eitaa logo
🌸🕊شمیم یاس 🕊🌸
135 دنبال‌کننده
4هزار عکس
9هزار ویدیو
140 فایل
.....★♥️★.... .....★♥️ ......♥️★... ....★♥️★... سلام و خیر مقدم خدمت همه شما دوستان بزرگواران در کانال 《 شمیم یاس》 سعی ما بر بررسی دانستنی های علمی ،مذهبی و روان‌شناسی مبتلابه روز اینجاییم برای روشنگری حقیقت 🆔@shmimyasfatmi
مشاهده در ایتا
دانلود
1400052603.mp3
48.35M
خوانی 🎶 ولی زنی وسط کوچه ها زمین نخورد 🎤 ♦️ (؏) 🌺 کپی با ذکر بلامانع است. ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ @behshtfatm ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده یهودی با داشتن ۲۳فرزند ☝☝☝ یهودیان معتقدند که تنها وارثان زمین فقط قوم یهود است و دیگر انسان ها بردگان آن ها خواهند بود به همین دلیل به شدت روی ازدواج به موقع تاکید دارند از نظر شرع آنها، واجب هست هر خانم حداقل ۱۰ فرزند به دنیا بیاورد و استفاده از وسایل جلوگیری ، در قوم یهود ،گناهی بزرگ‌شمرده می شود آن ها با به دنیا آوردن هر فرزند ، آن کودک را وارث یک قسمتی از جهان می نامند حالا فکر کنید ۲۰سال دیگر چه بلایی سر نسل شیعه خواهد آمد ؟؟؟؟ ناخواسته امام زمانمان راتنها خواهیم گذاشت ، آهای اونایی که آرزوی ،سربازی امام زمان رو دارید ، خواسته مهم امام زمان (عج) و نائب بر حق ایشان ، ازدواج به موقع و فرزند آوری است یاعلی✋✋✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متن اذکار و دعاهای روز پنجشنبه تقدیم شما دوستان عزیزم ،ملتمس دعای خیر شما عزیزان هستم ، مخصوصا دعا برای تعجیل در فرج آقا و مولایمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که با آمدنشان ، ان‌شاءالله جهان گلستان میشود ،ای کاش که ما هم از یاران واقعی ایشان باشیم و..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😱 عجیب اما بسیار واقعی ❌ دانشمند سوئیسی که در 63 سالگی، بر اساس مشاهداتش در دوربین حرارتی، هنگام وضوء مسلمان شد. 💠 وی در 67 سالگی حافظ قرآن شد و به مریض هایش اسلام و وضو را پیشنهاد می کند. ⚠️⚠️ او از مسلمانان با دوربین های حرارتی فیلم می گرفت و می گفت: هنگام وضوء، هاله ای اطرافشان را احاطه می کند @behshtfatm
✨﷽✨ 💠▫️روزی شخصی خدمت حضرت علی(ع) میرود و میگوید یا امیر بنده به علت مشغله زیاد نمیتوانم همه دعاها را بخوانم،چه کنم؟ ♥️•☜حضرت علی(ع) فرمودند:↯ 💠▫️خلاصه تمام ادعیه را به تو میگویم ، هر صبح که بخوانی گویی تمام دعاها را خواندی ❶ (الحمدلله علی کل نعمه) 📝⇦خدایا شکرت برای هر نعمتی که به من دادی ❷ (و اسئل لله من کل خیر) 📝⇦واز خداوند میخواهم هر خیر و خوبی را ❸ (و استغفر الله من کل ذنب) 📝⇦خدایا مرا ببخش برای تمام گناهانم ❹ (واعوذ بالله من کل شر) 📝⇦خدایا به تو پناه می برم از همه بدی ها 📚بحار الانوار ، ج۹۱ @behshtfatm
مردم تصور میکنند باید اوضاع خوب باشد، تا خوشحال و خندان باشند! در حالیکه در واقع اگر خوشحال و خندان باشید، اوضاع خوب میشود. ❣حالِتون به لبخندتون ربط داره... ┄┄❅✾❅┄┄ @behshtfatm
یک اگر راست باشد هرچه هم ضربه بخورد پیش تر رفته محکمتر و مقاوم تر میشود. ما هم اگر نداشته باشیم و کج رفتار باشیم همچون میخ کج خواهیم شد و باضربات بیشتر کج خواهیم شد... ‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎فقط انرژی مثبت تورو ب هدفت میرسونه ❤️ @behshtfatm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچ جنگی تو دنیا قشنگ نیست به جز جنگیدن برای رویاهاست @behshtfatm
1_1050870666.mp3
3.98M
✯توصیه های ماه رجب که دوشنبه سوم بهمن شروع میشود یک هفته وقت داریم بسیاااار شنیدنی... فدای مهربانی خدای خوبم ❤️ دوستان عزیزم ملتمس دعای خیرتان هستم 😭 @behshtfatm
ای دوست بیا به هم اهانت نکنیم ما بی خردیم اگر رعایت نکنیم تا آخر عمر باخود عهدی بندیم درمورد هر کسی قضاوت نکنیم @behshtfatm 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوره آموزشی رایگان نکات معرفتی نام استاد: رفیعی زمان برگزاری: به صورت آفلاین هزینه: ارسال این بنر برای 5 نفر یا 5 صلوات @behshtfatm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ طرف میگه : خدا اگر بخواد درست میکنه اگرم نخواد تلاش فایده نداره (بعد هیچ قدمی هم بر نمیداره هر مشکلی هم داشته باشه میندازه گردن خدا 😳 میگه خدا نخواست ) بعدش هم خدا از اون بالا چپ چپ بهش نگاه می کنه😁 باید بریم ببینیم خدا چه دفاعی از خودش می کنه در قرآن دوره آموزشی رایگان نکات روانشناس ، نام استاد: سید کاظم روح‌بخش زمان برگزاری: به صورت آفلاین هزینه: ارسال این بنر برای 5 نفر یا 5 صلوات @behshtfatm
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 منطقه در هجوم مسلحین و نیروهای تکفیری قرار دارد. می‌خواهم هرطور شده، کاری بکنم. به ابتدای روستا که رسیدیم، اصرار کردم که جلو بروم اما فرمانده فوج نمی‌گذاشت. در همین حین، چند نفر از نیروهای افغانستانی و عراقی را دیدیم که از روی تپه فرار می‌کردند. هرچه پرسیدیم کسی جوابمان را نداد؛ وحشت‌زده بودند و انگار صدایمان را نمی‌شنیدند. بالاخره فرمانده‌، جلوی چند نفر از نیروهای افغانستانی را گرفت تا بپرسد دقیقا چه اتفاقی افتاده. وسط صدای انفجارها و تیربار دشمن، یکی‌شان گفت نیروهای تکفیری دارند به سرعت به روستای قراصی نزدیک می‌شوند. دل تو دلم نبود که زودتر بروم جلو. اما هرچه اصرار می‌کردم، فرمانده اجازه نمی‌داد. فرمانده، گروهی از نیروهای نجباء را به سمت تپه‌ای فرستاد که تروریست‌ها از آن ناحیه در حال پیشروی بودند. فرصت را غنیمت شمردم و دوباره اصرار کردم که من هم بروم بالای آن تپه. فرمانده گفت فقط برو و ببین بچه‌های عراقی در چه حالی هستند و برگرد. بال درآوردم. آن‌قدر خوشحال بودم که یادم رفت بیسیمم دست فرمانده جا مانده!.. ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 شرایطِ آن سوی تپه، شرایط خوبی نبود. تیر و ترکش‌ها در میان درختان صلح، زیتون، آتش جنگ را شعله‌ور کرده بودند. نیروهای عراقی، آرام‌آرام در منطقه توزیع می‌شدند. تا من بروم و برگردم، سیدغفار و مصطفی و امیر هم آمده بودند. رحیم و چند نفر از نیروهای عراقی توی روستا در خطر بودند. نگرانشان بودم. وسط نگرانی‌هایم سروکله رحیم پیدا شد. از دور او را می‌دیدم که به نیروهای فاطمیون نزدیک می‌شود. در حال رصد کردن اوضاع بود. من از پشت سر به سمتش می‌رفتم. منطقه را زیرنظر داشتم و شب‌هایی را به یاد می‌آوردم که با علی آمده بودیم برای مین‌گذاری در نزدیکی همین منطقه. بخشی از خاکریزهای از قبل مهیاشده حالا کمک‌کننده بودند. آرام به سمت رحیم حرکت می‌کردم. مشغول صحبت با یکی از نیروهای فاطمیون بود. می‌گفت این نیرویی که روی خاکریز ما ایستاده، خودی است؟ جواب داد آخر روی خاکریز ماست، حتما خودی است! دوباره سوالش را تکرار کرد؛ این‌بار یکی دیگر از نیروها گفت، خودی نیست، تکفیری است! رحیم کفری شد که کدام‌تان درست می‌گویید؟ خوب نگاه کنید؛ دارند توی سنگرهای شما را می‌گردند! تا این صحنه را دید به یکی از نیروها گفت به سمتش تیراندازی کن! تعلل کرد؛ رحیم فریاد زد که بزن! تیراندازی همان و فرار و تیراندازی متقابل آن نیروها همان؛ خودی نبودند! رحیم، سرش را که برگرداند و مرا پشت سرش دید. لابد فکر می‌کرد برگشته‌ام عقب. گفت خدا خیرت بدهد! حالا که مانده‌ای بیا کاری بکن! تو از سمت راست برو به خانه‌ای که چند نفر از نیروهای فاطمیون آن‌جا هستند؛ برایت نیرو می‌فرستم. خودم هم از سمت چپ خانه‌ها می‌روم؛ بیسیمت را هم روشن بگذار. و من بیسیم نداشتم!... .... ۱۲۶ 📔