.
♦️《 اَلِّرِجالُ قَوّامونَ عَلیَ النِساء....
مردان #قَیِّم بر زنان هستند...》(۳۴/نساء)
🔻برای درکِ معنای #قیِّم ،پارچ #آبی را تجسم کنید. اکنون آنرا رها کرده و گل سرخی را تجسم فرمایید.
خواهید دید با تجسم ِ گل، دیگر پارچ ازذهن شما پاک شده ووجودندارد.
شما #قیّم ِ پارچ بوده اید که با فراموش کردن ِپارچ آن را محکوم به پاک شدن کردید.
این مثال معنای واژه ی #قیومیت رابخوبی مشخص میکند.
(قیّوم یکی ازاسامی خداوند)
نکته 👈اینکه قران #مردان را #قیم بر زنان معرفی میکند،به این معنانیست که زنان ازخودقدرتِ وجودی ندارند! خیر❗️
این به آن معناست که #ستون ِخانواده برپاشنه ی #مرد استواراست.
وبیشترین دلیلِ #نابودی خانواده ها به نابودی ِ #غیرت و #عشق، دروجودِمرد مربوط میشود.
✅مردی که به هردلیلی ازجمله #اعتیاد یا #هوسبازی خانواده رارها میکند ...
✅مردی که اجازه میدهد ناموسش بدون #حجاب درمقابل نامحرمان قرار بگیرد( ازجمله برادرِ همسر ودوستان ِخانوادگی و و و.....)
✅مردی که با بهره گرفتن از قانون #صیغه و با هوسبازی راه ِ هرخیانتی را برای همسر و فرزندانش بازمیکند...
مستقیما ستونهای خانواده ی خودوپس ازآن #جامعه را یکی پس ازدیگری شکسته است.چراکه همسروفرزندانِ آسیب دیده ی او ، پس ازخراب شدنِ خانه ی خود روبه جامعه کرده وناخودآگاه سببِ ایجادخرابی درجامعه خواهند شد..
واو باید بداندکه زن #معدن ِ وفا وعشق است و تنها کسی که میتواند ، وفا و عشق رادراو بُکُشد واورابه خطا رهنمون شود قطعا #همسراوست....
✅پس آقایان بدانند ، قیم بودن ِ آنان نشان از برتریِ آنان نیست ..
بلکه نشان از جایگاه فوق العاده #مهمی دارد که دست ِ خلقت به آنان عطا کرده و مستقیمامیتوانندسرنوشت ِ خانواده وجامعه را رقم بزنند..
.
هدایت شده از کانال علی طیبیان
🔴 قرمهسبزی عاشقانه
آقا و خانمی در طبقهی سوم یک آپارتمان زندگی میکنند، خانم خونه با #عشق و علاقه برای همسرش ناهار پخته که وقتی آقا از سر کار میاد یه غذای خوشمزه براش آماده کرده باشه😍
ساعت، نزدیک ۱۵ آقا از سر کار میاد و خسته و کوفته میشینه رو مبل تا استراحت کنه، آقا که داره جورابش رو درمیاره به همسرش میگه: خانومی چه قرمه سبزیای بار گذاشتیا، بوش تا توی آسانسور میومد دلمو برد...😊
خانوم هم که از تعریف همسرش خیلییی خوشحال شده از تو آشپزخونه میگه: برای آقای زحمتکش و مهربون خودم، باید بهترینارو آماده کنم عزیزم🥰
الان برات یه چای میارم، تو هم تا چای رو بخوری و دوش بگیری، این #قرمه_سبزی کامل جا میافته، منم سفره رو آماده میکنم
خانم دوتا استکان چای خوش رنگ میریزه، کنار سینی چای قندون میذاره، تو یک پیش دستی هم چندتا خرما میذاره و میبره برای همسر جان... فنجان چای رو میذاره جلوی همسرش و میگه: بفرما عزیزم😍
آقا میگه: به به، این چایی حال آدمو خوب میکنه😇
آقا چای رو سریع میخوره و میگه: عزیزم! من برم سریع دوش بگیرم و بیام که بوی این قرمه سبزی دلمو برده، دارم از گشنگی میمیرم😛
خانم هم که میبینه آقا خیلی گرسنه هست بعد از خوردن چای سریع میره زیر شعله قرمه سبزی رو زیاد میکنه که زودتر جا بیافته
آقا میره داخل #حموم ، شامپو رو میریزه روی سرش و شروع به شستشو میکنه و شامپو کلیییییی کف میکنه، همزمان داره آواز هم میخونه؛
شب به گلستان تنها
منتظرت بوددددددم
بادهی ناکامی در
هجر تو پیموددددددم
منتظرت...
همینجوری که داشت میخوند چشماشو میبنده میره زیر دوش که کفهارو بشوره سریعتر بیاد بیرون
یه دفه #برق قطع میشه
پمپ آب ساختمون از کار میافته
و چون طبقهی سوم بودن آبشون هم قطع میشه!
از تو حموم صدا میزنه:
خانوووووم چیشده چرا آب قط شده؟
خانم هم که چراغ قوهی موبایل دستشه میاد درب حموم رو باز میکنه و میگه: باز اینا برقو بدون اطلاع قبلی قطع کردن!!
آقا که لای چشماشو یه کمی باز کرده تا ببینه وضعیت چطوره، میگه: ای بابا، خب الان چیکار کنم من؟! آب نداریم؟ کی برق میاد؟
خانم میگه: باید صبر کنی زنگ بزنم به #اداره_برق ببینم کی برق میاد
با موبایل زنگ میزنه به اداره برق، همینطور یه کمی از حموم فاصله میگیره
تلفن که چندتا بوق میخوره یه دفعه صدای بلند آقا از تو حموم میاد که میگه: خانوووووم خانوووووم
خانم سراسیمه میاد میگه چیشده؟
آقا میگه: چشمام سوخت، چشمام سوخت، سریع آب بیار😩
خانم میگه: آب از کجا بیارم، آب نداریم که!!
آقا میگه: برو تو یخچال یه بطری آب هست، سریع بیار سوختممممم😖
خانم میره درب یخچال رو باز میکنه میبینه فقط ته بطری یه کمی آب هست که هیچ فایدهای نداره، یه فکری به ذهنش میرسه میره سمت دستشویی #آفتابه رو میگیره و میبره تو حموم
آقا که چشماشو بسته بود به خانم میگه: عزیزم بدو آب بریز سوختم، خانم هم آب آفتابه رو میریزه روی سر آقا که آقا چشماشو بشوره😂
خلاصه آقا با یه بدبختی نصفه نیمه کف هارو میشوره، خانم هم کمکش میکنه و بقیه کف هایی که شسته نشده رو با حوله پاک میکنه.
وقتی آقا چشماشو باز میکنه میبینه که خانوم با آب آفتابه که چند هفته هست تو دستشویی مونده سر و صورتشو شسته، میگه: خانووووووم این چه کاری بود حالم بهم خورد🤮
خانم هم که ناراحت شده بود با یه لحن تندی میگه: اواااا خب عزیزم چیکار کنم آب نداشتیم!
خلاصه یه وضعیت عجیبی پیش میاد و هردوتا حالشون گرفته میشه
آقا با ناراحتی رفت داخل اتاق داشت لباسشو میپوشید، خانم هم که ناراحت شده بود دوباره زنگ میزنه به اداره برق که ببینه چه موقعی برق وصل میشه، چندبار زنگ میزنه به اداره برق ولی تلفن بدون اینکه بوق بخوره قطع میشد! خلاصه بعد از چندبار زنگ زدن بالاخره بوق میخوره، تا اپراتور خودکار گوشی رو برداشت آقا از تو اتاق صدا زد: خانوووووم بوی سوختگی میاد😶🌫
خانم گوشیو میندازه و میدوه سمت آشپزخونه، میرسه بالای سر گاز میبینه که قرمه سبزی عاشقانهش سوخت😭
پایان
نتیجه اخلاقی:
مسئولین محترم!
برق رو بدون اطلاع قبلی قطع نکنید
#علی_طیبیان | عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/2519859404C02e536178b