💢“ شهادت با زبان روزه “
🔹 شهید ابوالفضل_پاشاپور مرزبان ارومیه ای در مرز ماکو تنها زمانی که یک روز به پایان خدمتش در مرزبانی مانده بود هفدهم مرداد نود 90 مصادف با هشتم ماه مبارک رمضان درحال بازگشت از مأموریت برق رسانی به یکی از پاسگا های مرزی در درگیری با گروهک تروریستی پژاک با زبان روزه و لبانی تشنه به شهادت می رسد.
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
#علی__از_زبان_علی_علیه_السلام
13. من نخستین کس بودم که به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) گروید و نیز آخرین فرد بودم که از وی جدا گشت و او را به خاک سپرد.
14. هفت سال تمام، خدای را پرستش کردم پیش از آن که کسی از این امت به پرستش خدا پردازد. آواز فرشتگان را می شنیدم و روشنایی حضور آنان را می دیدم ( و این در حالی بود که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از دعوت علنی به اسلام خاموش بود).
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
#ساعت_عاشقی ❤️❤️❤️❤️❤️
یا_علی_موسی_الرضا_ع
عشقت به دل خریدم
حقا که سود کردم
─═इई 🍃🌸🍃ईइ═
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
بارالها درود و رحمت فرست بر على بن موسى الرضا پسنديده پيشواى پارسا و منزه
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
و حجت تو بر هر كه روى زمين است و هر كه زير خاك بسيار راستگو و شهيد
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
درود و رحمتى فراوان و كامل و با بركت و متصل و پيوست و پياپى و دنبال هم همچون بهترين رحمتى كه بر يكى از اوليائت فرستادى.
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#درد_دل_با_یار_سفرکرده
تو می ایی ...
زمان گذشت و قلبم گواهی می دهد که به یقین تو می آیی.
تو می آیی و آیینه های زنگار گرفته قرن ها جهالت و سکوت و روزمرگی را دوباره جلا خواهی داد.
تو می آیی و قلب های سیاه شده از تنهایی را دوباره با حضور روشنی بخش خود نورانی خواهی کرد.
تو می آیی و دلم را خویشاوند تمام پنجره های جهان می کنی.
تو می آیی و چشمان جهان را به آبشاران زلال معنویت پیوند می زنی.
تو می آیی و فریادهای فرو خفته ستمدیدگان جهان را معنا می بخشی.
تو می آیی و گوش جهان را که از فریادهای گوشخراش شیاطین کفر و الحاد کر شده است، با زمزمه روح بخش محبتت نوازش می کنی.
تو می آیی و من خوب می دانم که روزی از همین دریچه که سال هاست بسته مانده است، جوانه ای خواهد رویید؛ جوانه ای سبز که از خیال همیشه منتظر من به سمت آسمان های آبی حضور تو سر بر خواهد آورد.
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
دعای روز سیزدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ طَهّرنی فیهِ من الدَنَسِ والأقْذارِ وصَبّرنی فیهِ علی کائِناتِ الأقْدارِ ووَفّقْنی فیهِ للتّقی وصُحْبةِ الأبْرارِ بِعَوْنِکَ یا قُرّةَ عیْنِ المَساکین.
خدایا پاکیزه ام کن در این روز از چرک وکثافت وشکیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است شدنی ها وتوفیقم ده در آن برای تقوی وهم نشینی با نیکان به یاریت ای روشنی چشم مستمندان.
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
#در_قصر_تنهائی
#صفحه_ببست_هفت
امروز بيست و پنجم ماه ربيع الأوّل است .
عبد الله بن حارث در حضور آن حضرت نشسته است، او كاغذى را كه به مهر و امضاى معاويه رسيده است تحويل امام مى دهد .
آرى، به راستى كه عبد الله بن حارث، مأموريّت خود را به خوبى انجام داده است .
امام مدّت زيادى در مورد شرايط صلح فكر نموده و شرايط مهمّى را براى اين صلح در نظر گرفته است .
اكنون، دستور مى دهد تا متن صلح نامه را بنويسند .
حتماً مى خواهى از شرايطى كه امام حسن(ع) در اين كاغذ مهم مى نويسد با خبر شوى .
من در اينجا شش شرطى را كه امام حسن(ع) در اين صلح نامه نوشتند براى شما نقل مى كنم :
بسم الله الرحمن الرحيم
قرارداد صلح حسن بن على با معاويه
حسن بن على با معاويه صلح مى كند به شرط اينكه :
] 1 [ معاويه در حكومت خود به كتاب خدا و سنّت رسول خدا عمل نمايد .
] 2 [ معاويه كسى را به عنوان ولىّ عهد خود انتخاب نكند و بعد از او ، امر حكومت با حسن بن على است و در صورتى كه حسن بن على نباشد اين مقام به حسين بن على مى رسد .
] 3 [ معاويه حق ندارد كه على بن ابى طالب را در نماز و يا در غير نماز لعن كند .
] 4 [ معاويه بايد سالانه ، يك ميليون درهم از بيت المال كوفه را به حسن بن على بدهد .
] 5 [ حسن بن على، مى تواند معاويه را "امير مؤمنان" خطاب نكند .
] 6 [ مسلمانان در هر جاى دنياى اسلام بايد در آسايش و آرامش باشند و شيعيان بايد از هر گونه تهديدى در امان باشند .
پايان
همسفر خوبم !
اگر بار ديگر در متن صلح نامه، دقّت كنى مى بينى كه امام به چه نكات مهمّى اشاره كرده است .
در مورد شرط پنجم لازم است توضيحى بدهم : امام حسن(ع) با نوشتن اين شرط در واقع به تاريخ پيام مهمّى مى دهد و آن پيام اين است كه او معاويه را شايسته خلافت نمى داند و براى همين هرگز او را امير مؤمنان خطاب نمى كند .
آرى امام حسن(ع) در اين شرايط با معاويه بيعت مى كند ; امّا اين بيعت نوعى سكوت و كناره گيرى مصلحت آميز است .
آيا مى دانى امام، بيت المال كوفه را براى چه مى خواهد ؟
در جنگ صفّن، بيست و پنج هزار نفر از ياران حضرتعلى(ع) شهيد شدند، امام مى خواهد تا براى همسر و فرزندان اين شهيدان، مقرّرى معيّن كند تا آنها بتوانند به زندگى خود ادامه بدهند .
اكنون امام پايين صلح نامه را امضا و مهر مى نمايد و اين گونه است كه امام، حماسه صلح را رقم مى زند .
امروز، امام حكومت عراق را به معاويه واگذار كرد ( حكومتى كه بيش از پنج ماه و نيم طول نكشيد) .
البتّه بعضى از شيعيان نمى توانند باور كنند كه امام حسن(ع) با معاويه صلح كرده و براى همين بسيار ناراحت شده اند .
امّا ما بايد تسليم دستور امام خود باشيم، وقتى او دستور جنگ مى دهد جنگ كنيم، وقتى دستور صلح مى دهد صلح كنيم .
بذر صلحى را كه امام، امروز مى كارد نياز به زمان دارد تا جوانه بزند و درخت تنومندى شود و بار دهد
#امام_حسن
#مظلوم_تاریخ
#شهداء_ومهدویت
🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#علی__از_زبان_علی_علیه_السلام
15. من پیوسته در پی پیامبر روان بودم؛ چنانکه بچه در پی مادر.
هر روز برای من، از اخلاق خود نمونه ای آشکار می ساخت و مرا به پیروی از آن وامی داشت.
در سال ( چند روزی را) در غار " حرأ" خلوت می گزید( و به عبادت می پرداخت).
من او را می دیدم و جز من کسی او را نمی دید. آن روز جز خانه ای که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و خدیجه در آن بودند و من سومین آنان بودم؛ در هیچ خانه دیگری اسلام راه نیافته بود.
( همان روزها) روشنایی وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوت را در مشام خود حس می کردم.
🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
🌷کاش موقع افطار
✨صدای پای تو
🌹به همراه اذان طنین انداز شود
😍چه لذت دارد این افطار
🌸اگر آقا بیایی
💫أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج✨
➥ @shohada_vamahdawiat
✨﷽✨
✍پنج سفارش فوق العاده زیبا
از حضرت امیر المومنین علی (علیه السلام) :
💢شما را به پنج چیز سفارش می کنم
که اگر در طلب آنها متحمل رنج زیاد
شوید سزاوار است:
1⃣ جز به خدا امیدوار نباشید .
2⃣ غیر گناه خود از چیزی نترسید.
3⃣ اگر چیزی بلد نیستید از گفتن
نمیدانم خجالت نکشید.
4⃣ اگر چیزی را نمیدانید در یادگیری آن
خجالت به خود راه ندهید .
5⃣ همواره صبر پیشه کنید که صبر در
ایمان مانند سر در بدن است. بدنی که
سر نداشته باشد خیری در آن نیست و
ایمانی که صبر نداشته باشد نیز خیر ندارد.
📚 نهج البلاغه (صبحی صالح) ،ص۴۸۲
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
💔شب جمعه ست دلم راهیِ گودال شده
روضه ی روی لبم غارت خلخال شده
🥀مادری روضه برای پسرش می خواند
من بمیرم که تنت خاکی و پامال شده
🌙 شب جمعه ؛ شب زیارتی ارباب
🏴 السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِیَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِی بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
➥ @shohada_vamahdawiat
Dua-Kumail-Samavati.mp3
8.39M
#دعای_کمیل...
شب آمده تا دل زِ خدا یاد کند
بنده از کارِ بدش توبه و فریاد کند
چون به فرمودهِ حق دستِ دعا بردارد
او اجابت کند و بنده ی خود شاد کند.
🌺التماس دعا
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#درد_دل_با_یار_سفرکرده
آقای من
تو می آیی و زمین در زیر پای تو از شادی می شکفد.
تو می آیی و رودهای احساس، از دستان پر مهر نسیم، بر منتظران واقعی ات جاری می شوند.
ای تجلی مهر خداوند در زمین! شوره زار خشک دل های خسته مان در انتظار نوازش نرم نگاه پر مهر توست!
سوار سبزپوش آرزوهای ما! روایت گر فتح و پیروزی مسلمانان! وارث بدر و حنین! ذوالفقار حیدر در دستان توست و نرمی کلام مصطفی از زبان تو جاری می شود.
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
#در_قصر_تنهائی
#صفحه_بیست_هشت
اقامت امام در مدائن، چهل روز طول كشيده است و امروز او تصميم مى گيرد تا به سوى كوفه حركت كند .
او نامه اى براى قَيس و يارانش كه در مَسْكِن ] شمال بغداد [ اردو زده اند مى فرستد و از آنها مى خواهد تا به سوى كوفه باز گردند .
امام به سوى كوفه حركت مى كند و به مسجد كوفه مى رود، مردم كوفه از او مى خواهند تا براى آنان سخن بگويد .
مسجد پر از جمعيّت است، امام به منبر مى رود و چنين مى گويد :
اى مردم ! ما امير شما و مهمان شما بوديم !
ما خاندان پيامبر شما هستيم كه خداوند ما را از هر گونه پليدى پاك نموده است .
گوش كن !
امام فقط اين دو جمله را تكرار مى كند .
صداى گريه مردم بلند مى شود، كسى تا به حال، مسجد كوفه را اين چنين نديده است .
مردم منتظرند تا امام، سخن ديگرى بگويد ; اما آن حضرت فقط همان دو جمله را تكرار مى كند .
آرى امام اين گونه دارد حرف دل خود را با مردم كوفه مى گويد .
آرى، شما با من بيعت كرديد ولى آن لحظه كه به يارى شما نياز داشتم مرا تنها گذاشتيد .
ما از مدينه به شهر شما آمديم ولى شما چگونه از ما پذيرايى كرديد ؟ !
از آن طرف، وقتى معاويه امضاى امام حسن(ع) را پاى صلح نامه مى بيند بسيار خوشحال مى شود و در سپاه شام، جشن و شادى بر پا مى شود .
معاويه با عدّه اى از سپاهيان خود به سوى كوفه حركت مى كند تا در آنجا مردم كوفه با او بيعت كنند .
آرى، او سالهاست كه آرزوى تصرّف كوفه را داشته است و اكنون به اين شهر مى رود . . .
معاويه در نزديكى هاى شهر كوفه است، او دستور مى دهد تا سپاه شام در نُخَيْله ] اردوگاه نظامى كوفه [ اردو بزنند .
نُخَيْله همان اردوگاه بزرگ كوفه است كه هميشه حضرتعلى(ع) وقتى مى خواست به جنگ برود در آنجا اردو مى زد .
طبق برنامه قبلى، با رسيدن معاويه به نُخَيْله، امام حسن(ع) به آنجا مى رود و با او بيعت مى كند .
آرى، تاريخ تكرار مى شود، يك زمان در مدينه، حضرتعلى(ع) بعد از وفات پيامبر مجبور شد با ابوبكر بيعت كند و امروز هم امام حسن(ع) با معاويه بيعت مى كند .
بعد از بيعت امام حسن(ع)، به مردم كوفه هم خبر داده مى شود تا در روز جمعه براى خواندن نماز به نخيله ] اردوگاه نظامى كوفه [بروند .
روز جمعه فرا مى رسد و سپاهيان شام و مردم كوفه، همه، براى خواندن نماز جمعه مى آيند و امام حسن(ع) نيز در اين جمع، حاضر است .
نماز به امامت معاويه برگزار مى شود، بعد از نماز، معاويه به امام حسن(ع)مى گويد : "اى حسن بن على! برخيز و به مردم اعلام كن كه از حكومت كناره گيرى كرده اى و رهبرى مسلمانان را به من واگذار نموده اى" .
امام از جاى بر مى خيزد رو به مردم مى كند و مى فرمايد :
اى مردم ! معاويه گمان مى كند چون من او را شايسته خلافت مى دانستم با او صلح كرده ام ، امّا بدانيد اين خيال باطلى است .
به خدا سوگند ! اگر شما مرا يارى مى كرديد و تنهايم نمى گذاشتيد هرگز با او صلح نمى نمودم چرا كه رهبرى امّت اسلامى ، به فرموده پيامبر ، از آنِ من است ، امّا من براى صلاحِ مسلمانان ، از حقّ خود ، گذشتم .
معاويه به خيال خودش مى خواست تا پيروزى خود را به رخ امام حسن(ع) بكشد ; امّا سخنان امام، حقايق را روشن ساخت .
آرى، امام حسن(ع) به مردم فهماند كه درست است امروز معاويه به حكومت رسيده است ولى او خليفه و رهبر مسلمانان نيست .
#امام_حسن
#مظلوم_تاریخ
#شهداء_ومهدویت
🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷مهدی شناسی ۳۹🌷
🌼شما گل نرگس را دیده اید؟!هیچ تیغی ندارد. به امام زمان گل نرگس می گویند.
🌼یک جهت به خاطر مادرشان است ولی یک جهت هم به خاطر این است که وقتی ایشان پا به عرصه ی عالم می گذارد،هیچ رنجی با خودش به همراه ندارد. سراسر رحمت است.
🌼مایه ی آسودگی و آسایش خیال بندگان است. به همین خاطر مردم او را روی چشم می گذارند...
#مهدی_شناسی
#قسمت_39
🌺🌺🌺🍃🍃🍃
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
💢“بزودی امام زمان (عج) ظهور خواهد کرد”
🔹خوابی که پدر شهید از پسرش می بیند؛ تو خواب به من گفت: آقا بزودی امام زمانمون ظهور میکنه، بهش گفتم :پسرم شرایط ظهور هنوز فراهم نیست در پاسخ به من گفت: شما نمیدونی انشالله به همین زودی ها آقامون ظهور میکنه.
🔹 #شهید #محسن_شکراللهی یکم بهمن ۹۳ در تعقیب و گریز با اشرار به درجه رفیع شهادت نائل گردید
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
#ملاقات_با_امام_زمان_عج
#باغبان
هوا تاریک شده بود. همهی افراد قافله نگران بودند. یکی گفت: حالا چه کنیم؟ اگر از مدینه و مکه بازگشتیم، جواب زن و بچهاش را چه دهیم؟ یکی دیگر گفت: اگر ما تند نمیرفتیم، سید احمد عقب نمیماند. دیگری گفت: اگر سید گرفتار راهزنهای جاده نشده باشد، حتماً تا الان گرگهای گرسنه حسابش را رسیدهاند.
کاروان برای نماز صبح ایستاد. همگی وضو گرفتند و نماز را به جماعت خواندند. بعد از اتمام نماز، ناگهان صدای نالهای بلند شد. چشمها به سوی صاحب ناله خیره گشت. همه تعجب کرده بودند! سید احمد!؟ آن هم در این موقع که کاروان چند کیلومتر از او دور شده بود! این غیر ممکن بود! اما واقعیت داشت!
همگی دور سید حلقه زدند و از او خواستند تا شرح ماجرا را بگوید. او آرام آرام شروع به سخن نمود:
وقتی بارش برف، شدید شد من از قافله عقب ماندم. هر کاری میکردم که اسب را تند برانم نمیتوانستم. لحظه به لحظه فاصلهی من با شما بیشتر میشد تا جایی که دیگر هیچ یک از شما را نمیدیدم. حیرت زده و درمانده شده بودم. وحشت سراسر وجودم را در بر گرفته بود. هیچ راهی برایم باقی نمانده بود. شروع کردم با خدا حرف زدن. به پیامبر متوسل شدم و گفتم: «آقا زائرت را نا امید مکن»
بعد یادم آمد که اگر گم شدگان میخواهند امام زمان را به یاری بخوانند، او را با لقب « ابا صالح » صدا بزنند. امام زمانم را صدا زدم. با او درد و دل کردم. با لقب ابا صالح اشک از گونههایم جاری میشد. از جا برخاستم و کمی به جلو حرکت کردم. به اطراف نگاهی انداختم. ناگهان باغی در جلویم ظاهر شد. با خود گفتم: «شاید در این باغ باغبان یا سرایداری باشد تا بتوانم شب را در آنجا پناه ببرم» با خوشحالی وارد باغ شدم. مردی را دیدم که بیل در دست گرفته بود و آرام به شاخههای درخت میزد. چهرهی گشاده و چشمان نافذش اضطرابم را شست، آرامشی عجیب سراسر وجودم را در بر گرفت. سلام کرد. پرسید: «این جا چه میکنی؟»
بی اختیار به گریه افتادم: «میترسیدم در این بیابان بلایی به سرم بیایید، تو را به خدا کمکم کنید.»
با اطمینان پاسخ داد: «این که چارهاش آسان است. نماز شب بخوان تا راه را پیدا کنی.»
ادامه دارد
🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#امام_حسن_علیه_السلام_ولادت
ای بردلم امیر، یا مجتبی حسن
محبوب بی نظیر، یا مجتبی حسن
از سوی ذالجلال، درمکتب کمال
مارا توئی دبیر ، یا مجتبی حسن
فرزند شیر حق ، مهر منیر حق
روشنگر ضمیر، یا مجتبی حسن
حلال مشکلی ، فرمانده ی دلی
ای عشق دلپذیر ، یا مجتبی حسن
من آهوی دلم ، بوده ست از ازل
در دامتان اسیر ، یا مجتبی حسن
ذکرم شده مدام ،ازصبح تا به شام
یاغوثوُ یا مجیر ، یا مجتبی حسن
تو دُرِّ کوثری ، بی شک وُ شبهه هست
خیر شما کثیر ، یا مجتبی حسن
فرزند شیر حق، مهر منیر حق
روشنگر ضمیر، یا مجتبی حسن
جان علی قسم ، مستم کن ازکرم
از باده ی غدیر، یا مجتبی حسن
من پیر وُ خسته ام ، ازپا نشسته ام
دست مرا بگیر ، یا مجتبی حسن
سلطان ذوالکرم ، بنما عنایتی
بر این فقیر پیر ، یا مجتبی حسن
مگذار روز حشر ، درپیشگاه حق
افتد سرم به زیر ، یا مجتبی حسن
هرچند من بدم ، از خود مکن ردم
خرده به من مگیر ، یا مجتبی حسن
#تولد
@shohada_vamahdawiat
16. من از میان مسلمین با هیچ کس به طور خصوصی رابطه نداشتم. تنها کسی که با او مانوس بودم و به او اعتماد داشتم و از مصاحبتش آرامش می یافتم و همواره خود را به او نزدیک می ساختم شخص رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بود. او مرا از کودکی در دامن خود پروراند و در بزرگی منزل و ماوا داد و هزینه زندگی مرا بر عهده گرفت. با وجود او، من از این که در پی یافتن کاری باشم و یا کسبی نمایم، بی نیاز بودم و زندگی خود وخانواده ام بر عهده آن جناب بود.
شاگرد خصوصی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)
🌹🌹🌹🍃🍃
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
بخوان دعای ِ فرج را ، که یار می آید
ز سوی ِ کعبه یکی تک سوار می آید
بخوان دعای فرج را ، ظهور نزدیک است
رسیده مـژده به دلـها ، قـرار می آید
بخوان دعای فرج را ، که عطر ِ لطف ِ خدا
از آستان ِ شَــه ِ خوش تبار می آید
بخوان دعای فرج را ، که شب رسیده به سر
قسم به خال ِ لبانش ، بهار می آید
بخوان دعای فرج را ، به حق ِ خون ِ حسین
زمان ِ وصل رسیده ، نگار می آید
بخوان دعای فرج را ، که وعده کرده خدا
ز سوی ِ کعبه یکی تک سوار می آید
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
مداحی آنلاین - جانان جانان جانانه - سیب سرخی.mp3
3.04M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
💐جانان جانان جانانه
💐آقام حسن شاه کریمانه
🎤 #حسین_سیب_سرخی
👏 #سرود
👌بسیار زیبا
🌷گلچین بهترین #مولودی های روز
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
#در_قصر_تنهائی
#صفحه_ببست_نه
بعد از چند روز، معاويه به داخل شهر كوفه مى آيد تا در مسجد كوفه مراسم بيعت برگزار شود .
قرار بر اين شده است كه همه مردم به مسجد بيايند و با او بيعت كنند .
معاويه همراه با اطرافيان خود به سوى كوفه حركت مى كند .
نگاه كن !
آن مرد كيست كه جلوتر از معاويه راه مى رود و پرچم او را به دوش گرفته است .
او حبيب بن حمّار است، من او را مى شناسم او يكى از ياران حضرتعلى(ع) بوده است چرا اكنون پرچم دار معاويه شده است ؟ مثل اينكه معاويه او را با پول خريده است .
همسفر خوبم !
خيلى دلم مى خواهد براى تو خاطره اى را نقل كنم .
يك روز حضرتعلى(ع) در مسجد كوفه، بالاى منبر بود و مردم به سخنان او گوش مى دادند .
ناگهان، آن حضرت به يكى از درهاى مسجد ] باب الفيل [ اشاره كرد و فرمود : "روزى فرا مى رسد كه معاويه از اين در، وارد اين مسجد مى شود در حالى كه حبيب بن حمّار پرچم او را به دوش گرفته است" .
حبيب بن حمّار از پايين منبر گفت : "يا على ! من از شيعيان و ياوران شما هستم، آخر چگونه ممكن است كه پرچم دار معاويه بشوم" .
آرى، حبيب بن حمّار آن روز تعجّب مى كرد ; امّا امروز كه معاويه به او پول زيادى داده است پرچم معاويه را بر دوش مى كشد .
معاويه از همان درى كه حضرتعلى(ع) پيش بينى كرده است، وارد مسجد كوفه مى شود .
نگاه كن، امام حسن(ع) به مسجد آمده است، معاويه از امام حسن(ع)مى خواهد تا برخيزد و از مردم بخواهد تا با او بيعت كنند .
امام حسن(ع) از جاى بر مى خيزد و چنين مى گويد :
اى مردم !
اگر شما در سرتاسر زمين بگرديد غير از من و برادرم كسى را پيدا نمى كنيد كه جدّ او پيامبر باشد .
آگاه باشيد كه خلافت و رهبرى مسلمانان حقّ من بود و معاويه براى رسيدن به آن به جنگ من آمد و من صلاح امّت را در صلح با او يافتم ، اكنون بدانيد كه من با او بيعت كرده ام .
#امام_حسن
#مظلوم_تاریخ
#شهداء_ومهدویت
🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَةَ الخاشِعین واشْرَحْ فیهِ صَدْری بإنابَةِ المُخْبتینَ بأمانِکَ یا أمانَ الخائِفین.
خدایا روزی کن مرا در آن فرمانبرداری فروتنان وبگشا سینه ام در آن به بازگشت دلدادگان به امان دادنت ای امان ترسناکان.
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
شهداءومهدویت
#ملاقات_با_امام_زمان_عج #باغبان هوا تاریک شده بود. همهی افراد قافله نگران بودند. یکی گفت: حالا
#ملاقات_با_امام_زمان_عج
#باغبان
ابتدا فکر کردم شوخی میکند، اما جدّیت از کلام و صورتش میبارید. او طوری صحبت میکرد که جای چون و چرا باقی نمیگذاشت.
سجدهی خود را پهن کردم و شروع به خواندن نماز شب کردم. اصلاً احساس غربت و تنهایی نمیکردم. احساس میکردم که در جایی بهتر از خانهی خود قرار دارم.
وقتی نمازم به پایان رسید باغبان نزدیک آمد و آهسته گفت: «حالا جامعه بخوان»
شگفت زده پرسیدم: «جامعه!؟»
پاسخ داد: «زیارت جامعه، مگر نمیخواستی به دوستانت برسی؟»
پوزخندی زدم و گفتم: «زیارت جامعه چه ربطی به پیدا کردن قافله دارد؟ زیارت جامعه را باید کنار صحن و سرای امامان خواند!»
به یاد فضای روحانی این زیارت افتادم. دلم هوای زیارت کرده بود اما فقط چند جملهی اول آن را حفظ بودم. شروع به خواندن ابتدای زیارت کردم: « السّلام عَلَیْکُم یا اَهل البَیتِ النّبوه و موضع الرسالة...»
باغبان گفت: «علیک السلام»
زیارت را ادامه دادم: «السلام علی ائمه المهدی و مصابیح الدجی...»
دوباره باغبان جواب سلامم را داد.
از کارش تعجب کرده بودم اما جای گفت و گویش نبود چرا که با گفتن هر جمله از زیارت جملهی بعد به زبانم میآمد. زیارت جامعه با اشک و آه به پایان رسید. باغبان جلو آمد و گفت: «حالا عاشورا را بخوان که دیگر دارد کارت درست میشود»
من زیارت عاشو را را حفظ نبودم. با خود گفتم: «حالا که توانستم زیارت جامعه را به این بلندی بخوانم شاید بتوانم زیارت عاشورا را هم بخوانم»
رو به قبله ایستادم و شروع کردم: «السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یا بن رسول الله...»
دوباره آن نیروی قبلی به سراغم آمده بود. با خواندن هر خط خط دیگر به یادم میآمد. هنگام خواندن این زیارت باغبان به شدت گریه میکرد و شانههایش به شدت میلرزید.
زیارت عاشورا هم به پایان رسید. باغبان افسار الاغی را بر دست گرفت و جلو آمد. رو به من کرد و گفت: « بلند شو، میخواهم تو را به قافلهات برسانم»
خندهام گرفت و گفتم: «دو تایی با یک الاغ؟ حتماً خیلی هم زود میرسیم»
ادامه دارد
⚘⚘⚘⚘⚘⚘🍃🍃🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59