فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چه کنیم به آقا امام زمان (عج) بیشتر نزدیک شویم ؟
👤آیت الله ناصری (ره)
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم
السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الهادِمُ لِبُنیانِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ...
آمدنت نزدیک است...
و صدای قدم هایت لرزه بر جان طاغوت ها انداخته!
سلام بر تو و بر روزی که بُت های روزگار یکی یکی به دستان ابراهیمی تو سقوط کنند!
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#رویای_نیمه_شب
❣قسمت نود و سه
✨از حمام بیرون آمدم. مسرور مشغول نوازش اسب ها بود. قنواء هم بیرون آمد. با بی اعتنایی سوار اسبش شد و با حرکت افسار، اسبش را به چرخیدن واداشت.
🍁مسرور با وحشت خود را کنار کشید. افسار اسب دیگر را به دست قنواء دادم و به مسرور گفتم: نام این جوان، هلال است. به دستور اربابش به اینجا آمده تا این دو اسب را بدهد و قوها را بگیرد. حالا که ابوراجح نبود، باید دست خالی برگردد.
مسرور به قنواء گفت: ابوراجح قوهایش را به وزیر نداد. ارباب تو که جای خود دارد!
قنواء گفت: ساکت باش و تا چیزی نپرسیده ام، حرف نزن.
رو به من گفت: ما هر چه را بخواهیم، صاحب می شویم. شما به زودی این قوهای زیبا را در حوض اربابم که با سنگ یشم ساخته شده خواهید دید.
از طرف کوچه که خلوت بود، راه افتاد برود. گفتم: خواهیم دید.
من و مسرور دور شدن او را با آن دو اسب زیبا نگاه کردیم. به مسرور گفتم: در این باره چیزی به ابوراجح نگو. بگذار هلال خودش با او صحبت کند.
_یعنی قوها اینقدر ارزش دارند؟
_برای کسانی که نمی دانند با ثروت فراوان شان چه کنند، بله.
می خواستم بروم که مسرور آستینم را گرفت. نگاه خیره ام را که دید، آستینم را رها کرد. مِن مِن کنان پرسید: موضوع مهمانی روز جمعه چیست؟
_از کجا باخبر شده ای؟
_از ابوراجح چیزهایی شنیدم.
_راست می گویی. چیزهایی شنیده ای، ولی درست نشنیده ای. کسی که پشت دیوار، گوش می ایستد، نمی تواند همه گفته ها را خوب بشنود. اگر سوالی داری، از ابوراجح بپرس.
_او چیزی را از من مخفی نمی کند. شاید تو از ریحانه خواستگاری کرده ای و آن میهمانی برای همین است.
از سادگی اش خندیدم.
_تو که گفتی ابوراجح چیزی را از تو مخفی نمی کند؛ پس چرا می گویی شاید؟
آرزو کردم که کاش میهمانی روز جمعه برای خواستگاری از ریحانه بود. خواستم به مسرور بگویم که از ریحانه خواستگاری نکرده ام و میهمانی روز جمعه، ارتباطی به این موضوع ندارد تا آن بیچاره را از نگرانی دربیاورم، ولی نگفتم. در آن لحظه نمی دانستم که صحبت کوتاه من با مسرور، چه فاجعه ای را به دنبال دارد.
ادامه دارد...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
4_5811983898527143102.mp3
12.27M
🔸امید وصال
#داستان_های_مهدوی
حکایاتی از تشرفیافتگان به محضر امام عصر علیهالسلام
#امید_وصال
#داستان_تشرف
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🌱 گفتیم توصیهای به ما کن. بیدرنگ گفت:
🌸اول اینکه حواستان به #حق_الناس باشد، یکی از دوستان که شهید شده بود، به خواب رفیقش آمده و گفته بود به من اجازهی ورود به بهشت نمیدهند، چون حقالناس گردنم هست، لطفا برو از طرف من آن را ادا کن. یعنی حتی اگر شهید هم بشوید اما حق الناس گردنتان باشد، اهل بهشت نخواهید شد.
🌸دوم هم اینکه #نماز_شب بخوانید. بدون نماز شب به جایی نخواهید رسید.»
#شهید_جانباز_علی_خوش_لفظ 🕊
🌷شادی روح جمیع شهدا صلوات
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
4_5875506181367139501.mp3
12.06M
#بسم_الله_الرحمان_الرحیم
یاعلی ابن موسی الرضا علیه السلام
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً
زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
#ساعت_عاشقی
#شهداءومهدویت
#پیشنهاد_دانلود
↶【به ما بپیوندید 】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💞#سلام_امام_زمانم💞
سـلامـ مهدےجانمـ عج🌷🤚🏻
دلتنـگِ حضوریم مــهِ هـــر دو جهــان را
بی نــورِ تو کوریم همه جا و مکان را
با مقــدمِ خــود نمــا کرم بر همــہ عالم
روشــن بنمـــا دلِ همــه پیــر و جــوان را...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#رویای_نیمه_شب
❣قسمت نود و چهار
✨قنواء و امینه مشغول بازی با دو تا میمون کوچک بودند. میمون ها لباس ابریشمی رنگارنگی به تن داشتند.
🍁اتاق تغییری نکرده بود. باز هم از وسایل و ابزار کار خبری نبود. دیگر می دانستم که برای کار به دارالحکومه دعوت نشده ام.
_خانم ها! امروز چه برنامه ای داریم؟
مثل دفعه قبل، از راهروی نیمه تاریک گذشتیم. درِ چوبی کلفت، با همه بست های فلزی و گل میخ های بزرگش، بر پاشنه چرخید.
به حیاط زندان رسیدیم. این بار کسی در حیاط نبود و صدای ناله ای هم شنیده نمی شد. رییس زندان، ما را به اتاق خودش راهنمایی کرد.
دقیقه ای بعد، صفوان و حماد با همراهی یکی از نگهبان ها وارد اتاق شدند. با ورود آنها، رییس زندان برخاست و گفت: اگر اجازه بدهید، شما را تنها می گذاریم.
او و نگهبان بیرون رفتند. صفوان، مرد چهارشانه و خوشرویی بود. مرا در آغوش کشید و تشکر کرد.
حماد هم همین کار را کرد و مثل پدرش با کنجکاوی به من خیره شد. معلوم بود می خواستند بدانند من کیستم و برای چه به آنها کمک کرده ام.
روی سکوی گوشه اتاق نشستیم. ظرفی از میوه و خرما کنارمان بود. صفوان آهی کشید و گفت: از شما متشکرم که ما را از سیاه چال نجات دادید، اما وقتی به دوستانم فکر می کنم که در آن شرایط سخت به سر می برند، نمی توانم خوشحال باشم. کاش حداقل می توانستم این میوه و خرما را به دهان آنها برسانم!
قنواء به شوخی گفت: اگر خیلی ناراحت هستید، شما را به آن پایین برمی گردانیم.
حماد گفت: من حاضرم به سیاه چال برگردم تا در عوض، پیرمرد بیماری که آنجاست، آزاد شود.
ادامه دارد...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
امام زمان 008.mp3
1.98M
✍️ همش می گن؛
شما تشنه نيستين!
شما طلب ندارين!
شما نمی خواينش!
که امام تون،هزار ساله در غیبته!
اصلا این طلب وتشنگی چيه؟
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡 خبر خوش برای منتظران ظهور 💡
💠 مرحوم استاد #فاطمی_نیا (ره)
حضرت سجاد علیه السلام دوستی داشتند به نام ابوخالدکابلی که به او فرمودند:
ای ابوخالد مردم زمان غيبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف(کسانی که به امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف معتقدند و منتظر ظهورش هستند)
این مردم با فضیلت ترین مردم همه زمان ها هستند.
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
چهره هایشان
حتی در پسِ خاک،
سرشار از نور بود..!
چنان نوری که شب رنگ باخت
و جشنوارهای از حماسه آفریده شد
جادهی اهواز - خرمشهر
اردیبهشت ۱۳۶۱، منطقه کوشک
مرحله دوم عملیات بیت المقدس
عکاس: سعید حاجی خانی
#رزمندگان_ابهر
#فاتحان_خرمشهر
#عملیات_بیت_المقدس
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
4_6046095921517695447.mp3
12.81M
#داستان_های_مهدوی
🔸امید وصال
حکایاتی از تشرفیافتگان به محضر امام عصر علیهالسلام
🔘 دیدار به وقت سهله
#امید_وصال
#مسجد_سهله
#داستان_تشرف
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#سلام_امام_زمانم💚
آب از سرم گذشتہ صدا میکنے مرا؟
در یڪ قنوٺِ سبز، دعا میکنے مرا؟
این شوقِ پر زدن ڪه بہ جایے نمیرسد
بال و پرم شڪستہ، هوا میکنے مرا؟
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از عاشقانِ امام رضا علیه السلام
دوستان عزيز سلام طبق قرارمون شب جمعه تا جمعه غروب ختم صلوات داریم 🌹
به نیت سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله و پیروزی رزمندگان غزه نجات همه ي مظلومان عالم و شفای مریض ها هدایت و عاقبت بخیری همه جوان ها و همه ی اعضای کانال و حاجت روائی همه ي اعضای کانال و ثواب صلوات ها هدیه به ۱۴ معصوم،امام رضا علیهالسلام و حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها......
🌹🌹🌹🌹
تعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارسال کنید بسم الله ⤵️⤵️
@Yare_mahdii313
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#رویای_نیمه_شب
❣قسمت نود و پنج
✨حماد چهره ای مصمم و گیرا داشت. جای حلقه زنجیر، روی مچ دست هایش دیده می شد. قنواء از او پرسید: راستی این کار را می کنی؟
🍁_من هنوز می توانم سیاه چال را تحمل کنم، ولی آن پیرمرد نمی تواند. خدا می داند چقدر دلم می خواهد کُند و زنجیر را از دست و پا و گردن لاغرش برمی داشتند و پس از بردنش به حمام، لباسی تمیز می پوشاندند و نزد بستگانش می بردند.
صفوان صحبت را عوض کرد و رو به من و قنواء گفت: ما چطور می توانیم بزرگواری شما را جبران کنیم؟
خطاب به من ادامه داد: ما خوش شانس بودیم که شما به طور غیر منتظره به سیاه چال آمدید و در فضای نیمه تاریک، میان آن همه زندانی که قیافه هایشان فرق کرده، حماد را شناختید!
گفتم: به جای این حرف ها، بگذارید بانو قنواء ماجرای دیروز را برایتان تعریف کند. شنیدنی است!
قنواء پرسید: کدام ماجرا؟ اسب سواری یا رفتن به حمام ابوراجح؟
با شنیدن نام ابوراجح، صفوان و حماد یکّه خوردند.
_رفتن به حمام ابوراجح را تعریف کن.
به صفوان گفتم: ابوراجح از دوستان مورد اطمینان من است. مرد درستکاری است. در بازار، حمام دارد.
صفوان سری تکان داد و لبخند زد. توانسته بودم به او بفهمانم که با توصیه ابوراجح به سراغ آنها رفته ام.
گفت: نامش را شنیده ام. از او به نیکی یاد می کنند.
حماد آنقدر باهوش بود که منظور من و پدرش را بفهمد.
گفت: شنیده ام در حمامش، دو پرنده سفید و زیبا دارد.
قنواء گفت: من هم وصف زیبایی آن دو پرنده را شنیده بودم. دیروز بالاخره موفق شدم آنها را ببینم.
حماد با تعجب پرسید: یعنی به حمام رفتید و آنها را دیدید؟
_بله.
_اما آنجا که حمام مردانه است.
قنواء خوشحال از اینکه توانسته بود علاقه شان را جلب کند، با آب و تاب، همه آنچه را که اتفاق افتاده بود، تعریف کرد.
از زندان که بیرون آمدیم، قنواء پرسید: نظرت درباره حماد چیست؟
گفتم: پدرش مثل ابوراجح، انسان درستکاری است. حماد هم فرزند چنین پدری است.
_و البته اگر حسادت نمی کنی، خوش قیافه است. چشم هایش حالت قشنگی دارد که من دوست دارم!
ادامه دارد...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از رای حلال | مجتبی رحماندوست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجید صمدیان مدیر عامل بنیاد سادات دعوت از همه اقشار برای دادن رای قاطع به #مجتبی_رحماندوست؛
مجتبی رحماندوست با افکار بلند و پخته و تجربیات گرانبهای خویش در مجلس آینده نقش آفرین خواهد بود.
https://eitaa.com/rayehalal
#شهیدانه
🔆خاطرهای از شهید مهدی زین الدین
🌺دو سه روزی بود میدیدم توی خودش است. پرسیدم «چته تو؟ چرا این قدر توهمی؟» گفت «دلم گرفته. از خودم دل خورم. اصلا حالم خوش نیست.» گفتم» همین جوری؟» گفت» نه. با حسن باقری بحثم شد. داغ کردم. چه میدونم؟
🌺شاید بهاش بلندحرف زدم. نمیدونم. عصبانی بودم. حرف که تموم شد فقط بهم گفت مهدی من با فرمانده هام این جوری حرف نمیزنم که تو با من حرف میزنی. دیدم راست میگه. الان د و سه روزه کلافم. یادم نمیره.» شاگرد مغازهی کتاب فروشی بودم.
🌺حاج آقا گفت: «میخواهیم بریم سفر. تو شب بیا خونه مون بخواب.» بد زمستانی بود. سرد بود. زود خوابیدم. ساعت حدود دو بود. در زدند. فکر کردم خیالاتی شده ام. در را که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه آمده اند. آن قدر خسته بودند که نرسیده خوابشان برد.
🌺هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله میکرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی آن سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده.
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
🌼پنج شنبه است و ياد درگذشتگان
✍اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
شاخه گلی بفرستيم برای
تموم اونهايی كه در بين ما نيستند
و جاشون بين ما خالیه
شاخه گلی به زيبايی يك فاتحه و صلوات....
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#سلام_امام_زمانم
لذت شعر به آن است که والا باشد
هدف شعر ظهور گل زهـــــرا باشد
جان ناقابل ما نذر شما مهدی جان
علت هستی ما حضرت مـولا باشد
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
#ولادت_حضرت_معصومه_س
ای سوره نور موسی جعفر
ممدوحه هلاتی پس از مادر
مهر تو مدال سینه مریم
کوی تو بهشت ساره و هاجر
قم از قدمت مدینةالزهرا
قبر تو مزار دخت پیغمبر
معصومهای و به چارده معصوم
همه عمه و خواهری و هم دختر
هم میبالد جواد از این عمه
هم مینازد رضا به این خواهر
بر جان تو دختر کلامالله
از زینب و فاطمه سلامالله
#غلامرضا_سازگار
#كريمه_اهل_بيت
#روز_دختر_مبارك
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
مداحی آنلاین - دههی کرامت - رهبر معظم انقلاب.mp3
2.65M
♨️دههی کرامت
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙رهبر معظم انقلاب
#ولادت_حضرت_معصومه_س
#روز_دختر_مبارک_باد
➥ @shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با اختلاف به یادماندنی ترین تصویر قرن
روز دختر مبارک 🌸🌸🌸
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#رویای_نیمه_شب
❣قسمت نود و شش
✨از حیاط سرسبز دارالحکومه می گذشتیم. با حرف های قنواء به این فکر افتادم که ریحانه پس از شنیدن خبر سلامتی حماد و خلاص شدنش از سیاه چال، چقدر خوشحال شده.
🍁برایم دردآور بود که ریحانه به خاطر نجات حماد، از من سپاسگزار باشد. احتمال می دادم در میهمانیِ روز جمعه، به این خاطر از من تشکر کند و بخواهد از وضع و حال حماد برایش بگویم.
اگر به او می گفتم که حماد سالم و سرحال است، فکر می کرد خوابش به تعبیر شدن نزدیک شده.
از دلم گذشت: آیا تقدیر این است که خواب او با کمک من، تعبیر شود و به همسر دل خواهش برسد؟
به خودم نهیب زدم: تو اگر به ریحانه علاقه داری، باید خوشحالی و سعادت او برایت از هر چیز دیگر، مهم تر باشد. این خودپرستی است که او را تنها به این شرط، خوشبخت بخواهی که با تو ازدواج کند. اگر او با حماد به سعادت می رسد، باید به ازدواج آنها راضی باشی.
این نهیب، مثل مشک آبی بود که روی کوهی از آتش بریزند. این توجیه و دلداری ها نمی توانست آرام و راضی ام کند. با یادآوردن ایمانی که ابوراجح به خدا داشت، آرامشی در خودم احساس کردم. در دل به خدا گفتم: بگذار کارهایم فقط برای رضای تو باشد. تو هم مرا به آنچه رضای توست، راضی و خوشحال کن!
امینه از کنار نرده های طبقه دوم، دست تکان داد. منتظر ما بود و میمون ها را در بغل داشت. خواستم بروم که قنواء گفت:حالا وقت آن است که واقعیت را به تو بگویم.
وارد اتاق که شدیم، روی سکو نشستم. خسته شده بودم.
_امیدوارم نمایش تازه ای در کار نباشد، باور کنید اصلا حالش را ندارم!
قنواء نیز نشست. امینه را کنار خود نشاند و دستش را در دست گرفت.
_حق با توست. آنچه در این چند روز شاهدش بودی، یک نمایش بود. همانطور که دیروز گفتم، وزیر، مرد جاه طلبی است. سعی کرده پسرش رشید را عین خودش بار بیاورد. تا حدی هم موفق شده. رشید و امینه به هم علاقه دارند. امینه دختر یتیمی است که در خانه وزیر بزرگ شده و آنجا خدمتکاری کرده. پنج سال پیش، من به امینه علاقه مند شدم. وزیر موافقت کرد که امینه با من زندگی کند و ندیمه ام باشد.
رشید با این کار موافق نبود. پدرش او را متقاعد کرد که امینه به دردش نمی خورد و باید به فکر ازدواج با من باشد. ازدواج من و رشید، کاملا به نفع وزیر است. با این پیوند، موقعیت او نزد پدرم تضمین می شود و رشید به ثروت و قدرت می رسد.
قنواء لحظه ای امینه را به سینه فشرد و ادامه داد: این حرف ها را امینه به من گفت. من هم تصمیم گرفتم با یک نمایش، وزیر و پسرش را سر جایشان بنشانم و همه را دست بیندازم.
باید وانمود می کردم که به جوانی لایق و زیبا، علاقه دارم و می خواهم با او ازدواج کنم. تو را برای این نقش در نظر گرفتم. تو هم ثروتمند و زیبا بودی و هم از خانواده ای اصیل و خوش نام.
یک بار که خودم را به شکل کولی ها درآورده بودم و فال می گرفتم، تو را دیدم. به مغازه می رفتی. تعقیبت کردم. یکی را فرستادم تا درباره ات تحقیق کند. وقتی فهمیدم نوه ابونعیم زرگری و پدربزرگت علاوه بر چند مغازه و نخلستان، مال التجاره فراوانی را به کاروان ها سپرده تا برایش تجارت کنند، قرعه به نام تو افتاد.
ترتیبی دادم تا برای خرید به مغازه تان بیاییم.
بقیه ماجرا را خودت می دانی. هم می خواستم مرتب به دارالحکومه بیایی و هم نمی خواستم کسی تو را مشغول تعمیر جواهرات و جرم گیری زینت آلات ببیند. نباید می فهمیدند که برای کار به اینجا آمده ای.
ادامه دارد...
【السّلام ؏َــلیکَ یــآصــآحب الزمـــ❀ــآن】
#امام_زمان ﷻ
#شهداءومهدویت
#فرج_مولاصلوات🌹
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【با ما همراه باشید】↷
꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂
_ _ _ _ _ _ _ _ _
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
4_5992167079493504965.mp3
12.35M
🔸امید وصال
حکایاتی از تشرفیافتگان به محضر امام عصر علیهالسلام
📚 #داستان_های_مهدوی
🔘 آن مرد هاشمی
#امید_وصال
#داستان_تشرف
#او_خواهد_آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فقط_حیدرامیرالمومنین_است
#شهداءومهدویت
➥ @shohada_vamahdawiat
#السلام_علیک_یاامام_رئوف❤️
اولِ عشق خودت هستی و آخر،حرمت
نرود عمر هدر قَطعِ یقین در حرمت
فیضِ دستان شما دانه برایم پاشید
تا کبوتر شدم و داد مرا پَر حرمت
محشری هست حریمت که خدا میداند
آسمان را اُفُقِ چَشمِ تو میچرخاند
هرکسی را گرهٔ کور به کار افتاده
گذرش بر حَرَمِ تو دو سه بار افتاده
تو دعا کردی و افتاد دل ما یادت
یک سحر پَر زد و شد زائرِ گوهرشادت
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59