آوای زنگ قافله
هر دم به گوشم میرسد آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا، دیگر ندارد فاصله
از کعبهی گل آمده، تا کعبهی دل میرود
این کاروان غم فزا؛ منزل به منزل میرود
یک زن میان محملی، بر ناقه در تاب و تب است
عباس و اکبر دور او، این زن خدایا زینب است
لحظه به لحظه میشود درد و غمش در دل فزون
گوید حسینش زیر لب، انّا الیه راجعون
نجمه نمیگیرد نگاه از روی ماه قاسمش
با اشک حسرت میزند، شانه به موی قاسمش
در مهد آغوش رباب؛ رفته علیاصغر به خواب
بوسد گلوی نـاز او؛ امّا دلش در اضطراب
وقتی رقیه پرده محمل به بالا میبرد
دل میبرد از قافله، چون نام بابا میبرد
"پیشاپیش فرارسیدن ماه محرم، ماه عزای اهل بیت عصمت و طهارت ع را تسلیت عرض می نمایم"
التماس دعا...
سیدعلی ⚫️:
السلام علیک یا مسلم بن عقیل
کوفه دل خواهم نبود،هیچ کس با گریه های گاه و بی گاهم نبود
کوفیان امضاء زدند آنقدر که، پای نامه جای امضاء هم نبود
صبح پیمان بستند و تا نماز ظهر،در مسجد دگر جا هم نبود
بعد مغرب هیچ کس فکر مسلم هیچ، حتی فکر مولا هم نبود
دست هایم بسته شد باز هم، شکر خدا، ناموس همراهم نبود
🏴🏴🏴🏴🏴
در کوفه آب نیست،اینجا به تشنه آب رساندن ثواب نیست
نامه دروغ بود، پیمان کوفه روی حساب و کتاب نیست
گشتم میان شهر،غیر از خرابه هیچ کجا جای خواب نیست
جز دست های زجر، اینجا برای حرف سه ساله جواب نیست
گهواره ساز شهر،تیر سه شعبه ساز شد این بی حساب نیست
بیچاره همسرت جایی برای بازی ِ طفل رباب نیست
در کوفه زینتی دور دو دست دختر تو جز طناب نیست
کوفه میاحسین اینجا برای مرکب زینب رکاب نیست
من فکر زینبم جای مُخدرات که بزم شراب نیست
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
رفقا
کربلایی ها
حسینی ها
با دل جان بریم پای روضه ارباب
روز اول که اومد کوفه لجام اسبش داشت پاره می شد، هر کی گرفته بود یه طرف می کشید، آقا جان خونه ی ما بیا، سفیر حسین، بنی هاشم و عموت علی به گردن من خیلی حق داشت، چه گرفتاری هایی داشتم، عموت علی حل کرد، حسنین حل کردند، ما به علی و بچه هاش مدیونیم، اقا تو رو خدا بیا خونه ی ما، مسلم مونده بین این همه منزل کجا رو انتخاب کنه،این از روز اول.
اما امان از دل زینب
🏴🏴🏴
امام صادق علیه السلام هر وقت مجلس میگرفت عبا را دم در می انداخت میفرمود مادرم فاطمه میاد میشینه دم در🏴🏴🏴😭😭
اینقدرمسلم غریبه،حدود سه ماهه رفته کوفه، تو راه که میومد اون راه بلد مسلم از عطش جوون داد، نامه نوشت به ابی عبدالله برگردم با خودتان بیام، ابی عبدالله شاید به صورت رمز نوشت برای مسلم: وعده ی من و تو دروازه کوفه،ابی عبدالله به وعده اش وفا کرد، تادروازه کوفه دختر مسلم آروم گریه میکرد،اما همچین که به دروازه رسید دید سر باباش بالای دروازه آویزانه،از بالای نیزه چشمها تو چشم هم افتاد،گفت سکینه ببین اینم سر بابای منه
یا حسین 😭😭😭
دستاشو بستن بالای دارالاماره سروازبدن جدا کردن، تا آخرین لحظه میگفت :حسین کوفه میا،آخه امروز فهمیدم مغازه ها به نیزه سازی تبدیل شدند،بازار نیزه فروش ها شلوغ شده کوفه پر از حرمله است،اینجا به میهمانان آب نمی دهند
🏴🏴🏴🏴
کوفه انگار که نسبت به تو احساس نداشت
دوازده هزار نامه فقط از کوفه فرستادند
باغ ها ظرفیت عطر گل یاس نداشت
اصلاً حیف بود تو بیای کوفه آقا
🏴🏴🏴🏴
ریشه ی غفلت کوفه به کجاها نکشید
که سفیر پسر فاطمه را پاس نداشت
کوفه از بس که نگاهش به حرام عادت کرد
کوفه از پس که نگاهش به حرام عادت کرد
چشم دیدار تو مسلم و عباس نداشت
🏴🏴🏴🏴
نسیمی که از سمتِ پرچم رسیده
داره میگه بوی محرم رسیده
بازم مادری با قد خم رسیده
بسم الله ..
سلام ای امیری که نعم الامیری
ندارم من از گریه و روضه سیری
یه وقت از ما این نوکری رو نگیری
یه شالِ عزا و یه پیرهن سیاهِ
که تنها پناهم تو شهر گناهِ
یه آهه بلندُ یه اشک روونه
که مارو یه روزی به تو میرسونه
حسین جان ، حسین جان ..
🏴🏴🏴🏴
شبایِ اول و دارم میبینم
رو آسمونم یا که رو زمینم
اجازه داده مادرت دوباره
مشکی بپوشم بزنم به سینه ام
🏴🏴🏴
آنکه در عالم ذر، روزی ما را غم داد
غم و شادیِ جهان را به خدا توأم داد
"هیچکس خبر نداره تو دلِ ما چی میگذره .. همه فکر میکنن ما مشکی پوشیدیم روحیه هامون هم همینجوری مشکیِ ؛ نه والا اصلا وقتی که میگی حسین دلت باز میشه .. میگی حسین همۀ غم های عالم فراموشت میشه .. شب اول شب حساسیه .. شب اول شبِ مادرِ .. آدم دوست داره برا نوکریِ پسرش خودشُ به این مادر نشون بده "
🏴🏴🏴🏴
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
التماس دعا از همه دوستان
🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از یوسف الزهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضاالمرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض ومن تحت الثری الصدیق الشهیدصلوة کثیرةتامةزاکیةمتواصلةمتواترة مترادفةکافضل ماصلیت علی احدمن اولیائک
May 11