eitaa logo
🌸🕊شمیم یاس 🕊🌸
134 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
9.6هزار ویدیو
141 فایل
.....★♥️★.... .....★♥️ ......♥️★... ....★♥️★... سلام و خیر مقدم خدمت همه شما دوستان بزرگواران در کانال 《 شمیم یاس》 سعی ما بر بررسی دانستنی های علمی ،مذهبی و روان‌شناسی مبتلابه روز اینجاییم برای روشنگری حقیقت 🆔@shmimyasfatmi
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》  صبح که از راه می‌رسد، فرمانده نقشه‌ای پیش رویمان می‌گذارد و شروع می‌کند به تشریح وضعیت منطقه. برایمان از انتحاری‌هایی می‌گوید که گاه و بیگاه، تن به آتش می‌دهند و منطقه‌ای را به آتش می‌کشند. این‌جا به ماشین‌های انتحاری می‌گویند مُفَخَخِه! حتی اسمش هم زمخت است! حرف‌ها که تمام می‌شود، برای استقرار در روستای خلصه اعزام می‌شویم. یکی دو روز اول، به آشنایی با منطقه می‌گذرد. در روستاهای دور و اطراف، گشت می‌زنیم. در تمام مسیرها، تلی از بتن و خاک و آجر، دو سوی جاده را آکنده است؛ روستاهای به کلی ویران، درختانِ نیم‌سوخته‌ی بی‌سر؛ درِ بازِ خانه‌ها؛ لباس‌های رنگارنگ کودکان که فرشِ زمین شده و عروسک‌هایی که با چشم‌های باز، نگاه‌مان می‌کنند... صدای بازی کودکان با عروسک‌ها توی گوشم می‌پیچد؛ مادرانِ خردسال این عروسک‌ها، الان، همین الان، کجا هستند؟ چه شد که زندگی، رختش را از این خانه‌ها کشید؟ چه کسی گردِ وحشت را، گردِ مرگ را بر این منطقه پاشیده است... چند کوچه آن‌سوتر، کودکانی را می‌بینیم که جنگ، نتوانسته آن‌ها را از خانه‌شان دور کند؛ بهتر بگویم، جایی برای رفتن نداشته‌اند و نیافته‌اند... دستِ نوازشی به سرشان می‌کشیم. دیدن‌شان، گرهِ مشت‌هایمان را محکم‌تر می‌کند.... ۸۰ 📔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 قاتل دو بسیجی مشهدی در ملأعام اعدام شد 🔹مجید‌رضا رهنورد که طی اقدام تروریستی ۲۶ آبان ۲ نیروی حافظ امنیت، زینال‌زاده و رضازاده را به شهادت رساند و ۴ نفر دیگر را مجروح کرد، صبح امروز در مشهد و در ملأعام اعدام شد. 🔴
4_6017100021776779603.mp3
3.62M
•°🌱 🎧 فوووق زیبا👌 اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع 🖤🖤🖤🖤🖤
🌷«بسم رب الشهداء و الصدیقین»🌷 شهید فریدون تعبدی متولد۱۳۳۴ تاریخ شهادت ۱۳۶۶.۵.۳۱ درمنطقه لیو مریوان 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 شهید فریدون تعبدی  در بیست و چهارم آذر 1334، در شهرستان مشهد در درخانواده مذهبی به دنیا آمد پدرش محمد و مادرش فخرالزمان نام داشت  وی تا دوم راهنمایی درس خواند. سال 1359 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و یک دختر شد چترباز ، یگان مهندسی شهید تعبدی  به عنوان استوار یکم ارتش در درجبهه ۲۸پیاده کردستان سنندج حضور یافت  وی در  سی و یکم مرداد 1366، در مریوان به شهادت رسید. و در زادگاهش در گلزار خواجه‌ربیع به خاک سپرده شد خصوصیات اخلاقی شهید از زبان فرزند کوچکش. مهربان خوش اخلاق خوشبرخورد دلسوز وبا آرامش وسکوت موقع استراحت دیگران رفتارمیکرد. همیشه میگفت پشتیبان ولایت فقیه باشید نمازاول وقت احترام به پدرومادر حجاب دوری ازنگاه به نامحرم شفارش پدرم روی آخر که می خواست برود جبهه برود، دستی برسرم کشید و گفتند پسرم مواظب مادر من  ومادرخودت باش. ⚘🕊⚘🕊⚘🕊⚘🕊⚘🕊⚘🕊 روحشان شاد یادشان گرامی و راهش پر رهرو باد. الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🕊    ⚘ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 راستی! این‌جا نامم را کمیل صدا می‌زنند. خودم این اسم را انتخاب کرده‌ام. از دعای کمیل، تا گردان کمیل، تا خودِ کمیل! این نام را دوست دارم. هرکدام از بچه‌ها هم نام جهادی‌شان را انتخاب کرده‌اند. عباس رحمانیان، اوایل آمدن‌مان دوست داشت «رحمان» باشد و حالا به نام یکی از سه عموی شهیدش، «رحیم» است. ابوالفضل موقر، «احمد» را انتخاب کرده. می‌گوید در خانه به این نام صدایش می‌زنند. و امیر قرالو هم همان امیر را می‌پسندد! کارِ ما چهار نفر هم‌دانشگاهی در سوریه با هم گره خورده! شب که به محل استقرار می‌رویم، رحیم می‌کوشد با شوخی‌هایش، غربتِ دل‌هایمان را بشکند اما بارِ دلتنگی برای فاطمه، روی دلم سنگینی می‌کند. گوشی‌ام را برمی‌دارم که به او پیامی بدهم. تک‌بیت بیدل را برایش می‌خوانم و می‌فرستم:«خدا نصیب دلِ هیچ کافری نکند/ کرشمه‌های بتی را که من پرستیدم... تو بتِ منی فاطمه...» حرف‌های منِ بیدل، از زبان بیدل... شعر در برابر شعر! فاطمه هم برایم شعر می‌خواند:«آن کس که تو را شناخت، جان را چه کند؟/ فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟/ دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی/ دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟»....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 صبح، با سطل‌های گِل به جان تویوتاهای سرخ‌مان می‌افتیم. علاوه بر نیروهای ایرانی، نیروهای نجباء که مدافعان حرمِ عراقی هستند هم در منطقه حضور دارند. با یک دست از عراق در برابر داعش دفاع می‌کنند و با دست دیگرشان، می‌کوشند تروریست‌ها را دورتر از خانه، متوقف کنند. نرم‌نرمک با هم آشنا می‌شویم. این اولین مواجهه من با نیروهایی است که ورای ملیت، وجه اشتراکمان ایستادگی در برابر ظلم است. در چشم‌های خیلی‌هایشان می‌شود بی‌باکی را تماشا کرد. می‌کوشم به آن‌ها نزدیک شوم. همین نیروهای نجباء هستند که محل شهادت حاج ابراهیم عشریه را از فاصله‌ای نشان‌مان می‌دهند. پیکر حاج ابراهیم، هنوز پیدا نشده است. نیروهای نجباء برایمان تعریف می‌کنند که او چگونه به شهادت رسید. گلوله‌ای مأمور شده بود که صورت حاج‌ابراهیم را به شدت مجروح کند و همین گلوله عامل وصال حاج‌ابراهیم شده بود. در دل آرزو کردم که پیکرش پیدا شود. سخت است برای خانواده‌ای که بدانند پاره‌ی جگرشان شهید شده، اما ندانند کدام خاک او را در آغوش گرفته است... ۸۲ 📔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا