eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.9هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
768 ویدیو
242 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
کتیبه بیستون آینه ای تمام نما از منش درونی داریوش! "به این کشور نیاید نه سپاه دشمن، نه خشکسالی و نه دروغ. این را من از اهورامزدا و خدایان خاندان شاهی خواهانم" 'کتیبه چهارم داریوش در تخت‌جمشید(DPd)' این دعای معروف را کمتر کسی است که تا کنون نخوانده و یا نشنیده باشد. خواستاری درست و زیبا از خدایان. یکی از آن سه چیز که داریوش آرزوی دوری آنرا از خدایان دارد واژه است، عقلانی است‌ کسی چنین آرزویی داشته باشد که خود از این خصیصه و عیب مبرا باشد نه که از دروغگو ترین افراد باشد! اساسا شاهان هخامنشی حکومت خود را با دروغ پایه گذاری کردند(نامه جعلی دوم منسوب به که قوم را به اطاعت از خود مجاب کرد) جعل،دروغ،سانسور، قتل عام مخالفین و منتقدان حکومت کلماتی است که با نام عجین شده است. یکی از بزرگان دروغگویی و سانسور در دودمان هخامنشی، بلاشک اول است. جناب ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در کتاب *داریوش و ایرانیان* بسیار زیبا پرده از جنایت ادبی و دروغگویی خنده دار داریوش بر میدارد : "در این میان منشیان ایلامی محتوای سنگ نبشته ی ایلامی سمت راست نگارهی بیستون را به فارسی باستان ترجمه کرده بودند. وقتی این متن به خط جدید برای فرمانروا خوانده شد، داریوش متوجه شد که او پیش از پایان سال چیزهایی را املا کرده است که دیگر به نظرش مناسب نمی رسند." در ادامه جناب والتر هینتس با ذکر نکته ای سانسور های داریوش را برملا میکند : "داریوش از کنارگذاشتن مطلبی که نمی پسندید ابایی نداشت." ✂️اولین سانسور داریوش : "در بند ۲۵ داریوش از سردار خود ویدره میگوید که پس از پیروزی بر های شورشی در ۱۲ ژانویهی ۵۲۱ دست به کار دیگری نزد، بلکه منتظر ماند تا شاه بیاید. در متن اصلی (ایلامی) می گوید: « پس از آن سپاه من کاری انجام نداد، بلکه منتظر من ماند...» در متن فارسی باستان جمله به این صورت آمده است: « پس از آن سپاه من منتظر من ماند. » انصافا هم اگر سپاه داریوش احيانا کاری نمی کرد، هم برای پارسها بد بود و هم برای شاه شان." ✂️سانسور و حذف کامل واقع تاریخی در کتیبه بدست داریوش: "در نمونه ی دیگر مسئله از این هم مهم تر است. در بند ۴۱ از متن ایلامی و بابلی می آید که در آن موقع، در سال ۵۲۲، تنها دسته های معدودی از گارد پارسی به داریوش پشت نکرده بوده اند. در گزارش تنبیه شورشیان دست کم این حقیقت خفت بار بایستی از نظر خواننده ی ایرانی پنهان می ماند. از این رو، تمام جمله در متن فارسی بی معطلی و بدون مطلب جایگزین حذف شد." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه ۴۲ ⚠️گوشه ای از سانسور ،دروغگویی و نابودی حقایق تاریخی بدست داریوش هخامنشی را مشاهده کردید، وقایعی که به دروغ توسط داریوش در کتیبه بیستون نوشته و یا سانسور گردید را سالیان سال به خورد ایرانیان تحت سلطه هخامنشیان دادند و مورخینی مانند هرودوت که تحت تاثیر تبلیغات سیاسی دروغین و پروپاگاندا های هخامنشی قرار گرفته بود آنهارا در کتاب تاریخ خود نوشت، همانند دروغ مضحک شورش گئوماته مغ که داریوش ساخت و تاج و تخت قانونی و برحق بردیا واقعی پسر کوروش را با کودتا تصاحب کرد. ✍ نویسنده : ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
مادها،پارس هارا دزد میدانستند. 🚮برخلاف ادعای باستانگرایان، دو قوم ماد و پارس شدیدا با هم دشمن بودند و از کوچکترین اقدامی علیه یکدیگر کوتاهی نمیکردند. اوج دشمنی این دو قوم را میتوان از برخورد بی رحمانه دوم در زمان فتح متوجه شد. کوروش شهر را غارت، مردم ماد را کشت و به گرفت. ر ک: دیاکونوف،تاریخ ماد،ترجمه کریم کشاورز،صفحه۵۱۹ تاریخدان و زبان شناس بی نظیر آلمانی گوشه ای دیگر از این دشمنی بین قوم و را به زیبایی نقل میکند: "هوخشتره با استفاده از فرصت، کورش و اریارمنه ی هخامنشی را نیز تحت سیطره ی خود در آورد. او ظاهر پادگان هایی مادی نیز تا انزان تأسیس کرد. در تأیید این مطلب می توان به این نکته توجه کرد که نام پاسارگاد که بعدها پایتخت کورش بزرگ شد، یعنی «پاثرگدا »، یک نام مادی است و نه پارسی و معنای آن «جایگاه پاییدن دزدها »است" 📖 والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۶۵ ⚠️بیان چند نکته : در سراسر اراضی تحت سلطه خود پادگان های نظامی تاسیس کرد و میتوان گفت مهم ترین آن پادگان ها،پادگان نظامی بود که در یا ساخت، انزان مرکز قوم پارس بود که پارس ها بزور آنرا از صاحبان اصلی آن یعنی ها تصاحب کردند.(بعدا بصورت کاملا توضیح خواهم داد) 🔻اوج نکته اینجاست که هوخشتره پادشاه ماد نام پادگان انزان را یا همان پاسارگاد به معنی جایگاه پاییدن ها است. این بدین معنی است که مادها پارس ها را دزد میدانستند و به همین دلیل پادگانی نظامی در مرکز آنها ساختند تا پارسی های دزد را تحت مراقبت و پاییدن قرار دهند. ✍نویسنده: ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
توصیف خانه های اشراف هخامنشی 👤 ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در مورد خانه های اینطور می‌نویسد: "طبیعتا خانه های اربابی شرق ایران کم تکلف تر از کاخ بودند؛ اما به شهادت این خانه ها هم بالایی بلند داشتند، آرمیده بر تیرکهایی مقاوم، با نرده های چوبی فراوان و پنجره های بدون شیشه. خدمتکاران بی شماری در حیاط بزرگ میانی به چارپایان می رسیدند، که اتاقکهای محقرشان در گوشه ی حیاط با حالتی درهم چپیده ردیف شده بودند. از میهمانان با غذاهای همیشه مهیا به طور مفصل پذیرایی می شد. بوی کباب بره فضای خانه را به گونه ای هوس انگیز پر می کرد. در اتاق های خانه ی اربابی تختهایی خوش ساخت قرار داشتند، با پایه های طلاکاری شده، با تشک و روکش های زیبا و بالش ها و متکاهای خوش بو . در اتاقهای ارباب و نژاده به سر می بردند، با میانی بسته و گوشواره و سینه ریز زرین و خلخالی سیمین بر مچ پا. کاروانیان از سرزمین های دور برای بانوان حرم زر و سیم و پارچه های پر زرق و برق می آوردند و آنها را با محصولات ملک ارباب معاوضه میکردند." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه ۴۲ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
توهین داریوش به اجداد کوروش، استفاده از مهر شاهی جد کوروش هخامنشی برای ترخیص گاو و گوسفند‼️ 🔍 ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در کتاب گرانبهای خود داریوش و ایرانیان چنین میگوید: "داریوش اجازه داد تا از این مهر در دربار او، برای تأیید تحویل گاو و گوسفندانی که مخصوص سفرهی شاهی بودند، همچنان استفاده شود. یعنی مهر اول در دربار داریوش در خدمت کاری کم اهمیت بود. این مهر با تصویر سوارکار پهلوان خود، در دست گَدَوگَه ، قصاب دربار، که در این زمان از آن استفاده میکرد، تا حدودی بی اعتبار جلوه می کرده است." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۶۱ ⚠️ دوستان یک سوال دارم⁉️ الان هم و است یا نه؟! ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
قحطی، بردگی ،کنیزی زنان و دختران ارمغان هخامنشیان برای مصری ها پس از حمله وحشیانه دوم(پسر دوم) به بلا و بدبختی گریبان مردم و کشور مصر را فراگرفت در اینباره الواحی بدست آمده است که عمق فاجعه را به زیبایی نشان میدهد، تاریخدان،ایرانشناس و متخصص زبان های باستانی ایرانی ایلامی در این باره چنین می گوید : "مصر مدتی چنان دچار و درماندگی شد که در تاریخ کشور بی سابقه بود». وقتی که اوجاهورسنت که دوست و ملازم کمبوجیه بود چنین می نویسد، در درستی آن نمی توان تردید کرد. اشیای قیمتی و ی بی حسابی به چنگ سپاه پیروز افتاد. تصادفا لوحی مربوط به یک قرار داد از بر جای مانده است که نوری تعیین کننده به این اوضاع می افکند. بر پایه ی این لوح ادین-نبو"، مزدوری بابلی(سرباز )، در مصر به غنیمت به دست آورده بود. هنگامی که او سال بعد (۵۲۴) از خدمت ایرانیان مرخص شد، به میهن خود بازگشت. او در بابل این کنیز و دختر سه ماهه اش را به تاریخ ۳۱ دسامبر ۵۲۴ به دو پوند نقره یا ۲۱۶ مارک طلا فروخت)" 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۱۲۷ ✍ نویسنده: ➖➖➖➖➖➖➖➖
کاتبان ایلامی در دربار هخامنشیان کوروش را مسخره میکردند چون سواد نداشت. 🚮جالب است که به ادعا میکنند که آموزش رایگان را به همه هدیه کرده است! در اینکه این مطلب خنده دار دروغی بیش نیست که شکی نداریم، دلیلش آنست که هیچگاه یک سند ولو ضعیف و جعلی نتوانستند نشان دهند یا بهتر بگویم نیست که نشان دهند... 🔍اما داستان آنجایی جالب میشود که وقتی پای سخن متخصصین تاریخ می نشینیم سخن جوری دیگر است! 👈کوروش و اجدادش بودند👉 بله مردم قوم سواد نداشتند و نمی توانستند چیزی بخوانند برای همین کاتبان که برای آنها کار میکردند اسامی شاهان به مسخره مینوشتند و آنهارا تحقیر و به سخره میگرفتند. 👤 ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در کتاب گرانبهای خود داریوش و ایرانیان چنین میگوید: "ما امروز مهر کورش اول، پدربزرگ کورش بزرگ، را با نبشته ی ایلامی در دست داریم: این مهر نیزه داری را سوار بر اسب نشان می دهد، که در حالی که دشمن کشتهای را زیر پای اسب خود دارد، دشمن پیادهی با تیر سوراخ شده را از نو مورد حمله قرار میدهد. در سمت چپ سوار نبشته ای به ایلامی در شش سطر به چشم می خورد که البته خط بالای این نبشته در تصویر ۱۶ قابل تشخیص نیست. متن این نبشته چنین است: «کورش انزان، پسر چیش پیش. » نکته ی جالب توجه این متن نگارش ایلامی کورَش به جای کورُش فارسی است. منشیان ایلامی نام فارسی کورُش را، حتی در زمان کورش بزرگ و پس از او، یک بار هم درست ننوشته اند، با این که آنان می توانستند نامهای ایرانی را با نشانهای ایلامی به درستی بنویسند. این امر باید دلیل خاصی داشته باشد. من دلیل این غلط نویسی نادر را این طور حدس میزنم که کورُش در ایلامی تقریبا معنی « مواظبت کرد، پرستاری کرد» را می دهد، اما کورَش به معنی «سوزاند، به آتش کشیده است. برای تبدیل نام تحسین برانگیز کورش به نامی نفرت انگیز در گوش ایلامیها کافی بود که u به a تبدیل شود. ظاهرا ساکنان پیشین انزان نیز به هخامنشیان به چشم « آتش افروز » نگاه کرده اند. نه «مواظبت کنندگان (پایندگان )». منشیان ایلامی با تبدیل کورُش به کورَش بغضی را که از مزاحمان پارسی در دل داشتند، پنهانی و بی سر و صدا بیرون ریختند" ➕جناب والتر هینتس در ادامه می نویسد: "احتمالا منشیان بابلی نیز با دلیل اصلی این تحریف آشنا بوده اند و در این باره مخفیانه دست به شوخی می زده اند. داستان هرچه باشد، تحریف ایلامی نام کورش نشانه ی دیگری ست بر اینکه مقدم « بربرهای » پارسی شمال به انزان برای مردم بومی به هیچ وجه مبارک نبوده است. اما چون پارس ها خواندن نمی دانستند، متوجه نبودند که منشیان ایلامی پنهانی فرمانروایشان را مسخره می کنند." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۶۰ و۶۱ ✍ نویسنده : ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔥دامن زنان پارسی آخرین راه نجات کوروش! پس از خیانت سپه سالار ، و نامه ی پنهانی او به اول و دعوت وی به شورش علیه حکومت مرکزی ماد. کوروش که در خیالش فکر رهایی از سلطه مادی هارا حتی متصور هم نبود و با زندگی در دربار ها نوکری آستیاگ را پذیرفته بود. در سودای حکومت با هارپاگ هم پیمان شد و شورش علیه حکومت آستیاگ آغاز شد. آستیاگ از شورش آگاه شد، و سپاه عظیمی را به سمت مرکز قوم به حرکت در اورد. سپاه آنقدر عظیم بود که پارسیان توان مقاومت نداشته و ناگزیر پا به فرار گذاشتند. ⚡️شرح این ماجرا را تاریخدان، زبان شناس معروف آلمانی به زیبایی بیان کرده است : 👇 "پارس ها از برابر سپاه ماد که از نظر شمار سپاهی وضع بهتری داشته اند، گریخته اند، پارس ها پیش از نبرد زن های خود را بر کوهی پناه داده بودند. زن ها با دیدن موج مردان در حال فرار دامن های خود را بالا زده و بانگ برآوردند : ( کجا ترسو ها؟ می خواهید دوباره به جایی بخزید که از آن جا به دنیا آمده اید؟ )" ⚡️والتر هینتس در اثبات درستی این روایت توضیح جالبی را بیان میکند : 👇 "با این گزارش ها دست یافتن به جان سخن دشوار است. اما این یک حقیقت است، که بنا بر سنت هربار که شاهنشاه سر از پاسارگاد در می آورد، به هر زن پاسارگادی، به پاس رفتار زنان پیشین آن ها یک سکه ی زر می بخشید. تنها سوم به گزارش ، از سرخست هموار پاسارگاد را دور میزد تا ناگزیر از دست دادن سکه نباشد. از آنجا که نیز به این سنت وفادار ماند و حتی به زنان آبستن دو دریک ( نام سکه زر در دوره هخامنشی که توسط اول ضرب گردید ) می داد، باید که داستان (( زنان شجاع پاسارگاد )) زمینه ای تاریخی داشته باشد." 📖 والتر‌هینتس‌، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، نشرماهی، صفحه goo.gl/CXLyok 👈  اسکن کتاب  ➕ در اثبات درستی این روایت، تاریخدان و نویسنده یکی از جامع ترین کتب پیرامون تاریخ قوم ماد یعنی نیز همین ماجرا در کتاب خود نقل میکند و به عنوان یک روایت صحیح قبول دارد. 📖 دیاکونوف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، صفحه ۵۱۷ goo.gl/3xCMAJ 👈 اسکن کتاب  ⚠️ : در روایت تاریخی آمده است که مردان پارسی زنان خود را بر بالای کوهی پناه دادند. خب برای چه؟! دلیل اینکار از دو حالت خارج نیست : 👇 1⃣ ترس از به کنیزی رفتن زنان توسط سپاه ماد 2⃣ ترس از اعدام و قتل عام زنان بی دفاع توسط سپاه ماد 💥 حال لازم است راجع به دین مادی ها بیشتر بدانیم :👇 💡در اینکه مادی ها پیرو دین بوده اند شکی نیست، و اینقدر این موضوع واضح است که واقعا نیازی به ارائه سند نیست. اما از آنجایی که و ها بدیهیات تاریخی را نمیدانند چند سند از هزاران سند بیان میکنم 📖 دیاکونوف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، صفحه ۴۵۷ goo.gl/qfwevf 👈   اسکن کتاب 📖 دیانت زرتشتی، پروفسور کاری یار، ترجمه فریدون وهمن، صفحه ۴۴ 👈 اسکن کتاب      yon.ir/Cxplr ✍ نویسنده:
کاتبان ایلامی در دربار هخامنشیان کوروش را مسخره میکردند چون سواد نداشت. 🚮جالب است که به ادعا میکنند که آموزش رایگان را به همه هدیه کرده است! در اینکه این مطلب خنده دار دروغی بیش نیست که شکی نداریم، دلیلش آنست که هیچگاه یک سند ولو ضعیف و جعلی نتوانستند نشان دهند یا بهتر بگویم نیست که نشان دهند... 🔍اما داستان آنجایی جالب میشود که وقتی پای سخن متخصصین تاریخ می نشینیم سخن جوری دیگر است! 👈کوروش و اجدادش بودند👉 بله مردم قوم سواد نداشتند و نمی توانستند چیزی بخوانند برای همین کاتبان که برای آنها کار میکردند اسامی شاهان به مسخره مینوشتند و آنهارا تحقیر و به سخره میگرفتند. 👤 ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در کتاب گرانبهای خود داریوش و ایرانیان چنین میگوید: "ما امروز مهر کورش اول، پدربزرگ کورش بزرگ، را با نبشته ی ایلامی در دست داریم: این مهر نیزه داری را سوار بر اسب نشان می دهد، که در حالی که دشمن کشتهای را زیر پای اسب خود دارد، دشمن پیادهی با تیر سوراخ شده را از نو مورد حمله قرار میدهد. در سمت چپ سوار نبشته ای به ایلامی در شش سطر به چشم می خورد که البته خط بالای این نبشته در تصویر ۱۶ قابل تشخیص نیست. متن این نبشته چنین است: «کورش انزان، پسر چیش پیش. » نکته ی جالب توجه این متن نگارش ایلامی کورَش به جای کورُش فارسی است. منشیان ایلامی نام فارسی کورُش را، حتی در زمان کورش بزرگ و پس از او، یک بار هم درست ننوشته اند، با این که آنان می توانستند نامهای ایرانی را با نشانهای ایلامی به درستی بنویسند. این امر باید دلیل خاصی داشته باشد. من دلیل این غلط نویسی نادر را این طور حدس میزنم که کورُش در ایلامی تقریبا معنی « مواظبت کرد، پرستاری کرد» را می دهد، اما کورَش به معنی «سوزاند، به آتش کشیده است. برای تبدیل نام تحسین برانگیز کورش به نامی نفرت انگیز در گوش ایلامیها کافی بود که u به a تبدیل شود. ظاهرا ساکنان پیشین انزان نیز به هخامنشیان به چشم « آتش افروز » نگاه کرده اند. نه «مواظبت کنندگان (پایندگان )». منشیان ایلامی با تبدیل کورُش به کورَش بغضی را که از مزاحمان پارسی در دل داشتند، پنهانی و بی سر و صدا بیرون ریختند" ➕جناب والتر هینتس در ادامه می نویسد: "احتمالا منشیان بابلی نیز با دلیل اصلی این تحریف آشنا بوده اند و در این باره مخفیانه دست به شوخی می زده اند. داستان هرچه باشد، تحریف ایلامی نام کورش نشانه ی دیگری ست بر اینکه مقدم « بربرهای » پارسی شمال به انزان برای مردم بومی به هیچ وجه مبارک نبوده است. اما چون پارس ها خواندن نمی دانستند، متوجه نبودند که منشیان ایلامی پنهانی فرمانروایشان را مسخره می کنند." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۶۰ و۶۱ ✍ نویسنده : ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کاتبان ایلامی در دربار هخامنشیان کوروش را مسخره میکردند چون سواد نداشت. 🚮جالب است که به ادعا میکنند که آموزش رایگان را به همه هدیه کرده است! در اینکه این مطلب خنده دار دروغی بیش نیست که شکی نداریم، دلیلش آنست که هیچگاه یک سند ولو ضعیف و جعلی نتوانستند نشان دهند یا بهتر بگویم نیست که نشان دهند... 🔍اما داستان آنجایی جالب میشود که وقتی پای سخن متخصصین تاریخ می نشینیم سخن جوری دیگر است! 👈کوروش و اجدادش بودند👉 بله مردم قوم سواد نداشتند و نمی توانستند چیزی بخوانند برای همین کاتبان که برای آنها کار میکردند اسامی شاهان به مسخره مینوشتند و آنهارا تحقیر و به سخره میگرفتند. 👤 ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در کتاب گرانبهای خود داریوش و ایرانیان چنین میگوید: "ما امروز مهر کورش اول، پدربزرگ کورش بزرگ، را با نبشته ی ایلامی در دست داریم: این مهر نیزه داری را سوار بر اسب نشان می دهد، که در حالی که دشمن کشتهای را زیر پای اسب خود دارد، دشمن پیادهی با تیر سوراخ شده را از نو مورد حمله قرار میدهد. در سمت چپ سوار نبشته ای به ایلامی در شش سطر به چشم می خورد که البته خط بالای این نبشته در تصویر ۱۶ قابل تشخیص نیست. متن این نبشته چنین است: «کورش انزان، پسر چیش پیش. » نکته ی جالب توجه این متن نگارش ایلامی کورَش به جای کورُش فارسی است. منشیان ایلامی نام فارسی کورُش را، حتی در زمان کورش بزرگ و پس از او، یک بار هم درست ننوشته اند، با این که آنان می توانستند نامهای ایرانی را با نشانهای ایلامی به درستی بنویسند. این امر باید دلیل خاصی داشته باشد. من دلیل این غلط نویسی نادر را این طور حدس میزنم که کورُش در ایلامی تقریبا معنی « مواظبت کرد، پرستاری کرد» را می دهد، اما کورَش به معنی «سوزاند، به آتش کشیده است. برای تبدیل نام تحسین برانگیز کورش به نامی نفرت انگیز در گوش ایلامیها کافی بود که u به a تبدیل شود. ظاهرا ساکنان پیشین انزان نیز به هخامنشیان به چشم « آتش افروز » نگاه کرده اند. نه «مواظبت کنندگان (پایندگان )». منشیان ایلامی با تبدیل کورُش به کورَش بغضی را که از مزاحمان پارسی در دل داشتند، پنهانی و بی سر و صدا بیرون ریختند" ➕جناب والتر هینتس در ادامه می نویسد: "احتمالا منشیان بابلی نیز با دلیل اصلی این تحریف آشنا بوده اند و در این باره مخفیانه دست به شوخی می زده اند. داستان هرچه باشد، تحریف ایلامی نام کورش نشانه ی دیگری ست بر اینکه مقدم « بربرهای » پارسی شمال به انزان برای مردم بومی به هیچ وجه مبارک نبوده است. اما چون پارس ها خواندن نمی دانستند، متوجه نبودند که منشیان ایلامی پنهانی فرمانروایشان را مسخره می کنند." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۶۰ و۶۱ ✍ نویسنده : ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
چند کلام از مادر کوروش! 🚮 امپراتوری را میتوان به جرات امپراتوری یا امپراتوری نامید. در تفکر پادشاهان هخامنشی هدف وسیله را توجیه میکند، میتوان به جرات گفت که شکل ابتدایی و مبانی نظری را هخامنشی و پادشاهان هخامنشی ابداع کردند. دروغ های سیاسی و حیله هایی که برای حفظ جایگاه و قدرت توسط کوروش هخامنشی اجرا میشد یکی از خصوصیات بارز اوست. ♻️یکی از دروغ هایی که توسط ساخته و به خورد مردم ساده لوح آن زمان داده شد پیرامون یعنی است. آنطور که ماندانا توسط هخامنشیان معرفی شده است، و مورخین یونانی به پیروی از آنها، آنرا نقل کردند آنست که ماندا دختر پادشاه بود. ❗️البته که اتصال شاخه ی پارسی به شاخه ی مادی عجیب و غریب است، زیرا مادی ها خود را برتر و آقای پارسیان میدانستند و سلطه ی چندین ساله ای بر آنها داشتند خلاف تصور است (آستواگس) که از قضا همین مورخین معرفی کرده اند دخترش را به پارسیانی بدهد که سال ها بر انها ظلم و ستم کرده است! از طرفی مگر در دربار و بین بزرگان و اشراف مادی قحط الرجال بوده است یک نفر بیگانه و از شاخه ی پست تر بیاید و دختر امپراتور ماد را تصاحب کند؟! در این باره تاریخدانان بسیار بزرگی تردید دارند و چنین ازدواج و پیوندی را افسانه و دروغ میدانند از میان بزرگان میتوان به ماریا برسیوس و والتر هینتس دو استادتاریخ کم نظیر اشاره کرد. ،تاریخدان و متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام، در اینباره نکات جالب توجه ای دارد که توجه شمارا به آن جلب میکنم: "به گونه ای شگفت انگیز بخشی از افسانه ی کورش تا به روزگار ما دوام آورده است. هنگامی که در اکتبر ۱۹۷۱ میلادی (۱۳۵۰ ش.) به مناسبت دو هزار و پانصدمین سالگرد شاهنشاهی ایران جشن گرفته شد، به این مناسبت در سراسر جهان آثاری دربارهی کورش بزرگ منتشر شد. در این نوشته ها جز یک استثنا، بقیه ماندانه دختر آستواگس، 🔻یعنی زنی مادی را، مادر کورش دانستند و آن را مسلم انگاشتند، درحالی که به سادگی می توان به این نتیجه رسید که چنین چیزی محال است🔺. البته برای رسیدن به مقصود باید اندکی به تاریخ ماد بازگردیم. همانگونه که دیدیم هوخشترهی دوم، شاه ماد، با اتحاد با بابلی ها در سال ۶۱۲ با تصرف نینوا بخش بزرگی از آشور را ضمیمهی فرمانروایی خود کرد. هوخشتره در سال ۵۸۵ هنوز بر سر قدرت بود. چون او در این زمان با الیاتس شاه لودیا، پدر کرزوس"، ثروتمند افسانه ای، در غرب آسیای صغیر در حال جنگ بود. هرودوت مینویسد، در حین جنگ سرنوشت ساز «روز ناگهان تبدیل به شب شد». دو طرف جنگ، وحشت زده از کسوف، بی درنگ تصمیم به صلح گرفتند و رود هالیس، قزل ایرماق امروزی، مرز میان لودیا و ماد تعیین شد. نجوم تاریخ دقیق این واقعه را در اختیار ما میگذارد: نبرد در روز ۲۸ مهی ۵۸۵ روی داده بود. در ضمن باید گفت بسیاری از محاسبه های مربوط به تاریخ آسیای مقدم باستان وابسته به این تاریخ است. هوخشتره ی دوم ۴۰ سال بر ماد فرمان راند. ۲۸ سال از این زمان را زیر فرمانروایی سکاهای کیمری گذراند. بنابراین آنستواگس ( مادی: رُستیویگه یا «نیزه انداز » )، پسر هوخشتره ی دوم، احتمالا در سال ۵۸۴ جانشین پدر شده است، شاید هم سال پیش از کسوف، چون هرودوت ۳۵ سال فرمانروایی به آستواگس نسبت می دهد و می دانیم که او در سال ۵۵۰ از کورش شکست خورد از تخت افتاد و تبعید شد. در هر حال آستواگس به هنگام تخت نشینی مردی میانسال بوده است و به این ترتیب می توانسته در حدود سال ۵۸۵ دختری دم بخت داشته باشد. اگر فرض کنیم که استواگس خوابهای نگران کننده را درست در آغاز فرمانروایی اش دیده باشد، ماندانه می توانسته پسری را که گفته می شود کورش است اگر خیلی زود در نظر بگیریم در سال ۵۸۳ به دنیا آورده باشد. اما در این هنگام کورش تاریخی ۱۷ ساله بوده است... چون او در سال ۶۰۱ چشم به جهان گشوده بود. این را تنها از نوشته های دینون و یوستینوس نمیدانیم؛ کتاب دانیال (۱۰۶) بی شبهه مینویسد، فاتح بابل -یعنی کورش بزرگ - به هنگام پیروزی ( ۵۳۹) ۶۲ ساله بوده است. 🔻به این ترتیب باید داستان شاهزاده خانم ماندانه را که به زیبایی بافته شده است، به قلمرو افسانه حواله داد. پس مادر کورش زنی مادی نبوده است. احتمالا این روایت ریشه هایی سیاسی داشته است. هدف این افسانه این بوده که از بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی مردی نیمه مادی بتراشد، تا مادها را با فرمانروایی پارسها آشتی دهد.🔺 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۹۲ و ۹۳ goo.gl/7KgH75. اسکن با کیفیت بالا کتاب ✍
⁉️چگونگی اجرای حکم در زمان ⚖ اجرای حکم اعدام در زمان علاوه بر شکنجه‌های متداول داریوشی، به شکل‌های متنوعی صورت می‌پذیرفت: ❶ گردن زدن ❷ دار زدن ❸ به صلیب کشیدن ❹ سر را میان دو سنگ له کردن. ❺ و بی‌رحمانه‌ترین نوع اعدام (محکوم را در فضای خالی میان دو تغار محبوس می‌کردند تا زنده زنده بگندد) و... 💢 روش‌های اجرای احکام هخامنشیان را آکنده از قساوت و وحشت‌آفرینی دانسته است. 📚 سند : هینتس، والتر، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، ۱۳۸۷، صفحه ۳۱۵ و ۳۲۶. goo.gl/vxmBmJ 👈 اسکن کتاب ✍
قحطی، بردگی ،کنیزی زنان و دختران ارمغان هخامنشیان برای مصری ها پس از حمله وحشیانه دوم(پسر دوم) به بلا و بدبختی گریبان مردم و کشور مصر را فراگرفت در اینباره الواحی بدست آمده است که عمق فاجعه را به زیبایی نشان میدهد، تاریخدان،ایرانشناس و متخصص زبان های باستانی ایرانی ایلامی در این باره چنین می گوید : "مصر مدتی چنان دچار و درماندگی شد که در تاریخ کشور بی سابقه بود». وقتی که اوجاهورسنت که دوست و ملازم کمبوجیه بود چنین می نویسد، در درستی آن نمی توان تردید کرد. اشیای قیمتی و ی بی حسابی به چنگ سپاه پیروز افتاد. تصادفا لوحی مربوط به یک قرار داد از بر جای مانده است که نوری تعیین کننده به این اوضاع می افکند. بر پایه ی این لوح ادین-نبو"، مزدوری بابلی(سرباز )، در مصر به غنیمت به دست آورده بود. هنگامی که او سال بعد (۵۲۴) از خدمت ایرانیان مرخص شد، به میهن خود بازگشت. او در بابل این کنیز و دختر سه ماهه اش را به تاریخ ۳۱ دسامبر ۵۲۴ به دو پوند نقره یا ۲۱۶ مارک طلا فروخت)" 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۱۲۷ ✍ نویسنده: ➖➖➖➖➖➖➖➖➖