#زندگی_نامه_امام_زمانم
#برگ_دوم
تولد ایشان در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ ه.ق. در حدود پانزده یا شانزده روز پس از خلافت المهتدى و در دوران انقلابات و آشوبهاى بزرگ بغداد و جهان اسلام روى داده است.مادرش ام ولد و بانویى رومى بود که نرجس(نرگس)و به قولى ملیکه نام داشت و او را نواده قیصر روم گفتهاند و روایات بسیارى در چگونگى ازدواج حضرت امام عسکرى(ع)با این بانو و همچنین در کیفیت ولادت امام و معجزاتى که از آن حضرت دیده شده است نقل شده است .
به موجب این روایات آن حضرت از روز ولادت از انظار پنهان نگاه داشته مىشد ولى بعضى از افراد خانواده و خواص صحابه او را زیارت مىکردند و امام اصحاب خود را از غیبت قریب الوقوعشان مطلع ساخته بود.
در شمایل حضرتش گفتهاند که در شکل و خوى شبیه جدش پیغمبر(ص)است.چهرهاش تابناک و برگونه راست خالى سیاه دارد.دندانهایش از هم فاصله دارد و بر چهرهاش علامتى دیده مىشود.وقتى ظهور کند در شکل جوانى خوش سیما حدود چهل ساله با قامتى معتدل و پیشانى و موى بلند که بر شانههایش ریخته است و چشمانى درشت و سیاه و ابروانى پیوسته و شانهاى عریض جلوه خواهد کرد.
آخرین وقتى که امام دوازدهم در جمع مردم دیده شد هنگام خواندن نماز بر جنازه پدر بزرگوارش(ربیع الاول ۲۶۰ ه.ق.)بود و غیبت آن حضرت پس از آن آغاز گردید.
❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#در_آغوش_خدا
#برگ_دوم
آيا موافقى با هم به شهر كوفه، به خانه حضرت على(ع) برويم؟
نگاه كن، آن پيرمرد كيست كه آرام آرام به سوى اين خانه مى آيد.
او در حالى كه از عصاى خود كمك مى گيرد به خانه امام نزديك مى شود.
آيا او را شناختى؟
او "حارث هَمْدانى" است كه به ديدن امام خود مى رود.
آيا موافقى همراه او باشيم؟
هنگامى كه حضرت على(ع)، نگاهش به حارث مى افتد كه با اين حالت بيمارى، به خدمت او آمده است از او سؤال مى كند:
حارث ! چه چيزى باعث شد كه تو به اينجا آمدى؟
حارث مى گويد:
اى امير مؤمنان ! محبّت شما مرا به اينجا كشانده است.
امام مى فرمايد:
اى حارث، آيا مرا دوست دارى؟
حارث در جواب مى گويد:
آرى، به خدا قسم من شما را دوست دارم.
من خيلى تعجّب مى كنم كه چرا حضرت على(ع)، اين سؤال را از حارث مى كند، معلوم است كه حارث هَمْدانى، عشق اهل بيت(ع) را به سينه دارد و گر نه با اين شدت بيمارى به خانه آن حضرت نمى آمد.
اما اين سؤال امام، حكمتى دارد، خوب است كمى صبر كنيم.
امام چون جواب حارث را مى شنود مى فرمايد:
اكنون كه مرا دوست دارى، بدان كه مرا در چند جا خواهى يافت:
ـ آن موقعى كه بخواهى جان بدهى و لحظه مرگ تو فرا رسد، مرا نزد خود خواهى يافت و با ديدنم شادمان خواهى شد.
ـ مرا كنار حوض كوثر خواهى يافت كه چگونه دوستان خود را سيراب مى سازم، اى حارث، مرا آن روز خواهى ديد و شادمان خواهى شد.
ـ روز قيامت مرا خواهى يافت در حالى كه "پرچم حمد" را به دست گرفته ام و همراه با رسول خدا، از روى پل صراط عبور كرده و به سوى بهشت مى رويم، و تو آن لحظه نيز شادمان خواهى شد.
حارث همدانى با يك دنيا خوشحالى، خانه امام خويش را ترك كرد در حالى كه يقين داشت كه امام مهربان او، در لحظه جان دادن به سر بالين او خواهد آمد.
حضرت على(ع) هم به وعده خود وفا كرد و لحظه جان دادن حارث، او را تنها نگذاشت.
❣❣❣❣🍃🍃🍃🍃
#در_آغوش_خدا
#کانال_شهداء_ومهدویت
💐 #کانال_شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#در_آغوش_خدا
#برگ_شانزدهم
پيامبر اسلام ويژگى هايى مخصوص به خود داشت كه شخصيت او را از ديگران جدا مى كرد.
براى مثال آن حضرت همواره خوشبو بود به گونه اى كه هرگاه آن حضرت از كوچه اى عبور مى كرد مردم از بوى عطر خوشى كه در آن فضا پيچيده بود، مى فهميدند كه پيامبر از آن جا گذر نموده است.
در روايات آمده است پولى كه پيامبر خرج عطر و بوى خوش مى كرد بيش از پولى بود كه صرف غذا مى كرد و اين نشان از اهميت خوشبو و معطر بودن دارد.
كاش همه مسلمانان خوشبو بودن، پيامبر را الگوى خود قرار مى دادند و به اين وسيله ارتباطات بين فردى جامعه ما محكمتر و زيباتر مى شد چرا كه بوى خوشى كه شما استفاده مى كنيد بهترين هديه اى است كه به همكار و دوست و همسر خود مى دهيد و نشانه آن است كه به آنها احترام مى گذاريد.
يكى ديگراز ويژگى هاى پيامبر اين بود كه صورت آن حضرت همواره نورانى بود به گونه اى كه در تاريكى شب، نورى از صورت آن حضرت جلوه نمايى مى كرد.
آرى، من و تو كه در آن زمان نبوديم تا بوى خوش پيامبر را استشمام كنيم و صورت نورانى او را مشاهده كنيم.
اما من به شما آدرسى مى دهم كه در آنجا مى توانيم به آرزوى خود برسيم.
آرى، دير يا زود مرگ به سراغ ما مى آيد و بدن ما را داخل قبر مى گذارند، در آنجا مى توانيم به خواسته خود برسيم.
حتماً با خود مى گويى: آخر آنجا، داخل قبر ديگر چه مجالى هست كه من به آرزوى خود فكر كنم.
اما صبر كن، مى خواهم مطلب زيبايى برايت بگويم:
من مى دانم كه بارها و بارها به تاريكى قبر فكر كرده اى و از آن وحشت كرده اى، اما اكنون از امام صادق(ع) اين سخن را بشنو :
چون مؤمن را داخل قبر گذاشته و آن را با خاك پوشاندند، قبر مؤمن شكافته مى شود و درى آشكار مى شود و مؤمن به سوى آن در نگاه مى كند.
آيا مى توانى حدس بزنى كه مؤمن چه مى بيند؟
قبر كه تاريكِ تاريك است، اما نورى از آن در به سوى قبر مى آيد و تمام قبر را روشن مى كند !
اين نور، نور صورت زيباى رسول خدا مى باشد.
و بوى خوشى به مشام مؤمن مى رسد، آرى اين بوى خوش آن حضرت است.
جانم به فداى مهربانيت اى رسول خدا كه دوستان خود را در سخت ترين لحظه ها تنها نمى گذارى !
اى آقا و مولاى ما !
چه مى شود آن لحظه كه در قبر قرار گيريم و همه، ما را تنها گذارند، به ما هم نظر لطفى بنمايى !
اكنون كه دانسته ايم به ديدن دوستان خوبت مى روى، ما هم چشم انتظاريم، گر چه شرمنده روى تو هستيم اما نگاه ما به كرم و لطف شماست.
#همسر_دوست_داشتنی
#برگ_دوم
#کانال_کمال_بندگی
💐💐💐💐💐🍃🍃🍃🍃🍃
#کانال_کمال_بندگی
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef