم کن که گم گشته ، حسین بچگی هایم
چه شد آن حال رویایی، چه شد آن عشق زیبایم
چه شد آن روضه گردی ها ، چه شد آن شور و غوغایم
تمام دلخوشی من ، به الطاف مدام توست
عوض کن حال و روزم را ، عوض کردن مرام توست
محرم حال عالم، احسن الاحوال می گردد
به گِرد روز عاشورا تمام سال می گردد
همین که بین ما حرف از غم گودال می گردد
زبان ها از بیان ماجرایت لال می گردد
تو را که آسمانی ها ، به جسمت پیرهن کردند
چرا از خاک و خون اینجا ، تنت آقا کفن کردند
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
آن سرمه ای که اهل نظر در پی اش روند...
در زیر فرش های شبستان کربلاست...
#غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
کیست که از فیض تو سیراب نیست
غیر شما هیچ کس ارباب نیست
جاذبه ات جذبِ تو کرده مرا
زندگیِ بی تو که جذاب نیست
#مهدی_مقیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
غبار خاک عزاى تو را که بر سر ما شد
برابرش نکنم با هزار تاج کرامت
#علی_اکبر_لطیفیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#چارپاره
باد از جانب صحرا خبری آورده
آسمان قید نزولش خدمه باران است
ابرهامان همه در معرض اشک شوق اند
و زمین چشم به راه قدم باران است
بر روی خاک پر وبال ملائک پهن است
از مسیر گذر اُمِّ بنین آمده اند
همه دور سر این ماه پسر می گردند
دست بوس پسر اُمِّ بنین آمده اند
در توان چه کسی هست که با آمدنش
خلق را وجه ی او سر به سجود آورده
فاطمه بنت اسد اُمِّ اسد گردیده
کودکی های علی را به وجود اورده
خانه با آمدنش رونق بسیار گرفت
باغ را عطر گل یاس بهاری کرده
سالها منتظر آمدنش زینب بود
روی او فاطمه سرمایه گذاری کرده
نه فقط شیعه به او باب حوائج گوید
از دخیل نگهش گَبر مسلمان گردد
دست او پنجره فولاد همه ادیان است
او اشاره کند ایران همه سلمان گردد
#صابر_خراسانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem