eitaa logo
شهداءومهدویت
7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
"عُقْبه" يكى از ياران امام صادق(ع) بود و به آن حضرت بسيار علاقه داشت. او يك روز همراه با دوست خود "مُعلّى" به خانه امام صادق(ع) رفت. امام صادق به عُقْبه رو كرد و فرمود: اى عقبه، آگاه باش كه خداوند متعال، فقط اعمال شيعيان ما را قبول مى كند و اعمال دشمنان ما مورد قبول درگاه خداوند واقع نمى شود. به خدا قسم، شيعه ما لحظه جان دادن، با منظره اى روبرو مى شود كه او را بسيار خوشحال مى كند و باعث روشنى چشم او مى شود. امام صادق(ع) چون سخنش به اينجا رسيد سكوت نمود. به راستى شيعه اهل بيت(ع) در لحظه جان دادن چه مى بيند و چه مى شنود؟ چرا امام صادق(ع) پرده از اين راز بر نمى دارد؟ همه آنهايى كه نزد امام هستند مانند تو مشتاق آنند تا بقيه كلام امام صادق(ع)را بشنوند. نمى دانم چرا امام صادق(ع) به سكوت خود ادامه مى دهد. عُقْبه مى گويد: من خطاب به امام صادق(ع) عرضه داشتم: اى پسر رسول خدا ! لحظه جان دادن، شيعه شما چه چيزى مى بيند؟ ولى امام در جواب او فقط پاسخ مى دهد كه شيعه ما مى بيند آنچه را بايد ببيند. عُقْبه يازده بار سؤال خود را تكرار مى كند و هر بار هم فقط همين جواب كوتاه را از امام صادق(ع) مى شنود. به راستى چرا امام در اين يازده بار، جواب عُقْبه را به صورت كامل نمى دهد؟ آيا امام مى خواهد ببيند كه ميزان عشق و علاقه عُقْبه به فهميدن معارف دين تا چه اندازه است؟ به راستى كدام يك از ما اين چنين، مشتاق شنيدن حديث بوده ايم؟ لحظاتى مى گذرد، اين بار امام صادق(ع)، عُقْبه را صدا مى زند و به او مى فرمايد: اى عقبه ! تو آنقدر سؤال را تكرار كردى كه تا جواب خود را نشنوى آرام ندارى. عُقْبه پاسخ مى دهد: اى پسر رسول خدا ! آنچه از شما مى شنوم جزء دين من است و من حاضرم جان خود را در راه دين خود بدهم ! خواننده محترم ! ببين كه شيعيان واقعى چگونه بودند و چقدر به فهميدن، اهميّت مى دادند و آن را جزء دين خود مى دانستند ! به راستى جامعه ما چقدر از دين واقعى فاصله گرفته است، در آن روزگارها، هر چه يك نفر به اهل بيت(ع) نزديك تر مى شد عشق و شوقش به شنيدن و فهميدن نيز بيشتر مى شد، اما چه شده است كه عده اى در جامعه ما خيال مى كنند هر چه به اهل بيت(ع) نزديكتر شوند بايد ديوانه تر شوند ! به هر حال عُقْبه در حضور امام اشك ريخت و گريه كرد ! اين گريه براى اين است كه او مى خواهد حديث و كلام امام صادق(ع) را به صورت كامل بشنود ! خدايت رحمت كند اى عُقْبه ! تو چه تصوير زيبايى از شيعه واقعى براى تاريخ ترسيم كردى ! و شايد اگر امام صادق(ع) در همان لحظه اول، جواب عُقْبه را مى داد اين تصوير زيباى عشق به شنيدن حديث در تاريخ ثبت نمى شد. به هر حال امام صادق(ع) چون گريه عُقْبه را مى بيند رو به او مى كند و سخن خويش را ادامه مى دهد: شيعه ما در لحظه جان دادن، دو نفر را مى بيند ! عُقْبه رو به امام مى كند و اين سؤال را مطرح مى كند كه شيعه واقعى در لحظه جان دادن، چه كسانى را مى بيند؟ امام صادق(ع) در پاسخ او مى فرمايد: شيعه ما، در لحظه آخر، رسول خدا و أمير مؤمنان(ع) را مى بيند. عُقْبه مى پرسد: آيا پيامبر و حضرت على(ع) با مؤمن سخنى هم مى گويند؟ امام مى فرمايد: آرى، پيامبر و حضرت على(ع)، نزد مؤمن حاضر مى شوند، رسول خدامى آيد و كنار مؤمن مى نشيند و حضرت على(ع) در پايين پاى مؤمن، مى نشيند. خواننده محترم، آيا شما به عيادت بيمارى رفته ايد كه به او خيلى علاقه داشته باشيد، حتماً كنار او مى نشينيد و سعى مى كنيد صورت خود را به صورت او نزديك كنيد، براى همين خم مى شويد و در حالى كه به او نزديك شده ايد با او سخن مى گوييد. امام صادق(ع) در ادامه سخن خود چنين ادامه مى دهد: آن وقت رسول خدا به بالين مؤمن مى آيد، آن حضرت صورت خود را نزديك صورت مؤمن برده و به او مى فرمايد: اى دوست خدا ! تو را بشارت باد كه من رسول خدا هستم. آگاه باش كه من براى تو بهتر از همه دنيا هستم ! بعد از آن رسول خدا از كنار مؤمن بر مى خيزد و حضرت على(ع) در كنار مؤمن مى نشيند و به او مى فرمايد: اى دوست خدا، شاد باش و غم مخور كه من همان علي بن أبى طالب هستم كه همواره مرا دوست مى داشتى ! من آمده ام تا تو را يارى كنم. جانم به فداى تو اى مولاى مهربان كه در آن لحظه حساس، دوستان خود را تنها نمى گذارى ! سخن امام صادق(ع) تمام مى شود و اشك در چشم عُقْبه حلقه مى زند، او در اين فكر است كه چه موقع لحظه مرگ او فرا مى رسد تا جمال رسول خداو حضرت على(ع) را نظاره گر باشد. ❣❣❣❣🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59