eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽❣ ❣﷽ روشن شود آفاق ز نور مولا مسرور شود دل ز سرور مولا والله نبوده‌ست و نخواهد بودن فرخنده‌تر از روز ظهور مولا 💔 @shohada_vamahdawiat
    ﷽ با مرور اون روز تنها چیز عجیب اصرار عمو به این رابطه بود شاید باید یکم برم جلوتر . درست یک ماه بعد. روزی که…… با دیدن اسم آرمان رو گوشی بستنی رو از دهنم بیرون میکشم و رو به ترلان میگم: اوه. آرمانه . ترلان_ خب جواب بده دیگه. زود باش. دکمه قرمز رو به سبز میرسونم و جواب میدم_ جونم؟ آرمان_ سلام عشقم. خوبی؟ _ میسی نفشم. توخوفی؟ آرمان_ توخوب باشی منم خوبم جیگر . تانیا من من…. _ تو چی آرمانم؟ آرمان_ من دارم برمیگردم ترکیه . تنها چیزی که شنیدم صدای افتادن گوشی روی زمین بود و ترلان که مدام میپرسید_ تانی چی شد؟ واقعا داشت میرفت کسی که منو عاشق خودش کرده بود ، یا شایدم عشق نبود ولی ……. . . تا یه هفته کارم شده بود اشک و گریه. به یاد آرمانی که برای رفتنش فقط زنگ زد از عمو خداحافظی کرد. آرمانی که بعدها فهمیدم زن داشته و ظاهرا من اسباب بازی بودم برای هوس بازی های مردونش. . . یک ماه از رفتن آرمان میگذشت و من فقط شاهد حرص خوردنای عمو بودم و طعنه هاش که واقعا دل میسوزوند و اولین بار بود که ازش میشنیدم و دلیل این همه حرص خوردنش رو درک نمیکردم. با اومدن آرمان پرونده دوستیم با سیما و دلارام بسته شد و با رفتنش با ترلان؛ که فهمیدم ادامه دوستیش با من فقط به خاطر نزدیکی به آرمان بوده و با رفتن آرمان همه طعنه و تیکه هاش رو انداخت و رفت. و من تنها ترسم از این بود که بابا اینا بویی از قضیه ببرن. چون در کنار همه آزادی هایی که داشتم این مورد تو خونه کاملا ممنوع بود و عمو این اطمینان رو بهم داده بود که قرار نیست کسی چیزی بفهمه به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸  ☘ 💐☘ 💐💐☘ 💐💐💐☘ 💐💐💐💐☘ @shohada_vamahdawiat
جزء یازدهم.mp3
4.15M
جزء یازدهم به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور انسان از فقر،بیماری،جهل و بی عدالتی و نازل شدن آرامش در قلبهایمان @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*مـــاجـــرای "شـــال سبـــز و شفـــای مـــادر"* *اللهم ارزقـنـــا شفـــاعـة الشهـدا*🤲🏻🤲🏻 🥀 °🌹° 🥀°🌹 °🥀°🌹° 🥀°🌹 @hedye110
بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستان عزیز هدیه امروز مون صلوات هدیه به به سلامتی و ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و حاجت روائیِ دوستانی که با ما در ذکر صلوات هم‌نوائی می‌کنند🌹🌹 حدیث👇👇 موسي كاظم عليه السلام می فرمایند : در ميزان الهي نيست عمل و چيزي، سنگين تر از ذكر بر محمّد و اهل بيتش (صلوات الله عليهم اجمعين). ما فِي الْميزانِ شَيْيءٌ أثْقَلُ مِنَ الصَّلاةِ عَلي مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمّد. الكافي، جلد 2، صفحه 494 ❤️💐☘
1087080_221.mp3
7.82M
📖دعای افتتاح 🎤حاج مهدی سماواتی 🤲التماس دعا @shohada_vamahdawiat
﷽❣ ❣﷽ ميترسم از آن لحظـہ کہ عمرم بہ سر آيد مـهتـاب رُخـت بـعـد غُــروبــم بــہ در آيد مـے تـرسـم از آن دم کـہ بيايـے و نبـاشـم جـان از بـدنم رفتـہ و عـمـرم بـہ سـر آيد @shohada_vamahdawiat
    ﷽ با دستام سرم رو گرفتم و هق هق گریم اوج گرفت ، کاش…..کاش….. اصلا یاداوری نمیکردم اون روزهای زجراور رو. اصلا چه ربطی به این ماجرا داشت ؟ تنها ربطش میتونست این باشه که….. که….. نکنه عمو همه اینکارارو به خاطر منافع خودش میکرده؟ نکنه آرمان برگشته باشه؟ نه نه امکان نداره. عمو منو مثله دختر خودش دوست داشت. اره واقعا دوستم داشت. آرمانم که الان نه نه عمرا عمرا نیمده. با صدای در به خودم اومدم. _ کیه؟ امیرعلی_ میتونم بیام تو ؟ _ اره. با اومدن امیرعلی سریع پریدم بغلش کردم و به اشکام اجازه باریدن دادم. امیرعلی_ به خاطر حرفای عمو انقدر به هم ریختی ؟ اون از دل من خبر نداشت و منم قصد نداشتم که خبردار بشه. پس سکوت کردم و جوابی ندادم. . . . دوباره صبح شد و غرغرای مامان برای بیدارکردن من شروع شد. یه چشممو باز کردم و به مامان که داشت کمدمو وارسی میکرد نگاه کردم. _ دنبال چیزی میگردی؟ مامان_ چه عجب. لباساتو کجا گذاشتی؟ _ لباسایی که برای عید گرفتم؟ مامان_ اره. پاشو پاشو دیر میشه هااااااااا . _ کجا؟؟؟؟ مامان _ خونه خاله اینا. شبم خونه خاله مرضیه. _ ایوووول. سریع پاشدم . لباسامو پوشیدم و حاضرشدم. مامان_ حانیه بدو دیرشد. _ اومدم همزمان با دیدن امیرعلی دم در اتاق سووووت بلندی کشیدم. _ اوففففف. کی میره این همه راهو؟ خوشتیپ کردی خان داداش. خبریه؟ امیرعلی _ شاید…. _ جون مو؟ امیرعلی_ ها جون تو. _ راه افتادی داداش. مامان_ داریم میریم خاستگاری _ چییییییییییییییییییییییییی؟ مامان_ چته تو؟ _ خیلی نامردید. بی خبر؟ اصلا من نمیام. بابا _ اخه دخترم با خبر بودی که الان همه جا پر شده بود. _ نمیخوااااااام. اصلا من نمیام. امیرعلی _ پس منم نمیرم. با تعجب برگشتم سمت امیرعلی. بی خیال و خونسرد شونشو بالا انداخت. _ مسخره. بریم خب امیرعلی_ فدای ابجیم _ حالا چه ذوقیم میکنه. من این فاطمه رو میکشم که به من نگفت مامان _ حالا از کجا میدونی فاطمس؟ _ از رفتارای ضایع گل پسرتون . برگشتم سمت امیرعلی دیدم کلا رفته تو زمین. داشتم میترکیدم از خنده. یعنی این حیای این دوتا منو کشته . . . خاله مرضیه_ فاطمه جان چایی رو بیار مادر. _ من برم کمک؟ خاله مرضیه_ برو خاله جون. با خنده به امیرعلی نگاه کردم. طبق معمول سرش پایین بود. رفتم تو آشپرخونه. قبل از هرچیزی یه دونه محکم زدم تو سر فاطمه که صداش در اومد بعد سریع دهنشو گرفتم که حیثیتم نره _ پرووووو. دیگه من غریبه شدم . ها؟ فاطمه_ به خدا خودم امروز صبح فهمیدم. _ اخ الهی بگردم. خودتم که غریبه ای. بابای فاطمه_ بچه ها رفتید چایی بسازید _ الان میایم عمو. _ بدو بدو بریز. من رفتم بیرون فاطمه_ مرسی که اومدی کمک. _ خواهش فاطمه_ روتو برم _ برو از آشپزخونه که اومدم بیرون با نگاه های متعجب جمع به خاطر تاخیرمون مواجه شدم که خودم پیش دستی کردم و گفتم_ الان میاد. چند دقیقه بعد فاطمه با سینی چای اومد شروع عاشقی هایم، سرآغاز غمی جانکاه از آن غم تا به امروزم پر از تشویش و گریانم 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸  ☘ 💐☘ 💐💐☘ 💐💐💐☘ 💐💐💐💐☘ @shohada_vamahdawiat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✨حق دوباره کرمی کرد که بیدار شوم با نگاه تو گل فاطمه هشیار شوم ✨از ازل گر دل من بر تو ارادت کردست مادرت خواست که من بر تو گرفتار شوم @shohada_vamahdawiat
🌺دعای روز دوازدهم (۱۲) ماه مبارک رمضان اللَّهُمَّ زَیِّنِّى فِیهِ بِالسِّتْرِ وَ الْعَفَافِ وَ اسْتُرْنِى فِیهِ بِلِبَاسِ الْقُنُوعِ وَ الْکَفَافِ وَ احْمِلْنِى فِیهِ عَلَى الْعَدْلِ وَ الْإِنْصَافِ وَ آمِنِّى فِیهِ مِنْ کُلِّ مَا أَخَافُ بِعِصْمَتِکَ یَا عِصْمَةَ الْخَائِفِینَ. خدایا در این روز مرا به زیور ستر وعفت نفس بیارای وبه جامه قناعت وکفاف بپوشان وبه کار عدل وانصاف بدار واز هر چه ترسانم مرا ایمن ساز به نگهبانی خود ای نگهدار وعصمت بخش خدا ترسان عالم. @shohada_vamahdawiat
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                 
با این که نبودنت بین مشکلات بیشمار ما گُم شده است! با این که تاریخ با تمام توان، نبودنت را فریاد میزند! با این که به نبودنت عادت کرده ایم! . امّا؛ ” آید ز سفر نگارم ان شاءالله… ” ده شب، مهمان حرم سامرا شده بود. شب ها در حرم می ماند. شب آخر، شب جمعه، خیلی دعا خواند. خیلی التماس کرد. با پافشاری و اصرار، اذن دیدار خواست. بعد از نماز صبح، رفت به سرداب مقدس. هوا هنوز تاریک بود. با خودش شمع آورده بود، اما دید که صحن سردابه مقدس روشن است. خبری از چراغ نبود. آقایی بزرگوار، نشسته بود نزدیک صفّه. جلوتر از آن آقا، ایستاد به نماز و دعا. آل یاسین و ندبه خواند. رسید به این فراز که «و عرجت بروحه إلی سمائک». شنید از آن آقا که: این جمله از ما نرسیده. بگو: «و عرجت به إلی سمائک»؛ هیچ وقت هم جلوتر از امام خودت نایست! علامه میرجهانی، ندبه خوانی اش را به آخر رساند. وقتی به سجده رفت، سوال ها سراغش آمدند: چرا سرداب، بدون هیچ چراغی، روشن بود؟! آن آقا چرا گفت این جمله از «ما» نرسیده؟ چرا فرمود: بر «امام خودت» پیشی نگیر؟ فهمید که التماس ها جواب داده. دعایش مستجاب شده بود. سر از سجده برداشت، تا دامان امامش را بگیرد. اما سرداب تاریک بود و جز او، کسی آنجا نبود. . 🦋🌹 @shohada_vamahdawiat                 
بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستان عزیز هدیه امروز مون صلوات هدیه به به سلامتی و ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و حاجت روائیِ دوستانی که با ما در ذکر صلوات هم‌نوائی می‌کنند🌹🌹🌹 حدیث👇👇 امام جعفر صادق عليه السلام می فرمایند : سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود صلوات بر محمد و اهل بیت اوست. أثقَلُ ما یوضَعُ فی المیزانِ یَومَ القیامَةِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ اهل بَیتِهِ. وسائل الشیعه، جلد 7، صفحه 197 🌹💖🦋
Joze 12-Aghaie Tahdir_1395-8-18-9-24.mp3
32.57M
📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی) 🌺 📥توسط استاد معتز آقایی ⏲ «در 33 دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 📩 به دوستان خود هدیه دهید. 🌙 هر روز ماه مبارک رمضان در کانال @hedye110
‌🌷مهدی شناسی ۳۳۵🌷 🌹ﻭَ ﺩَﻋَﻮْﺗُﻢْ ﺇِﻟَﻰ ﺳَﺒِﻴﻠِﻪِ ﺑِﺎﻟْﺤِﻜْﻤَﺔِ ﻭَ ﺍﻟْﻤَﻮْﻋِﻈَﺔِ الحسنة🌹 🔹زیارت جامعه کبیره🔹 🌸ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﺎ ﺯﻭﺭ ﺩﻭﺭ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ.ﺍﮔﺮ جایی ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺑﺎﺷﺪ،ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﻭ ﺿﺮﺏ روشنایی ﻣﯿﺴﺮ ﻧﯿﺴﺖ.ﺷﻤﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﯾﮑﺠﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯿﺪ، ﺻﺪﻫﺎ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺒﺮﯾﺪ، ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ. 🌸 ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻧﻮﺭ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻓﺖ. ﺷﻤﺎ ﺩﺭﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﯾﭽﻪ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪ، ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺑﺰﻧﯽ، ﻧﻮﺭ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽ‌ﺭﻭﺩ. 🌸ﺟﻬﻞ ﻣﺜﻞ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ و ﻇﻠﻤﺖ ﺍﺳﺖ. ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺟﻬﻞ و ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻭ ﻇﻠﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﻣﯽ‌ﺑﺮﺩ، ﺩﻟﯿﻞ ﻭ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﻣﻨﻄﻖ ﺍﺳﺖ. ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻘﺶ ﺷﻌﻠﻪ ﻭ ﻣﺸﻌﻞ ﻭ ﺷﻤﻊ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ. 🌸ﺷﯿﻮﻩ ﺍﻫﻞ‌ﺑﯿﺖ ﺷﯿﻮﻩ ﺣﮑﻤﺖ است. "ﺩَﻋَﻮﺗُﻢ" یعنی ﺷﻤﺎ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ‌ﮐنید،ﺩﻋﻮﺍ ﻧﻤﯽ‌ﮐنید! "اﻟﯽ ﺳﺒﯿﻠﻪ" ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ‌ﮐنید ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ! ﺁﻥ ﻫﻢ «ﺑﺎﻟﺤﮑﻤﻪ» ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﻭ ﻣﻨﻄﻖ، ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺪﻻ‌ﻝ، ﺑﺎ ﺣﺮﻑ‌ﻫﺎﯼ ﻗﺮﺹ ﻭ ﻣﺤﮑﻢ. ◀️ ﻗﻄﻌﻪ‌ﯼ ﺁﻫﻨﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﺍﺳﺐ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﻬﺎﺭﺵ ﮐﻨﻨﺪ،ﺣﮑﻤﻪ ﺍﺳﺖ. ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﯾﺸﻪ ﺍﺳﺖ. ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺮﻑ‌ﻫﺎﯼ ﺁﻫﻨﯿﻦ! ﺣﺮﻑ‌ﻫﺎﯼ ﻗﺮﺹ، ﺣﺮﻑ‌ﻫﺎﯼ ﻣﺤﮑﻢ ﻭ ﻣﺴﺘﺤﮑﻢ. ◀️ﻣﻔﻀﻞ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﺑﻮﺩ. ﯾک ﻮﻗﺘﯽ ﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﯾﮏ ﺣﺮﻑ‌ﻫﺎﯼ ﺗﻨﺪﯼ ﺯﺩ، ﻣﻔﻀﻞ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ، ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﯾﮏ ﭘﺮﺧﺎﺵ‌ﻫﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮐﺮﺩ. ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﯿﻮﻩ‌ﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺍﺳﺖ؟ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﻨﻄﻖ ﻭ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﻭ ﺍﺳﺘﺪﻻ‌ﻝ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﯽ. ﺍﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺪﻻ‌ﻝ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ. ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ: ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺑﯿﺎ، ﻣﻦ ﺣﺮﻑ‌ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﻣﯿﺎﻥ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺍﺭﻡ. ﮐﻪ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻣﻨﻄﻖ ﻣﺤﮑﻤﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ. ﮐﻪ ﻫﺮﻭﻗﺖ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﯼ، ﺑﺎ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻖ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﯽ. ﺍﯾﻦ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻣﻔﻀﻞ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ. ﺣﻀﺮﺕ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺳﺎﻋﺖ‌ﻫﺎ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺳﺨﻦ‌ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﻣﻔﻀﻞ ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪ. ◀️ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ‌ً ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺣﮑﻤﺖ ﻭ ﻣﻨﻄﻖ ﻭ ﺍﺳﺘﺪﻻ‌ﻝ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ. ﺁﺩﻡ‌ﻫﺎﯼ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺑﺎ ﻭﻋﻆ ﻭ ﻧﺼﯿﺤﺖ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺁﻭﺭﺩ. ◀️سیره و روش امام مهدی علیه السلام هم به همین شکل است.یا از در حکمت با مردم سخن خواهند گفت و یا از در نصیحت... ❤️💐💐❤️💐☘❤️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
سپاس از دوستانی که مارو مورد لطف و عنایت خود قرار میدید.....🦋🌹💖 صلوات هائی که هر روز به نام یکی از امام ها تو کانال قرار گرفت دوستان خیلی استقبال کردند🌷🌷 دوستی گفت تو اولین روزها بود که من حاجت گرفتم و این هم از لطف خدا و دعاهای شما عزیزان و عنایت اهل بیت میدونم و بابت این اتفاق خدا را شاکریم🌹🌹اگر راجع به کانالهای ما پیشنهاد و نظری دارید خوشحال میشیم با ما درمیان بگذارید 🌹🌹🌹 @Yare_mahdii313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 ✨آنقدر نداشتنت درد دارد، که جای همه شادمانی های عالم را، در قلبمان تنگ میکند... نمیدانم تا کی؛ به استمرار شکستن دلت، عادت خواهیم کرد... نمیدانم تا کی؛ بدون تو، هنوز نفس هایمان، بالا می‌آیند... نمیدانم چقدر طول میکشد؛ تا ما بفهمیم بدون تو؛ زندگی مان، فقط یک بازی کودکانه است! @shohada_vamahdawiat
﷽❣ ❣﷽ ميترسم از آن لحظـہ کہ عمرم بہ سر آيد مـهتـاب رُخـت بـعـد غُــروبــم بــہ در آيد مـے تـرسـم از آن دم کـہ بيايـے و نبـاشـم جـان از بـدنم رفتـہ و عـمـرم بـہ سـر آيد @shohada_vamahdawiat
    ﷽ فروردین هم زودتر از چیزی که فکر میکردم تموم شد . تنها خبرم از عمو در حد یه تلفن کوتاه بود که گفت حالشون خوبه و منتظر یه سوپرایز باشم و این منو بیشتر میترسوند. فاطمه و امیرعلی هم به هم محرم شدن و قرار شدن تابستون عقد کنن. دم در منتظر فاطمه بودم تا بیاد که بریم موسسه. امروز قرار بود پرونده بسیجیا و بچه های موسسه رو درست کنن و قرار بود ما بریم کمک. فاطمه_ سلام عزیزم _ سلام علیکم. وقت زیاده نمیومدی هم چیزی نمیشد فاطمه_ خب برم بعد,بیام. یه دفعه ساعتشو نگاه کرد و گفت_ وای بدو حانیه خانم غفوری میکشتمون. . خانوم غفوری_سلام گل دخترا . یکم دیر تر میومدید . من و فاطمه مثله بچه هایی که یه کار خطا انجام داده باشن سرمونو انداختیم پایین. خانوم غفوری با خنده گفت_ حانیه جان بیا این پرونده ها رو بگیر ببر بزار تو قسمت خواهران مسجد. فاطمه جان شما هم برو اون فرما رو تکثیر کن. بعد اومد طرف من و پرونده هارو دسته دسته داد دستم. کامل جلوی دیدم رو گرفته بود . _ خانوم غفوری یکم زیاد نیست من جلومو نمیبینم. یه دستشو برداشت و تا پایین پله ها اورد بعد دوباره داد دستم. جلوی ورودی مسجد دو تا پله بود با این چادر همش میترسیدم که بیوفتم با احتیاط و بدبختی رسیدم به حیاط مسجد ،یه صدای مردونه آشنا به گوشم خورد که یه دفعه چادرم زیر پام گیر کرد و بعدشم به یه چیزی خوردم و افتادم زمین و پرونده ها هم همش از دستم افتاد…… این همه چشم به راهی نگرانم کرده 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸  ☘ 💐☘ 💐💐☘ 💐💐💐☘ 💐💐💐💐☘ @shohada_vamahdawiat
🌟🌟🌟🌟🌟🌟 ❣یابن طه 💐 کاش می شد که منم لایق دیدار شوم 💐از همه دل کنم از غیر تو بیزار شوم 💐کاش می شد که نقاب از رخ خود بر داری 💐روی تو بینم و آنگه به سر دار شوم . . @shohada_vamahdawiat
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                 
بسم الله الرحمن الرحیم سلام دوستان عزیز هدیه امروز مون صلوات هدیه به به سلامتی و ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و حاجت روائیِ دوستانی که با ما در ذکر صلوات هم‌نوائی می‌کنند🌹🌹🌹 حدیث👇👇 امام محمد باقر عليه السلام می فرمایند : نزد من، هيچ عبادتی در روز جمعه دوست ‌داشتنی‌تر از صلوات بر محمد و آل محمد نيست. ما مِنْ شَیْءٍ يُِعْبَدُ اللهُ بِهِ يَوْمَ الجُمُعَةِ أحَبُّ إلَيَّ مِنَ الصَّلاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ. 💖🌹🦋
«انگار می بینم سرگردانی شیعیانم را؛ در جستجویش به این سو و آن سو می روند، همچون گوسفندانی در جستجوی چراگاه! به هر سمت و سویی رو می کنند، اما او را نمی یابند. در قیامت، در کنار خودم جایش می دهم، هر شیعه ای را که استوار بماند بر عقیده اش، و دلش قساوت نگیرد، از طولانی شدن غیبت صاحبش.» چنین روایت کرده، سید الکریم، حضرت عبدالعظیم حسنی، از مولایش امام جواد علیه السلام، او از پدران پاکش، و آنها از امیر اهل ایمان! .  کمال الدین, جلد ۱, ص ۳۰۳ 🎁🦋 🌹🌹 به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹