🔴راهزنبودن کوروش در جوانی
کتزیاس (پزشک مخصوص اردشیر دوم هخامنشی) میگوید: «کورش پسر چوپانی بود از ایل مردها، که از شدت احتیاج مجبور گردید راهزنی پیش گیرد.»
کورش در ایام جوانی به کارهای پست اشتغال میورزید و از این جهت مکرر تازیانه (شلاق) خورد. او با آستیاکس، آخرین پادشاه ماد، هیچ گونه قرابتی نداشت و از راه حیله و تزویر به مقام سلطنت رسید. (و کوروش، مادها را نابود کرد). دوست کوروش «اوبارش» نیز از حیث تقلّب و نامردی معروف بود.
پس از چندی آمیتیس خوابی دید و از آن استنباط کرد که پدرش را کشتهاند پس، از کوروش مجازات خواجه (پتیساکاس) را خواست. او خواجه را به آمیتیس تسلیم کرد و به حکم ملکه پوست او را کنده و چشمهایش را بیرون آورده و پس از زجرهای زیاد، مصلوبش کردند.
📚حسن پیرنیا، ایران باستان، جلد اول، ص٢١۵و٢١۶.
#چهره_واقعی_کوروش_هخامنشی (۱۰)
#ایران_باستان
🔴وادارکردن دختران به فحشا و خودفروشی در حکومت کوروش هخامنشی
به موجب لوحه شمارهٔ ۲۵۲، از سال هشتم پادشاهی کورش در بابل، دختری به نام تابموتو به دلیل اینکه پدرش به مؤسسه مالی یا رباخانه یهودی اگیبی بدهی داشت، به گرو گرفته شد تا زمانی که پدرش بدهی خود را تسویه کند. دخترانی که در حکومت کوروش هخامنشی به گرو گرفته میشدند، برای بهرهکشی جنسی و رابطه جنسی، اجاره داده میشدند تا خسارت تأخیر در بازپرداخت بدهی را جبران کنند.
📚برای آگاهی بیشتر بنگرید به:
[1] Beitrage zur Assyriologie und Semitischen Sprachwissenschaft, Dritter band, heft 3, Leipzig, 1897.
[۲] ترجمه پنجاه لوح حقوقی و اداری از زمان پادشاهی کوروش، دانشنامهٔ آشورولوژی و زبانشناسی، جلد سوم، دفتر سوم، لایپزیک، ۱۸۹۷.
[٣] کتاب داریوش و ایرانیان، والتر هینتس
ترجمه پرویز رجبی، نشر ماهی، ص ۴٧٢ و ۴٧٣
#چهره_واقعی_کوروش_هخامنشی (۱٢)
#ایران_باستان
⭕️ زندهبهگورکردن انسانها در ایرانِ باستان و حکومت هخامنشیان
#ایران_باستان
تقریباً در همهٔ این سالها، بهخصوص پس از شکلگیری نهضت باستانگرایی، برای تحقیر عربها، در بوق و کرنا دمیدهاند که زندهبهگورکردن، سنتی عربی است؛ ولی به شهادت هرودوت، «زندهبهگورکردن» سنتی کاملاً بومی و پارسی است.
هرودوت در کتاب هفتم در شرح لشکرکشی خشایار به یونان مینویسد:
«سپاهیان خشایارشاه در نقطهٔ مشهور به «نُه راه»، از پلی عبور کردند، آنجا سرزمین طایفهٔ ادرنی است و چون معلوم شد آن محل نیز «نه راه» نام دارد، ۹ پسر و ۹ دختر بومی را بر سبیل نذری، زندهبهگور کردند. این یک رسم پارسیان است و شنیدهام امستریس دختر [همسر] خشایارشاه نیز در دورهٔ سالخوردگی به همین اقدام مبادرت ورزید و ۱۴ پسر از نجیبزادگان پارسی را بهعنوان صدقه و آرزوی درازی عمر خویش قربانی کرد!»
📚 تواریخ هرودوت، ترجمهٔ استاد وحید مازندرانی، انتشارات علمی و فرهنگی، ص۳۸۶.
"After propitiating the stream by these and many other magical ceremonies, the Persians crossed the Strymon, by bridges made before their arrival,at a place called “The Nine Ways,” which was in the territory of the Edonians. And when they learnt that the name of the place was “The Nine Ways,” they took nine of the youths of the land and as many of their maidens, and buried them alive on the spot. Burying alive is a Persian custom I have heard that Amestris, the wife of Xerxes, in her old age buried alive seven pairs of Persian youths, sons of illustrious men, as a thank-offering to the god who is supposed to dwell underneath the earth."
📝 ترجمهٔ انگلیسی راولینسون
"After using these enchantments and many others besides on the river, they passed over it at the Nine Ways in Edonian country,by the bridges which they found thrown across the Strymon. When they learned that Nine Ways was the name of the place, they buried alive that number of boys and maidens, children of the local people . To bury people alive is a Persians custom; I have learned by inquiry that when Xerxes’wife Amestris reached old age, she buried twice seven sons of notable Persians as an offering on her own behalf to the fabled god beneath the earth."
📝 ترجمهٔ انگلیسی گادلی
▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
🗃 اسناد زندهبهگورکردن در ایران باستان
نخستین سند مکتوب تاریخ در مورد زندهبهگورکردن در جهان، به نام کمبوجیه پسر کوروش است. ویل دورانت در این باب مینویسد:
«کمبوجیه نعشهای موميايیشدهٔ شاهان را از گورها بيرون كشيد و به لعنتهای قديمی كه برای نبشكنندگان قبور شده بود، هم توجهی نكرد. معابد را با پليدی آلود و فرمان داد تا بتهايی را كه در آنها بود، بسوزانند. گمان وی آن بود كه با چنين كارها، مردم مصر از بند خرافات و اوهام رهايی خواهند يافت. چون دچار حملهٔ بيماری شد - كه شايد آن بيماری صرعی بوده است - برای مصريان شكی نماند كه اين بيماری، كيفری است كه خدايان به او داده اند. از آن پس، ديگر هيچ مصری در راستیودرستیِ دين خويش شک نداشت. كمبوجيه برای آنكه زشتیهای حكومت مطلقه را هرچه بيشتر آشكار سازد، همان كاری را كرد كه ناپلئون بر اثر حملههای دلدردِ سخت خويش انجام میداد؛ به اين معنی كه خواهر و همسر خود، ركسانه، را كشت و پسر خود، پركساسپس، را به تير زد و دوازده نفر از بزرگان پارسی را زندهبهگور كرد و به كشتن كرزوس فرمان داد و پس از آن، پشيمان شد و چون دانست كه حكم او را اجرا نكردهاند، خوشحال شد؛ ولی كسانی را كه از اجرای آن تن زده بودند، كيفر داد!»
هرودوت در کتاب سوم خود آورده است: «کمبوجیه با کمترین بهانه، دستور بازداشت دوازده تن از پارسیان والانسب را داد و آنها را زنده به گور کرد.»
📚 تواریخ هرودوت، ترجمهٔ استاد وحید مازندرانی، انتشارات علمی و فرهنگی، ص۲۰۷.
تحقیقات باستانشناسی نشان میدهد که ۵۰۰۰ سال ق.م در شهر سوخته که پارسیان بدان افتخار میکنند؛ زندهبهگورکردن و قربانیکردن انسانها انجام میگرفته و یک سنت رایج بوده است.
عبدالحسین زرینکوب نیز در جلد دوم کتاب «تاریخ ایران پس از اسلام» مینویسد: «همهٔ برگزیدگان آئین مزدک، هلاک و به روایتی زندهبهگور شدند.»
📚 همان، ص۱۸۱و۱۸۲.
کتزیاس مورخ بزرگ یونانی در تاریخ خود مینویسد: «به دستور اردشیر، آپولونیدس دو ماه به غلوزنجیر بسته و شکنجه شد و سپس وی را زندهبهگور کردند.»
📚 همان، ترجمهٔ فارسی، ص۸۸.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
⭕️ بازار بردهفروشان تختِجمشید در عصر هخامنشی
#ایران_باستان
به موجب لوحههای هخامنشی در صفهٔ مجاور تختجمشید، محلی به نام «اووادئیچَیَه/ خوادایتشیه» (در عیلامی: «مَتِصیش») وجود داشته که یکی از بازارهای معتبر بردهفروشی در آنجا بوده است. اووادئیچیه، مقر رئیس تشریفات تختجمشید و مرکز امور دیوانی و اداری تختجمشید بوده و نام آن با نام تختجمشید در نسبت با یکدیگر بهکار رفته است.
دستکم در چهار لوح هخامنشی، فروش برده در اووادئیچیه ثبت شده است. قیمت متوسط یک برده در این بازار برابر با هشتاد گوسفند یا سه گاو و یا شش الاغ بوده است. در یکی از چهار لوحه، از فروش یک زن برده با دو دخترش که یکی از آنها خردسال بوده، یاد شده است. زنان و دختران برده علاوه بر بیگاریهای معمول، برای بهرهکشی جنسی نیز اجاره داده میشدند و فرزندان حاصل از آن به فروش میرسیدند. روشی که در زمان کورش نیز متداول بوده است و بعدها برای تولید برده در دین زرتشتی تداوم پیدا کرد.
📚 برای آگاهی بیشتر بنگرید به:
[۱] رجبی پرویز، «هزارههای گمشده»، ج۳، تهران، ۱۳۸۱، ص۲۹۹؛
[۲] کخ هاید ماری، «از زبان داریوش»، ترجمهٔ پرویز رجبی، تهران، ۱۳۷۶، ص۶۰و۶۱؛ ص۹۵و۹۶.
[۳] هینتس والتر، «داریوش و ایرانیان»، ترجمهٔ پرویز رجبی، تهران، ۱۳۸۷، ص۳۴۷؛ ص۴۷۲تا۴۷۴.
[۴] «جیره غذایی بردههای هخامنشی به موجب الواح تختجمشید»، رونوشت از تارنمای رضا مرادی غیاث آبادی، به نقل از کتاب «باستانشناسی تقلب و رنجهای بشری»
[5] Dandamaev, M. A., "Slavery in Babylonia" , Translated by Victoria A. Powell, Northern Illinois University Press, 2009, p 70.
#ایران_باستان
💢 چگونگی تعامل با حیوانات در ایران باستان و کفاره گناهان با کشتن جانوران
⚠️ نژادپرستان و باستانگرایان، همگام با زرتشتیان، همواره با فریبکاری قصد بزرگنمایی دین زرتشتیت را دارند. در یکی از این جعلیات، تلاش نمودهاند که دین زرتشتی را مدافع حیوانات معرفی کنند. اکنون بهطور مستند، دستورات اَوِستا (کتاب مقدس زرتشتیان) را که امر به کشتار و نسلکشی حیوانات داده است، به نظاره مینشینیم تا واقعیتی دیگر از ایران باستان، افشا گردد.
⚠️ طبق دستور کتاب اوستا، بخش وندیداد اگر کسی سگ آبی را بکُشد مرتکب گناه بزرگی شده است و برای کفارهی این گناه، باید کارهای زیر را انجام دهد:
🔺 باید دههزار سنگ پشت (لاکپشت) را بکُشد.
🔺 باید دههزار قورباغه را که در خشکی زندگی میکنند، بکُشد.
🔺 باید دههزار مور (مورچه) دانهکش را بکُشد.
🔺 باید دههزار مور گزنده و گودالکن و آسیبرسان را بکُشد.
🔺 باید دههزار کرم خاکی را بکُشد.
🔺 باید دههزار مگس چندشانگیز را بکُشد.
🔺 و… [۱]
⚠️ چه منطق عقلی پشتوانهی این قضیه است که در منابع زرتشتی از یک سو مجازات کشتن و آزار رساندن به بعضی حیوانات، اعدام و چندهزار ضربه شلاق تعیین شده است و از سوی دیگر، کشتن برخی حیوانات برای کفاره گناهان (و نه برای دفع گزندشان و یا استفاده مادی از آنها) واجب شده است و تا از بینبردن نسل آنها پیش رفتهاند؟!
❗️چرا برای دادنِ استخوان سفت یا خوراک داغ به سگ نگهبان گله یا نگهبان ده، مجازات اعدام در نظر گرفته شده است؟!
📗وندیداد اوستا، فرگرد ۱۵ بند ۳.
‼️ از سوی دیگر، چرا به نابودی نسل حیواناتی چون: مار، مورچه، وزغ، موش، ملخ، مگس، زنبور، عنکبوت، کرم، سوسک و درندگان و… سفارش شده است؟! البته نه در حد جلوگیری از آزار رساندن آنها و دور کردنشان از محیط زندگی انسان، بلکه در بیابانها راه میافتادند و انواع حیواناتی که کاری با زندگی انسانها نداشتند، از بین میبردند! در این راستا، در سایر متون دین زرتشتی همچون روایت پهلوی بیان شده است:
▪️ اگر ماری بکُشد و بر او اوستا نخواند، یک تناپل ثواب است و اگر بر او اوستا بخواند، دوازده تناپل ثواب است.
▪️ کسیکه مارمولکی را بکشد، ثوابی برابر خواندن یک ماه تمام یشت آب (آبان یشت اوستا) و سرودگاهان (گاتها) است.
▪️ کسیکه سنگپشتی را بکُشد یک تناپل ثواب است.
▪️ کسیکه مگس قرمز (زنبور) را بکُشد، ثوابی برابر خواندن دهروز یشت آب (آبان یشت اوستا) و سرودگاهان (گاتها) است.
▪️ کسیکه گرگ یوز و گرگ شیر را بکُشد، پس به همان تعداد که تن آن جانوران را بسوزاند، تناپل ثوابِ کشتن شیرگرگ باشد.
▪️ کسیکه دو ساس یا دو کیک (کک) را بکُشد، پس ثوابی برابر خواندن یک روز یشتآب و سرودگاهان است.
▪️و… [۲]
⚠️ جشن سده زرتشتیان (آغاز شامگاه دهم بهمنماه) یا جشن زندهزندهسوزاندن حیوانات در آتش برای مبارزه با اهریمن!!
از دلایل گرامیداشت این شب این است که ایرانیان دو ماه دی و بهمن را هنگام نیرومندگشتن اهریمن میدانستند.
✅ در اینجا به گزارشی در این زمینه اشاره میشود:
«آتش افروزند تا شر آن "جهنم" بر طرف گردد و گیاه خوشبو تبخیر میکنند تا مضرات آن را برطرف کنند. در خانهی ملوک رسم شده که آتش بیافروزند و چون شعلهور گردد، جانوران وحشی را به آتش میاندازند و مرغها در شعلهی آن میپرانند و در کنار این آتش مینشینند و به لهو و لعب مشغول میشوند.» [۳]
⚠️ و در همین رابطه، بیان نکتهای خالی از لطف نیست. در فرهنگ هخامنشی، قربانیکردن حیوانات، صرفا نه برای خوردن گوشت، بلکه برای کارهای دیگر هم مرسوم بود. مثلاً اگر یک نفر میخواست قَسَم بخورد، ابتدا گاو یا گرازی را سر میبرید، سپس شمشیر یا نیزهی خود را درون خون حیوان میزد و این گونه قسم میخورد. [۴]
📚 منابع:
[۱] اوستا، وندیداد، جلیل دوستخواه، ص۸۱۸و۸۱۹.
[۲] روایت پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی، بند۲۱، ص۳۳و۳۴، تهران ۱۳۶۷، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
[۳] آثار الباقیه، ابوریحان بیرونی، ترجمهی داناسرشت، ص۳۵۰و۳۵۱.
[۴] والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمهی پرویز رجبی، تهران: نشر ماهی، ۱۳۹۱، ص۳۱۷.
#ایران_باستان
⭕️ ازدواج با محارم (خواهر، دختر و...) در ایران باستان و حکومت هخامنشیان
شیوع ازدواج با محارم در سراسر سلسلهی هخامنشیان به حدّی است که نمیتوان آن را انکار کرد!
همچنانکه ازدواج با نزدیکان در میان زرتشتیان قدیم کاری عادی بود، در دورهٔ هخامنشیان نیز پیوند زناشویی با محارم (پدر و دختر و خواهر و...) برای حفظ خون و نژاد مرسوم بود و ازدواجهایی میان خواهر و برادر و پدر و دختر معمول بوده است.
و زنان زیبایی از محارم، بارها مانند تخت سلطنت یا سایر امور موروثی از این پادشاه به آن پادشاه میرسیدند؛ مانند آتوسا دختر کوروش که توسط دو برادرش یعنی کمبوجیه و بردیا دستبهدست شد!
🔻 ازدواج کمبوجیه (پسر کوروش) با خواهرش رکسانا:
هرودوت مینویسد: «با اینکه در پارس، ازدواج خواهر و برادر سابقه نداشت، کمبوجیه گروهی از قضات شهر را مأمور مشروع نشاندادن این ازدواج کرد و آن قضات با ترس از اینکه مورد قهر کمبوجیه قرار نگیرند، قانون دلخواهِ وی را فراهم کردند و جان خود را نجات دادند.
تنها فرزند حاصل از این ازدواج، با لگد کمبوجیه به شکم رکسانا در زمان حاملگی سقط شد!
🔻 ازدواج کمبوجیه با خواهر دیگرش آتوسا (دختر کوروش):
که این ازدواجِ خواهر و برادری نیز پس از مرگ رکسانا به وقوع پیوست.
🔻 ازدواج بردیا با خواهرش آتوسا:
این ازدواج با محارم نیز پس از مرگ کمبوجیه انجام شد.
🔻 ازدواج داریوشِ بزرگ با آتوسا:
بعد از بردیا، داریوش، با ورود به حرمسرای کمبوجیه، آتوسا را به همسری با خودش گرفت.
🔻 ازدواج داریوش اول با خواهر ناتنی دیگرش به نام آرتیستون
همچنین وی زنان غیر رسمیای نیز داشت که در حرمسرای او اقامت داشتند!
🔻 از طرفی ازدواج داریوش دوم با خواهر خود به نام پروشات اول (پریساتیس - دختر اردشیر اول)، حاصلش اردشیر دوم و آمستریس بود.
🔻سپس در ادامهی نسل هخامنشیان، اردشیر دوم نیز با دو دختر خود آتوسا (این آتوسا با آتوسایی که دختر کوروش بود، متفاوت است) و آمستریس (این آمستریس با دختر داریوش دوم متفاوت است) وصلت کرد.
🔻 آتوسای دوم، پس از پدرش (اردشیر دوم) با برادرش اردشیر سوم نیز ازدواج کرد که حاصل ازدواج برادر (اردشیر سوم) با خواهرش (آتوسا دوم)، اَرشک و دختری به نام پروشات دوم بود.
🔻 پروشات دوم نیز با برادرش ارشک که یازدهمین پادشاه هخامنشی بود، مزدوج شد و پس از او توسط اسکندر مقدونی تصاحب و با وی ازدواج کرد.
📛 پلوتارک، دیودور، کنت کورث و دی سئارک، همگی حضور ۳۶۰ زن در حرم اردشیر دوم و داریوش سوم را روایت کردهاند.
⁉️ عیاشی و بوالهوسیِ خشایارشاه:
📛 هر شب زنان بر در اتاق خواب شاه به انتظار میماندند تا او هر که را که مایل باشد، از میان آنان برگزیند. در مورد خشایارشاه در کتاب استر با صراحت درمییابیم که وقتی استر به دربار اسوتروی رسید، خواجهای به نام اژه، برای او عطرهای گوناگون و غذاهای فراوان مهیا ساخت و شبهنگام که توسط شاه احضار شد، به اتاق او رفت و صبح باز آمد و از آن پس در خانهی دوم بانوان که شش گس، خواجهی شاه و سرپرست زنانِ شاه، مدیریت آن را بر عهده داشت، اقامت گزید.
📚 منابع:
▫️«ایران در زمان ساسانیان»، آرتور کریستین سن، ص۴۳۴، پاورقی.
▫️«از زبان داریوش»، هاید ماری کخ، ترجمهٔ پرویز رجبی، ص۲۷۶و۲۷۷.
▫️«از کوروش تا اسکندر»، پیر برایان، ص۲۳۶تا۲۳۹.
▫️«تاریخ هرودوت»، ص۲۰۵.
▫️«داریوش و ایرانیان»، هینتس والتر، ترجمهٔ پرویز رجبی، تهران، نشر ماهی، ۱۳۸۷، ص۱۳۹و۱۴۰؛
▫️«آئین شهریاری در شرق»، ادی سموئیل کندی، ترجمهٔ فریدون بدرهای، تهران، ص۱۳۶.
▫️کتاب استر، کتابی در بخش سوم تنخ (عهد عتیق - تورات).
#ایران_باستان
⭕️ احکام تحقیرآمیز دیانت زرتشتی در دوران ساسانی در برخورد با زنانی که فرزند مرده به دنیا میآوردند یا در عادت ماهیانه به سر میبردند.
🔺 اگر زنی بچه مرده بهدنیا میآورد، گناه بزرگی مرتکب شده بود و او ناپاک گشته بود و باید خود و محیط اطرافش تطهیر میشد و اولین خوراکش، ادرار گاو آمیخته با خاکستر بود. آنها (زرتشتیان) بر این باور بودند که چنین زنی چون دیو در رحمش وارد شده است، باید مخلوطی از ادرار گاو و خاکستر در رحمش در چند نوبت و به اندازهی معینی ریخته شود.
🔺 در دین زرتشتی چون آب از عناصر طبیعی و مقدس به شمار می رفت، زن آلوده و ناپاک حق نداشت تا پایان مراسم طولانی آب بنوشد و از تماس با مردم و همچنین آب و آبادانی محروم میگردید و در جایی محقر و با محدودیتی بسیار در خوراک و پوشاک به سر میبرد. این محدودیتها حدود دوازده شبانهروز طول میکشید. آنگاه چندین مغ که هرکدام وظیفه و کاری به عهده داشتند، پس از غسلدادن زن با ادرار گاو، به او اجازه میدادند که به زندگی عادی برگردد.
🔺 در دین زرتشتی دوره ساسانی، زنانی که در ایام عادت ماهیانه بودند، باید در اتاقی تنها محبوس میشدند و حتی نگاهشان به آتش نیافتد و هیچ کسی را لمس نکنند و خوراکشان، دو قطعه نان خشک و مقداری شربت جو بود که با ظرفی فلزی به آنها داده میشد.
📎 با هم بخشی از وندیداد اوستا را در این باره میخوانیم:
⚠️ برای نوشیدن
«زنی که کودک مرده زاید... باید سه یا شش یا نه جام گُمیز آمیخته با خاکستر بیاشامد تا گور درون زهدان وی شسته شود.»
👈 تنها تصور کنید حال زنانی را که در آن شرایط آشفتهی روحی و روانی قرار گرفته بودند و به جای آنکه مورد مدارا و مراقبت قرار گیرند، باید چه احکام دشواری را نیز تحمل میکردند.
🔺 بررسی احکام سنگین آیین زرتشتی به خصوص در دوره ساسانی، بیشازپیش، ما را با گوشههایی از سختیها و ظلمهایی که در آن دوره به زنان این سرزمین روا داشته میشد، آگاه میکند.
⚠️ بدون شک، نقش چنین احکام سنگین و وحشتناکی در آیین زرتشتی ساسانی در مقایسه با احکام ساده اسلامی را در گرویدن بسیاری از مردم به اسلام نمیتوان نادیده گرفت.
📚 منابع:
[۱] «دین زرتشت و نقش آن در جامعه ساسانیان»، فرشته عبداللهی، نشر با همکاری انتشارات ققنوس، چاپ اول، ۱۳۶۹شمسی، ص۱۸۱و۱۸۲؛ «اوستا»، جلیل دوستخواه، جلد دوم، «نسک وندیداد، فرگرد ۵، بند ۵۰و۵۱، ص ۷۱۴و۷۱۵».
[۲] بنگرید به: «اوستا»، جلیل دوستخواه، جلد دوم، «نسک وندیداد، فرگرد ۱۶، بند ۱تا۱۸، ص ۸۳۵تا۸۳۹».
#ایران_باستان
⭕️ سرکوب آزادیخواهی مردم در حکومت هخامنشیان
🔺 سرکوب مردم ایران
داریوش در سال نخست پادشاهی خود، ضمن سبعانهترین شکنجهها، دست به قتلعام بیش از یکصدهزار نفر و غرقکردن انبوهی دیگر در آب رودخانه کرد. همچنین داریوش برای سرکوب اهالی مرغیانه (مرو) به روایت تحریر عیلامی و بابلی، کتیبهی خودش در بیستون، تعداد ۵۵,۰۰۰ نفر را قتلعام کرد.
چنین حجم عظیمی از کشتارها این پرسش را پیش میآورد که آیا قیامهایی که برای رهایی از سلطهی هخامنشیان برپا شده بود، شکل جنبشهای گسترده مردمی به خود گرفته بودند و یا اینکه داریوش علاوه بر کشتار وسیع دشمنان خود، دست به قتلعام مردم عادی نیز میزده است؟ این پرسشی است که برخی پژوهشگران و از جمله پییر بریان پیش کشیدهاند و تاکنون بهدلیل کمبود منابع لازم، پاسخ روشنی بدان داده نشده است. با اینکه بیشتر حالت اول محتمل است (یعنی گستردگی جنبشهای مردمی و نه قتلعام مردم عادی) اما پاسخ آن - هرچه که باشد - چیزی از رفتارهای سبعانهی داریوش کم نمیکند.
بریان در ادامه این پرسش و با اتکای به مجموع منابع بررسیشده، میافزاید: «تردید نیست که پارسیان به سلاح ترور و وحشت توسل جستند» سلاح همیشگی حاکمان و جباران تاریخ. [۱]
🔺 هخامنشیان و سرکوب استقلالطلبان مصری
نمونهی دیگری از کوشش مردمان سرزمینهای زیر نفوذ هخامنشیان برای رهایی از سلطهی آنان، مصر است. مصریان برای چندمین بار در سال ۴۶۰ قبل از میلاد به رهبری ایناروس قیام میکنند و همچون مادها به مرز پیروزی نزدیک میشوند. اما اردشیر یکم هخامنشی به سرعت نیروهای ضدشورش هخامنشی را به سرداری بگبوخشه به مصر اعزام میکند.
بگبوخشه که سابقهی سرکوب موفقیتآمیز قیام بابلیان را نیز در پرونده خود داشته است، به فرمان شاهنشاه هخامنشی با سپاه بیشماری که با خود همراه کرده بود، دست به سرکوب و قتلعام مصریان میزند و مجددا سلطهی هخامنشیان بر مصر را برقرار میسازد. این واقعه بر دو مُهر هخامنشی ثبت شده است که متعلق به بگبوخشه و اردشیر یکم هستند. [۲]
📚 منابع:
[۱] «رنجهای بشری»، رضا غیاثآبادی، ص۴۴؛ همچنین بنگرید به: «تاریخ امپراطوری هخامنشیان»، پییر برایان، ترجمهی مهدی سمسار، ج۱، ص۲۸۶تا۲۹۰.
[۲] «رنجهای بشری»، رضا غیاثآبادی، ص۴۴و۴۵؛ همچنین بنگرید به: «داریوش و ایرانیان»، والتر هینس، ترجمهی پرویز رجبی، ص۲۴۲تا۲۴۹.
#ایران_باستان
⭕️ دیدگاه هخامنشیان نسبت به سایر ادیان و عبادتگاهها
⚠️ کوروش هخامنشی به عنوان مؤسس سلسلهی هخامنشی به اعتقادات سایر انسانها احترام نمیگذاشت.
طبق بندهای استوانهی گلی منسوب به کوروش، این موضوع به وضوح اثبات میشود که علت اصلی تهاجم کوروش به بابل این بوده است: «نبونید پادشاه بابل، الهه سین را پرستش میکرده و حاضر به پرستش مردوک، خدای مورد علاقهی کوروش نبوده است، لذا کوروش به این دلیل که اعتقادات نبونید باب میلش نبوده است، تصمیم به تجاوز به بابل میگیرد. (بندهای ۱ تا ۱۶ منشور، ترجمهی عبدالمجید ارفعی و شاهرخ رزمجو)
⚠️ مردم تحت سلطهی کوروش نه تنها در امور دینی آزاد گذاشته نمیشدند، حتی در دعاکردن هم آزاد نبودند و اگر طبق میل کوروش دعا نمیکردند، باید اعدام میشدند و اموالشان به نفع کوروش مصادره میشد.
در این باره فلاویوس ژوزفوس، مورخ بزرگ رومی-یهودی(قرن اول میلادی) مینویسد: «شاه کوروش به سیسنس و ساترابازنس سلام میفرستد: من دستور دادم که کاهنان یهودی نیز بایستی همچون دیگر مردم یهود، طبق قوانین موسی در اورشلیم قربانی کنند و هنگام انجام این کار برای حفظ شاه (کوروش) و خانوادهاش به سوی خدا دعا کنند تا شاهنشاهی پارس ادامه داشته باشد! اما ارادهی من اینطور است کسانی که از این احکام نافرمانی کنند، بایستی به صلیب کشیده شوند و اموالشان به سود خزانهی سلطنتی ثبت و ضبط شود.» [1]
⚠️ اما بهغیر از کوروش سایر شاهان هخامنشی هم از این قاعده مستثنی نبودند و نه تنها به اعتقادات سایر ملل احترامی نمیگذاشتند، بلکه معابد آنها را هم تخریب میکردند.
⚠️ چون کمبوجیه به مصر رسید، «آپیس» بر مصریان ظهور کرد و مردم مصر لباسهای نو به تن کرده بودند و جشن میگرفتند. آپیس از خدایان مصریان بود. کمبوجیه دستور داد آپیس را به حضورش بیاورند. بعد از اینکه روحانیان، آپیس را به حضور کمبوجیه آوردند، کمبوجیه خدای مصریان را تمسخر کرد. سپس خنجر کشید و میخواست ضربهای بر شکم آپیس بزند، ولی به ران حیوان خورد و سپس شروع به خندیدن کرد. بعد از آن کمبوجیه دستور داد روحانیان را شلاق بزنند و اگر کسی از مصریان دوباره بهخاطر آپیس جشن گرفت، او را در همان حال جشن و شادی به قتل برسانند. واضح هست که کمبوجیه به اعتقادات مصریان و دیگر ملل احترامی نگذاشت، همانطور که پدرش کوروش به اعتقادات دیگران احترام نگذاشت. [۲]
⚠️ خشایار شاه در بند پنجم (سطرهای ۳۵ تا ۴۱) از کتیبه هشتم خود در تختجمشید (XPh) به صراحت خدایان دیگر را «دیو» و نیایشگاههای آنان را «دیوکده» مینامد. او به موجب همین کتیبه، دستور تخریب آن نیایشگاهها را صادر میکند. این کتیبه سند دست اول از میراث خفقان دینی در عصر هخامنشی دانسته میشود.
⚠️ نابودی و تخریب معبد بزرگ بابلیها به دست خشایارشاه هخامنشی و بردن بت مردوک به سرزمین پارس. در معبد بابل، مجسمهی مردی بود، تمام از طلای سخت. داریوش پسر میستاسپ نقشهای طرح کرده بود که این مجسمه را ببرد، ولی جرأت انجام آن را نکرد. اما خشایارشاه پسر داریوش، کاهنی که وی را مانع از بردن مجسمه شده بود، کشت و مجسمه را برد. [۳]
⚠️ اردشیر سوم هخامنشی هم در تهاجم به مصر در نزدیکی پلوسی، به پیروزی نائل گشت و معابد مصریان را تاراج و نابود کرد. [۴]
⚠️ «هخامنشیان به یونیها نشان دادند که با معابد دشمنان خود چه میکنند. آنان معابد برانکیدیا را غارت کردند و عبادتگاه آکروپولیس را سوزاندند و کسانی را که به این معابد پناه برده بودند، از دم تیغ گذراندند.» این کاری بود که بعدها موجب انتقامجویی اسکندر و غارت و به آتش کشیدن تختجمشید شد. [۵]
⚠️ ناگفته نماند که طبق کتاب مجموعه قوانین زرتشت یا وندیداد اوستا از جیمز دارمستتر در صفحه ۳۱ بیان شده است: «کلیهی اشخاص و اقوام خارج از آیین زرتشتی، خواه ایرانی و یا غیر ایرانی «دیوپرست» نامیده میشوند.» [۶]
📚 منابع:
[1] Josephus, Antiquities of the Jews, Book 11, Chapter 1-3.
[۲] «تاریخ هرودوت»، ترجمهی وحید مازندرانی، ص۱۹۶ و ص۲۰۳تا۲۰۶.
[۳] تاریخ هرودوت، ترجمهی وحید مازندرانی، ص۱۱۹.
[۴] گرانتوسکی، «تاریخ ایران از باستان تا امروز»، ترجمهی کیخسرو کشاورزی، ص۹۸و۱۰۵.
[۵] مومیلینو، آرنالدو، «امپراطوری ایران و آزادی یونانی»، ترجمهی عبداللّه کوثری، در: مجلهی بخارا، شماره ۸۷و۸۸، خرداد تا شهریور ۱۳۹۱، ص۱۰۷.
[۶] رضا مرادی غیاثآبادی، «رنجهای بشری»، ص۲۹؛ همچنین بنگرید به: «فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی»، رالف نورمن شارپ، ۱۳۴۶، ص۱۲۱؛ مجموعه قوانین زرتشت یا وندیداد اوستا، جیمز دارمستتر، ترجمهی موسی جوان، ص۳۰تا۳۳.
⛔️ شبهه:
میدانستید ایرانیان نزدیک به ۸۰ جشن در سال داشتند؟
میدانستید در آئین نیاکانمان گریه، سخت نکوهش شده؟
میدانستید ایرانیان، سیاه پوشیدن را اهریمنی میدانستند؟
میدانستید موسیقی و رقص نزد ایرانیان عبادت بوده؟
همه ما میتوانیم یک فردوسی باشیم،
پس بیاییم فرهنگ پاک نیاکانمان را دوباره زنده کنیم.
#تاریخی #فرهنگی
✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅
1⃣ در #مراسم_دينی زرتشتی، دعا و نيايش خوانده میشد.[۱]
همانگونه که واژه «جشن» هم از ریشه «یزشن/یسن» به معنی نیایش و مراسم پرستش است.[۲]
آنهم دعاهایی که هیچ جذابیتی برای طبع سالم ندارد. که نمونه بارز این دعاها را میتوان در ستایش روان #گاو_مقدس (گئوش اوروان) دید که از ادعیه و نیایشهای مشهور اوستایی (گاتهایی) است.[۳]
به هر روی، بعضاً رقص و ساز و #دهل نیز در این مراسم به کار میرود، ولی جشن در ادبیات زرتشتی لزوماً به معنی رقص و شادی نبوده، بلکه به مطلقِ مراسمِ نیایش، جشن گفته میشود. مثلاً در ايران باستان، حتی مجلس ختم (پرسه) هم "جشن" نامیده میشد.[۴]
عجیبتر اینکه شرکت در برخی از این #جشنها (مراسمهای پرستش) اجباری بود! و مردم مجبور بودند که کارهایشان را تعطیل و در این جشنها شرکت کنند.[۵]
2⃣اوستا را كه بخوانيم و نیز #شاهنامه را، موارد بسیاری از رنج و آه و #ناله مردمان ایرانی را میشنویم.
نه فقط انسانها، بلکه ایزدان نیز از غم و اندوه و رنج، تهی نبودند.[۶]
آنچه مشخص است در ایران باستان سختی ها و رنجهای فراوان در کنار #فقر و نداری وجود داشته، مردم زحمتکش و رنجدیده همواره میبایستی حاصل دسترنج خود را به اربابان میدادند تا دردی بر دردهای ملت و لذتی بر سرخوشیهای درباریان افزوده شود.
مردم از سر فقر و فلاکت در جنگها به دنبال سواره نظام حرکت میکردند تا اجساد كشتهشدگان را برهنه كنند و سربازان را خدمت نمايند، تا از این رهگذر اندکی از ابتداییترین نیازهای خود را تأمین کنند.[۷]
در متن پهلوی یادگار زریران (Yatkar-i-Zariran) آمده است که گشتاسپ مؤمن زرتشتی، در جنگها، برای حفظ تاج و تخت خود، حتی از کودکان ده ساله هم استفاده میکرد و اگر این کودکان به جنگ نمیآمدند، حکم اعدام برایشان صادر میشد.[۸] این رنجهای بشری را نباید نادیده گرفت.
3⃣نکتهای شگفت انگیز آنجاست که "برخی" پادشاهان #ایران_باستان، در صورت نیاز و برای تأمین اهداف خود، سرزمینهای ایرانی را به همراه مردمان ساکن آن به حکومت روم و... میفروختند.[۹]
آیا این رنج نیست؟
مردم ایران به قدری از دست شاهان و #موبدان در رنج و عذاب بودند، که وقتی سپاه عرب به ایران رسید، اکثریت ایرانیان حاضر نشدند از حکومت ساسانی و آیین زرتشتی دفاع کنند و بخش اعظم سرزمینهای ایرانی بدون جنگ فتح شد.[۱۰]
حتی هنگامی که بعد از دو قرن حکومت به سلسلههای ایرانی (همچون طاهریان و سامانیان و صفاریان و آل بویه و...) رسید، آنان هیچ تلاشی برای بازگشتن به آیینهای دینی قبل از اسلام نکردند. بلکه همچنان مروّج شریعت اسلام بودند.
همین امور نشانگر این است که ادعای #رقص و #شادی و خوشبختی مردم ایران در عصر باستان و #غم و اندوه دائمی مردم در عصر اسلامی، دروغ است.
4⃣ اسلام هم #خنده و هم #گریه را جزئی از طبیعت انسان میداند (سوره نجم، آیه ۴۳) که به زندگی آدمی تعادل میبخشد و البته دانش بشری نیز اثبات کرده است که «گریستن» فواید جسمی و روانی بسیار زیادی دارد.
لیکن زرتشتیگری با پیگرفتن یک روش #افراطگریانه به شدت با گریه و گریستن مخالفت کرده است.
حتی در #منابع_زرتشتی، مادر حق ندارد در غم از دست دادنِ فرزند خود اشک بریزد.[۱۱]
و مسلماً چنین رویهای موجب نابودی و انحطاط ذهن و روان آدمی است، و میبینیم که اسلام (برخلاف زرتشتیگری) اعتدال را پیش گرفته است.
حتی قرآن، شادی و نشاط قلبی را از نشانههای اهل بهشت میداند.[۱۲]
و همچنین از نشانههای #مؤمن در دنیا، خشنودی و خوشحالی از فضل خداست.[۱۳]
🔴🔴منابع:
3⃣ هدایت دارای 2 دوره زندگی است:
🍁 1. او با توجه به جوّ ابتدایی دوران رضاخان، گرایشهای #وطن پرستانهی غیر ارادی و #ناسیونالیستی از خود نشان داده و در این زمان، آثارش مملو از توهین به اسلام و مقدسات اسلامی (رسول الله، اهلبیت و حتی فاطمه زهرا سلام الله علیها) و اسطوره سازی از #ایران_باستان است.
🍁 2. اما او بعدها که از ایران خارج شد و تمدن غرب را دید، از ایران متنفر شد وپس از گرایش به #انترناسیونالیسم، حتی از آن چیزی که دورانی آن قدر تبلیغش را میکرده، متنفر شد.
4⃣ جملات بسیار زیادی نیز در "توهین به ایران" و تنفر از فرهنگ عمومی مملکت و آداب و رسوم، ارزشها و حتی خط و غذای ایرانی! 😕از او وجود دارد که نشانگر شخصیت سخیف اوست.
👈اينها عباراتي است كه هدايت وطن پرست و مردم دوست!!! درباره مردم كشورش بكار برده است: «میخواهم هفتاد سال سیاه چیز ننویسم. مرده شور ببرند! عقم مینشیند كه دست به قلم ببرم، به زبان این رَجّالهها چیز بنویسم ... یك مشت بیشرف! ... یك خط هم نباید بماند ...» 😳
5⃣داستانهاي هدايت #تقليدي ناقص و دست و پا شكسته از داستانهاي غربي است.
مهمترین اثر هدایت به تعبیر بسیاری از منتقدان "بوف کور" است. کتابی منحط، سیاه و مملو از پوچی و بیهودگی که به گفته جلال آل احمد، در بسیاری از قسمت هایش رونویسی از "دفتر خاطرات" ریکله است. از طرفی سایه ی سنگین نویسنده امریکایی قرن نوزدهم واشنگتن آیرونیگ و اثرش یعنی "ماجرای دانشجوی آلمانی" یا "اورلیای" ژرارد دونورال بر "بوف کور" سیطره افکنده است.
6⃣ آثار صادق هدایت مملو از انفعال ، رخوت و وادادگی است.
مهمترین ویژگی آثار او، "نیست انگاری" از ذات حق تعالی ست خدا در جهان بینی هدایت منشاء شر و خشم بر انسان است و آن را آفریده و سپس رها نموده است. در آثار او، خدایی حضور ندارد و شخصیت های آن مبتلا به یاس و واماندگی اند.
تقریبا تمام کتابهای هدایت آمیخته با فحاشی و توهین های رکیک به #خداوند، دین اسلام و ائمه اطهار است. 😔
7⃣⚡️عاقبت هم همین یاس و پوچی و بیهودگی به همراه تعارضات و تناقضات فکری در هدایت، سبب افسردگی و #خودکشی وی شد.
او بارها دست به خودکشی زد. اولین بار در جوانی به قصد خودکشی خود را به رود "سن" انداخت اما ماهیگیری نجاتش داد و هدایت بعداً شرح این واقعه را در داستان "زنده به گور" نوشت و آن را "یادداشت های یک دیوانه" نام نهاد. آخرین بار هم در 49 سالگی، در سال 1330 در پاریس، شیر گاز اتاقش را باز کرد و به حیات خود خاتمه داد. و جسدش ـ بدون رعایت تشریفات اسلامیـ در گورستان مسیحیان این شهر، به خاك سپرده شد.
⭕️ او خود قاتل خود شد و بسیاری دوست دارند با نوشته های مسمومش، قاتل ذهن هزاران جوان نیز بشوند.
در واقع، باید او را نه "صادق هدایت" که درست برعکس اسمش نام بنهیم: "کاذب ضلالت"
⭕️⁉️ به راستی! چرا باید کسی را که درمان دردهایش "تریاک" باشد و آنقدر پوچ و بیهوده که خود هم ارزشی برای جان خودش قائل نباشد، را چنان برجسته سازی کنند که به عنوان سرمشق جوانان ما معرفی شود!!! و مهملاتش دهان به دهان بچرخد؟
📝برای اطلاعات بیشتر ر.ک:
کتابهای «راز شهرت صادق هدايت»، «حقيقت بوف كور» و «داش آكل؛ حواشي و تبعات» و آشنایی با صادق هدایت (نوشته دوست صمیمی اش، فرزانه، م.ف) و لینکهای زیر:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920511000793
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9001200472
#پیاده_روی دینی، #زیارت_کردن و #نذری_دادن در #ایران_باستان
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
پیاده روی #اربعین با جمعیت میلیونی،خاریست در چشم #اسلام_ستیزان و #باستانگرایان ، آنها که چشم دیدن عشق و علاقه ملت معتقد و مذهبی ایران به سید و سرور شهیدان را ندارند، همواره سعی در ایجاد شبهه دارند.
وقتی در تاریخ جست و جو میکنیم، در میابیم که در ایران باستان نیز چنین مرسوم بوده و مردم از خانه های خود تا آتشکده پیاده روی کرده و نذورات خود را به آتشکده اهدا میکردند، برای اثبات این مطلب چند مورد از اسناد بیشمار را ذکر میکنم:
1⃣ #ابراهیم_پور_داوود مجدد و احیا کننده #اوستا، در کتاب #گاتهای خود، به نقل از #ابن_خوردادبه می نویسد:
#شاهان پس از #تاجگذاری، پیاده از #تیسفون(#مدائن) به #زیارت آن(#آتشکده #آذرگشنسب) می رفتند
📚 ابراهیم پور داوود، گات ها،انتشارات:اساطیر 1378،صفحه 24
goo.gl/X9vCy7 👈🏻 اسکن کتاب
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
2⃣ #آرتور_امانوئل_کریستینسن شرق شناس و ایران پژوه مشهور دانمارکی،در کتاب خود این چنین مینویسد:
#آذرگشنسپ یا آتش سلطنتی، در #گنجک (شیز) واقع در آذربایجان بود. 👈🏻پادشاهان #ساسانی در ایام سختی بزیارت این #معبد میشتافتند و #زر و مال و ملک و #غلام در آنجا نذر میکردند.👉🏻 وهرام پنجم سنگهای قیمتی تاجی را، که از خاقان و زنش گرفته بود، باین آتشکده فرستاد. خسرو اول نیز نظیر این را عطا نمود. خسرو دوم نذر کرد، که اگر موفق به مغلوب نمودن وهرام چوبین بشود، زینتهای زر و هدیههای سیم بآتشکده آذرگشنسپ بفرستد و بوعده خویش وفا کرد. این آتشکده را آذرخوش میگفتند. آذر بزبان عجم «آتش» و خوش «نیکو» است. 👈🏻شاهنشاهان ایران هنگام رسیدن بپادشاهی با کمال احترام پیاده بزیارت این معبد میرفتند و نذرها میکردند و هدیه و خواسته بسیار بآنجا میبردند. 👉🏻این #آتشکده علامت اتحاد و یگانگی دین و دولت بود و نمونه (سمبل) دولت ساسانیان بشمار میرفت، که بواسطه اتحاد با دیانت قوت گرفت
📚 #کریستین_سن، ارتور. تاریخ ایران در زمان ساسانیان. امیرکبیر، ۱۳۶۷. صفحه ۲۴۳
goo.gl/GudhPx 👈🏻 اسکن کتاب
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
3⃣ #بهرام_فره_وشی صاحب کرسی تدریس #تاریخ در دانشگاه تهران در اینباره مینویسد :
این آتشکده بواسطهٔ پیوستن دو آتش به یکدیگر مبدّل آتشکدهٔ بزرگ «شاهی» گشت. پادشاهان ساسانی چنان ارزشی برای این آتشکده قائل بودند که هر یک از شاهان پس از به تخت نشستن، پای پیاده به #زیارت آن میشتافتند، و پس از پیروزی در جنگ، سهمی از #غنائم #جنگی را به #گنجینهٔ آن تقدیم میکردند.
📚 #فره_وشی ، #ایرانویچ ،ص162
goo.gl/u1FHzu 👈🏻 اسکن کتاب
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
حال که ثابت شد، ایرانیان و شاهان پارسی، همواره با احترام و اهتمام فراوان با پای پیاده به زیارت آتشکده میرفتند و نذورات فراوان اهدا میکردند، شما #باستانگرایان چرا به این رسم باستانی نیاکانتان کج دهنی میکنید؟!
✍🏻محقق: #محمد_پورعلی