eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸💞🌸💞🍃🍃 ....... ........ كم كم لشكر ده هزار نفرى كامل مى شود. آنها با يكديگر بسيار مهربان هستند گويى كه همه با هم برادرند. همسفرم! آيا اجازه مى دهى من در مورد ويژگى افراد اين لشكر سخن بگويم؟ آنان در مقابل دستور امام تسليم هستند و سخنان امام را با گوش جان مى پذيرند. افرادى شجاع و دليرى كه ذرّه اى ترس در دل ندارند. آرى، امام يارانى شجاع و با يقين كامل مى خواهد، افراد ترسو و سست عقيده چه كمكى به اين حركت عظيم مى توانند بكنند؟ لشكريان امام چنان در عقيده و ايمان خود استوارند كه شيطان هرگز نمى تواند آنها را وسوسه كند. اينان شيران بيشه ايمان و ياوران راستين حق و حقيقت هستند. اگر شب ها به كنارشان بروى، مى بينى كه مشغول عبادت هستند و صداى گريه و مناجات آنها شنيده مى شود. و در روز چون شيران دلير به ميدان مى آيند و از هيچ چيز واهمه و ترس ندارند. براى شهادت دعا مى كنند، آرزويشان اين است كه در ركاب امام به فيض شهادت برسند. به راستى كه چه سعادتى بالاتر از اينكه انسان جان خويش را فداى مولاى خود كند! آيا در اين دنياى فانى، آرزويى زيباتر از اين سراغ دارى؟ خوشا به حال كسانى كه چنين آرزوى زيبايى دارند ! و واقعاً كه زندگى انسان با داشتن اين چنين آرمانى، چقدر لذت بخش مى شود. به هر حال، ياران امام همواره دور امام حلقه زده و در شرايط سخت، يار و ياور او هستند. كافى است امام به آنان دستورى بدهد، آن وقت مى بينى كه چگونه براى انجام آن دستور سر از پا نمى شناسند. خداوند نيروى جسمى بسيار زيادى به آنها داده است تا بتوانند به خوبى از امام دفاع كنند. وقتى كه آنها از زمينى عبور مى كنند آن زمين به سرزمين هاى ديگر فخر مى فروشد و از اينكه يكى از ياران امام زمان از روى او گذاشته است به خود مباهات مى كند. 💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸 ======👇====== @shohada_vamahdawiat ======🌹======
از آن سپاه دوازده هزار نفرى فقط چهار هزار نفر باقى مانده است، هر كس كه اهل دنيا بود رفت و فقط كسانى ماندند كه بنده دنيا نيستند . اينان ياران واقعى امام حسن(ع) هستند و بر بيعت خود پايدار مانده اند . قَيس، فرماندهى سپاه را به عهده مى گيرد و سپاه خود را سامان دهى مى كند . گوش كن، اكنون قَيس دارد براى نيروهاى خود سخن مى گويد : "يارانم، تصميم شما چيست ؟ آيا مرد جنگ هستيد يا اينكه مى خواهيد با معاويه كه ريشه همه گمراهى ها مى باشد بيعت كنيد ؟" . ياران او به وفادارى با او قسم خورده و بار ديگر با او بيعت مى كنند كه تا پاى جان در راه امام حسن(ع) شمشير بزنند . دو لشكر در روبروى هم قرار مى گيرند، معاويه وقتى مى بيند كه قَيس در تصميم خود مصمّم است نامه اى به او مى نويسد تا شايد او را هم مثل سه فرمانده قبلى بتواند فريب دهد . معاويه از قَيس مى خواهد تا همديگر را ملاقات كنند ; امّا قَيس در جواب نامه او چنين مى نويسد : اى معاويه ، به خدا ! قسم من تو را ملاقات نمى كنم مگر اينكه بين من و تو شمشير و نيزه باشد . آرى، منظور قَيس اين بود كه فقط من در ميدان جنگ حاضر هستم تو را ببينم . آفرين بر تو اى قَيس، تو نشان دادى كه مى توان بنده پول و مال دنيا نبود، تو مردانگى را بار ديگر به تصوير كشيدى . به راستى كه ما شيعيان چقدر تو را مى شناسيم ؟ ! چقدر تو را الگوى خود قرار مى دهيم ؟ ! به خدا هيچ مكتبى به اندازه مكتب شيعه، اين قدر الگوهاى زيبا ندارد ! همسفرم ! تاريخ در مورد مبلغ پولى كه معاويه به قَيس پيشنهاد كرده است سكوت مى كند ; امّا معاويهاى كه براى عُبيد الله بن عبّاس يك ميليون درهم پول مى دهد براى قَيس حاضر است چند برابر آن را بدهد ; امّا قَيس قبول نمى كند . آرى، خدا مى داند وقتى معاويه مى فهمد كه قَيس و چهار هزار سرباز جان بر كف او را نمى تواند با پول خريدارى كند چقدر ناراحت مى شود . آرى، اينان شيعيان واقعى امام حسن(ع) هستند كه تا پاى جان حاضر هستند در راه امام خويش فداكارى كنند . معاويه بسيار عصبانى است، براى همين نامه اى به قَيس مى نويسد : اى قَيس تو يهودى هستى همانگونه كه پدرت يهودى بود ، بدان كه مرگ در انتظار توست . عجب! در منطق معاويه هر كس كه بنده پول نيست، يهودى است ؟ هر كس بر بيعت خود با امام حسن(ع) وفادار بماند، يهودى است ؟ ! اين نامه، دليل واضحى است كه معاويه چقدر مقابل قَيس درمانده شده است كه به ناسزا متوسل شده است . همسفر خوبم ! نگاه كن، قَيس، نامه معاويه را مى خواند، قلم و كاغذى در دست مى گيرد و در جواب معاويه چنين مى نويسد : اى معاويه ، تو همان بت پرست هستى كه وقتى پيامبر ، مكه را فتح كرد از روى ترس ، مسلمان شدى ، تو دين ندارى و دشمن خدا و رسول خدا هستى . وقتى معاويه، نامه قَيس را مى خواند عصبانى مى شود و دستور آغاز جنگ را مى دهد . لشكر معاويه با سپاه قَيس به جنگ مى پردازند و ياران قَيس جانانه شمشير مى زنند . جنگ سختى در مى گيرد، ياران قَيس عدّه اى از لشكريان معاويه را به خاك سياه مى نشانند و در اين ميان تعدادى از آنها به شهادت مى رسند . معاويه هراس دارد كه خون هاى زيادى در اينجا ريخته شود و احساسات مردم عراق تحريك شود، به همين دليل او دستور عقب نشينى مى دهد . اين طور كه معلوم است معاويه برنامه هاى بسيار دقيقى طرح ريزى كرده است . او از سپاه شام مى خواهد چند روزى صبر كنند، آرى، او اميدوار است كه اوضاع به نفع او تغيير كند . قَيس منتظر آمدن امام حسن(ع) است، زيرا در آخرين ديدار با امام حسن(ع) در ساباط قرار شد كه وقتى نيروهاى كمكى به امام ملحق شدند امام دستور حركت بدهد . به راستى چرا امام حسن(ع) اين قدر دير كرده است، قَيس مى داند كه او به زحمت فقط چند روز خواهد توانست در مقابل لشكر بزرگ شام مقابله كند . قَيس بسيار نگران است، او نمى داند كه در ساباط چه خبر است و علّت دير كردن لشكر امام حسن(ع) چيست ؟ 🌸🌸🌸🌸🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
ــ ببين پيامبر چه حرف هايى مى زند. او چگونه مردم را فريب مى دهد. ــ چند روز ديگر سپاه مكّه مى آيد و همه اين مردم را قتل عام مى كند، حالا پيامبر به آنها وعده حكومت ايران را مى دهد. ــ اين همان مردم فريبى است، پيامبر نبايد اين كارها را بكند. ــ خوب، رهبر يعنى همين ديگر. رهبر بايد مردمش را فريب بدهد. اگر به آنها بگويد كه خود را براى مرگ آماده كنيد، ديگر كسى حرفش را قبول نمى كند. او بايد اين وعده هاى دروغ را به مردم بدهد تا بتواند رياست كند. ــ نگاه كن! از وقتى كه پيامبر اين سخن را به مردم گفته است، آنها با شدّت بيشترى كار مى كنند. بيچاره ها! ــ فكر مى كنم اين يك سياست تبليغى بود تا مردم مقدارى اميد پيدا كنند. خداى من! اين چه سخنانى است كه من مى شنوم. آخر چگونه باور كنم كه اينها مسلمان هستند؟ آيا اينها قرآن را قبول دارند؟ نمى دانم؟ مگر قرآن نمى گويد كه در سخن پيامبر هيچ خطايى نيست؟ چرا آنها اين گونه در مورد پيامبر سخن مى گويند؟ اينها كه هستند؟ تعجّب نكن! همسفر! مگر خبر ندارى كه در قرآن، خدا بارها و بارها در مورد منافقان سخن گفته است؟ منافقان كسانى هستند كه به ظاهر به پيامبر ايمان آورده اند، امّا قلبشان از ايمان بهره اى نبرده است. نسيم مىوزد، بوى عطر مى آيد، جبرئيل نازل مى شود و آيه اى را براى پيامبر مى خواند: (وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَـفِقُونَ وَ الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُو إِلاَّ غُرُورًا).25 آن روز را به ياد آور كه منافقان گفتند: خدا و پيامبر به ما وعده دروغ داده اند. پيامبر اين آيه را براى همه مى خواند، اكنون همه مى فهمند كه منافقان، وعده خدا را دروغ شمرده اند. آرى! وعده پيامبر، وعده خداست. كاش مى توانستم نام شما را بيان كنم! اى منافقانى كه با اين سخن خود، پيامبر را رنجانديد، شما فقط امروز را مى بينيد كه پيامبر با يارانش در مدينه پناه گرفته است و دشمن با ده هزار نفر به سوى او مى آيد، امّا وعده خدا خيلى نزديك است، روزى مى آيد كه نداى اسلام، ايران، روم و يمن را فرا مى گيرد. اين وعده خداست و وعده خدا بسيار نزديك است. ❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃 ❣❣☂️☂️ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
بخشی از : «خطبه غدير» امیرالمومنین علی علیه السلام وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحينَ، وَ مَوْلَي الْمُؤْمِنينَ وَرَبُّ الْعالَمينَ. الَّذِي اسْتَحَقَّ مِنْ كُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ يَشْكُرَهُ وَيَحْمَدَهُ (عَلي كُلِّ حالٍ). رستگاران را يار، مؤمنان را صاحب اختيار و جهانيان را پروردگار است، آن كه در همه احوال سزاوار سپاس و ستايش آفريدگان است. منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 🌹🌹🍃🍃 أَحْمَدُهُ كَثيراً وَأَشْكُرُهُ دائماً عَلَي السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائكَتِهِ وكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لِاَمْرِهِ وَاُطيعُ وَأُبادِرُ إِلي كُلِّ مايَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً في طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَنَّهُ الله الَّذي لايُؤْمَنُ مَكْرُهُ وَلايُخافُ جَورُهُ او را ستايش فراوان و سپاس جاودانه مي گويم بر شادي و رنج و بر آسايش و سختي و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هايش ايمان داشته، فرمان او را گردن مي گذارم و اطاعت مي كنم، و به سوي خشنودي او مي شتابم و به حكم او تسليمم، چرا كه به فرمانبري او شائق و از كيفر او ترسانم. زيرا او خدايي است كه كسي از مكرش در امان نبوده و از بي عدالتيش ترسان نباشد (زيرا او را ستمي نيست) منابع: 1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694 2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461 3. مصباح كفعمي ص695 4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112 ❤️❤️❤️🍃🍃🍃 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🎁 🎁🎁🎁🎁 @hedye110
تو زندگى دنيا را به خوبى شناخته اى كه مرگ را زيبا مى بينى، برايم بگو كه حقيقت دنيا چيست؟ تو سخن قرآن را با تمام وجودت درك كرده اى، قرآن زندگى دنيا را فقط بازيچه اى فريبنده مى داند.51 من در وجود تو، حقيقت قرآن را مى يابم، تو قرآن مجسّم هستى! سپاه كوفه سى هزار نفرند، آنان قرآن را مى خوانند، امّا با حقيقت آن بيگانه هستند، قرآن را بايد همانند تو خواند و پيام آن را درك كرد. از تو ياد گرفتم كه اگر دنيا بُت من شود، ضرر كرده ام، زيرا به يك زندگىِ پست، دل خوش كرده ام ! آن زندگى كه در آن فقط وابستگى به دنيا باشد، يك زندگى پست و حقير است. من كى بيدار خواهم شد؟ وقتى كه مرگ به سراغم آيد، آن روز من بايد همه ثروت و دارايى خود را بگذارم و بروم، آن وقت مى فهمم كه حقيقت دنيا، چيزى جز بازى نبوده است و فقط زندگى آخرت است كه زندگى واقعى است، زندگى آخرت، هرگز تمام شدنى نيست ! ابدى است. دنيا چيزى جز بازيچه اى فريبنده نيست، مردمى جمع مى شوند و به پندارهايى دل مى بندند، آنان همه سرمايه هاى وجودى خويش را صرف آن پندارها مى كنند و پس از مدّتى، همه مى ميرند و زير خاك پنهان مى شوند و همه چيز به دست فراموشى سپرده مى شود ! خوشا به حال كسى كه از اين دنيا، براى خود توشه ايمان و عمل صالح برگيرد، اين توشه هرگز نابود نمى شود، اين گنجى است پربها كه زندگى جاويد در بهشت را براى او به ارمغان مى آورد. 🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃🍃 (ع) eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
پيراهن يوسف(ع) در اصل از ابراهيم(ع) بود. هنگامى كه نمرود مى خواست ابراهيم(ع) را به جرم خداپرستى در آتش اندازد، جبرئيل به زمين آمد تا بزرگ پرچمدار توحيد را يارى كند. او همراه خود لباسى از بهشت آورد. با اين لباس، ابراهيم(ع)در آتش نسوخت. پس از ابراهيم(ع)، اين لباس به فرزندان او به ارث رسيد تا اين كه لباس يوسف(ع) شد و عامل روشنى چشمان يعقوب! اين لباس نسل به نسل گشت تا پيامبر اسلام و بعد از او امامان معصوم(عليهم السلام)، يكى بعد از ديگرى به ارث بردند. خداوند اين پيراهن را براى امام زمان نگه داشته است، آتش نمرود بزرگ ترين آتش آن روزگار بود، يك بيابان آتش كه شعله هاى آن به آسمان مى رسيد ، نمرود با امكاناتى كه در اختيار داشت آتشى به آن بزرگى برپا كرد و ابراهيم(ع) را ميان آن آتش انداخت; امّا خدا، پيامبر خود را با آن پيراهن يارى كرد و در روز ظهور همان پيراهن در تن امام زمان خواهد بود. * عصاى موسى(ع) وقتى امام زمان(ع) ظهور كند در دست او عصاى موسى(ع) خواهد بود. با اين كه چوب اين عصا هزاران سال پيش، از درخت بريده شده است; امّا تر و تازه خواهد بود، مثل اين كه همين الآن آن را، از درخت قطع كرده اند. در زمان موسى(ع)، بشر در سحر و جادو پيشرفت زيادى كرده بود و به اصطلاح، فن آورى بشرِ آن روز، سحر و جادو بود; امّا وقتى موسى(ع) عصاى خود را به زمين زد، ناگهان آن عصا به اژدهايى تبديل شد كه همه آن سحر و جادوها را در يك چشم به هم زدن بلعيد. در روز ظهور هم بشر هر چه پيشرفت كرده و هر فن آورى جديدى داشته باشد بايد بداند كه امام زمان با همين عصا به مقابله با دشمنان خواهد رفت. اين عصا، يك عصاى معمولى نيست، بلكه هر دستورى را كه امام به آن بدهد، انجام مى دهد. آنچه كه بشر به دست خود ساخته است توسط اين عصا بلعيده مى شود. هنر بشرِ آن روز سحر و جادو بود، هنر بشر در روز ظهور هر چه مى خواهد باشد، آن عصا به اذن خدا مى تواند مقابل آن بايستد. آيا مى دانى وقتى امام زمان(ع) آن عصا را بر زمين بزند، آن عصا تبديل به چه چيزى مى شود؟ امام باقر(ع) فرمود: "وقتى قائم ما، عصاى خود را به زمين بزند، آن عصا هر چه را كه مقابلش باشد، مى بلعد". به راستى كه خداوند چه حكمت هاى زيبايى دارد كه اين چنين با عصاى موسى(ع)، آخرين ولىّ خود را يارى مى كند. 💐💐💐💐💐💐🍃🍃🍃 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
نمى دانم نام "مُلْتَزَم" را شنيده اى؟ ملتزم، نام قسمتى از كعبه است كه داراى فضيلت بسيار زيادى مى باشد. ملتزم همان قسمتى از كعبه است كه هنگام تولّد على(ع) شكافته شد و فاطمه بنت اسد (مادرِ آن حضرت)، وارد كعبه شد. ملتزم همان جايى است كه چون آدم(ع) در هنگام طواف خانه خدا به آنجا رسيد خداوند به او وحى كرد: "اى آدم هر كس از فرزندان تو در اين مكان به گناهان خود اعتراف كند و از من بخواهد كه گناهان او را ببخشم، من او را مى بخشم". پس يادت باشد هرگاه توفيق پيدا كردى كه به زيارت خانه خدا بروى در آن مكان مقدّس از گناهان خود استغفار نما. به هر حال يكى از بهترين مكان ها براى توبه و طلب بخشش از خداوند، ملتزم مى باشد. امّا آدرس دقيق آن را اگر بخواهى، وقتى طواف خانه خدا را از مقابل حجرالاسود آغاز مى كنى و كعبه را دور مى زنى از مقابل مقام ابراهيم مى گذرى و بعد از آن وقتى حجر اسماعيل را هم دور زدى، آرام آرام به سوى ركن يمانى مى روى، حدود يك متر و نيم قبل از ركن يمانى، ملتزم قرار دارد. دعا در اين مكان مستجاب است و خداوند حاجت هاى بندگان خود را خيلى سريع مى دهد. اكنون كه با ملتزم آشنا شدى، بدان وقتى به عشق زيارت خانه خدا به مكّه مى روى و مشغول طواف مى شوى، خداوند در مقابل اين طواف به تو يك هديه مخصوص مى دهد. البتّه اين هديه را در كنار ملتزم مى گيرى. آيا مى دانى هديه خدا در آن جا چيست؟ آرى، وقتى هفت دور گرد كعبه طواف كنى و در دور آخر رو به روى ملتزم برسى خداوند دستور مى دهد تا در آن لحظه همه درهاى بهشت به سوى تو باز شوند! آن جا ديگر اگر ياد و حواست باشد، مى توانى حاجات بسيار مهمّ خودت را به خدا بگويى، چرا كه درياى رحمت خدا به سوى تو باز شده است! البتّه مى دانم كه با خود چنين مى گويى: خوشا به حال آنها كه اين توفيق را دارند، امّا من كجا و زيارت خانه خدا كجا! دوست من! امام صادق(ع) در سخن خود برآورده كردن حاجت مؤمنى را بهتر از ده طواف معرّفى مى نمايند. وقتى در سخن امام(ع) دقّت كنيم به دو نكته برمى خوريم: الف . در هنگام طواف درهاى بهشت براى طواف كننده باز مى شود. ب . برآورده كردن حاجت مؤمن، ده برابر طواف ارزش دارد. فكر مى كنم شما هم به اين نتيجه رسيده ايد كه هنگام برآوردن حاجت مؤمن، خداوند ده بار درهاى بهشت را براى ما باز مى كند! اگر طواف خانه خدا باعث مى شود تا درهاى مهربانى و رحمت خدا به سوى ما گشوده شود، پس حتماً هنگامى كه براى رفع مشكل فرد مؤمنى قدمى برمى داريم، مهربانى بيشترى از جانب خدا به سوى ما نازل مى شود. پس از اين كه نمى توانى به سفر زيارتى خانه خدا بروى غمگين مباش. برخيز و دلى را شاد كن. باور كن كه ده برابر كسانى كه گرد خانه دوست مى گردند، رحمت خدا را به سوى خود جذب كرده اى! خواننده محترم! بايد در اين جا با كمال شجاعت بگويم كه اگر دلى را شاد كنى و براى رفع گرفتارى مؤمنى قدم بردارى، خداوند نه تنها به اندازه ده حج بلكه به اندازه هزار حج قبول شده به تو پاداش مى دهد! خداوند به تو به اندازه هزار حاجى، مهربانى نازل مى كند! يعنى تو در شهر خود بوده اى، امّا نزد خدا برتر از هزار حاجى بوده اى! تو يك حاجى هستى به توان هزار! حتماً از حرف من تعجّب كرده اى! امّا اين سخن از خود من نيست، اين كلام امام صادق(ع) است: "برآوردن حاجت مؤمن، بهتر از هزار حج قبول شده است" عزيز من! شايد سؤال كنى، چگونه است يك بار امام صادق(ع) برآورده كردن حاجت مؤمن را با ده حج برابر مى داند و يك بار با هزار حج؟! اگر مقدارى فكر كنى، مى توانى به جواب پرسش خود برسى! گاه مؤمنى به شما مراجعه مى كند و از شما تقاضاى كمك مى كند و شما با يك تلفن مشكل او را حل مى كنى، اين كار چند دقيقه بيشتر وقت نمى برد، امّا وقتى مشكل مؤمن بسيار بزرگ است و با اين همه تو به او قول مى دهى كه كمكش كنى و براى همين شروع به فعّاليت و تلاش مى كنى، شايد لازم باشد به مسافرت بروى و خلاصه اينكه اين كار چند روز وقت تو را مى گيرد، خوب معلوم است خداوند عادل است و طبق عدل خود رفتار مى كند و براى يك كار ثواب ده حج قرار مى دهد و براى كار ديگر ثواب هزار حج! حالا تو كدام را انتخاب مى كنى، فكر مى كنم مى گردى و هر مؤمنى را كه مشكل بزرگ ترى دارد، پيدا مى كنى و كمر همّت را مى بندى و مشكل او را حل مى كنى! آفرين بر تو! به راستى تو شايسته آن هستى كه خداوند، هزار برابر حاجى تو را دوست داشته باشد! 💐💐💐💐💐💐💐💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59