eitaa logo
آستان بیت الشهدای گرمسار
110 دنبال‌کننده
319 عکس
124 ویدیو
8 فایل
شهدای شهر ایوانکی، ارادان، گرمسار ادمین https://eitaa.com/Modafeinharmim بیت الشهداء ایتا https://eitaa.com/shohada_garmsar تلگرام https://t.me/shohadaygarmsar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان "عند ربهم یرزقون" اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب "فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" پروردگارند. حضرت امام خمینی (ره) در بیان زندگی‌نامه‌ی شهیدان سعی کنیم خصوصیّات زندگی اینها و سبک زندگی اینها و چگونگی مشی زندگی اینها را تبیین کنیم، این مهم است. مفام معظم رهبری ۱۳۹۵/۰۷/۰۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سردار پاسدار غلامعلی ابو حمزه فرزند سردار : پدر در عملیات های مختلفی در دوران دفاع مقدس حضور داشند و چندین نوبت مجروح و شیمایی شد؛ هر گاه حاج قاسم کرمان می آمد به پدر می گفتند فرمانده شما هستی و من کسب تکلیف می کنم! پدر معتقد بود آنچه حاج قاسم را تا این حد بزرگ کرد اخلاص او بود پدر بی ریا بود و بی ریا کار کرد و به ما توصیه می کرد که اگر فرصت مطالعه ندارید اما دو کار انجام دهید؛ روزی حداقل یک وعده اخبار را گوش کنید و یکی هم پیگیر فرمایشات رهبری باشید. پدر ۸۰۰، ۹۰۰ سخنرانی برای گروه های مختلف داشتند، همواره محوریت را بیانات رهبری قرار می دادند و می گفتند من حرف های آقا را می زنم و به همین دلیل برای مردم جذاب است. یکی از خصلت های خوب پدر، نامه نوشتن بود که در مناسبت های مختلف برای من و خواهر و برادرم می نوشت؛ شاه بیت این نامه ها که حتی در وصیت نامه خود به آن تصریح کرده «پیگیری فرمایشات رهبری و عمل به آن» و «انجام واجبات و ترک محرمات» است و بعد می گفتند مستحبات را هم در صورتی که لطمه ای به واجبات وارد نکند انجام دهید؛ به مباحث معنوی زیاد ترغیب می کردند. او اهل خواب سحر نبود؛ همیشه 40 دقیقه قبل از سحر مشغول خواندن کتاب و نماز شب بود؛ اگر خسته از کار زیاد بود نماز شب را می خواند. پدر وصیت کردند « چون نامه جبهه رفتن خیلی از شهدای مدفون در امامزاده اسماعیل گرمسار را خودم{در زمان فرماندهی سپاه گرمسار} امضا کردم، وقتی از دنیا رفتم مرا میان آنان دفن کنید که دست مرا بگیرند» آخر هم کنار شهید مجید کمالی از رفقای قدیم خود دفن شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سردار جهادگر «حاج مرتضی شادلو» فرزند « علی» متولد سوم فروردین‌ماه 1338 در روستای محمدآباد شهرستان گرمسار. پس از گذراندن دوران ابتدایی به تحصیلات خود در دانشگاه تهران رشته مهندسی برق ادامه داد و به دلیل داشتن صدای زیبا همیشه اذان می گفت. به کشتی علاقه داشت و دارای مقام استانی بود. شهید از مهرماه 1357 در هنرستان و خارج از آن مشغول فعالیت علیه رژیم شد. در تهیه، تکثیر و پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) فعال بود. به طور جدی کتاب‌های شهید «مرتضی مطهری» و «علی شریعتی» را مطالعه می‌کرد. یک بار دستگیر شد. پس از انقلاب دیپلم فنی‌اش را گرفت و به عضویت كمیته انقلاب و سپس سپاه درآمد. با شروع اغتشاش در گنبد و كردستان، در مبارزه و پاكسازی شهرهای كامیاران، سنندج، قروه، بیجار و تكاب در سال های 58 و 59 شركت فعالانه داشت. سال 1360 به عضویت جهاد سازندگی درآمد در عملیات‌ طریق القدس، فتح‌المبین، بیت المقدس، والفجر2، والفجر4 و خیبر حضور داشت زمانی که مسئولیت فرماندهی پشتیبانی جنگ و جهاد استان سمنان در کردستان به وی واگذار شد، در مدت زمان كوتاهی توانست پل 140 رودخانه سیمینه رود و جاده 40 كیلومتری شاهین دژ بوكان را به پایان برساند. در بمباران‌ شیمیایی مجروح شد. سال 1361 ازدواج کرد و صاحب یک دختر به‌نام زهرا شد. سال 1362 به حج تمتع مشرف شد. در شجاعت و خوش اخلاقی زبان زد بود، با ساختن «پل وحدت» در محور ساین‌دژ به بوکان ارتباط بین شیعه و سنی را بر قرار کردند. که همواره در هفته وحدت از این پل یاد می‌شود. حاج مرتضی بیست‌ودوم بهمن‌ماه 1363 در سردشت به شهادت رسید. «روحش شاد و راهش پر‌رهرو باد.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید «سید عباس موسوی» جانباز 70 درصد دفاع مقدس جانباز شهید «سید عباس موسوی» پنجم فروردین 1330 در شهر ایوانکی شهرستان گرمسار استان سمنان چشم به جهان گشود. او در خانواده ای مذهبی رشد یافت و عاشق مکتب اسلامی و دوستدار اهل بیت (ع) شد تا آنجا که برای حفظ اسلام محمدی (ص) پا به عرصه جنگ و شهادت گذاشت و جان خویش را نثار راه دوست کرد. شهید سید عباس، نخستین‌بار در 26 آبان‌ماه 59، در جریان آزادسازی سوسنگرد و دیگر بار در آذرماه 60 در جریان فتح بستان مجروح شد. سرانجام در فتح خرمشهر برای سومین مرتبه با اصابت ترکش مجروح و قطع نخاع شد و تمام این مدت زمان 31 ساله را در بستر روزگار را گذراند. شهید نورالدین از همرزمان شهید مصطفی چمران (در عملیات های چریکی ) ، محمد علی عزیز جعفری فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر فرماندهان جنگ تحمیلی بود. سید عباس موسوی جانباز قطع نخاع از چهره های مطرح انقلابی شهرستان ایوانکی،گرمسار و محوری برای وحدت بود. سید نورالدین ، برادر شهید سید عباس نیز از جمله فرماندهانی بود که در هشت سال جنگ تحمیلی پیکر پاکش مفقودالاثر گردید. شهید سید عبای نورالدین، عصر روز 28 آذر ماه ۱۳۹۲پس از 31 سال تحمل درد و رنج به درجه شهادت نائل و به خیل یاران شهیدش پیوست. روحش شاد و قرین رحمت الهی باد 🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال شهدای گرمسار راه اندازی شد منتظر قدوم شما هستیم https://eitaa.com/shohada_garmsar هنوز اول راهیم 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱_تقریبا قسمتی از وصیتنامه همه شهدا کلمه مبارک👇 بسم الله.... بود ادامه دارد... @shohada_garmsar
با سلام . به یاد سردار شهید حاج مرتضی شادلو . از طریق جهاد سازندگی و از هنرستان امام خمینی گرمسار در سال ۱۳۶۳ به مناطق غرب اعزام شدیم ما ۱۴ نفر بودیم . پس از رسیدن به سردشت و استقرار در مقر جهاد برای مراسم چهلمین روز شهادت قربانعلی فیلم به نمازخانه مقر رفتیم بعد از قرائتی قرآن مجید وحاجی شروع به سخنرانی کرد و از رشادت‌های شهید و اینکه خدمت در اینجا همانند خدمت به اسلام در همه نقاط اعم از جنوب و غرب و یا هر نقطه از این کشور است ، راهنمایی و ارشاد کرد و از حضور برادران هنرستانی هم قدردانی نمود . سپس به سمت من آمد و گفت آقا بهمن من با شما کار دارم . من هم اطاعت کردم از آن روز به بعد یعنی ۱۳۶۳/۱۱/۷ در خدمت حاجی بودم . زهرا خانم تازه به دنیا آمده بود . هوا برفی بود در شهر پیرانشهر بخاطر بارش برف فراوان که ارتفاع آن به اندازه سقف یک مینی بوس بود مجبور شدیم شب را در کارخانه قند بمانیم . حاجی با بیسیم به بچه های جهاد دستور داد تا هر جور شده راه را باز کنند . صبح شده بود و ما مجبور بودیم قسمتی از راه را پیاده برویم . به یک سر بالایی رسیدیم دیدیم که ماشین جلوی ما ایستاد و سوار شدیم . داخل ماشین یک نفر رو به من کرد و گفت چطوری آقای زمانی من که شوکه شده بودم برگشتم دیدم برادر شهید نسیمی که اتفاقا ایشان هم هنرستانی هستند ، داخل ماشین نشسته اند . من که از قبل می‌دانستم و حاجی به من گفته بود که تخت هیچ شرایطی نباید نام ایشان را ببرم تا پادگان جلدیان ساکت نشستم موقع پیاده شدن به من گفت به حاجی سلام برسون و بگو من شناختمشان . من و حاجی هم از ماشین پیاده شدیم و به سمت یک خودروی تویوتا وانت رفتیم . ساعت حدود ۲ بعدازظهر به ستاد فرماندهی جنگ و جهاد سازندگی ارومیه رسیدیم . پس از صرف غذا حاجی به داخل جلسه رفتند . بعد از ۵ ساعت که جلسه ادامه داشت خلاصه بیرون آمد و حالا ساعت ۷ بعدازظهر شده و در زمستان دیگه میشه گفت شب شده است . حاجی گفت سوار شو بریم منزل ما که مهمان داریم . بعد از خرید مختصری به منزل ایشان رسیدیم و در آنجا آقای نادری و اسدی رئیس بنیاد شهید را ملاقات کردیم . زهرا خانم خیلی بیتابی میکرد و همسر حاجی هم دست تنها بود حاجی گفت بهمن جان بلدی بچه رو ساکت کنی من کار دارم . بچه رو بغل من داد ، نمیدانم چی شد با لالایی گفتن من بخواب رفت ناگهان دیدم خانم حاجی سراسیمه وارد هال شد و پرسید بچه چیزی شده و من که از ترس ساکت بودم چیزی نگفتم و دید که زهرا خانم خوابیده آقای اسدی و نادری هم پس از صرف شام و بدرقه حاجی به ستاد رفتند . ساعت ۶ صبح که فکر کنم آخرین روز حضور حاجی در منزل بود به اتفاق هم به سمت سردشت حرکت کردیم . یک ربع تا شهادت حاجی :: از ساعت ۱۱ که به مقر سردشت رسیدیم مدام بیسیم می‌زدند که حاجی رو بفرستید محل پل شکسته حاجی به من گفت تو کمی استراحت کن تا بریم بانه . من داخل اتاق حاجی شدم یک پتوی سربازی را روی خودم انداختم و حدود یک ربع کمتر یا بیشتر نخوابیده بودم که ناگهان آقای سلمانی معاون حاجی وارد اتاق شد و با صدای بلند گریه میکرد که آقا بهمن بلند شو که حاجی شهید شد . ترسم افسرده شوید ورنه سخن بسیار است . یاد و راهش مستدام . فاتحه مع الصلوات
هدایت شده از شادمان
با سلام . این سروده را سال ۱۳۶۵ سعید حدادیان در مزار شهدای گرمسار و در شهادت شهدای عملیات کربلای ۵ قرائت کرد . حماسه جانبازان ز آتش جان خیزد خروش خون یاران ز منطق جان خیزد نگفته بودی اول ندیده بودی آخر که ظلمت شب می‌رفت چو صبحگاهان خیزد بنازم این رهبر را که آیه های قرآن ز منطق گرمش چون لب سلیمان خیزد بنازم آن مادر را که در عزای فرزند بجای اشک افشانی ز پای خندان خیزد . به یاد و نام شهدا فاتحه مع الصلوات
تازه تاسیس صبوری فرمایید
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 بسم الرب الشهدا و الصدیقین اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ─┅─┅─═ঊঈ❤ঊঈ═─  @mohamadhoseinrad80 ─═ঊঈ❤ঊঈ═─┅─┅─
گردان قمر بنی هاشم (ع) گردان خط شکن تیپ۱۲ قائم آل محمد (عج) بود که در کربلای ۴ در تنها محور عملیاتی تیپ در جاده ای به عرض حدود ۶ متر معروف به جاده شیشه و یا جاده شش که دو طرف آن آب گرفتگی بود و این جاده از خط خودی تا جزیره «بوارین» امتداد داشت و در نزدیکی خط دشمن با انواع و اقسام موانع طبیعی و مصنوعی و میادین مین و سیم خاردار ها مسدود و در انتها سنگر های کمین با تیربارهای سنگین توسط دشمن بعثی حفاظت میشد و در ادامه رود عریض «خین» بود به جرأت می توانم بگویم جزء خطرناکترین محورهای عملیاتی دفاع هشت ساله بود . شاید در کربلای ۴ بچه های گردان قمر بنی هاشم آن نیروی اطلاعات و عملیات مامور به گردان را یادشان بیاید که در ابتدای ستون گردان در جاده شیشه موقعی که آتش تیربار دشمن در داخل میدان مین همه گردان را زمین گیر کرده بودی جوانی با اندام کوچک و ریز نقش سبزه رو و با صلابت، چگونه هم مثل یک «تخریب چی» ماهر میدان مین را باز میکرد و هم مانند یک «اطلاعات عملیاتی» شجاع راه را نشان می داد و هم در نقش یک «آرپیجی زن» تیربار دشمن را خاموش می کرد و فقط فریاد می زد گلوله برسونید ، وقتی برگشت به سنگر دیدم از گوش هایش بدلیل کسرت شلیک آرپیجی خون می آمد و چند ترکش به بدنش اصابت کرده بود ، بله ایشان کسی نبود جز سردار گمنام و فراموش شده این روزها «حمید اسفنجانی» که از اواخر سال ۶۰ که دانش آموز هنرستان فنی امام خمینی آن روز بود درس و مشق را رها کرد و راهی دانشگاه ایثار و شهادت شد . و تا پایان جنگ در همه عرصه های نبرد حاضر بود از حضور در پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی تهران ،تخریب لشگر ۲۷ محمد رسول الله ص و لشکر ۱۰ سید الشهدا ،لشگر ۱۷ علی ابن ابی طالب ،اطلاعات و عملیات تیپ ۱۲ قائم آل محمد عج و تنها زمانی در منطقه نبوده که در دوران نقاهت مجروحیت بوده است ، ایشان جثه ای ضعیف و کوچک داشت که از نو جوانی به دلیل بیماری یک کلیه خودش را نیز از دست داده بود ولی مردی بزرگ بود و شهیدی زنده که امیدوارم روزی به افتخارش تندیسش در ورودی شهر کنار نام آورانی مانند شهیدان شهروی و دیگر سرداران گمنام قرار بگیرد.نقش ایشان در کربلای ۴ مثال زدنی است حقیر( رضاعابدینی) می گویم تنها جلودار و پرچم دار تیپ ۱۲ قائم آل محمد (عج) بود ، هر جایی هست خداوند به ایشان سلامتی و طول و عمر و عزت و عاقبت بخیری عنایت کند .
آستان بیت الشهدای گرمسار
گردان قمر بنی هاشم (ع) گردان خط شکن تیپ۱۲ قائم آل محمد (عج) بود که در کربلای ۴ در تنها محور عملیاتی
سلام . حمید در آن شب جان خیلی از بچه بسیجی ها را نجات داد هر چند یک برادر تخریب چی بجای اینکه مین ها را به جای دیگری ببرد و اشتباها جلوی جاده گذاشته بود ولی حمید اسفنجانی با رشادت تمام آن مینها را داخل آب می انداخت تا مبادا کسی روی مین برود ولی در این شب برادر حمید رضا قزوه از جمله کسانی بود که روی یک مین پا گذاشت و پایش را جا گذاشت . یادی این عزیز هم بخیر و خدا رحمتش کنه . حمید اسفنجانی هنوز هم غریب است . از سال اول هنرستان ما با هم بودیم و حتی آخرین روز جنگ در عملیات بیت المقدس ۷ در شلمچه و عملیات بیت‌المقدس ۱۰ در حلبچه . هر دوی ما به اتفاق برادران علی اصغر رشمه ای ، محمود پازوکی و عبدالعلی صبور در یک مکان و با هم بودیم . در عملیات شناسایی سید صادق عراق در منطقه عملیاتی بیاره و حلبچه نقش بسزایی داشت . یادشان و نامشان گرامی
بنام نامی مادر و مادران و کودکان غزه
هدایت شده از فرهادی
هدایت شده از فرهادی
امروز گلزار شهدای گرمسار
سلام علیکم . جادارد امشب که شب شهادت ام الائمه حضرت فاطمه زهراست ، یادی از بسیجیان دفاع مقدس که نه در جبهه که در این شهر مظلومانه عروج کردند بیفتیم و با قرائت فاتحه ای روحشان را شاد و یادشان را گرامی بداریم . عبارتند از علیرضا خیرالدین , عبدالرضا گیلوری ، ابراهیم قندالی ، حمید غنی زاده ،جلال پازوکی و اگر کسی از قلم افتاده را اضافه کنید . چون کمتر از شهدا عمل نکردند . عذر خواهی میکنم که به دلیل بیماری نام بعضی از دوستان مرحوم شده را ننوشتم . لذا از خانواده های کسانی که از قلم حقیر افتاده عذر خواهی میکنم . عبد مذنب بهمن زمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹*قرآن*🌹 ای مردم، جز خدای يكتا كسيی را نپرستيد، و بدانيد كه من رسول او هستم، و برای اندرز و بشارت شما مبعوث شده ام، آمده ام تا بگويم از گناهانتان آمرزش طلبيد و به درگاه او توبه كنيد، تا شما را تا اجل معين بهره مندی و رحمت نيكو بخشد و اگر روی از او بر گردانيد، من از عذاب روز بزرگ قيامت، بر شما می ترسم… (هود ۳ ، ۲) 🌹*رسول رحمت(ص)*🌹 هر كس از شما گسست، به او بپيونديد، هر كس شما را محروم كرد، به او عطاكنيد، و هر كس به شما ستم نمود، او را عفو نماييد، و آگاه باشید که در روز قیامت سنگین ترین چیزی که در ترازوی عدالت قرار می‌دهند، نرم خویی، خوش اخلاقی و یاری رساندن به فقرا و حاجتمندان است… 🌷*فاطمه زهرا(س)*🌷 خداوندا، دنيا و آخرتمان را اصلاح فرماييد، كه دنيا، خانه تلاش و کوشش، و آخرت خانه ابدی و نتیجه گیری ما است. ای مردم، بهترين شما كسی است كه با دیگران ملايم و خوش رفتار، و با اهل خانه و همسران، پر محبت و بخشنده باشد، ای مردم، بیاد داشته باشید، در همه امور ابتدا، همسايگان و نزديكان، سپس اهل بيت…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آستان بیت الشهدای گرمسار
سلام علیکم . جادارد امشب که شب شهادت ام الائمه حضرت فاطمه زهراست ، یادی از بسیجیان دفاع مقدس که نه د
مرحوم طباطبایی(شهردار)، مرحوم حاج کاظم قاسمی، مرحوم حاج صفر یوسفی، مرحوم اکبر ترامشلو، مرحوم ظهیر درویشی، مرحوم علی اصفر معینیان، مرحوم غلامحسین جوادی، مرحوم حاج آقا موسوی، مرحوم هادی نصیری، مرحوم رضا پازوکی ، مرحوم داود شاکری، مرحوم لجرانپور، مرحوم دایی احمدی،مرحوم باقر و محمد نظری، ... لطفا تکمیل فرمایید https://eitaa.com/Modafeinharmim