💢 شهیدان را شهیدان می شناسند
🔹شب قــبل از شهادت سجاد، تعدادی از همکاران تصمیم گرفتن که شبانه از مزار همکار شهیدشون محمدرضا خاوش زاده فرمانده پاسگاه نهضت آباد در رودبارجنوب که آذرماه ۹۶ در درگیری با
اشرار شهید شده بود زیارت کنند. فردای
اون زیارت سجاد در درگیـری با قاچاقچیان شهید میشه.
“ #شهید سجاد جرجندی نژاد” از کارکنان پلیس رودبار جـنوب بیست و ششم آبان ۹۷ در درگیـری با قاچاقچیان مـواد مخـدر به شهـادت رسید.
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
#ملاقات_با_امام_زمان
❤️کمک کردن امام زمان علیهالسلام به علاّمه حلّی در نوشتن یک کتاب قطور در یک شب
از جمله مقامهای بزرگی که برای آیة اللّه حلّی امتیاز به شمار می آید آن است که جزء افراد با ایمان به شمار می آید. یکی از دانشمندان سنّی که در بعضی رشته های علمی استاد علّامه حلّی بود، کتابی در مورد مذهب شیعه امامیّه نوشته بود و در مجالس، آن را برای مردم می خواند و آنها را گمراه می کرد و از ترس آنکه نکند کسی از دانشمندان شیعه نوشته های آن را ردّ کنند کتاب را به کسی نمی داد که بنویسد و جناب شیخ همیشه در فکر طرح نقشه ای بود تا آن را بدست آورد و نوشته های آن را ردّ کند.
ناچار از محبّت بین استاد و شاگرد استفاده کرد و از او خواهش کرد تا آن کتاب را به او قرض بدهد.
چون استاد سنّی نمی خواست که بلافاصله دست ردّ بر سینه او بزند گفت: «من قسم خورده ام که این کتاب را بیشتر از یک شب پیش کسی نگذارم.»
علّامه حلّی نیز آن مدّت زمان را غنیمت شمرد و کتاب را گرفت و به خانه برد که در همان شب آن کتاب را تا جایی که ممکن است بازنویسی کند.
چون به نوشتن مشغول شد و نصفی از شب گذشت خوابش گرفت، ناگهان حضرت صاحب الامر(ع) ظاهر گشت و به علّامه حلّی گفت: «کتاب را به من بده و تو بخواب.»
وقتی که شیخ از خواب بیدار شد دید که باز نویسی شده آن کتاب از کرامت صاحب الامر(ع) تمام شده است.
در نقل دیگری آمده است: علّامه حلّی کتابی از بعضی از دانشمندان خواست که نسخه برداری کند.
استاد سنّی آن کتاب را به علاّمه نداد چون آن کتاب مهمّی بود تا اینکه این اتّفاق افتاد که به او کتاب را داد به شرط آنکه یک شب بیشتر پیش او نماند و نسخه برداری آن کتاب کمتر از یک سال نمی شد که انجام شود.
پس علّامه حلّی کتاب را به منزل خودش آورد و در همان شب شروع به نوشتن آن کرد، پس از اینکه چند صفحه نوشت خسته شد.
ناگهان دید مردی که شبیه مردم حجاز است از در وارد شد و سلام کرد و نشست.
آن شخص گفت: «ای شیخ! تو این اوراق را مسطر بکش و من می نویسم.»
پس شیخ برای او مسطر می کشید و آن شخص می نوشت و از سرعت کتابت، مسطر به او نمی رسید.
وقتی خروس هنگام صبح شروع به خواندن کرد کتاب تمام شده بود.
بعضی گفتند: چون شیخ خسته شد خوابید. و وقتی بیدار شد کتاب نوشته شده بود.
(- مجالس المؤمنین)
#او_خواهد_آمد
#شهداء_ومهدویت
🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
☘تب کرده ام دوباره برای ضریح تو
هی غصه میخورم به هوای ضریح تو
☘شش گوشه ی قشنگ تورا کی بغل کنم
مُردم ز انتظار،فدای ضریح تو
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#شب_جمعه_حرم_آرزوست
➥ @shohada_vamahdawiat
Dua-Kumail-Samavati.mp3
8.39M
#دعای_کمیل...
شب آمده تا دل زِ خدا یاد کند
بنده از کارِ بدش توبه و فریاد کند
چون به فرمودهِ حق دستِ دعا بردارد
او اجابت کند و بنده ی خود شاد کند.
🌺التماس دعا
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اعنّی فیهِ علی صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین.
خدایا یاری کن مرا در این روز بر روزه گرفتن وعبـادت وبرکنارم دار در آن از بیهودگی وگناهان وروزیم کن در آن یادت را برای همیشه به توفیق خودت ای راهنمای گمراهان
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
بخشش کنید، اما نگذارید از شما سوء استفاده شود.- زندگی
جمله ی امروز 👆👆
❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃
#درد_دل_با_یار_سفرکرده
عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود
شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق می شود
🌹 #شهداء_ومهدویت
======👇======
@shohada_vamahdawiat
======🌹======
🌹امیرالمؤمنین معلم بشریت
✨ ای مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقی واجب شده است ، پس حق شما بر من اینکه شما را آموزش دهم تا بیسواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید...
📒 #نهج_البلاغه خطبه۳۴
🗓 ۱۲ اردیبهشت ، روز بزرگداشت استاد شهید مرتضی مطهری (رحمة الله عليه) و روز معلم گرامی باد.
🆔 @shohada_vamahdawiat
#در_قصر_تنهائی
#صفحه_بیست_یکم
ما در نزديكى شهر مدائن هستيم، چهره امام حسن(ع) از شدّت خونريزى، زرد شده است .
همه نگران هستند، اگر آن نامرد، خنجرش را مسموم كرده باشد خطر بزرگى، جان امام را تهديد مى كند .
وارد شهر مى شويم، امير شهر مدائن، سعد بن مسعود با خبر مى شود و به استقبال ما مى آيد .
آرى، حضرتعلى(ع)، سعد بن مسعود را به عنوان امير مدائن انتخاب نموده بود و امام حسن(ع) هم او را در همان مقام، باقى گذاشته است .
امير مدائن تا امام را به اين حالت مى بيند دستور مى دهد كه بهترين پزشك شهر را با خبر كنند .
او امام را به خانه خود مى برد و امام در آنجا بسترى مى شود .
نگاه كن، پزشك وارد اتاق مى شود و زخم امام را مورد بررسى قرار مى دهد، خدا را شكر كه خنجر مسموم نبوده است .
او به امام مى گويد كه استراحت كند و براى زخم امام، دستور تهيه داروى مخصوصى را مى دهد .
امام به ياد بىوفايى مردم كوفه مى افتد و چنين مى گويد : "من مى دانستم كه در شما مردم هيچ خيرى نيست، شما ديروز پدرم را كشتيد و امروز با من چنين كرديد" .
سپاه امام در هم ريخته شده است، عدّه زيادى به معاويه ملحق شده اند،عدّه كمى هم كه به امام وفا دار مانده اند با شنيدن خبر مجروح شدن امام، روحيه خود را از دست مى دهند .
گزارش هايى كه از اطراف مى رسد نشان دهنده اين است كه عدّه زيادى از مردم به سپاه معاويه ملحق شده اند و عدّه اى هم در پى فرصت هستند تا امام را اسير نموده و تحويل معاويه بدهند .
آرى، امروز مرز دوست و دشمن به هم ريخته است، اگر امام حسن(ع)صلح نكند به دست ياران خود ترور خواهد شد .
نگاه كن زيد بن وهب به ديدار امام مى رود بيا همراه او برويم .
زيد بن وهب حضور امام سلام مى كند و مى گويد : "اين چه حالى است كه من مى بينم، شما در بستر بيمارى قرار گرفته ايد و مردم متحير هستند كه چه كنند ؟" .
امام نگاهى به او مى كند و مى فرمايد : "تو از كدام مردم سخن مى گويى ؟ به خدا قسم ! معاويه براى من بهتر از اين مردم است، اينان خيال مى كنند كه شيعه من هستند ; امّا براى كشتن من نقشه ها دارند، اگر من با معاويه صلح كنم بهتر است از اين كه به دست سپاهيان خود كشته شوم" .
زيد بن وهب مى گويد : "اى پسر رسول خدا، آيا ياران خود را به حال خود رها مى كنيد ؟" .
امام در پاسخ مى گويد : "مى گويى چه كنم ؟ از يادم نمى رود آن روزى كه نزد پدرم حضرتعلى(ع) نشسته بودم، او به من نگاهى كرد و فرمود : "اى حسن، روزى مى آيد كه من شهيد شده باشم و تو گرفتار بنى اميّه شوى، آن روز آنها پول زيادى را در ميان مردم تقسيم كنند و مردم را از دين خدا منحرف كنند"".
#امام_حسن
#مظلوم_تاریخ
#شهداء_ومهدویت
🌷🌷🌷🌷🌷🍃🍃🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
💢دعا کن امام زمان شهادتنامه ی منو امضا کنه
🔹 شب 21 ماه رمضان بود که برایم پیامک فرستاد. ما مشغول پختن نذری بودیم. دیدم نوشته است: «آبجی، نذری که میپزی برای من هم دعا کن.» پرسیدم: «چی شده جواد؟ برای چی دعا کنم؟»
🔹جواد نوشت: «دعا کن امامزمان(عجل الله فرجه) شهادتنامه منو امضا کنه.»
🔹پانزدهم تیرماه ۹۵ مصادف با عید سعید فطر گروهک تروریستی جیش الظلم با حمله به مرزبانان مرز جکیگور باعث به شهادت رسیدن چهار مرزبان به نام های سجاد آباریان، جواد ترقی، عباس شهرکی و رضا ایرانی شدند
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
🌷مهدی شناسی ۳۴🌷
🔷وقتی پرده می گذاریم،یعنی رابطه ی چندان خوبی با نور مستقیم خورشید نداریم؛چون محدود هستیم و ضیق وجودی داریم و اگر اندکی بیشتر با این چشم محدودمان به او نگاه کنیم،کور می شویم.
🔷یعنی چون محدودیم،از او کناره می گیریم؛نه فقط به خاطر این که او قوی است.بلکه به خاطر این که ظرفیت ما کم است و تحمل این همه نور را ندارد.
🔷خورشید این طور نیست که بگوید:حالا که محدودی،من هم غروب می کنم!
🔷او آن قدر مهربان است که با وجود پرده ها و محدودیت ها سعی می کند از هر روزنه ای که شده،نور خود را برساند.
🔷اصل وجود امام در میان مردم برکت است.امام باقر علیه السلام می فرمایند:"به درستی که خداوند به واسطه ی یک مومن حقیقی،نابودی را از قریه ای برمی دارد."
🔷اگر امام مهدی علیه السلام نبود اوضاع و احوال هستی،هرگز چنین نبود؛نه آب شیرینی پیدا می شد تا انسان بنوشد و نه هوای سالمی که استنشاق کند.روزی ها هم این طور بر اهل زمین سرازیر نمی شد.
🔷وجود ایشان در کل هستی است که اینچنین بلاها را نگه داشته است.
#مهدی_شناسی
#قسمت_34
#شهداء_ومهدویت
🌺🌺🌺🌺🍃🍃🍃🍃🍃
💐 #شهداء_ومهدویت
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59