eitaa logo
زیر سایه شهدا🇵🇸
109 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
81 فایل
خدا بخواهد🌸 اینجاخیمہ‌گاهـ‌شہداست🌷 باصلوات‌واردشوید شهید حمید رضا رفیعی می گفت : راه ما راه【 حسین 】است و باید آماده و همراه【حسین】 باشیم و【 حسین 】گونه بودن را بدانیم. پیشنهاد یا انتقادی داری اینجا بگو https://harfeto.timefriend.net/17043420153062
مشاهده در ایتا
دانلود
تو را دست از سر این بردارید!!😡 خانمی که میگفت من پیش شما نمیکنم!!😳😳 قضیه از آنجایی شروع شد که بنده به همراه چند تن از کنار ساحل مشغول بودیم که ناگهان چشمم به افتاد که را بر شانه هایش انداخته بود و بود. جلو رفتم و با و با او کردم و او با سردی و به سختی جواب سلام و احوالپرسی ام را داد: – خوبید شما؟ – خوبم مرسی – میتونم بپرسم از کجا تشریف آوردید؟ – از – خیلی خوش آمدید. در همین لحظه که سالها در ذهنش می گذشت را پرسید و به سرعت و پشت سرهم گفت: حاج آقا شما اینجا چی کار می کنید؟😱 نمیخواهید بگذارید راحت باشند؟😡 من دلم برای مردم ایران میسوزه که نمی توانند هیچ جا بدون شما بکشند😭 باورکنید که من هم وقتی شما را میبینم احساس امنیت ندارم !! من همچنان 😂 و با آرامش گفتم: بنده و دوستانمون آمدیم به مسافرین خوش آمد بگوییم و تا جایی که توانش را داشتیم اگر مشکلی داشتند و یا نیاز به مشاوره ای خدمتی کنیم و… اما سوال دوم شما✍ باور کنید ما اینجاییم تا به مردم بگوییم آفرین به شما که دست خانواده تان را گرفتید و آمده اید . و سوال سوم شما✍ فرمودید که دلتان برای مردم می سوزد و فرمودید کنار ما احساس امنیت نمی کنید درسته؟ او جواب داد: بله😉 اصلا نمیکنم و از این و شما متنفرم – اگر امکان داره علتش را بگید؟ – چون خودتون به که هستید عمل نمیکنید! – ماعمل نمیکنیم؟😍 به کجای قرآن عمل نکردیم؟😉 – مگر در قرآن ما نیست ؟ پس چرا آنقدر سخت میگیرید به این مردم؟ – کجا سخت گرفتیم مگر چه گفتیم؟ – پس برای چی آمدید به سمت من و دو تا پسرای من؟ مگر غیر ازاین هست که الان میخوای بگی شال خودتون را بزارید روی سرتان؟ – برای همین آمدم اما نه با اون تفکر شما!! خیلی خوب شد که این آیه را مطرح کردید اما یه قول میخوام اگر قانع شدید باید اول خودتون حجابتون را درست کنید و بعد برای چند تا از دوستان وبستگانتان این آیه را توضیح دهید قبول میکنید؟ آقایی که کنار ایشان بود گفت حاج آقا قبول ولی اگر قانع نکردی دیگه به ما گیر نده !!😉 گفتم باشه. عرض کردم اما توضیح این آیه ( لا اکراه فی الدین) این آیه میفرماید ( لا اکراه فی انتخاب الدین، لا اکراه فی اصل الدین) یعنی اینکه اگر شما میخواهید دینی را انتخاب کنید ما به شما زور نمیگوییم ولی اگر دینی را انتخاب کردید باید به باشید اینجا بود که برای تبیین این آیه از مثالی استفاده کردم : اگر شما دنبال باشید هیچ اداره و ارگانی نمی تواند به زور شما را کند بلکه اختیار انتخاب هر شغلی با شما هست مثلا شما با انتخاب خودتان می توانید شوید اما بحث اینجاست که حالا شما با انتخاب خودتان کارمند بانک شدید آیا میتوانید بگویید که میخواهم با تیپ اسپرت سرکار بیایم؟💪 یا میخواهم از ساعت ده صبح بیایم تا ده شب؟ خیر نمی توانید!! چون خودش را دارد یعنی حتی رنگ کت و شلواری که باید بپوشی را برایت مشخص می کند چه برسد به ساعت کاری!! حالا اگر کسی نخواست به این قوانین پایبند باشد مشکل از بانک هست یا آن شخصی به یقین از آن شخص هست چون کسی به زور او را کارمند بانک نکرد. واین قضیه در هم صادق هست یعنی میتوانستید بروید شوید ، شوید ، شوید. البته این را هم بگویم که در همان ادیان هم قوانینی وجود دارد که باید به آن ها پایبند باشید.😉 گفت اگر بخوام دینم را تغییر بدم نداره از نظر ؟😉 گفتم،پسرتون اگه بخواد از بده جریم نداره ؟☺️ اینجا بود که آن خانم آرام گفت: حاج آقا حالا کی به من پنجاه ساله نگاه میکنه😌 گفتم: بله شاید کسی دیگه به شما نگاه نکنه ولی خیلی از دخترهای جوان وقتی شما را درساحل به این شکل می بینند الگو میگیرند و مثل شما رفتار میکنند آن وقت هست که دو پسر جوان شما و امثال آنها دچار مشکل می شوند.😌 در جواب گفت: خب جلوی چشمانشان را بگیرند😇 گفتم: مادر من اگر بنده عطر بزنم میتوانم به شما بگویم خواهشا بو نکنید!!😏 یعنی اصلا امکان دارد که بوی عطر به مشام شما نرسد؟ حتما بوی عطر به مشام شما میرسد پس بهتره یه مقدار از خودگذشتگی داشته باشیم وقتی حرفهایم را شنید و احساس کرد که دیگر پاسخی برایشان ندارد گفت: عجب 😋 و در نهایت با لبی خندان حجابش را درست کرد و گفت: تا الان فکرش را نمیکردم که بتوانم با یک به این راحتی درد دلم را بگویم و او هم گوش دهد. ۲۵ سال مقیم آمریکابود.  به قلم: حجت الاسلام حامد امامی نژاد
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 قسمت ششم... 🔻ما طلبه ها خیلی از جاها بودیم و عموم مردم نبودن ☘خیلی از جاها هم مردم بودن و ما نبودیم مثلا پارک ها و جنگلها مثلا سینما 🌿مثلا رستوران ها و مکان های تفریحی شهر بازی و همین ممکنه بگید یعنی واقعا طلبه ها اینجور جاها نمیرن؟ خانواده هاشون و بچه هاشونو نمیبرن؟ مگه میشه ؟؟ جواب مشخصه قطعا طلبه هم ها هم تفریح میرن،دریا و جنگل میرن خانواده هاشونو هم میبرن اما یا زمان و مکانی رفتیم که عموم نبودن !!! یا غالبا بدون لباس رفتیم ،حالا به هر دلیلی 🔻اما نکته ی مهمی که این وسط به عنوان یک حقیقت و واقعیت وجود داره اینه که حضور ما چه به عنوان مبلغ در ساحل و چه به عنوان یک فرد عادی برای مردم تعجب انگیز بوده که مگه میشه طلبه هم کنار ساحل بیاد؟ کاسبهای کنار ساحل اما نگاه دیگری به حضور ما داشتند آنها حضور ما رو مانع کسب و کار و یه جورایی فکر میکردند وقتی مردم چندتا طلبه کنار ساحل میبنند گمانشون اینه که اینجا منطقه ایست که کسی حق شادی و تفریح نداره چرا؟ چون تا حالا ماها رو تو این جور مکان ها با لباس ندیدن 😐 ولذا فکر میکردند ما مخالف رفتن به ساحل و مکان های تفریحی هستیم فکر میکردن ما مخالف شادی مردم هستیم چرا؟؟ چون اون اندازه که تو مراسم های عزاداری وقت گذاشتیم و برنامه ریزی کردیم یک دهم اونم تو شادی و تفریح برنامه ریزی نکردیم و مدل ارائه نکردیم فکر میکردن ما فقط اهل روضه و هستیم 😢 چرا؟ چون برا مراسمات اهل بیت هم اینقدر کم گذاشتیم که فکر کنند حتما دین مخالف با شادی مردمه 🔸آره مردم و کاسب ها حق داشتند که فکر کنند طلبه ها و دریا؟؟؟ طلبه و ها تقریح؟؟ طلبه ها و شادی؟؟ ما اون اندازه که باید و شاید هیچ برنامه ریزی برا تفریح و شادی مردم نداشتیم واقعیته دیگه.. هیئت ها و مراسم های جشن ما فوق فوقش یه سخنرانی و مداحی که متن و اشعار و همه چیزایی که خونده میشه دقیقا شبیه مراسم های عزاداریه تنها فرقش اینه تو عزا سینه میزنیم تو شادی کف میزنیم برا عزاداری اهل بیت دهه های مختلف برگزار میکنیم که عیبی هم نداره اما برا اهل بیت یک روز برنامه میگیریم مگه امام صادق علیه السلام نفرمود مومن تو شادی ما شاده و تو عزای ما عزادار آیا ما تونستیم مثلا عید غدیر،عید مبعث و اینهمه اعیاد ملی و مذهبی رو به عنوان یک الگوی جهانی معرفی کنیم؟ های ما چه مدلیه؟ چقد تونستیم شادی درست و جذاب و تو عروسی ها و برنامه های دیگه معرفی کنیم؟ آره مردم حق داشتند که فکر کنند ما رو چه به تفریح و شادی.. اما برای اینکه به کاسب ها نشون بدیم ما مخالف شادی و تفریح نیستیم و حضور ما مانع کسب و کارشون نمیشه فکری به ذهنمون رسید..اون فکر این بود ادامه دارد...
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 📝قسمت هشتم... 🔻بعد از تجربه پنج سال فعالیت عملیاتی و میدانی در سواحل شمال و جنوب🏝 تو این مدت بارها و بارها به نهادهای فرهنگی و اجتماعی و تبلیغی گفتم؛ به عنوان یکی از مکانهای مهمِ تبلیغی و فرهنگی محسوب میشه👌 و کلی کارهای جذاب فرهنگی و تبلیغی میشه انجام داد. ⛲️ویژگی که داره نه پارک داره و نه جنگل 👌👌 چرا؟! چون شمای مسافر عزیز از فلان استان کشور بلند نمیشی بیای که صرفا پارک و جنگل ببینی، پارک و جنگل تو شهر خود شما هم هست، اما دریا نه!!!🏖 🌸ولذا یکی از ویژگی های دریا🏝 اینه که از همه جای ایران مسافر داره با عقاید و نگاه‌های مختلف و یقیناً آدمهایی رو تو سواحل میبینی که تو هیچ مکان مذهبی پای منبر و سخنرانی ما نیومدن. اما کو گوش شنوا...👂😶 انواع و اقسام طرح ها رو نوشتیم،✍ مستند نشون دادیم، دلیل آوردیم ولی هیچی به هیچی...🤭 فوقش این بود که یک هفته مونده به تابستون زنگ میزنن که عاقاا طرح ساحل داری؟ چیز جدید دارید؟😐😐 یه چندتا جلسه میذارن و بعد هم تموم😐 اما ما همون سال ۹۴ به دور از همه این حرفها نشستیم گفتیم آیا ما به عنوان وظیفه ای داریم یا نه؟!!🤔 اصلا هیچ نهادی کمکمون نمیکنه، برا هیچ کس هم به فرض مهم نیست. اما ما چی؟! ما هم نمی تونیم کاری کنیم؟! ما هم بشینیم فقط نقد کنیم؟!! اعتراض کنیم که عاقاا وا‌أسفا وا اسلاما... سواحل ما شده اُم‌الفساد؟؟ سهم ما چیه؟!🤔 🔻همین شد که خودمون وارد میدان شدیم 💪💪 حالا امکانات چی چی داریم برا اجرای برنامه؟! فکر کردیم و فکرهای بکر... در ظاهر دیدیم هیچ امکانات و وسیله و بودجه ای برا کار فرهنگی تو ساحل نداریم بعد از چند ساعت تامل و تفکر دیدیم یه چیز خیلی مهمی داریم و ازش بی خبریم🙃 چی بود؟!! لباس .همین عبا وقبا و عمامه بزرگترین آبرو و سرمایه ما👌🙏 گفتیم با همین لباس طلبگی وارد میدون میشیم قدم میزنیم، هیچی هم نمیخواد میریم سمت مردم، سوال شرعی دارند یپرسند مسائل دینی و اعتقادی و هر چی که ما بلد باشیم جواب میدیم 😊 و رفتیم سمت 🔻قاعده رو عوض کردیم .البته عوض که چه عرض کنم یه جورایی کار درست و زمین مونده و اصلی رو انجام دادیم اینکه ما باید بریم سمت مردم ،و رفتیم و شروع کردیم💪💪 و با دوستان خوبم یک دل شدیم و به زدیم😍🤗 🔸کاسبهای ساحل اما همچنان با نگاه طلبکارانه و مزاحم ما رو زیر نظر داشتند 🧐 و تو چند روز اول چندین بار علت حضور ما رو جویا شدند🤔 🔻ولی همچنان باور داشتند که ما از بالا اومدیم و قراره گزارش بدیم 😕🙄 هیچ لبخند و احوال پرسی های گرم ما رو باور نداشتند که عاقا ما خودمون اومدیم و وابسته به جایی نیستیم 💪 ولی فایده نداشت گفتیم عیب نداره... ❗️برا اثبات بعضی از چیزها نیاز نیست دلیل بیاری👌 با عمل باید نشون بدیم که ما مانع کار و کاسبی شما نیستیم❕❗️ باید بگذره و مشخص بشه. فعلا از زبان کاری بر نمیاد🙏 و لذا نگاه های سرد و سخت کاسبان و جت اسکی دارها و اسب سوار ها و... پذیرفتیم و چیزی نگفتیم 🔸برا شروع یه کار جدید طبیعی هم بود که اوایل کمی داشته باشیم اصلا تبلیغ و طلبگی یعنی همین دیگه اگه قرار بود که همه چی گل و بلبل باشه ما هم با سلام و صلوات و حاج آقا بفرما بالااا 🔻یه منبر درجه یک بریم که خیلی هنر نکردیم ما نیومده بودیم که با چهار تا اخم و حرف پشیمون بشیم و بگیم خب دیگه ما مامور به وظیفه ایم تموم بریم خونه هامون.. 🔍ما دنبال یه جریان جدیدی بودیم که قطعا هزینه هایی داشت..... ✏️
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 : خاطرات ساحل قسمت سیزدهم.... این قسمت: (داخل پرانتز) 🔻امروز پنجشنبه پنجم تیر ۱۳۹۹، با دوستانم‌ از گروه فرهنگی تبلیغی بقیه الله عج برا روز دوم اومده بودیم برا اجرای برنامه.. حوالی ساعت ۶ با مهدی غلامرضا پور و سید کاریپور با هم رسیدیم دوستان طلبه دیگه هم بهمون اضافه شدند 🔻بعد چیدن صندلی ها و آماده کردن سیستم صوت خواستیم برنامه رو شروع کنیم که دیدیم در فاصله ده متری با ما یه صدایی بلند شد،صدای آشنایی که تو این پنج سال باهاشون آشنا شدیم و این صدا بود: 🔻 آوردم، مار از هندوستان بدو بیا.. آدمهای کاملا حرفه ای که عرض ده دقیقه صد نفر دورشون جمع شدند .حالا حتما تو سلسله خاطرات بیشتر ازشون میگم . بگذریم.. .(داخل پرانتز امشب و به یه دلیل دارم میگم) و اون اینه : 🔻بعد از اجرای برنامه ما که شامل جنگ شادی و جماعت بود نیم ساعت بعد که مشغول جمع کردن صندلی و وسیله ها بودیم ،دیدیم صدای بزن و برقص میاد و چند متر اون طرف تر یه جمعیتی تقریبا نزدیک به ۱۰۰ نفر دور چندتا دختر و پسر حلقه زدن و ایستاده مشغول تماشای بزن و برقص اند .. 🔻حالا کی آهنگ داره میزنه؟ یه خانواده که همراه خودشون تو ساحل یه سیستم صوتی آوردن و گفتن چرا بیکار باشیم ترانه بزنیم ملت شاد بشن... 🔻دو سه تا نکته برام قابل توجه بوده : نکته اول اینکه یکی از جوونا داشت فیلم می گرفت از رقص دختر ها مادر دختر ها به پسره گفت آقا فیلم نگیر پسره گفت چرا مشکل چیه؟گفت دخترهای من ان،دوست ندارم فیلم بگیری 😐 🔸پسره بهش گفت خب دوست نداری فیلم بگیرم پس چرا دارن وسط جمعیت می رقصن..مادره سرشو گذاشت پایین و چیزی نگفت . 🔻نکته دوم که جالب بود این بود که رفتم پیش اون آقایی که با سیستم صوتش داشت ترانه پخش می کرد گفتم‌ آقا عجب کاری کردی آفرین دل ملت و کردی 🔸گفت آره ،مردم شدن .گفتم آره خیلییییی دمت گرم گفت حیف که شارژ صوت زود تموم شد گفت آره حیف گفتم ولی یه سوال 🔸گفتم‌ اون و دخترها که کنارت بودن زن و بچه خودت بودن؟ گفت آره چطور... گفتم‌ ولی اونا نشسته بودن.. گفت آره ما فقط خواستیم خودمون آهنگ گوش بدیم بنا نبود زن و بچه من برقصن😐 خودشون اومدن جمع شدن و رقصیدن... گفتم‌ عجبببببب جالب بود مادر دخترها که ناراضی این آقا که اینطوری... از چند نفر دیگه هم پرسیدم اونا هم خیلی راضی نبودند 🔻حالا سوال اینه واقعا مشکل کار کجاست؟ تحلیل شما چیه؟ من فقط خواستم داخل پرانتزی امشب به این نکته اشاره کنم خودم با توجه به تجربه پنج ساله حضورم در ساحل یه تحلیل کوچیک دارم که سر فرصت تو ادامه سلسله خواهم گفت....