eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
808 ویدیو
247 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
کتیبه بیستون آینه ای تمام نما از منش درونی داریوش! "به این کشور نیاید نه سپاه دشمن، نه خشکسالی و نه دروغ. این را من از اهورامزدا و خدایان خاندان شاهی خواهانم" 'کتیبه چهارم داریوش در تخت‌جمشید(DPd)' این دعای معروف را کمتر کسی است که تا کنون نخوانده و یا نشنیده باشد. خواستاری درست و زیبا از خدایان. یکی از آن سه چیز که داریوش آرزوی دوری آنرا از خدایان دارد واژه است، عقلانی است‌ کسی چنین آرزویی داشته باشد که خود از این خصیصه و عیب مبرا باشد نه که از دروغگو ترین افراد باشد! اساسا شاهان هخامنشی حکومت خود را با دروغ پایه گذاری کردند(نامه جعلی دوم منسوب به که قوم را به اطاعت از خود مجاب کرد) جعل،دروغ،سانسور، قتل عام مخالفین و منتقدان حکومت کلماتی است که با نام عجین شده است. یکی از بزرگان دروغگویی و سانسور در دودمان هخامنشی، بلاشک اول است. جناب ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در کتاب *داریوش و ایرانیان* بسیار زیبا پرده از جنایت ادبی و دروغگویی خنده دار داریوش بر میدارد : "در این میان منشیان ایلامی محتوای سنگ نبشته ی ایلامی سمت راست نگارهی بیستون را به فارسی باستان ترجمه کرده بودند. وقتی این متن به خط جدید برای فرمانروا خوانده شد، داریوش متوجه شد که او پیش از پایان سال چیزهایی را املا کرده است که دیگر به نظرش مناسب نمی رسند." در ادامه جناب والتر هینتس با ذکر نکته ای سانسور های داریوش را برملا میکند : "داریوش از کنارگذاشتن مطلبی که نمی پسندید ابایی نداشت." ✂️اولین سانسور داریوش : "در بند ۲۵ داریوش از سردار خود ویدره میگوید که پس از پیروزی بر های شورشی در ۱۲ ژانویهی ۵۲۱ دست به کار دیگری نزد، بلکه منتظر ماند تا شاه بیاید. در متن اصلی (ایلامی) می گوید: « پس از آن سپاه من کاری انجام نداد، بلکه منتظر من ماند...» در متن فارسی باستان جمله به این صورت آمده است: « پس از آن سپاه من منتظر من ماند. » انصافا هم اگر سپاه داریوش احيانا کاری نمی کرد، هم برای پارسها بد بود و هم برای شاه شان." ✂️سانسور و حذف کامل واقع تاریخی در کتیبه بدست داریوش: "در نمونه ی دیگر مسئله از این هم مهم تر است. در بند ۴۱ از متن ایلامی و بابلی می آید که در آن موقع، در سال ۵۲۲، تنها دسته های معدودی از گارد پارسی به داریوش پشت نکرده بوده اند. در گزارش تنبیه شورشیان دست کم این حقیقت خفت بار بایستی از نظر خواننده ی ایرانی پنهان می ماند. از این رو، تمام جمله در متن فارسی بی معطلی و بدون مطلب جایگزین حذف شد." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه ۴۲ ⚠️گوشه ای از سانسور ،دروغگویی و نابودی حقایق تاریخی بدست داریوش هخامنشی را مشاهده کردید، وقایعی که به دروغ توسط داریوش در کتیبه بیستون نوشته و یا سانسور گردید را سالیان سال به خورد ایرانیان تحت سلطه هخامنشیان دادند و مورخینی مانند هرودوت که تحت تاثیر تبلیغات سیاسی دروغین و پروپاگاندا های هخامنشی قرار گرفته بود آنهارا در کتاب تاریخ خود نوشت، همانند دروغ مضحک شورش گئوماته مغ که داریوش ساخت و تاج و تخت قانونی و برحق بردیا واقعی پسر کوروش را با کودتا تصاحب کرد. ✍ نویسنده : ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
مادها،پارس هارا دزد میدانستند. 🚮برخلاف ادعای باستانگرایان، دو قوم ماد و پارس شدیدا با هم دشمن بودند و از کوچکترین اقدامی علیه یکدیگر کوتاهی نمیکردند. اوج دشمنی این دو قوم را میتوان از برخورد بی رحمانه دوم در زمان فتح متوجه شد. کوروش شهر را غارت، مردم ماد را کشت و به گرفت. ر ک: دیاکونوف،تاریخ ماد،ترجمه کریم کشاورز،صفحه۵۱۹ تاریخدان و زبان شناس بی نظیر آلمانی گوشه ای دیگر از این دشمنی بین قوم و را به زیبایی نقل میکند: "هوخشتره با استفاده از فرصت، کورش و اریارمنه ی هخامنشی را نیز تحت سیطره ی خود در آورد. او ظاهر پادگان هایی مادی نیز تا انزان تأسیس کرد. در تأیید این مطلب می توان به این نکته توجه کرد که نام پاسارگاد که بعدها پایتخت کورش بزرگ شد، یعنی «پاثرگدا »، یک نام مادی است و نه پارسی و معنای آن «جایگاه پاییدن دزدها »است" 📖 والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۶۵ ⚠️بیان چند نکته : در سراسر اراضی تحت سلطه خود پادگان های نظامی تاسیس کرد و میتوان گفت مهم ترین آن پادگان ها،پادگان نظامی بود که در یا ساخت، انزان مرکز قوم پارس بود که پارس ها بزور آنرا از صاحبان اصلی آن یعنی ها تصاحب کردند.(بعدا بصورت کاملا توضیح خواهم داد) 🔻اوج نکته اینجاست که هوخشتره پادشاه ماد نام پادگان انزان را یا همان پاسارگاد به معنی جایگاه پاییدن ها است. این بدین معنی است که مادها پارس ها را دزد میدانستند و به همین دلیل پادگانی نظامی در مرکز آنها ساختند تا پارسی های دزد را تحت مراقبت و پاییدن قرار دهند. ✍نویسنده: ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کاتبان ایلامی در دربار هخامنشیان کوروش را مسخره میکردند چون سواد نداشت. 🚮جالب است که به ادعا میکنند که آموزش رایگان را به همه هدیه کرده است! در اینکه این مطلب خنده دار دروغی بیش نیست که شکی نداریم، دلیلش آنست که هیچگاه یک سند ولو ضعیف و جعلی نتوانستند نشان دهند یا بهتر بگویم نیست که نشان دهند... 🔍اما داستان آنجایی جالب میشود که وقتی پای سخن متخصصین تاریخ می نشینیم سخن جوری دیگر است! 👈کوروش و اجدادش بودند👉 بله مردم قوم سواد نداشتند و نمی توانستند چیزی بخوانند برای همین کاتبان که برای آنها کار میکردند اسامی شاهان به مسخره مینوشتند و آنهارا تحقیر و به سخره میگرفتند. 👤 ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در کتاب گرانبهای خود داریوش و ایرانیان چنین میگوید: "ما امروز مهر کورش اول، پدربزرگ کورش بزرگ، را با نبشته ی ایلامی در دست داریم: این مهر نیزه داری را سوار بر اسب نشان می دهد، که در حالی که دشمن کشتهای را زیر پای اسب خود دارد، دشمن پیادهی با تیر سوراخ شده را از نو مورد حمله قرار میدهد. در سمت چپ سوار نبشته ای به ایلامی در شش سطر به چشم می خورد که البته خط بالای این نبشته در تصویر ۱۶ قابل تشخیص نیست. متن این نبشته چنین است: «کورش انزان، پسر چیش پیش. » نکته ی جالب توجه این متن نگارش ایلامی کورَش به جای کورُش فارسی است. منشیان ایلامی نام فارسی کورُش را، حتی در زمان کورش بزرگ و پس از او، یک بار هم درست ننوشته اند، با این که آنان می توانستند نامهای ایرانی را با نشانهای ایلامی به درستی بنویسند. این امر باید دلیل خاصی داشته باشد. من دلیل این غلط نویسی نادر را این طور حدس میزنم که کورُش در ایلامی تقریبا معنی « مواظبت کرد، پرستاری کرد» را می دهد، اما کورَش به معنی «سوزاند، به آتش کشیده است. برای تبدیل نام تحسین برانگیز کورش به نامی نفرت انگیز در گوش ایلامیها کافی بود که u به a تبدیل شود. ظاهرا ساکنان پیشین انزان نیز به هخامنشیان به چشم « آتش افروز » نگاه کرده اند. نه «مواظبت کنندگان (پایندگان )». منشیان ایلامی با تبدیل کورُش به کورَش بغضی را که از مزاحمان پارسی در دل داشتند، پنهانی و بی سر و صدا بیرون ریختند" ➕جناب والتر هینتس در ادامه می نویسد: "احتمالا منشیان بابلی نیز با دلیل اصلی این تحریف آشنا بوده اند و در این باره مخفیانه دست به شوخی می زده اند. داستان هرچه باشد، تحریف ایلامی نام کورش نشانه ی دیگری ست بر اینکه مقدم « بربرهای » پارسی شمال به انزان برای مردم بومی به هیچ وجه مبارک نبوده است. اما چون پارس ها خواندن نمی دانستند، متوجه نبودند که منشیان ایلامی پنهانی فرمانروایشان را مسخره می کنند." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۶۰ و۶۱ ✍ نویسنده : ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔥دامن زنان پارسی آخرین راه نجات کوروش! پس از خیانت سپه سالار ، و نامه ی پنهانی او به اول و دعوت وی به شورش علیه حکومت مرکزی ماد. کوروش که در خیالش فکر رهایی از سلطه مادی هارا حتی متصور هم نبود و با زندگی در دربار ها نوکری آستیاگ را پذیرفته بود. در سودای حکومت با هارپاگ هم پیمان شد و شورش علیه حکومت آستیاگ آغاز شد. آستیاگ از شورش آگاه شد، و سپاه عظیمی را به سمت مرکز قوم به حرکت در اورد. سپاه آنقدر عظیم بود که پارسیان توان مقاومت نداشته و ناگزیر پا به فرار گذاشتند. ⚡️شرح این ماجرا را تاریخدان، زبان شناس معروف آلمانی به زیبایی بیان کرده است : 👇 "پارس ها از برابر سپاه ماد که از نظر شمار سپاهی وضع بهتری داشته اند، گریخته اند، پارس ها پیش از نبرد زن های خود را بر کوهی پناه داده بودند. زن ها با دیدن موج مردان در حال فرار دامن های خود را بالا زده و بانگ برآوردند : ( کجا ترسو ها؟ می خواهید دوباره به جایی بخزید که از آن جا به دنیا آمده اید؟ )" ⚡️والتر هینتس در اثبات درستی این روایت توضیح جالبی را بیان میکند : 👇 "با این گزارش ها دست یافتن به جان سخن دشوار است. اما این یک حقیقت است، که بنا بر سنت هربار که شاهنشاه سر از پاسارگاد در می آورد، به هر زن پاسارگادی، به پاس رفتار زنان پیشین آن ها یک سکه ی زر می بخشید. تنها سوم به گزارش ، از سرخست هموار پاسارگاد را دور میزد تا ناگزیر از دست دادن سکه نباشد. از آنجا که نیز به این سنت وفادار ماند و حتی به زنان آبستن دو دریک ( نام سکه زر در دوره هخامنشی که توسط اول ضرب گردید ) می داد، باید که داستان (( زنان شجاع پاسارگاد )) زمینه ای تاریخی داشته باشد." 📖 والتر‌هینتس‌، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، نشرماهی، صفحه goo.gl/CXLyok 👈  اسکن کتاب  ➕ در اثبات درستی این روایت، تاریخدان و نویسنده یکی از جامع ترین کتب پیرامون تاریخ قوم ماد یعنی نیز همین ماجرا در کتاب خود نقل میکند و به عنوان یک روایت صحیح قبول دارد. 📖 دیاکونوف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، صفحه ۵۱۷ goo.gl/3xCMAJ 👈 اسکن کتاب  ⚠️ : در روایت تاریخی آمده است که مردان پارسی زنان خود را بر بالای کوهی پناه دادند. خب برای چه؟! دلیل اینکار از دو حالت خارج نیست : 👇 1⃣ ترس از به کنیزی رفتن زنان توسط سپاه ماد 2⃣ ترس از اعدام و قتل عام زنان بی دفاع توسط سپاه ماد 💥 حال لازم است راجع به دین مادی ها بیشتر بدانیم :👇 💡در اینکه مادی ها پیرو دین بوده اند شکی نیست، و اینقدر این موضوع واضح است که واقعا نیازی به ارائه سند نیست. اما از آنجایی که و ها بدیهیات تاریخی را نمیدانند چند سند از هزاران سند بیان میکنم 📖 دیاکونوف، تاریخ ماد، ترجمه کریم کشاورز، صفحه ۴۵۷ goo.gl/qfwevf 👈   اسکن کتاب 📖 دیانت زرتشتی، پروفسور کاری یار، ترجمه فریدون وهمن، صفحه ۴۴ 👈 اسکن کتاب      yon.ir/Cxplr ✍ نویسنده:
کاتبان ایلامی در دربار هخامنشیان کوروش را مسخره میکردند چون سواد نداشت. 🚮جالب است که به ادعا میکنند که آموزش رایگان را به همه هدیه کرده است! در اینکه این مطلب خنده دار دروغی بیش نیست که شکی نداریم، دلیلش آنست که هیچگاه یک سند ولو ضعیف و جعلی نتوانستند نشان دهند یا بهتر بگویم نیست که نشان دهند... 🔍اما داستان آنجایی جالب میشود که وقتی پای سخن متخصصین تاریخ می نشینیم سخن جوری دیگر است! 👈کوروش و اجدادش بودند👉 بله مردم قوم سواد نداشتند و نمی توانستند چیزی بخوانند برای همین کاتبان که برای آنها کار میکردند اسامی شاهان به مسخره مینوشتند و آنهارا تحقیر و به سخره میگرفتند. 👤 ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در کتاب گرانبهای خود داریوش و ایرانیان چنین میگوید: "ما امروز مهر کورش اول، پدربزرگ کورش بزرگ، را با نبشته ی ایلامی در دست داریم: این مهر نیزه داری را سوار بر اسب نشان می دهد، که در حالی که دشمن کشتهای را زیر پای اسب خود دارد، دشمن پیادهی با تیر سوراخ شده را از نو مورد حمله قرار میدهد. در سمت چپ سوار نبشته ای به ایلامی در شش سطر به چشم می خورد که البته خط بالای این نبشته در تصویر ۱۶ قابل تشخیص نیست. متن این نبشته چنین است: «کورش انزان، پسر چیش پیش. » نکته ی جالب توجه این متن نگارش ایلامی کورَش به جای کورُش فارسی است. منشیان ایلامی نام فارسی کورُش را، حتی در زمان کورش بزرگ و پس از او، یک بار هم درست ننوشته اند، با این که آنان می توانستند نامهای ایرانی را با نشانهای ایلامی به درستی بنویسند. این امر باید دلیل خاصی داشته باشد. من دلیل این غلط نویسی نادر را این طور حدس میزنم که کورُش در ایلامی تقریبا معنی « مواظبت کرد، پرستاری کرد» را می دهد، اما کورَش به معنی «سوزاند، به آتش کشیده است. برای تبدیل نام تحسین برانگیز کورش به نامی نفرت انگیز در گوش ایلامیها کافی بود که u به a تبدیل شود. ظاهرا ساکنان پیشین انزان نیز به هخامنشیان به چشم « آتش افروز » نگاه کرده اند. نه «مواظبت کنندگان (پایندگان )». منشیان ایلامی با تبدیل کورُش به کورَش بغضی را که از مزاحمان پارسی در دل داشتند، پنهانی و بی سر و صدا بیرون ریختند" ➕جناب والتر هینتس در ادامه می نویسد: "احتمالا منشیان بابلی نیز با دلیل اصلی این تحریف آشنا بوده اند و در این باره مخفیانه دست به شوخی می زده اند. داستان هرچه باشد، تحریف ایلامی نام کورش نشانه ی دیگری ست بر اینکه مقدم « بربرهای » پارسی شمال به انزان برای مردم بومی به هیچ وجه مبارک نبوده است. اما چون پارس ها خواندن نمی دانستند، متوجه نبودند که منشیان ایلامی پنهانی فرمانروایشان را مسخره می کنند." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۶۰ و۶۱ ✍ نویسنده : ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کاتبان ایلامی در دربار هخامنشیان کوروش را مسخره میکردند چون سواد نداشت. 🚮جالب است که به ادعا میکنند که آموزش رایگان را به همه هدیه کرده است! در اینکه این مطلب خنده دار دروغی بیش نیست که شکی نداریم، دلیلش آنست که هیچگاه یک سند ولو ضعیف و جعلی نتوانستند نشان دهند یا بهتر بگویم نیست که نشان دهند... 🔍اما داستان آنجایی جالب میشود که وقتی پای سخن متخصصین تاریخ می نشینیم سخن جوری دیگر است! 👈کوروش و اجدادش بودند👉 بله مردم قوم سواد نداشتند و نمی توانستند چیزی بخوانند برای همین کاتبان که برای آنها کار میکردند اسامی شاهان به مسخره مینوشتند و آنهارا تحقیر و به سخره میگرفتند. 👤 ایران شناس، متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام و تاریخدان بی‌ نظیر آلمانی در کتاب گرانبهای خود داریوش و ایرانیان چنین میگوید: "ما امروز مهر کورش اول، پدربزرگ کورش بزرگ، را با نبشته ی ایلامی در دست داریم: این مهر نیزه داری را سوار بر اسب نشان می دهد، که در حالی که دشمن کشتهای را زیر پای اسب خود دارد، دشمن پیادهی با تیر سوراخ شده را از نو مورد حمله قرار میدهد. در سمت چپ سوار نبشته ای به ایلامی در شش سطر به چشم می خورد که البته خط بالای این نبشته در تصویر ۱۶ قابل تشخیص نیست. متن این نبشته چنین است: «کورش انزان، پسر چیش پیش. » نکته ی جالب توجه این متن نگارش ایلامی کورَش به جای کورُش فارسی است. منشیان ایلامی نام فارسی کورُش را، حتی در زمان کورش بزرگ و پس از او، یک بار هم درست ننوشته اند، با این که آنان می توانستند نامهای ایرانی را با نشانهای ایلامی به درستی بنویسند. این امر باید دلیل خاصی داشته باشد. من دلیل این غلط نویسی نادر را این طور حدس میزنم که کورُش در ایلامی تقریبا معنی « مواظبت کرد، پرستاری کرد» را می دهد، اما کورَش به معنی «سوزاند، به آتش کشیده است. برای تبدیل نام تحسین برانگیز کورش به نامی نفرت انگیز در گوش ایلامیها کافی بود که u به a تبدیل شود. ظاهرا ساکنان پیشین انزان نیز به هخامنشیان به چشم « آتش افروز » نگاه کرده اند. نه «مواظبت کنندگان (پایندگان )». منشیان ایلامی با تبدیل کورُش به کورَش بغضی را که از مزاحمان پارسی در دل داشتند، پنهانی و بی سر و صدا بیرون ریختند" ➕جناب والتر هینتس در ادامه می نویسد: "احتمالا منشیان بابلی نیز با دلیل اصلی این تحریف آشنا بوده اند و در این باره مخفیانه دست به شوخی می زده اند. داستان هرچه باشد، تحریف ایلامی نام کورش نشانه ی دیگری ست بر اینکه مقدم « بربرهای » پارسی شمال به انزان برای مردم بومی به هیچ وجه مبارک نبوده است. اما چون پارس ها خواندن نمی دانستند، متوجه نبودند که منشیان ایلامی پنهانی فرمانروایشان را مسخره می کنند." 📖والتر‌هینتس‌،داریوش و ایرانیان،ترجمه پرویز رجبی،نشرماهی،صفحه۶۰ و۶۱ ✍ نویسنده : ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
آيا كورش هخامنشی بختيارى بود⁉️ 📮 قوم دلير و تيره‌هاى تابع آن در گذر تاريخ، همواره پاسبان هويت ملى و مذهبى ايران زمين بوده اند و نمونه بارز جانفشانى‌هاى آنان را مى‌توان در هشت سال ديد كه چگونه از جان و مال و ناموس ملت در مقابل كفار بعثى دفاع نمودند، و با فدا كردن خود، از ارزش‌هاى مذهبى و ميهنى پاسدارى نمودند. 👈از ديگر سو، قريب به يك قرن است كه زمزمه‌هايى از بيرون، در ميان اين قوم سلحشور شنيده شد و روز به روز صداى آن بلندتر به گوش مى‌رسد؛ اين ادعا كه كورش دوم (مشهور به كورش كبير) بختيارى بود!‼️ 🔍 شايد اولين كسانى كه چنين سخن حيرت آورى را مطرح نمودند، خود از قوم بختيارى نبودند و بر اساس اهداف خاص سياسى چنين مدعى شدند. ليكن برخى چنان در اين ادعا غرق‌اند، كه حاضر به شنيدن حقيقت نيستند. به هر روى، نگارنده بر خود وظيفه ميداند كه حق را بر زبان آورد. هرچند براى عده‌اى ناخوشايند باشد. آيا كورش هخامنشی ، بختيارى بود⁉️ - در قدم اول، فرض را بر اين بگيريم كه كورش هخامنشی، بختيارى بود. به راستى آيا در شأن يك قوم بزرگ و دلاور است كه به "يك شخص" افتخار كند؟ يا اينكه آن شخص بايد به قوم دلير خود افتخار كند؟ حقيقت اين است كه كورش هخامنشی بايد افتخار كند كه بختيارى است (اگر واقعاً بختيارى باشد)، و حداقل اين افتخار بايد دو طرفه باشد. ❗️ليكن كورش هخامنشی در هيچ كتيبه و هيچ متنى اشاره‌اى به بختيارى بودنِ خود نكرد. با اينكه او در استوانه مشهور خود، اصل و نسبش را بيان كرد، اما هيچ اسمى از نمى‌آورد. سرزمين‌هاى متعدد و اقوام گوناگون را نام مى‌برد، اما نامى از قوم بزرگ بختيارى نمى‌آورد. تنها به شهر اشاره مى‌كند، و ميگويد كه پدرانش، شاه اين شهر بودند.[1] برخى گفته اند منظور از شهر انشان، همان سكونتگاه قوم بختيارى است!‼️ 👈در پاسخ بايد بگوييم كه اولاً انشان تنها يك منطقه بود، مطمئنا بختيارى‌ها همه ساكن يك نقطه نبوده و نيستند، كورش اگر بختيارى بود، بايد به قوميت و اصل و نسب خود (يعنى بختيارى بودنِ خود) اشاره مى‌كرد، نه اينكه نام يك شهر را بياورد. 👈ثانياً طبق جديدترين يافته‌هاى باستان‌شناسى، انشان ربطى به قوم بختيارى ندارد. انشان نام ديگر سرزمين است و شهر انشان، در نزديك Dež-e Espīd (بيضاء كنونی و در نزديكى امروزى) واقع شده بود و حداقل از قرن 7 پيش از ميلاد، انشان نام ديگر پارس بود.[2] پس انشان (برخلاف تصورات برخى) اصولا ربطى به مناطق بختيارى نشين ندارد. 👈چگونه ممكن است كه كورش كبير، بختيارى بوده باشد، ولى هيچ اشاره‌اى به اصالت خود نكرده است؟ ✅در حقيقت دو گزينه وجود دارد. يا كورش كبير اصلاً بختيارى نبود، يا بختيارى بود ولى به اصالت خود افتخار نمى‌كرد و براى آن ارزشى قائل نبود كه در آثار خود هيچ اشاره‌اى به بختيارى بودنِ خود نكرد. 📚اسناد: [1]. بنگريد به ترجمه فارسى استوانه كورش كبير، دكتر شاهرخ رزمجو، بخش خاورميانه موزه بريتانيا، متن استوانه، بند 21 ؛ همچنين ترجمه فارسى منشور كورش كبير، به ترجمه پروفسور عبدالحميد ارفعى، بند 21 ؛ و نيز بنگريد به: Translation of the text on the Cyrus Cylinder, Translation by Irving Finkel, Assistant Keeper, Department of the Middle East, Num 21 [2]. بنگريد به: Shahbazi. A. Sh (1986), Ariyāramna Old Persian proper name, Encyclopædia Iranica, Vol. II, Fasc. 4, pp. 410-411,  In Iranica online: Last Updated: August 12, 2011. به نقل از: D. Stronach, “Achaemenid Village I at Susa and the Persian Migration of Fars,” Iraq 34, 1974, pp. 239-48 esp. p. 248; J. M. Cook, The Persian Empire, New York, 1983, p. 8
شبهه. سلام.درمورد گذشته ی کوروش کبیرچ چیزهای واقعیت داره؟من نمیتونم مطالب روسرچ کنم پاسخ 👇 👇 👇 🏳🏳🏳 📍📍 تاریخ نگاری و هویت سازی بر پایه افسانه و دروغ تاریخ تمدن و فرهنگ ایران باستان از آغاز حکومت تاکنون ابزار قدرت جویی سیاسی گروههایی بوده است که جوانان سرخورده را به بازی گرفته اند. 📛💥در پی رویکرد سیاسی قدرت جویانه به تاریخ در عصر پهلوی، یک باستان نگری تعصب آمیز پدید آمد که بر سه پایه "آریایی" ، مداری و گری استواری می جست. این باستان نگری پس از آنکه با سرنگونی رژیم پهلوی سست گردید، پس از چندی بار دیگر از درون و بیرون نظام ولایت فقیه سر برآورد؛ آنهم به گونه ای که در جعل و تحریف و دروغگویی دست پیشوایان خود را هم از پشت بست! 🎴💥سیاستی که پهلوی برای باستانگرایان به ارث گذاشت این است که دست به جعل "منشور " برای بزند. در این منشور جعلی ، "مزداپرست" است و برای "آزادی ملل"، "حقوق بشر" و "براندازی برده داری" بپا خاسته است!؟ 📍در فوران شور و هیجان ملی، باستانی کسی از آنها نپرسید، و نمی پرسد، که این "منشور" نوین کی و کجا کشف شده؟ در چه چیزی نوشته شده؟ به چه زبانی بوده؟ چه کسی آنرا ترجمه کرده است؟ و چرا اساسا آزادیخواهی و حقوق مداری هیچگاه کوچکترین نشانه ای در سیاست نظری و عملی کوروش پرستان نداشته و ندارد؟... 📍باستان گرایان در خیال بیمار خود "روز جهانی کوروش"! را به جهانی میرسانند؛ خبر "نصب منشور کوروش بر سر در سازمان ملل!" را پیوسته تکرار مینمایند تا در باور جای گیرد؛ سخنان و وصایایی به و و نسبت می دهند که نه تنها در هیچ سند تاریخی نیامده است، بلکه خود نیز هرگز به آنها اعتقادی نداشته اند. 📍برای کسی (زرتشت) که در هزاره های تاریخ نیز 'گم' شده است، روز تولد 'پیدا' می کنند تقویم زرتشتی" کهن می سازند؛ نامه ای از سوی سوم به بن خطاب می نویسند؛ برای اشکانیان باطری الکتریکی می کنند؛ را کاشفان قاره امریکا و سازندگان "قالیچه های پرنده" معرفی می نمایند؛ بر پایه کاوشی باستان شناختی در شرق ترکیه، که هرگز انجام نشده است، شهرک نظامی رومیها را بدلیل تشابه نام آن با نام داستانی داریوش یک "شهر هخامنشی"؟! می نامند. 📍📍📍(خبر گذاری دولتی "مهر")؛ و... در سالهای اخیر رسانه های رایانه ای، دیداری، شنیداری و نوشتاری فارسی زبان در درون و بیرون نظام ولایت فقیه سرشار از دروغهای تاریخی، اسناد و "اکتشافات باستان شناختی" سرسام آوری گشته است که البته ریشه در طرح امپریالیستی "خاور میانه نوین" دارد؛ تنها در ذهن و روان بیمار وابسته به و تولید می شود؛ و تنها بر بستر خیال اندیشی و زود باوری و خود فریبی جوانان احساساتی سرخورده و گذشته گرا کارآمد تواند بود! جنبش سیاسی ایران برای آزادی و مردم سالاری نیز هیچ کوششی در زدودن افسانه ها، گزافه ها و دروغها از رسمی خود بعمل نمی آورد ؛ و از آن بدتر با آنکه چه بسا به این ویژگی در تاریخ نگاری ایرانی هم آگاه است باورهای دروغین و افسانه ای را، که می پندارد در "شکوه گذشته" ولو خیالی می توان "غرور ملی" و "ایرانیت" پدید آورد و "ایرانیان را به جنبش همگانی برانگیخت.