eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 📢 کانال ندای حق ❤️
🌷معچزه می کند این ذکر و تسبیح 🌿 ذکری است که مداومت مستمر بر تکرار ان بالاخره انسان را هدایت کرده به سعادت ابدی می رساند 👇 https://digipostal.ir/c87kide
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه‌دقیقه‌روضه‌به‌نذرفرج😭😭 ▪️آقای عباس موزون عزیز در مورد واژه تَنَقَّبت در زیارت عاشورا تفسیری فوق‌العاده دردناک بیان فرمودن که حتما باید بشنوند. ------------------------- 🌷اَلْلّٰهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّكَ‌ٱلْفَرَج🌷
داستانک ⁉️ چگونه می شود با یک قطره اشک بر سیدالشهداء(ع)،گناهان بخشیده شود... 💠 بسم الله الرحمن الرحیم 💠 🐫 سيد بحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (ع) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد. 🐎 همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد جواب را بدانم. 🤔 سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداوند، اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء(ع) مى دهد؟ 👣 مثلا در هر قدمى كه در راه زيارت برمى دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى يك قطره اشك، تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود. 👑 آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد. 🐑 خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه، گوسفندی داشتند و از راه مصرف شير اين گوسفند، زندگى خود را مى گرداندند. 🍖 وقتى سلطان وارد شد او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن گوسفند را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد. ⁉️ در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ 👈 يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد. 👈 ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. 👈 يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. 😐 سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم، آن وقت مقابله به مثل كرده ام. چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. 👌 بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء (ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد. 👈 پس اگر خداوند به زائرين و گريه كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب نمود. چون خداوند كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء(ع) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد. ⚠️ يعنى باصَرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت درجاتى عنايت مى كند و در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند. 😞 چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد. 📗 منبع:‌ العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مثلا به تو آب میدم.... 🔵 سلام دوستان محترم عزاداریهاتون قبول حق ان شاءالله التماس دعا ظهرتون حسینی تشکر از حضور پرمهرتان🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 ماجرای خانواده‌ای که در بیابانی بی آب و علف گیر می‌افتند 🎤حجت الاسلام
🚩🏴🚩🔘🚩🏴🚩 🚩شخصیت‌های_کربلا🚩 🌷حبیب ابن مظاهر 🌷 ▪️سید الشهدا (علیه السلام) آخرین پرچمی را که بعد از تقسیم پرچم ها در کف داشتند، به شوق برداشتند و فرمودند:« آن که باید این پرچم را در کف داشته باشد، می رسد!» ▪️سردار پیر از راه رسید تا در فردای عاشورا فرمانده جناح چپ سپاه حسین باشد. روز عاشورا امام حبیب را به فرماندهی جناح چپ گماشتند و هنگام اذان ظهر به او فرمودند: «ای حبیب، از دشمن فرصتی بخواه تا نماز بخوانیم.» حبیب از لشکر عمر سعد درنگ خواست؛ ولی حصین بن تمیم فریاد زد: « نماز شما پذیرفته نیست.» ▪️حبیب خشمگین پاسخ داد:« نماز از آل رسول قبول نیست و از شما پذیرفته است؟!» حصین تیغ کشید و راهی میدان شد. حبیب نیز اذن از میدان گرفت و بر دشمن چیره شد؛ ولی دیگران به کمک حصین آمدند و دیری نپایید که سر پیرمرد اصحاب به دنبال اسب، در میدان طواف می کرد.امام بالای پیکر حبیب آمدند و چنین فرمودند: ▪️« ای حبیب، خدا برکتت داد! چه گزیده مردی بودی؛ هر شب را به سپیده می رساندی و آغاز قرآن را به پایان».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ چگونه در ثواب عزاداری امام زمان ارواحنا فداه در محرم سهیم باشیم؟ 🔹 قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و اله : ‌🔺 مَنْ عَزَّى مُصَاباً كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْتَقِصَ مِنْ أَجْرِ الْمُصَابِ شَيْئاً. ▪️ هرکس به عزاداری تسلیت بگوید، به اندازه اجر آن عزادار بدون این که از اجر او کاسته شود به تسلیت گوینده اجر داده می شود. 📚 الكافی، ج ۳ ص ۲۰۵ ◼️ در عزاداری ها به صاحب این عزا امام زمان عجل الله تعالی فرجه اینگونه تسلیت بگوییم: آجَرَکَ الله یا بَقیَّهَ الله فی مُصیبَة جَدِّکَ الحُسین علیه السلام"
الله اکبر حضرت اصغر به میدان آمده- مهدی رسولی(1).mp3
7.43M
🏴 الله اکبر حضرت اصغر به میدان آمده در پاسخ «هل من معین» با سر به میدان آمده 🎤 مهدی رسولی 🗓 هفتم محرم 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🏴 دودمه ویژه شب هشتم | حضرت علی اکبر (علیه السلام) جوانان بنی‌هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم
مداحی_آنلاین_به_خاک_می_کشی_از_دست_حاج_حسن_خلج.mp3
15.35M
روضه حضرت علی اکبر(ع) به خاک میکشی از دست ... 🔊 💔 🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جــوانان‌بنی‌هاشم‌بیاید علی‌رابردرخیمه‌رسانید سلام و ارادت خدمت بزرگواران محترم عزاداریهاتون قبول حق ان شاءالله التماس دعا دارم شبتان علی اکبری🥀🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باهم دیگه برای فرج مولای غریبمان دعا کنیم . خدایا به زهرا اللهم عجل لولیک فرج 🤲 خدایابه علی اللهم عجل لولیک فرج 🤲 خدایابه حسین اللهم عجل لولیک فرج 🤲
Rozeh Ali Kbar.mp3
4.07M
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
سلام علیکم و رحمه الله...؛ 💐 یکشنبه ۱۴۰۳/۰۴/۲۴ 💐 " یا ذالجلال والاکرام " روزتان بخیر و شادی و دلتون شاد به دست لطف و سخاوت کریم الصفحی که همواره بدنبالتون هست و خیرخواه و خیررسانتون...؛ 🌸🏴 الهی آمین 🏴🌸
🍀🌻💐🏴💐🌻🍀 سلام‌مجدد...؛ کلام‌نیکان....؛ یک شنبه ۱۴۰۳/۰۴/۲۴ امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) فرمودند : ای مردم ؛ بدانید دنيا سراى عبور است نه سراى اقامت...! مردم در دنيا دو گونه اند ؛ بعضى خود را فروختند و خويش را هلاك كردند و بعضى خود را خريدند و آزاد كردند...!!! منبع : 👇 📚 حکمت ۱۳۳ نهج البلاغه 🍃🌸🌺🏴🌺🌸🍃 صبحگاهی/ع
✨﷽✨ 🖤🌴یاحسین🌴 🖤 ☀️🏴🌿سلام فرمانده ☀️🏴🌿سلام لاله ی سحرم ☀️🏴🌿سلام محب مولا عج ☀️🏴🍃یا صاحب الزمان به گوش می‌رسد از آسمان اذان حسین زمین از آنِ حسین، آسمان از آنِ حسین هزار سال گذشت و هنوز در گذر است... کسی مرا برساند به کاروانِ حسین عجیب نیست اگر بر کویر خشکِ یزید ببارد ابرِ کرامت از آسمانِ حسین مرا به دست کسی جز حسین نسپارید قسم به جانِ عقیله، قسم به جانِ حسین به ریگ‌های بیابان بگو قیام کنند به احترامِ کفِ پای دخترانِ حسین حَسن، غریب‌ترین نامِ عالم هستی‌ست و عاشقانه‌ترین نامِ عاشقانه: حسین به کامِ ماست، اگرچه به نام او باشد چه شعرها که نگفتیم از زبانِ حسین... هزار سال گذشت و بلندتر از قبل به گوش می‌رسد از نیزه‌ها اذانِ حسین «««««꧁▪️🖤▪️꧂»»»»»
اشعارناب گودال قتلگاه_امام حسین(ع) بین گودال پیکرت افتاد دیده ام یک طرف سرت افتاد از روی ذوالجناح افتادی به زیر سنگ ونیزه جان دادی بدن تو نشست درگودل استخوانت شکست درگودال شمرملعون چنین خوشحال است پیکرت ازچه رو بی حال است ای برادر سپاه بی نفری لشگرمن چراتوبی سپری زخم شمشیر بر پرت زده اند این همه سنگ بر سرت زده اند ای برادر گناه تو عشق است بهترین اشتباه تو عشق است بی حیاها کمی حیا بد نیست شمرملعون کمی وفا بد نیست باسر سنگ شکست گونه ی تو غصه خوردی شکست روزه ی تو بین گودال اسیر بودی وبس به زیرچکمه گیر بودی وبس….. ازچه گودال تنگ و باریک است روز توهمچو شب چه تاریک است بدی سنگ ونیزه در این است هر طرف میشود رهت را بست تا تنت در میان خون افتاد روی گودال خواهرت جان داد بر تنت نیزه ها فرود آمد ازخیام تو بوی دود آمد مردم کوفه وای بی عارند همچو اینان مدینه بسیارند یاد دارم مدینه آتش بود دور بیت الحزینه آتش بود یاد داری مدینه دراتش قصه ی داغ سینه درآتش همه ی خوشیم مادر بود فاطمه دختر پیمبر بود ؟ بین کوچه صداش میلرزید حسنم تا که کوچه را میدید ؟ دل زبنب هنوز غمگین است فکر پرتاب دست سنگین است ای برادر نگات پژمرده رفتی وخواهرت زمین خورده من که کوچه نشین غم بودم بس که نقش زمین غم بودم ای گل من زمان چیدن بود بین نامحرمان چقد زن بود دل به راه حسین باید داد ازغم شام وکوفیان فریاد
«السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ» خدا را شکر می‌کنیم! وقتی نظام رشتی از دنیا رفت، ایشان از مداحان اهل‌بیت بود، در برزخ خوابش را دیدند و از او پرسیدند: نظام! آنجا حالت چطور است؟ وضعیتت چگونه است؟ جواب کسی که خواب دیده بود را با یک بیت داد. گفت: شکر خدا را که در پناه حسینیم عالم از این خوب‌تر پناه ندارد گفته‌اند، یک اشاره‌ای بکنیم به حضرت علی‌اکبر ـ علیه‌السلام ـ خدا مرحوم حاج‌آقا سراج را رحمت بکند! که بعضی از مداح‌های فعلی تهران (که از قدیم هستند)، از شاگردان حاج‌آقا سراج بودند. می‌گفتند: ایشان نسبت به اهل‌بیت خیلی عجیب بود و چیزهایی به ذهنشان می‌آمد و گاهی اوقات در روضه‌هایش می‌گفت و خیلی درهرحال، حال خوشی داشت. چون اعتقاد داشت که در مجالسی که روضه امام حسین ـ علیه‌السلام ـ خوانده بشود، خود حضرت هم حضور دارند، هر موقع که می‌خواست روضه حضرت علی‌اکبر را بخواند، می‌گفت: «دو نفر بلند بشوند و زیربغل‌های امام حسین را بگیرند تا آقا از مجلس بیرون بروند، بعد ما روضه حضرت علی‌اکبر را می‌خوانیم» امام حسین ـ علیه‌السلام ـ در روز عاشورا چند جا بلندبلند گریه کردند. یکی از آن‌ها همان جایی بود که وقتی علی‌اکبر به سمت میدان رفت، نگاهی به پشت سرش انداخت: «نَظَرَ إِلَيْهِ نَظَرَ آيِسٍ» یک نظر مأیوسانه‌ای که این بچه دیگر برنمی‌گردد، انداخت و او رفت چقدر این شعر را که همه‌تان می‌دانید. در این جا، بجا گفته شده است: در رفتن جان از بدن، گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود(. غزلیات سعدی/ غزل شماره 268 (صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود)) اباعبدالله هم جانش داشت می‌رفت و رفت و امام حسین همان جا بلندبلند پشت سرش گریه کرد. عمر سعد را نفرین کرد که ما کسی را به سمت تو فرستادیم که هر موقع دلمان برای پیغمبر تنگ می‌شد، او را نگاه می‌کردیم. (من جزئیات را نمی‌گویم) وقتی که آن بزرگوار جنگ خودش را کرد و بعد از روی اسب افتاد، و ظاهراً وقتی خون روی چشم اسب ریخت، ندانسته حضرت علی‌اکبر ـ علیه‌السلام ـ را به سمت دشمن برد که آنجا ضربه‌های متعددی به ایشان زدند. هرکسی که هر چیزی در دستش بود با همان زد. «فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ اَرْبَاً اَرْبَاً» این‌گونه اتفاق افتاد. بعد که اباعبدالله را صدا زدند، امام حسین معمولاً برای هرکسی که می‌رفت، تند می‌رفت اما اینجا دیگر یاری نمی‌کرد (توانی نداشت). نزدیک‌های جوانش که رسید: «نَزَلَ عَنِ الْعَرَسْ» خودش را از اسب پرت کرد روی زمین نقل است که با زانوهایش چند قدم جلو رفت. فدای مظلومیتت یا اباعبدالله! بعد که رفت، چند لحظه‌ای او را نگاه کرد، انگار دلش طاقت نیاورد، صورت به‌صورت او گذاشت: «عَلَی الدُّنیا بَعدَکَ الْعَفا» «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»