eitaa logo
🌸🕊شمیم یاس 🕊🌸
130 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
10.1هزار ویدیو
142 فایل
.....★♥️★.... .....★♥️ ......♥️★... ....★♥️★... سلام و خیر مقدم خدمت همه شما دوستان بزرگواران در کانال 《 شمیم یاس》 سعی ما بر بررسی دانستنی های علمی ،مذهبی و روان‌شناسی مبتلابه روز اینجاییم برای روشنگری حقیقت 🆔@shmimyasfatmi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حکومت احمقها! 🔹‌ خبرنگار: 🔹‌ "چه چیزی در پس تصمیم شما درباره پایان دادن به وضعیت اضطراری بیماری کرونا هست؟" 🔹‌ جو بایدن: 🔹‌ "وضعیت اضطراری بیماری کرونا رو وقتی دیوان عالی لغوش کنه، به پایان میرسه." @behshtfatm🍃🦋 🕊🌷🌷🌷🌷🌷🕊
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینم. از اون آهنگ‌های نوستالژی. اول انقلابه نوستالژی ماها این چیزاست 🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉🎊🎉 @behshtfatm🍃🦋 🕊🌷🌷🌷🌷🌷🌷🕊
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 می‌رویم که به نیروهای نزدیک خط مقدم سر بزنیم. درد دل‌هایشان را می‌گویند و مشکلات‌شان را؛ و از هر دری سخنی. حرف‌هایشان با مهری که از آن‌ها به دل داشتم، مخلوط می‌شد و می‌رفت توی قلبم. و این، لابد از چشم‌هایم پیدا بود. یکی از جوان‌های آرپی‌جی‌زنِ نبل و الزهراء، این مهر را از توی چشم‌هایم خواند. با هم گرم گرفتیم، انگار که دوستانی قدیمی هستیم. چشم‌های پر از مهربانی‌اش را از چشم‌هایم برنمی‌داشت. دلم می‌خواست هدیه‌ای به او بدهم. هدیه، از واژه‌های مشترک زبان ماست! میدان رزم شده بود، میدانِ مهر! دیدم چیز درخوری ندارم که به او هدیه کنم. دستکش‌هایم را از دست‌هایم بیرون کشیدم و گذاشتم توی دست‌های آن جوان سوری. حسین به نجوا می‌گفت این دستکش‌های مخصوص نظامی، گران‌قیمت‌اند؛ چرا راحت می‌دهی‌اش برود؟ گفتم این جوان سوری شاید ماه‌ها، شاید سال‌ها این‌جا مشغول دفاع باشد؛ ما میهمانِ چندروزه‌ایم؛ این دستکش‌ها بیش‌تر به دردش می‌خورد. جوان از دستکش‌ها خوشش آمده بود و از هدیه گرفتن خوشحال شده بود. معطل نکرد. انگشتر زیبایش را درآورد، گذاشت توی دستم و درآمد که اگر من شهید شدم، یادم کن! برای دست چپم، حلقه نامزدی و برای دست راستم، انگشترِ هدیه. بغلش کردم و انگشتر را دستم کردم که ببیند دوستش دارم. واقعا هم دوستش دارم... هم خودش را و هم هدیه‌اش را... ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 توی درگیری‌ها مدام لباس‌هایمان از خاک پر می‌شود. تنی به آب می‌زنم. حسین که مرا دید گفت غسل شهادت هم کردی دیگر؟ گفتم چه کنیم؛ برای همین راه آمده‌ایم... خندید. صحبت‌مان که تمام شد، رفتم که لباس‌هایم را بشویم. این روزها بیش‌تر لباس مشکی محرمم را به تن کرده‌ام. توی مقر یک ماشین لباس‌شویی داشتیم و گهگاه با آن لباس‌هایمان را می‌شستیم. یکی از بچه‌ها که دید می‌خواهم لباس مشکی‌ام را بشویم، لباسش را داد دستم و گفت کمیل این را بینداز توی ماشین. لباسش را انداختم توی ماشین. لباس مشکی‌ام را با دست شستم. نگران بودم که رنگ پس بدهد و لباس بچه‌ها را خراب کند و مدیون‌شان بشوم. لباسم را که شستم، پشت بیسیم اعلام کردند که توی خط کمک می‌خواهند. فرصت نشد لباس را پهن کنم. رفتم به خط. به فاطمه پیام داده بودم اما هنوز نخوانده بود. برایش نوشتم:«آمدم، نبودی... وعده ما بهشت...» ... ۱۴۲ 📔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تمام لذت عمرمـ همین است که مولایم امیرالمومنین است
سرچشمه عشق با علی آمده است گل کرده بهشت تا علی آمده است🌷 شد کعبه حرم خانه میلاد علی(ع) کز کعبه صدای یا علی آمده است🌷
🌹 ‍🌸میلاد با سعادت 💗حضرت علی علیه السلام و روز پدر مبارک 🎉 🌸 🌸قدر پدرهاتون بدونید 💗بوسه بر دست پدر یعنی : رسیدن به عرش الهی 💗🌸 🌸امیدوارم سایه پدرو مادر عزیز تون 💗همیشه بالای سرتون باشه و خدا بهشون سلامتی بده💗🌸 عیـدتون مبـارک 🎉 🎊 🎉
مولای ما نمونه ی دیگر نداشته است💞 اعجاز خلقت است و برابر نداشته است💫 وقت طواف دور حرم فکر میکنم 🕋 این خانه بی دلیل ترک برنداشته است ✨ دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی(ع)😍 آئینه ای برای پیامبر(ص)نداشته است🌹
شکاف آیا دلیلش چیست وقتی خانه، در دارد؟ کسی باید که از این راز کعبه پرده بردارد...