eitaa logo
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
15 فایل
شهدای مسجدسلیمان به حول و قوه الهی برای آشنایی با سبک زندگی شهدای مسجدسلیمان ارتباط با ما: @mandir_268 دعوت شهدا هستید 👇 به ما بپیوندید🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅به نام خدا 🔹حدود ساعت ۴ بعدازظهر شنبه ۱۳۶۲/۷/۳۰ با صدای انفجار مهیب و ترسناکی از خواب بیدار شدم، صدایی که بعدها یکی از بدترین تراژدی‌های شهرم شد، صدایی که به خاک و خون نشستن ۱۲۰ شهید و مجروح شدن ۲۴۴ همشهری و هم‌وطن عزیز را در پی داشت، سراسیمه و با وحشت فراوان به حیاط خانه دویدم، مادرم هراسان، فریاد می‌زد: نترسید، چیزی نیست، و می‌پرسید خوبید؟ همه سالم هستید؟ هنوز گیج و مبهوت بودیم که صدای پرواز هلی‌کوپترها به این فضای پر ابهام اضافه شد. 🔹صدا: بسیار بلند، ترسناک و غیرمنتظره بود، در آن زمان کسی با موشک و حملات موشکی آشنایی نداشت و در وحشت و اضطراب هرکسی چیزی می‌گفت: شهر بمباران شده! تانک سازی منفجرشده! پتروشیمی منفجرشده! شهر بمب‌گذاری‌شده! و.... در هول و ولا و استرس فراوان به‌سرعت لباس‌هایم را پوشیدم و به‌طرف مسجد محل (صاحب‌الزمان عج) رفتم، در آنجا متوجه شدم که هر چه هست مربوط به اتفاقی در محلة چاه نفتی واقع در نزدیکی مرکز شهر است. 🔹جهت کمک به همنوعانمان با تنی چند از دوستان و مسن‌ترهای مسجد، به‌طرف محل حادثه براه افتادیم، از مسیر پایین کاروان‌سرا به‌طرف محله ۱۷ شهریور رفتیم، حادثة تصادفی در سرازیری پشت دبیرستان 17 شهریور همان جایی که بعداً مورد اصابت موشک سوم قرار گرفت، رخ‌داده بود، از روبروی دبیرستان ۱۷ شهریور و از جاده بین گاراژ شهنیان و سینما ۲۲ بهمن به محل حادثه رفتیم و با عبور از جاده به منطقه مورد اصابت موشکها رسیدیم، جمعیت نسبتاً زیادی به چشم می‌خورد که برای کمک آمده بودند، مردم با هرآنچه که داشتند آواربرداری می‌کردند تا به مصدومان کمک کنند. امدادگران ونیروهای ارتش وسپاه و سایر إدارات بال لودرها وبلدوزرها هم آمده بودند، خلاصه همه در تکاپو وکمک بودند. 🔹دقایقی نگذشت که چند نفر با نشان‌دادن آسمان، فریاد زدند: «موشک! موشک! فرار کنید... دوباره داره موشک میاد» انگار آنها موشک را از راه دور و در آسمان دیده بودند، تقریباً جمعیت به تکاپو افتاد بود و عده‌ای در حال متفرق شدن به اطراف بودند، من سیل جمعیت را دیدم که به‌طرف نمره چهل و از آنجا به‌طرف خیابان ۱۷ شهریور پشت دبیرستان سرازیر شده بود. 📌ادامه...👇
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
🔅به نام خدا 🔹حدود ساعت ۴ بعدازظهر شنبه ۱۳۶۲/۷/۳۰ با صدای انفجار مهیب و ترسناکی از خواب بیدار شدم،
برادرم حاج آرش یزدی که با تعدادی از دوستان هم مسجدیش جهت کمک به محل حادثه آمده بود، می‌گوید: ما در حال کمک به مجروحان و تخلیه شهدای موشک اول در روبروی سینما ۲۲ بهمن بالاتر از ساختمان بیمه فعلی بودیم که از فاصله خیلی دور، متوجه آمدن دو موشک که در پشت آنها دود خاکستری وجود داشت شدیم، البته آن زمان تصوری از موشک نداشتیم و بحث هواپیماهای سوپراتاندارد خیلی داغ بود و همه فکر کردند هواپیما دور زده و برای بمباران مجدد منطقه و کشتار جمعیت کمک‌کننده آمده است که همه مجبور به ترک محل شدیم. با رسیدن به ابتدای سرازیری 17 شهریور تراکتوری در حال سوارکردن مردم جهت بردن به کاروان‌سرا بود من و سایرین در تلاش برای رسیدن به تراکتور و سوارشدن بودیم تا بلکه بتوانیم مسیر سراشیبی و سربالایی آنجا تا کاروان‌سرا را که بسیار مسیر نفس گیری بود را سواره طی کنیم ناگهان متوجه شدم، بند کفشم باز است علی‌رغم عجله دوستان خواهش کردم تا چند لحظه بمانند تا با هم سوار شویم که تراکتور حرکت کرد و ما نتوانستیم به آن برسیم، در حال بستن بند کفشم بودم که بدترین حالت ممکن رخ داد و موشک سوم دقیقاً در وسط جاده و نزدیک محل تصادف، اصابت نمود. (بعدها شنیدم که سرنشینانش تراکتور هم شهید و مجروح شدند) خیلی‌ها شهید و مجروح شدند و موج انفجار تا شعاع چندصدمتری مردم اطراف را دچار موج گرفتگی نمود. حاج آرش ادامه می‌دهد که تقریباً ما حد مرز زنده‌ها و شهدا بودیم؛ یعنی جلوی ما به‌طرف سرازیری همه شهید شده بودند و پشت سرمان خیلی‌ها زنده ماندند و ما به دلیل فوران رو به بالای مواد منفجره، از آنجا نجات یافتیم. مردم بلافاصله به کمک مصدومان شتافتند، در همین لحظه یکی از بدترین صحنه را به عینه مشاهده کردیم، و آن دیدن تکه‌های جسد نوجوانی به فاصله یک‌صد متری از محل اصابت موشک در بالای سیم‌های برق بود که غم و اندوه همه را دوچندان نمود. من به‌طرف مرکز شهر رفتم، در امتداد خیابان اصلی و نزدیکی بوتیک قصر رؤیا بودم که صدای مهیب و ترسناک را شنیدم، بلافاصله خود را به زمین انداختم، تکه‌های سنگ، شیشه، گردوخاک و غیره بود که از آسمان بر سرمان می‌بارید، کشان‌کشان خود را به زیر ایوان مغازه‌ها رساندم خودم را جمع‌وجور کردم و بلافاصله از مسیر بازار شوشتری‌ها و از کوره‌راهی به‌طرف کاروان‌سرای کلگه براه افتادم، به سربالایی نزدیک منزل شهید حسین صادقی و مغازه مشهدی نادرسیاهپور رسیدم که یک وانت تویوتا پر از اجساد و تکه‌های انسانی از جلوی من به‌طرف کاروان‌سرا عبور کرد. 📌پایان بخش اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🔺اول آبان سالگرد شهادت، فرزند برومند امام راحل، حضرت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی به دست مزدوران شاه خائن و حزب بعث عراق در سال ۱۳۵۶ 🕊شادی روح بلندش صلوات (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
🍃🔻امروز اول آبان مصادف با سالروز شهادت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی فرزند ارشد بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران است. ♦️«شهادت مشکوک» وی باعث شعله‌ور شدن مبارزات انقلابی شد و مراسم چهلم آن زنجیره‌ای از اعتراضات را رقم زد که به انقلاب بهمن ۱۳۵۷ انجامید. 🔹در سال ۱۳۵۶ بحرانی گریبان سلطنت پهلوی را گرفت که پی‌آمد‌های آن پایان عمر رژیم را حتمی کرد. و آن بحرانی بود که با شهادت آیت‌الله سید مصطفی خمینی آغاز شد. ایشان در واپسین ساعات روز ۵۶/۷/۳۰ در منزل خود در شهر نجف اشرف به شیوه‌ای نامعلوم به شهادت رسید. ♦️شهید مصطفی خمینی از بدو شروع نهضت اسلامی همراه حضرت امام خمینی بود. ایشان اول بار در سال ۱۳۴۲ و پس از شروع نهضت دستگیر شد و پس از مدتی حبس، به ترکیه تبعید شد. پس از تغییر تبعید‌گاه حضرت امام خمینی ایشان نیز در سال ۱۳۴۴ از ترکیه به عراق رفت و در شهر نجف ساکن شد. آیت‌الله سید‌مصطفی خمینی حدود ۱۳ سال در حوزه علمیه نجف اشرف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب علوم دینی مشغول بود و در کنار فعالیتهای علمی خود با انقلابیون مسلمان مرتبط بود و گاه تدارک آنان از ناحیه ایشان صورت می‌گرفت. ♦️روحیه انقلابی وی، مشوق بسیاری از مبارزان برای فراگیری فنون نظامی و چریکی بود. بیشتر این فعالیتها نمی‌توانست از نظر جاسوسان رژیم شاه به دور باشد. به همین دلیل اگر هم درگذشت این روحانی مبارز را رویدادی طبیعی بدانیم، شخصیت مبارزاتی او انعکاسی جز شهادت، آن هم به دست رژیم شاه در اذهان مردم متبادر نمی‌کرد. ♦️خانم معصومه حائری یزدی، همسر شهید حاج‌آقا مصطفی در این باره چنین می‌گوید: «همان شب که حاج آقا مصطفی این طور شد، قرار بود که ساعت ۱۲ به منزل ما میهمان بیاید. من سخت مریض بودم. از طرف دیگر آقا مصطفی شبها مطالعه داشتند. آن شب ایشان گفته بود اگر میهمان آمد، من در را باز می‌کنم، شما بخوابید. ♦️ما دیگر نفهمیدیم که میهمانان چه موقع آمدند و کی رفتند و چه شد. صبح زود وقتی برای ایشان صبحانه می‌برند می‌بینند آقا مصطفی نشسته ولی سرش به پایین خم شده است. فوراً رفتم بالا. دیدم دستهای آقا مصطفی سبز است و تکه‌های سبز را روی سینه‌اش هم دیدم. آقا مصطفی را بلافاصله به بیمارستان انتقال دادیم. وقتی خواستند از جسد او کالبد شکافی کنند، امام اجازه این کار را نداد و فرمودند عده‌ای بی‌گناه دستگیر می‌شوند و دستگیری اینها دیگر برای ما آقا مصطفی نمی‌شود. از طرف دولت بعث عراق نیز از اعلام نظر پزشکان جلوگیری شد و نگذاشتند پزشکان نظر خود را اعلام کنند. چون صد در صد مسمومیت بود، حتی پزشکان را تهدید کردند.» ♦️آیت الله سید مصطفی خمینی (آذر ۱۳۰۹-آبان ۱۳۵۶) با نام شناسنامه‌ای سید مصطفی مصطفوی فرزند بزرگ حضرت امام خمینی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی در ۴۷ سالگی به شهادت رسید. (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
برادرم حاج آرش یزدی که با تعدادی از دوستان هم مسجدیش جهت کمک به محل حادثه آمده بود، می‌گوید: ما در ح
. فاجعه خیلی عمیق تراز اصابت دو موشک قبلی بود، تا ساعت‌ها و حتی روز بعد اجساد و تکه‌های بدن شهدا که به این‌طرف و آن طرف پرت شده بود جمع‌آوری می‌شد و به سردخانه یا غسالخانه شهر منتقل می‌گردید. به مسجد صاحب‌الزمان (عج) کلگه رسیدم، به کمک سایر دوستان سعی کردیم از طریق بلندگو، به مردم آرامش و دلداری بدهیم، اضطراب و ترس و دلهره ازیک‌طرف و لزوم کمک به آسیب‌دیدگان حادثه از طرف دیگر همه‌وهمه بر شدت مسئله می‌افزود. خدای من! به خاک و خون کشیده‌شدن صدها انسان بی‌گناه! مردمی که تا دقایقی قبل در حال گذراندن زندگی روزمره بودند، مردمی که صدها کیلومتر از میدان‌های نبرد با بعثیان دور بودند. حالا مورد شدیدترین حملات ددمنشانه قرار گرفته‌اند. بیمارستان‌های شهر (۲۲ بهمن و شرکت نفت) مملو از مجروحان و شهدا شده بود، چه غوغایی در بیمارستان‌ها وجود داشت، کمک امدادگران و تلاش‌های کادر درمان کفایت نمی‌کرد، پزشکان و پرستاران همة توان خود را بکار بسته بودند، اما مجروح و جسد بود که پشت‌سرهم می‌آمد، پزشکان و پرستاران و بهیاران همه کمک می‌کردند و بسیجیان و نیروهای مردمی که کمی با امداد و نجات آشنایی داشتند به کمک آمده بودند، همه چیز به‌سرعت برق و بادمی گذشت، گاه نیاز مصدومان و مجروحان برطرف نمی‌شد. به‌ناچار هرکس با هر معلوماتی که داشت وبا همة توان کمک می‌کرد، یکی طبابت می‌کرد، یکی پانسمان می‌کرد، یکی دارو می‌داد، دیگری دلداری می‌داد، یکی می‌دوید تا وسایل را به بخش‌ها برساند، یکی راه را باز می‌کرد، یکی برانکار می‌آورد، یکی ماشین‌های امدادی را سروسامان می‌داد خلاصه همه در تلاش و تکاپو بودند. ادامه دارد...
*┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄* 🕊کبوتر عاشق مسجدسلیمان🕊 فرزند خونیار متولد ۱۳۳۰/۱۱/۱۰ در مسجدسلیمان؛ نماینده فرمانده ای و معاونت ستاد لشکر ۷ حضرت ولی عصر عج در قرار گاه های عملیاتی ؛ شهادت ۱۳۶۶/۸/۱ کربلای بانه. 🌷هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و سردار شهید قربانعلی بازفتی صلوات🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌷 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 (عج) ♡ 🕊 شـــهــــمسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 به نظر شما شهیده بانوی کرباسی مرد میدان است یا ما ؟!؟! زمان شناسی و به موقع عمل کردن شاخصه اصلی مردان میدان محمدمسلم وافی (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
#شهیده #ایرانی #لبنان #مرد #میدان 🚨 به نظر شما شهیده بانوی کرباسی مرد میدان است یا ما ؟!؟! زمان شنا
🔺مراسم وداع با شهیده کرباسی امشب بعد از نماز مغرب و عشا در معراج شهدای تهران برگزار و پیکر برای تشییع به شیراز منتقل می‌شود.
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
*┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄* 🕊کبوتر عاشق مسجدسلیمان🕊 #سردارشهیدقربانعلی‌موری‌بازفتی فرزند خونیار متولد ۱۳۳۰/۱۱/۱۰
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🌷زندگی نامه سردار شهید قربانعلی موری بازفتی (بخش اول) عید قربان سال 1330 بود که در لالی متولد شد. تولدش خانواده بازفتی را غرق در شور و شادی کرد. مادر وپدرش از ارادتمندان به اهل بیت رسول الله(ص)بودند,آنها همزمانی ولادت فرزندانشان را با عید مبارک قربان گرامی داشتند ونامش را قربانعلی گذاشتند,آنها آرزو داشتند او روزی به جرگه شهدای راه مولایش علی(ع) بپیوندد. قربانعلی دوران شیرین کودکی را در بخش لالی سپری کرد ,اوکودکی فوق العاده تیز هوش و زرنگ بود و زود موردتوجّه همگان قرار گرفت . از کودکی محرومیت را لمس کرد , اوقات فراقتی نداشت تا بتواند به بازی های کودکانه مشغول شود.اومثل بیشتر کودکان آن دوره از کودکی کار می کرد تا به کمک سایر اعضای خانواده بتوانند هزینه های زندگی خانواده را تامین کنند. با گذراندن دوره ی تحصیلات ابتدایی وراهنمایی ,برای تحصیلات دبیرستانی راهی مسجد سلیمان شد .حضوراو در مسجد سلیمان کمک زیادی به همکلاسی هایش بود. از آن به بعد خانه ی آنها محلی برای کلاس های رفع اشکال دانش آموزان وهم کلاسی های قربانعلی شده بود. او مجبور شد به علّت مشکلات اقتصادی دوسال آخر دبیرستان راشبانه طی کند تا روزها بتواند کار کند. بعد از اخذ دیپلم به سربازی رفت. آن سالها همزمان با نهضت مردم عمان برعلیه حکومت این کشور بود. تعدادی از نیروهای نظامی ایران به دستور شاه خائن برای سر کوبی مردم تحت ستم این کشور به عمان اعزام شدند.قربانعلی هم یکی از افرادی بود که برای شرکت در این جنگ که به جنگ ظفارمعروف ظفار شد ,در نظر گرفته شد اما او با درایت و تیز هوشی خاصی از رفتن به ظفار امتناع کرد و مانع از اعزام جمعی از دوستانش شد . بعد از اتمام خدمت در شرکت ملی حفاری ,وابسته به شرکت ملی نفت ایران مشغول خدمت شد. او در آن سالهایی که ظلم و فساد بیداد می کرد ,سخت مقیّد و پایبند به اصول اسلامی بود و فقط به رضای خدا می اندیشید. با شدت گرفتن قیام مردم ایران او هم به موج پر خروش دریای انقلاب پیوست و با شرکت در اعتصابات شرکت نفت و تظاهرات و راهپیمایی های مردمی انزجار خود را از رژیم پهلوی نشان داد؛ 📌ادامه دارد... ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
🕊 📆 ۱ آبان سالروز شهادت درسال ۱۳۶۶ گرامی باد. ⚘️یادبود مجازی شهید قربانعلی موری بازفتی ⚘️ https://iPorse.ir/6256438 روی لینک بزنیدجهت شادی روح این شهید والامقام فاتحه و صلوات و ختم مجازی قرآن هدیه کنیم تا او هم بیاد ما باشد🙏🏻 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای 🆔@shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘️ *┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* مسابقه این قهرمان کیست❓📣 امام خامنه ای: من عقیده‌ی راسخ دارم بر اینکه یکی از نیازهای اساسی کشور، زنده نگه داشتن نام شهدا است. ۱۳۹۳/۱۱/۲۷ ❓سوال مسابقه این قهرمان کیستشهید....؟... از فرماندهان مؤمن، خردمند، شجاع و قهرمان خراسان بود، در شهریور۱۳۲۱ به دنیا آمد. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برخی فعالیت های سیاسی علیه حکومت پهلوی را آغاز کرده بود که منجر به دستگیری وی توسط ساواک شده بود. با آغاز جنگ تحمیلی در شمار نخستین کسانی بود که خود را به جبهه‌های نبرد رساند و در عملیات فتح‌المبین به‌عنوان فرمانده گردان خط‌شکن، مرکز فرماندهی عراقی‌ها را نابود کرده و خود نیز از ناحیه کمر دچار مجروحیت شد. او در عملیات بیت‌المقدس به‌عنوان فرمانده گردان خط‌شکن و در عملیات‌های رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی و والفجر یک به‌عنوان فرمانده گردان خط‌شکن عبدالله، حماسه آفرید و نامش در آزمون جنگ و جهاد بلندآوازه شد. با آغاز عملیات‌های والفجر ۳ و ۴ به‌عنوان معاون تیپ ۱۸ جوادالائمه (ع) در تمامی مراحل عملیات‌ها شرکت کرد و گردان‌های خط‌شکن را فرماندهی می‌کرد و در عملیات‌های خیبر، میمک و بدر به‌عنوان فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمه (ع) حضوری فعال داشت. بنایی می‌کرد ولی ازنظر روحی و معنوی حالت خاصی داشت. شاید به آن صورت تحصیلات علوم دینی یا تحصیلات کلاسیک دانشگاهی نداشت، اما انسان صالحی بود. علاقه خاص و بی‌حدوحصری به حضرت زهرا (س) داشت. این سردار افتخار آفرین، سرانجام در عملیات بدر در روز ۲۳ اسفندماه ۱۳۶۳ در منطقه هورالعظیم با اصابت ترکش خمپاره دشمن به شهادت رسید. 🔺نام این شهید عزیز را همراه با مشخصات و نام شهر محل سکونت خود به آیدی زیر 👇ارسال کنید. 🆔‌@mandir_268 📌منبع: 💢به قید قرعه به ۱۴ نفر از برندگان هدیه ۱۰۰ هزارتومانی اهدا می شود.🎁 💢مهلت شرکت در مسابقه: تا ۲۵ آبان ماه ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🌷زندگی نامه سردار شهید قربانعلی موری بازفتی (بخش اول) عید قربان سال 1330 بود که
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄* 🌷زندگی نامه شهید سردار قربانعلی موری بازفتی(بخش دوم) سخت مقیّد به قرائت قرآن بود و مرتب نهج البلاغه را می خواند .با پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پیوست و فعالیت های شبانه روزی خود را در برقراری نظم و امنیت ,و سر کوب منافقین ضدمردم شدت بخشید .نترس بود و شجاعتش در برخورد با اشرار و منافقین زبانزد عام و خاص , به دنبال نا آرامی ها واختشاشات ضد انقلاب در کردستان عازم آن دیار شد و تا پای جان از دستاوردهای انقلاب اسلامی دفاع کرد. هنوز درگیر مبارزه با ضد انقلاب بود و امنیت کامل در غرب کشور برقرارنشده بودکه جنگ تحمیلی عراق وهم پیمانانش برعلیه جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. با آغاز جنگ اوبه جنوب برگشت و به گروه چریکی سردار شهیدمصطفی چمران پیوست و در خطوط مرزی خرمشهر وشلمچه به دفاع از کشور پرداخت .اودر مبارزه با دشمن هیچ ترسی نداشت, در یک عملیات رزمی پس از در هم کوبیدن دشمن بعثی در یک عملیات غافلگیری برای مدت کوتاهی به اسارت دشمن در آمد اما با نبوغ وهوش بی نظیری که داشت پس از چند ساعت از دست دشمن نجات پیدا کرد وبه مواضع نیروهای خودی برگشت. درحین شجاعت مثال زدنی,تواضع و فروتنی مشخصه اصلی او بود . با پدرومادر، اهل خانه و دوستان با نهایت تواضع بر خورد می کرد . ساده و بی آلایش بود. در حفظ بیت المال کمال دقت را به عمل می آورد . در طول چند سال خدمت علیرغم داشتن مسئولیتهای مختلف حتی برای یکبار هم با خودروی سپاه به مرخصی نیامد و عموماً از وسائل نقلیه عمومی استفاده می کرد. سر انجام آن سرو بلند پس از سالها تلاش و مجاهدت در حالیکه جانشین رئیس ستاد لشکر 7 ولی عصر (عج) را به عهده داشت ,در منطقه عملیاتی نصر 4 درجبهه بانه به شهادت رسید. 📌منبع:پرونده شهید در بنیاد شهید وامور ایثارگران اهواز,مصاحبه با خانواده ودوستان شهید(سایت تبیان) . ┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman