eitaa logo
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
15 فایل
شهدای مسجدسلیمان به حول و قوه الهی برای آشنایی با سبک زندگی شهدای مسجدسلیمان ارتباط با ما: @mandir_268 دعوت شهدا هستید 👇 به ما بپیوندید🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 ۹ بهمن سالروز شهادت شهید عارف و با ادب دفاع مقدس، سردار مجید بقایی از بهبهان گرامی باد. 🔹فاصله بین شوش تا فکه یک ساعت و نیم است. در صندلی های عقب ماشین بین حسن باقری و مجید بقایی نشسته بودم. مجید همیشه یک قرآن جیبی همراهش بود و در هر فرصتی تلاوت می کرد. توی این فاصله داشت سوره فجر را حفظ می کرد. 🔹قرآنش را داد دست من و گفت: ببین درست می خوانم؟ من داشتم حفظ هایش را کنترل می کردم. وقتی رسیدیم به آیات آخر سوره فجر «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکَ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى‏» به فکه رسیدیم. 🔹مجید به حسن گفت: نمی دانم چرا آیات آخر این سوره را نمی تونم حفظ کنم، گیر دارد. نمی دانم گیرش چیست؟ حسن با خنده گفت: می دانی گیرش چیست؟ گیرش یک ترکش است. گیرش یک لقمه شهادت است. بابا! یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة در شأن امام حسین (ع) است. شوخی که نیست. 🔹راست می گفت حسن! گیر ورود به جمع یاران شهید، خصوصی های خدا، یک لقمه شهادتی بود که چند لحظه بعد در فکه با هم نوش جان کردند. 🔸منبع: «مرتضی صفاری، کتاب ملاقات در فکه، صفحه ۲۹۹» (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
4_5796431370976756121_-1070109895.mp3
4.64M
🔷 ۹ بهمن سالروز شهادت نابغه دفاع مقدس شهید حسن باقری گرامی باد. 🔸صوتی بسیار زیبا و هدایتی از شهید حسن باقری که باید چراغ راه همه سربازان جبهه حق باشد. (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍خبرنگار بود وقتی رفت جبهه ،واحد شناسایی سپاه و راه انداخت... ♦️غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری، نابغه جنگ شناخته شد 👆 روایت اولین دیدار و آشنایی حضرت آقا با (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
⚘️ در چذابه سنگر بزرگتری برای نمازجماعت داشتیم که در آن نماز و دعا وزیارت عاشورا بپا می کردیم و ب
⚘️ هنوز دشمن تک وپاتکهای مختلف داشت وبرای باز پس‌گیری مواضع از دست داده خود در عملیات تلاش می کرد، به دلیل سختی خطوط پدافندی بعد از چند روز ، در کنار نهر دویی جی و کارخانه نمک خط پدافندی جدیدی به گردان سلمان تحویل داده می شود، خط بسیار سخت وسنگینی بود. آتش تهیه دشمن مرتب بخش‌های مختلف خط را می‌زد. من و شهید محسن فردی پور و شهید سید محمدرضا موسوی و شهید مهران صالح پور و شهید کیومرث رشیدی دریک سنگر تجمعی کوچک استراحت می کردیم، آن شب، شهید موسوی پاسبخش بود و بعد از ایشان نوبت پاسبخشی من بود. حدود ساعت ۹:۴۵ دقیقه، خمپاره ای کنار سنگر ما خورد به شدتی که ،صدای مهیب آن، مرا بیدارکرد ، چراغ فانوس داخل سنگر ازشدت موج انفجار خاموش شده بود ،متوجه شدم بچه ها با هم شوخی می کنند وبگو وبخند داشتند ، از آنها پرسیدم : چه خبره ؟! چرا صدامیان اینقدر شلوغش کردند، یهشون بگویید ساکت باشند، تامن دقایقی بخوابم، چون دقایقی دیگر نوبت پست من است. شهید موسوی گفت : بخواب و استراحت کن و راحت باش ،من بیدارم ،پستهای نگهبانی را عوض می کنم هر وقت خسته شدم وخوابم آمد، خودم شما را بیدار می کنم . دقایقی خوابیدم، حدود۲۰ الی ۳۰ دقیقه ای گذشت، خمپاره دوم یا گلوله توپ، به سقف جلوی سنگری که در آن بودیم، اصابت کرد، به طوری که سنگر بر روی ما آوار شد،، اول نمی دانستم که مرده یا زنده ام و آوار روی پاها و شکمم تا سینه ریخته بود، صدای مهیب انفجار، بوی باروت ، خاک و رطوبت تا عمق جانمان نفوذ کرده بود. 📌ادامه در پست زیر👇 ⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️ 🕊 (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
⚘️ هنوز دشمن تک وپاتکهای مختلف داشت وبرای باز پس‌گیری مواضع از دست داده خود در عملیات تلاش می کرد، ب
⚘️ دستم را به سر و صورتم کشیدم و دیدم که زنده هستم، سید محمدرضا را صدا زدم و بعد یکی یکی دیگر همرزمانم را صدا زدم، مهران جواب داد و گفت : محمدرضا شهید شد! ! گفتم چه میگویی! ؟ گفت : نگاه کن کنار دست خودم است ! گفتم محسن کجاست ؟ گفت :او هم درحال نماز خواندن بود که شهید شد ! گفتم مگر نگهبان نبود، گفت،بله ولی محمدرضا پستها را عوض کرد و محسن هم اینجاست، خیلی متاثر شدم ،یار دیرینم کسی که سالها در کنارش بودم ، ودرسها ازش آموخته ام، شهید شد دوست خندان ما محمد رضا موسوی به همراه همرزم دیگرمان شهید فردیپور در کنارمان پر پرواز گشودند وتا کهکشانها وبی نهایت به پرواز درآمدند این شهید بزرگوار پس از رشادت‌های بیشمار وشکستن خطوط دشمن درفاو وکربلای۵ ،سرانجام ودر خطوط پدافندی پشت کانال پرورش ماهی ودرکنار نهر دوئی جی در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۷ با اثابت گلوله توپ بر روی سنگر تجمعی به یاران شهیدش پیوست، پیکر پاک این شهید عزیز پس از تشییع باشکوهی در شهرستان مسجد سلیمان،در آرامگاه ابدییش واقع در قطعه شهدای چهاربیشه به خاک سپرد شد وهم اکنون زیارتگاه عاشقان و دلدادگان بیشماری می باشد . یادش گرامی وراهشان پررهرو باد🌷 ✍ صادق یزدی کارشناس ارشد مدیریت آموزشی ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🕊 (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢کاربر عرب برای این ویدیو نوشت: عشق، ایمان و اعتقاد ایرانیان بسیار عمیق و غیرقابل توصیف است فرزند شهید مدافع حرم....💔 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🕊کبوتر عاشق مسجدسلیمان🕊 شهید علی اصغر عشرتی در تاریخ ۲۰ شهریورماه سال 1351 در شهرستان مسجدسلیمان دیده به جهان گشود. وی در خانواده‌ای مذهبی و اهل تلاوت قرآن و دعا پرورش یافت. حضور در گروه سرود، نمایش، موذن، مکبر، قاری، انتظامات برنامه ها، متصدی کتابخانه و پذیرایی از نمازگزاران مسجد جامع نمره یک مسجدسلیمان، مسئولیت هایی بود که با نشان دادن شایستگی هایش انجامش را به دوش گرفت. وی با شروع جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی به جبهه‌های جنگ حق علیه باطل شتافت و در تاریخ ۹ بهمن‌ماه سال ۱۳۶۵ در جبهه‌های جنوب به قافله شهدا پیوست. (به گفته برادر شهید عشرتی، شهید علی اصغر ۱۴ سال و دانش اموز بود که به جبهه اعزام شد، و شهید حمید قربانی تاثیر بسیار زیادی بر زندگی شهید علی اصغر داشت.) 🌷هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا وشهید علی اصغر عشرتی صلوات🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌷 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 (عج) ♡ 🕊 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
⚘️ 🕊فرازی از وصیت نامه شهید علی اصغر عشرتی 🕊 با درود به رهبر کبیر انقلاب امام امت و با درود بر شهدای گلگون کفن از کربلای حسینی تا نهضت خمینی . حال که بنا شده است وصیتنامه خود را بر صفحه بنگارم و اگر خدا بخواهد به دیدار دوستان شهیدم بشتابم ، از امت شهید پرور می خواهم که در هیچ برهه ای از زمان امام امت را تنها نگذارند و در همه حال پیرو فرامین امام امت و ولایت فقیه باشند. جوانان عزیز چرا این چنین به دنیای فانی دل بسته اید و چشم و گوش خود را از شنیدن اوامر خداوند بسته اید تا به کی می خواهید راه کج را پیشه خود قرار دهید و بر معصیت های خود بیفزائید؟ آیا خون به ناحق ریخته شده هزاران شهید تاثیری بر شما نمی گذارد ؟ امت همیشه در صحنه قدر روحانیون حوزه علمیه را بدانید زیرا که ماهر چه داریم از همین حوزه های علمیه است ... ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🕊 (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حمله غافلگیر کننده؛ بُهت خبرنگار بی‌بی‌سی از حمله پهپادی نیروهای مقاومت به پایگاه آمریکایی! 🔹‌نفیسه کوهنورد، خبرنگار ارشد بی‌بی‌سی: بازدارندگی آمریکا زیر سوال رفته است؛ حمله به پایگاه‌های آمریکایی در عراق و سوریه متناوب و عادی شده بود اما این پایگاه که کاملا حفاظت شده و سری محسوب می‌شود، برای اولین بار است که چنین اتفاقی رخ می‌دهد. ☫ ‌‌اخبار دقیق فلسطین در کانال سردار قاآنی👇 https://eitaa.com/joinchat/2972123219C5b728b290b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘️ ─═༅𖣔❁﷽❁𖣔༅═─ ⚘️شهید محسن(شهرام) فردیپور را میشناسم⚘️ شهیدی که هنگام نماز و درحالت سجده به شهادت رسید محسن: بسیار خوشرو و مهربان بود، چهره سفید و گندمگونی داشت، به نماز خوب اهمیت می داد وبا دوستانش مهربان و راحت بود،شوخی می کرد و خندان بود، همیشه با شهید داریوش شهنی خواجه همگام بود. شهرام متولد ۱۳۴۶ شهرستان مسجدسلیمان که دوران کودکی و نوجوانی و جوانی خود را در محله بی بیان آن شهرستان سپری نموده است ، عضو مسجد امام رضای بی بیان وپایگاه مقاومت محل می گردد، وبه همراه سایر رزمندگان در چند نوبت به جبهه اعزام می شود ودر سال ۱۳۶۵ به همراه گروهان فجر از گردان سلمان در عملیات‌های کربلای ۴ و ۵ حضور داشته است. .چند روز بعد از عملیات کربلای ۵ در کنار نهر دویی جی و کارخانه نمک خط پدافندی مهمی به گردان سلمان تحویل داده می شود، خط بسیار سخت وسنگینی بود آتش تهیه دشمن مرتب بخش‌های مختلف خط را می‌زد من و شهید محسن فردی پور و شهید سید محمدرضا موسوی و شهید مهران صالح پور و شهید کیومرث رشیدی دریک سنگر تجمعی کوچک استراحت می کردیم، آن شب، شهید موسوی پاسبخش بود و بعد از آن نوبت پاسبخشی من بود که خمپاره ای کنار سنگر ما خورد به شدتی که ،صدای مهیب آن، مرا بیدارکرد ، چراغ فانوس داخل سنگر ازشدت موج انفجار خاموش شده بود ،متوجه شدم بچه ها با هم شوخی می کنند وبگو وبخند داشتند ، از آنها پرسیدم : چه خبره ؟؟! چرا صدامیان اینقدر شلوغش کردند، یهشان بگویید ساکت شوند، چون دقایقی دیگر نوبت پست من است. شهید موسوی گفت : بخواب و استراحت کن و راحت باش ،من بیدارم ،پستهای نگهبانی را عوض می کنم هر وقت خسته شدم وخوابم آمد، خودم شما را بیدار می کنم . 📌ادامه در پست زیر👇 ⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️ 🕊 (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
⚘️#روایتگری ─═༅𖣔❁﷽❁𖣔༅═─ ⚘️شهید محسن(شهرام) فردیپور را میشناسم⚘️ شهیدی که هن
⚘️ دقایقی خوابیدم، حدود۲۰ الی ۳۰ دقیقه ای گذشت، خمپاره دوم یا گلوله توپ، به سقف جلوی سنگر ما، اصابت کرد، به طوری که سنگر بر روی ما آوار شد،، اول نمی دانستم که مرده یا زنده ام و آوار روی پاها و شکمم تا سینه ریخته بود، صدای مهیب، بوی باروت وخاک ورطوبت تاعمق جانمان نفوذ کرده بود، دستم را به صورتم کشیدم و دیدم که زنده هستم ، ،سید محمدرضا را صدا زدم و بعد یکی یکی دیگر همرزمانم را صدا زدم، مهران جواب داد و گفت : محمدرضا شهید شد! ! گفتم چه میگویی! ؟ گفت : نگاه کن کنار دست خودم است ! گفتم محسن کجاست ؟ گفت : درحال نماز خواندن بود او هم شهید شد ! گفتم مگر نگهبان نبود، گفت،بله ولی محمدرضا پستها را عوض کرد و محسن هم اینجاست، خیلی متاثر شدم ،یار دیرینم کسی که سالها در کنارش بودم ، ودرسها ازش آموخته ام، شهید خندان ما محمد رضا موسوی به همراه همرزممان شهید فردیپور در کنارمان پر پرواز گشودند وتا کهکشانها و بینهایت به پرواز درآمدند درآن هنگام من و مهران صالحپور وکیامرث رشیدی که مجروح شده بودیم، با تلاش و تقلای فراوان ،سوراخی را که در بالای سنگر ایجاد شده بود، گشاد کردیم و با زحمت زیاد خودمان را از زیر آوار بیرون کشیدیم. زیرا راه ورودی به سنگر آوارشده و مسدود شده بود. شهرام که از بچه های محله بی بیان مسجدسلیمان بود،عضو پایگاه مقاومت مسجدامام رضای بی بیان شده بود، وفعالیت های دینی و مذهبی در مسجد وبسیج محل داشت چند نوبت به جبهه اعزام شده بود که درنهایت وپس از عملیات کربلای ۵ ودر مرحله پدافند از مواضع آزاد شد ،در کنار نهر دویی جی و درتا یخ ۱۳۶۵/۱۱/۷ به خیل یاران شهیدش پیوست ،پیکر پاکش پس از تشیع باشکوه در قبرستان فامیلی سرشوادون بی بیان به خاک سپرده شد،که همینک محل زیارت دلدادگان و عشاقی بی شماری از این مرزوبوم می باشد. ✍ صادق یزدی کارشناس ارشد مدیریت آموزشی ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ 🕊 (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🕊کبوتر عاشق مسجدسلیمان🕊 شهید مصطفی(منصور) بهادری در سال ۱۳۴۲ در شهرستان مسجدسلیمان به دنیا آمد. پس از طی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی در رشته‌ی راه و ساختمان هنرستان فنی ادامه تحصیل داد. پس از آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی داوطلب به آبادان اعزام شد. پس از طی آموزش‌های اولیه، ابتدا به عنوان تخریب‌چی به فعالیت پرداخت. و سپس به عنوان مربی تخریب و انفجارات شد. در ادامه با همکاری گسترده با قرارگاه نصرت و قرارگاه خاتم در امر مهندسی و رزمی و تخریب همکاری‌های گسترده‌ای را انجام داد. «مصطفی بهادری» در سال ۱۳۶۵ در عملیات «کربلای۵» در حالی که فرمانده‌ی تخریب قرارگاه کربلا بود، در منطقه‌ی پنج ضلعی در حال سرکشی به نیروها به شهادت رسید. 🌷هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا وشهید مصطفی(منصور) بهادری صلوات🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌷 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 (عج) ♡ 🕊 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
«در عملیات بدر، ما برای اولین بار از موشکی که به طراحی شهید چمران و ابتکار خود بچه‌ها ساخته شده بود، استفاده کرده بودیم.اسم موشک، «رعد» بود. یکی از این موشک‌ها که روی آب  در حال حرکت بود. باید به خاکریز می‌رسید و منفجر می‌شد ولی عمل نکرد و گیر کرده بود. مصطفی بهادری شجاعانه به همراه آقای اسکندری رفته بودند برای منهدم کردن این موشک تا به دست عراقی‌ها نیفتد. آن‌ها پایین خاکریز بودند و عراقی‌ها بالای خاکریز. مصطفی  خودش می‌گفت: «مدام آیه وجعلنا ... را زیر لب زمزمه می‌کردم که ما را نبینند. جلو چشمم اردوگاه موصل را می‌دیدم.با دست خالی با حسین اسکندری دور موشک را گود کردیم تا بتوانیم c4 (ماده منفجره) را کار بگذاریم.» وقتی که برگشتند و مأموریت را انجام دادند، از سرانگشتان‌شان خون چکه می‌کرد. 🎙راوی : حیدر قطب‌الدین یکی از همرزمان شهید مصطفی بهادری ⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️ (عج) ♡ 🕊 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
💢 دومین یادواره ۱۲۰۰شهید مسجدسلیمان با سخنرانی :سردار رمضان شریف (سخنگوی سپاه پاسدار انقلاب اسلامی) با نوای:کربلایی سیدحجت بحرالعلومی حماسه سرا:حاج اسماعیل سنایی مجری :جناب آقای تاجر(از مرکز خوزستان) و با حضور مسئولین کشوری و استانی در مصلی نماز جمعه شهرستان زمان:پنجشنبه ۱۲بهمن ۱۴۰۲ ساعت:۹:۰۰صبح مکان:بزرگ نماز جمعه امام خمینی (ره) سه راهی مخابرات 💠 قرارگاه فرهنگی 💠 ستاد نماز جمعه مسجدسلیمان 💠نـهاد نمـاز جمـعه مسجدسلـیمان ┄┅┅┅┅❀🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷 ❀┅┅┅┅┄ @ejna_Khuz_masjedsoleiman_ir ╰─┅═ঊঈ🌷🌷ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷زیارت نامه ی 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم (ع) (عج)♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای🇮🇷 @shohada_masjedsoleiman🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🕊کبوتر عاشق مسجدسلیمان🕊 شهیدسیدعلی حسینی کاهکش  در سی امین روز شهریور ماه سال  ۱۳۶۳ دریک خانواده مذهبی ومتوسط درشهرستان امیدیه دیده به جهان گشود . پدرش محمد مراد کارمند شرکت نفت بود ومادرش  ماه پری خانه دار بود.  شهید سید علی سه خواهر ودو برادر داشت که خود فرزنددوم خانواده بود . شهید دوران تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان را درشهرستان امیدیه گذراند وموفق شد  دیپلم خود را دررشته کاردانش به پایان برساند. بعد از آن خانواده به شهرستان اهواز نقل مکان میکنن وبرای ادامه درس  خود در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز در رشته برق قدرت ثبت نام میکند وتحصیلات تکمیلی خورا شروع میکند وهمزمان نیز در شرکت نفت کارمند بود وفعالیتهای زیادی در پایگاه شهید تندگویان داشت  بوده که در مورخ ۱۳۹۴/۱۰/۵ از طریق بیسج  شرکت نفت  به عنوان تک تیرانداز به  جبهه های سوریه اعزام میشودکه بالاخره در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۱۲ بنا به گفته دوستانش طی یک عملیات مورد اصابت تیر ترکش به سرش دریک کانال درنبل الزهرا سوریه قرارمیگیرد وبه درجه رفیع شهادت نائل می آید . پیکر  مطهر شهید درگلزارشهدای اهواز به خاک سپرده شده است . 🌷هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا وشهید سید علی حسینی کاهکش صلوات🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌷 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 (عج) ♡ 🕊 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
شب قبل اعزامش به سوریه روبه‌رویم نشست، کاغذ و خودکار دستش بود و مرتب مطلب می‌نوشت و بعد از من خواست تا امضا کنم؛ گفتمش «چیه؟ من تا نخونم امضاش نمی‌کنم» پسرم خندید و کاغذ را به من داد، رضایت‌نامه بود، گفتم «جریان سوریه چیه؟» که علی توضیح داد «ما نباید اجازه بدهیم که داعشی‌ها به حرم حضرت زینب (س) دست درازی کنند». راوی: مادر شهید مدافع حرم سید علی حسینی کاهکش (عج) ♡ 🕊 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
پسرم آرزویش این بود که به سوریه اعزام بشود، روزی که علی خواست تا برگه رضایت‌نامه را امضا کنم، گفت «من تمام آرزوم اینه که برم سوریه، من باید برم به مردم، مملکت، ایران و این نظام خدمت کنم»." از پسرم پرسیدم نمی‌خوای از زندگی لذتی ببری؟ جواب داد «لذت اینه که من برم سوریه اگه لیاقت داشتم شهید میشم اگه نه بر می‌گردم» راوی: پدر شهید مدافع حرم سید علی حسینی کاهکش (عج) ♡ 🕊 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا