🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#بوی_عطرى_كه_نبود....!
🌷یك بار عباس خیلی بو می داد. از او سؤال كردم: چرا همه تیمسارها بوی عطر می دهند، ولی تو....؟ گفت: حقیقتش وقتی از قزوین می آمدم، رفتم یكی از روستاها صله ارحام. اصرار كردند كه شب بمانم و من هم گفتم اگه نمانم دلشان میشكند.
🌷....ماندم، ولی چون خانه آنها جا نداشت، رفتم توی طویله خوابیدم.
🌹خاطره اى به ياد سرلشكر خلبان شهيد عباس بابايى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🕊🍂 #دوستان_شهدا 🍂🕊
🌹 #وصیتنامه_شهید_حججی
عمریست شب و روزم را به عشق شهادت گذرانده ام... و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه ی بندگی میرسم...
خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم اما نمی دانم که چقدر توانسته ام موفق باشم...
چشم امیدم فقط به کرمخدا و اهلبیت است و بس امید دارم این رو سیاه پرگناه را هم قبول کنند و به این بنده ی بدِ پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند...
که اگر این چنین شد؛الحمدالله رب العالمین...
اگر روزی خبر شهادت این بنده حقیر سرا پا تقصیر را شنیدید؛ علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید...
اوست که رو سیاهی چون مرا هم می بخشد و مرا یاری می کند...
🆔 @shohada_tmersad313
#مقام_معظم_رهبری
من #مادران_شهدایی را زیارت کرده ام که به جِد و با صِدق دل می گفتند :
اگر ما ده تا فرزند دیگر هم داشتیم، حاضر بودیم در راه خدا بدهیم
#پنجشنبه_ها
#مادران_شهدا
🆔 @shohada_tmersad313
4_5846138620926231294.mp3
3.6M
🔳 شهادت امام محمد_باقر (ع)
🌴 آمده ذی الحجه
🌴 افتاده ام یاد منا
🎤 سید رضا نریمانی
@Shamim_best_gift
4_5846138620926231294.mp3
3.6M
🔳 شهادت امام محمد_باقر (ع)
🌴 آمده ذی الحجه
🌴 افتاده ام یاد منا
🎤 سید رضا نریمانی
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#دیوارهای_توالت!!
🌷توالت سقف نداشت، دیوارهاش هم نصفه، نیمه بود. دو، سه تا از بچه ها از همان جا تركش خورده بودند؛ بقیه هم حاضر بودند تركش بخورند، ولى توى آن سرما و یخبندان، خودشان را درگیر كار بنّایى نكنند!
🌷على یك بیل برداشت. برف ها را كنار زد. افتاد به جان خاك هاى سفت و یخ زده. رفتیم جلو، با یك دنیا شرمندگى و خجالت. خواستیم بیل را از دستش بگیریم، نگذاشت. گفت: اگر مى خواین كار كنین، برین براى خودتون بیل بیارین.
🌷دو، سه ساعت بعد، دیوارهاى توالت دو متر شد، سقف هم خورد روش. چند تا نیروى جدید آمده بودند توى تیپ اطلاعاتى حر. على كه رفت، پرسیدند: كى بود این بنده خدا؟ گفتیم: فرمانده تیپ!
🌹خاطره اى به ياد فرمانده شهید سیدعلی حسینی
❌ مسئول
❌ فرمانده مسئول....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#نبايد_بى_تفاوت_باشيم....
🌷وضعیت حجاب زنان سوریه ناراحتش کرده بود. نمى توانست ببیند یک کشور اسلامی به چنین روزی افتاده باشد. گفت«نبـــاید بی تفاوت باشیم.»
🌷نامه ای انتقادی نوشت و اولش را با این آیه شروع کرد: «إنّ اللهَ لا یُغَیر ما بقومٍ حتّی یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم...» (رعد /١١)
🌷....داد دست یکی از مسئولان سوری. زین الدین معتقد بود به هر میزان که از دستمان بر می آید باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
🌹خاطره اى به ياد فرمانده شهيد مهدى زين الدين
❌ و ما نمى دانستيم؛ شهيد حججى ها در پيش داريم....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌹ابیاتی درخصوص #شهید_محسن_حججی :
از آن روزی که شیرت، داده مادر
گریستی تو ، برآن آقای بی سر
ز طفلی برده بالا آن مقامت
که عشقت بوده آن عشق شهادت
از آن روز، که پدر نام تو برداشت
که محسن، روی آن قلبت اثر داشت
ببوسیدی تو، قبر هر شهیدی
سر و دست بریده ات را تو دیدی
پدر داده از آن رزق حلالش
ببوسیدی از آن سر تا به پایش
هر آن وقت که ببینم عکس ماهت
حسین را من ببینم در نگاهت
خوشا وقتی که آید روز محشر
بغل گیرد، حسین آن ناز بی سر
چه کردی محسن، آمد این مقامت؟
که این جور رفتی در راه امامت
یه بغضی آمده در این گلویم
به حال آن مقامت من چه گویم
دعایم کن، که محتاجم به والله
بماندم با گناهانم در این راه
ببوسم عکس تو در جانمازم
بگریم بر تو در راز و نیازم
📝 ریحانه فراست
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#او_باید_شهید_مى_شد....
🌷پنجمین شب از عملیات خیبر بود. یك بسیجىِ اهل مراغه به نام حضرتى از من پرسید: «برادر عابدى! چرا اجازه ندادى خط اوّل بروم؟» مى دانستم معلم است و چهار بچه قد و نیم قد دارد. گفتم: «به موقع مى گم!!»
🌷هفتمین روز از عملیات بود. جنگ سختى داشتیم. خسته و كوفته برگشتیم تا كمى استراحت كنیم. كانكس اورژانس، پنج تخت بیمارستانى داشت. مى خواستم روى تخت اوّل بخوابم كه حضرتى آمد و گفت: «برادر عابدى! شما جاى من بخواب و من جاى شما می خوابم.»
🌷....پرسیدم: «چرا؟» گفت: «كلیه هاى من ناراحت است. شبها زیاد بیرون مى روم. نمی خواهم شما را زیاد اذیت كنم.» جایمان را عوض كردیم و خیلى زود خوابم برد. سپس، عراقیها با توپ، آنجا را سخت كوبیدند؛ به حدى كه دو گردان از لشكر عاشورا عقب نشینى كردند.
🌷....ولى با این حال، ما بیدار نشدیم تا اینكه یكى از گلوله ها به كنار كانكس خورد و از خواب پریدم. به بچه ها گفتم بروید بیرون. صداى حضرتى نمی آمد. چراغ قوه را كه روشن كردم، دیدم که ترکش به سرش خورده و در حال شهادت است....
🌹خاطره اى به ياد شهيد رحيم حضرتى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#پرواز_بدون_سوخت_يكى_از_دو_خلبان....!
🌷در کردستان درگیری شدیدی بین ما و ضد انقلاب شامل کومله و دمکرات بوقوع پیوست و من از هوانيروز درخواست کمک کردم، دو خلبان که همیشه داوطلب دفاع بودند یعنی شهیدان کشوری و شیرودی لبیک گفته و لحظاتی بعد بالای سر ما بودند که به آنها گفتم؛ کجا را زیر آتش خود بگیرند.
🌷پس از آنکه مهمات هلی کوپتر ها تمام شد، متوجه شدم که شهید کشوری علی رغم کمبود سوخت منطقه را ترک نکرده است. وقتی با او تماس گرفتم گفت: من باید کارم را به اتمام برسانم، لحظاتی بعد با دوربین دیدم که شهید کشوری خود را به جاده ای رساند که یک ماشین جیپ سیمرغ پر از عناصر ضد انقلاب از آنجا در حال فرار بودند.
🌷....هلی کوپتر را به آن خودرو نزدیک کرد و آنقدر پایین رفت که با اسکیت هلی کوپتر به آنها کوبید و همه این جنایتکاران به دره سقوط کردند، پس از آن طی تماس به او گفتم با توجه به تاخیری که کردی سوخت هلی کوپتر برای آنکه خود را به قرارگاه برسانی کافی نیست و همینجا فرود بیا ، او گفت:....
🌷....او گفت: هلی کوپترم را هدف قرار می دهند و با اینکه چراغ هشدار دهنده سوخت هلی کوپتر روشن شده و به هیچ وجه خطا نمی کند، شهید کشوری گفت: با ذکر یا زهرا (س) خود را به قرارگاه می رسانم.
🌷ساعتی بعد در حالیکه ناامیدانه با قرارگاه تماس گرفتم تا سراغ احمد کشوری را بگیرم گفتند: او به سلامت و با ذکر یا زهرا (س) در حالیکه هلی کوپترش هیچ سوختی نداشته به قرارگاه رسیده است.
راوى: شهيد سپهبد على صياد شيرازى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
براے شهیــد شدن
هنــر لازم است
هنر بہ خـدا رسیدن
هنر ڪشتن نَفــس
هنر تَهـذیب
تا هنــرمند نشــویم
شهیـــد نمےشـــویم
خدایا شهیدم ڪن
شبتون شهدایی ✋
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#بى_سيمچى_يا_فرمانده؟!
#مسئله_اين_است....
🌷خیلی دوست داشتم یه روز بی سیمچی حاج مجید بشم. والفجر ۱۰ بالاخره به هم رسیدیم. همون اول گفت: من تا حالا بی سیمچی زنده نداشتم، اگه می ترسی الان برگرد! گفتم :اختیار داری منم تا حالا گوشی بی سیم به دست کسی ندادم مگر اينكه شهید شده.
🌷....گفت: ببینیم؛ تو برنده ای یا من!! پشت تخته سنگی نشسته بودیم. صدای سوت خمپاره آمد. یک لحظه دیدم سرش روی شانه ام است. گرمی خونش را روی شانه ام حس می کردم. یه ترکش کوچولو خورده بود به شقیقه اش...!
🌹خاطره اى به ياد سردار شهيد مجيد سپاسى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌹
#پدر....#ى
#پسر....#ى
🌷حسین قبل از آخرين عمليات گردان شهدا در منطقه قميش كردستان براى همرزمانش تعريف كرده بود كه او در خواب ديده است صاحب فرزند پسرى مى شود و با اينكه اقوام و آشنايان براى عرض تبريك به خانه شان رفته اند اما....
🌷....اما وى از حضور در خانه و ديدن فرزند امتناع نموده كه موضوع را با تعدادى از همرزمانش كه از اقوام بودند در ميان گذاشته و عنوان مى كند كه احوالى از خانواده اش در روستا بپرسند و عنوان مى كند كه....
🌷....كه قطعاً موفق به ديدن خانواده ام نخواهم شد و شهيد خواهم شد. كه قبل از آغاز عميات ايشان صاحب فرزند پسرى به نام مجتبى مى شود اما شهيد هيچگاه موفق به ديدن فرزندش نمى شود.
🌹خاطره اى به ياد شهید حسین رضایی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🆔 @shohada_tmersad313
#شب_عمليات_در_جبهه
#شب_عرفه_در_عرفات
✅ شب عملیات در جبهه، مثل شب عرفه در عرفات، باید آماده می بودى!!
❎ خصوصاً به لحاظ روحی، بايد رابطه ی خودت را با خدا اصلاح كرده بودى.
❌ اگر کسی براش مسئله ی مرگ حل نشده بود شب عملیات، مثل بعضى حجاج درجا می زد!
💢 شب عملیات، اونایی که حواسشون جمع بود، از قبل آماده شده بودن، ره صد ساله رو یک شبه رفتن....
🔰 امشب شب عرفه است؛ قدر بدانیم! خیلی سفارش شده دعا کنیم! دعای خیر! که این دعاها به اجابت می رسد.
🌷غروب عملیات کربلای ٥ پشت خاکریز ذبیح الله یوسفیان رو ديدم كه اشک مى ريخت، ساعتي بعد گرفت آنچه خواست....
🔴 امشب، مثل شب عملیاته، یکی از بزرگترین فرصت هایی ست که داریم. از شب عرفه تا روز بعد غروب روز عرفه زمان بسیار زياديست....
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج🌹
🆔 @shohada_tmersad313