فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید تو
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
بسم الله الرحمن الرحیم اسامی شرکت کنندگان سومین مسابقه ما #خطبه_غدیر
۱_حسین احمدی از تهران
۲_امیر محمد پورعلی از مشهد
۳_فاطمه حاتمی از الیگودرز
۴_نرگس یعقوبی از همدان
۵_شیوا ایوبی از کرمانشاه
۶_طاهره کریمی از تهران
۷_فائزه امینی از سمنان
۸_زیبا علیزاده از قم
۹_نیایش جعفری
۱۰_امیر علی اصغرزاده از کاشان
۱۱_زهرا علیخانی از ساوه
۱۲_فاطمه کریمی از یزد
۱۳_لیلا سادات میرصالحی از کرج
۱۴_امیرمهدی حسینی از اصفهان
۱۵_حمیده سادات ثاقب از کرج
۱۶مریم کیا از تهران
۱۷_مرضیه یعقوبی از همدان
۱۸_شاهین افروخته از قزوین
۱۹ فاطمه سادات
۲۰_حسن میرباقری از نطنز
۲۱زهره علیخانی از تهران
۲۲_سارا لرستانی از البرز
۲۳_محمد حسین از شمیران
۲۴_سمیه خلیلیان از ایلام
۲۵_ علی رشید پور از تهران
۲۶_ فاطمه علیخانی از ساوه
۲۷ زهره علیخانی از تهران
۲۸_کاوه نعمتی از کاشان
۲۹_علی نعمتی از کاشان
۳۰_ریحانه انوری از استان البرز
۳۱_ اعظم عزیزی از شهرستان بهارستان
۳۱_امیر حکیمی از ایران
۳۲_حسین تنها از کرج
۳۳ مجید قنبری از کاشان
۳۴_حمیده از ساری
۳۵ معصومه میراحمدی از مشهد
۳۶_امیر صمدی از اصفهان
۳۷_نادر ابراهیمی از مهرشهر
۳۸ _علیمحمد کریمی از تهران
۳۹_ مهرنوش قربانعلی از کازرون
۴۰ _نگار ترابی از تهران
۴۱_سمیه کرمانی
۴۲ _طاهره مسیبی از شهر درچه
۴۳ فاطمه مزاری از قم
۴۴زهره نیازی از تهران
۴۵_ اکرم سلیمی از رشت
۴۶ _محمد مهدی گنجی زاده از شیراز
۴۷_ سیده خاتمه موسوی از شیراز
۴۸_لیلا میرصالحی از کرج
۴۹_ مژده حسینی از زاهدان
۵۰_عباس مقدم از ساری
۵۱_ سید رضا باقری از تهران
۵۲_علی محمدی از اسلام شهر
۵۳_زهره از کرج
اگر دوستی نامش از قلم افتاده لطفا سریع به آیدی زیر خبر بده👇👇
@Yare_mahdii313
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم سلام🌹
ممنونم از دوستانی که در مسابقه #خطبه_غدیر شرکت کردند ان شاءالله از دست مولامون امیرالمومنین علیه السلام امروز عیدی بگیرند💖💖💖
هدف ما از برگزاری این جور مسابقات شناخت ائمه اطهار علیهم السلام هست ان شاءالله ما رو از دعای خیرتون بی نصیب نفرمایید 🙏🙏🙏
اگر دوستی نامش از قلم افتاده لطفا سریع به آیدی زیر خبر بده تا حقی از دوستان ضایع نشه🌹🌹🌹
@Yare_mahdii313
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت132
از حرفش کمی جا خوردم و تپش قلب گرفتم.
همانجا ایستادم، او هم ایستاد. خجالت را کنار گذاشتم و در چشمهایش نگاه کردم. چطور میگفتم که خیلی دوستش دارم. آب دهانم را قورت دادم و سعی کردم به خودم مسلط باشم و گفتم:
–من از قانون جذبی که گفتید چیزی سردرنمیارم. ولی شاید این بار روی شما عمل کرده باشه، چون خیلی قبل از این که شما متوجهی من شده باشید.
من شما رو دیده بودم و اون کششی که ازش حرف زدید در من بوجود امد. سرم را پایین انداختم و دنبالهی حرفم را گرفتم:
–وقتی شما هم از علاقتون گفتید، متوجه شدم که خدا داره امتحانم میکنه.
شاید خدا مارو سر راه هم قرار داده تا ببینه بازم به قراری که باهاش گذاشتم پایبندم. چون گاهی وقتی انسان به چیزهایی که توی ذهنش غیر قابل باوره میرسه، ممکنه از هیجانش، قول و قرارش یادش بره.
آخه با توجه به حرفهایی که قبلا گفتید، غیر ممکن بود که شما هم به من علاقمند بشید.
ذوق را در چشم هایش دیدم. مهربان پرسید:
– کدوم قرار؟
شروع به قدم زدن در آن خیابان خلوت کردیم و گفتم:
–اذان.
وقتی قیافهی متعجبش را دیدم، ادامه دادم:
–یادتونه اون بازی کامپیوتری رو گفتم؟
–خب؟
–خدا اونقدر مانع سر راه آدمها قرار میده، تا نتونن به قرارشون برسن. مثل همون بازیهای هیجان انگیزو گاهی هم ترسناک.
ولی آدم ها باید زرنگ باشن، اونی برندس که پیچ و خم راهها رو بهتر بتونه پیدا کنه.
این مهریهایی که گفتم، تنها راهی بود که به ذهنم رسید، برای رسیدن به قرارم با خدا.
میخوام به خدا ثابت کنم که من فقط از روی شکم سیری و خوشی نیست که دستورش رو گوش میکنم. روزهایی توی زندگیم بوده که برام سخت بوده، یا مشکلاتی داشتم که سر قرار رسیدن برام واقعا مشکل بود. ولی خب همیشه یه راهی پیدا میشه، تا آدم به هدفش برسه. این رسیدن سر قرارم اصلا مانعی نیست برای دوست داشتن عزیزان. بلکه حتی یه پلکانه برای بیشتر علاقمند شدن.
همانطور که کنارم قدم برمیداشت، نگاهم کرد. هنوز متعجب بود. دستهایش را در جیبش قرار داد و نفس عمیقی کشید.
–یعنی به نظر تو زندگی یه بازیه؟
–میشه اینطور هم گفت، یه بازی گاهی، پیچیده. البته من اینطور تعبیرش میکنم. چون همیشه دنبال راه حل هستم. شاید بشه گفت یه معماست.
فقط فرقی که هست، توی نتیجشه. شاید بعضی بازیها نتیجهایی نداشته باشن، وفقط محض سرگرمی درست شده باشند.، ولی زندگی اینطور نیست. یعنی نباید باشه. نباید از سر سرگرمی زندگی کرد.
این دنیا با همهی سختیهاش یه نتیجهی عالی داره...
صدای زنگ گوشیاش باعث شد سکوت کنم.
از صحبتهایی که با فرد پشت خط کرد فهمیدم که با مادرش صحبت میکند.
بعد از قطع تماس با خنده گفت:
–نمیدونم چرا مامانم امشب نگرانم شده. خب ادامه ی حرفت رو بزن.
با لبخند گفتم:
–میخواهید ادامهی بحث بمونه برای بعد. زودتر برید تامامانتون نگران نشه.
دستم را گرفت و نگاهی به اطراف انداخت و گفت:
–اینجا پرنده هم پر نمیزنه، چه محل خلوتی دارید. بعد بوسهایی روی دستم زد.
–خوش به حال مامانم با این عروس گلش...
✍#بهقلملیلافتحیپور
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
<======💚🌹💚======>
@shohada_vamahdawiat
<======💚🌹💚======>
✍ انتظار " بدون لمسِ درد،
شعر طوطیوار کودکانهای است، به وقت طلوع و غروب جمعههایمان!
🌾قرنهاست دردِ نهفتهٔ این مصرع،
آرامش دنیایمان را بلعیده، و ما هنوز به تبِ خواستنش، دچار نیستیم ...
♨️"غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد..."
#استاد_شجاعی
#غفلت_از_امام
#تلنگر_مهدوی
#امام_زمان
#جمعه
<======💚🌹💚======>
@shohada_vamahdawiat
<======💚🌹💚======>
#الماس_هستی
#صفحههشتاددوم
اسم من ابوحنيفه است، از رهبران اهل سنّت هستم و طرفداران زيادى دارم. امروز به مسجد مى روم تا نماز بخوانم، نگاهم به نوجوانى مى افتد كه در مسجد نماز مى خواند.
چند نفر از جلوى او رد مى شوند، مانع رفت و آمد آنان نمى شود و به نماز خود ادامه مى دهد. من تعجّب مى كنم، اين نوجوان كيست كه از احكام نماز بى خبر است، مگر او نمى داند كه هنگام نماز نبايد اجازه بدهد كسى از جلويش رد بشود.
به من مى گويند او پسر امام صادق(ع) است، بر تعجّب من افزوده مى شود، خوب است اين بار كه با امام صادق(ع) روبرو شدم ماجرا را به او بگويم.
روز بعد نزد امام صادق(ع) مى روم و به او مى گويم:
ــ من ديدم كه پسرت نماز مى خواند و مردم از مقابلش رفت و آمد مى كردند و او مانع آن ها نمى شد.
ــ اكنون پسرم را صدا مى زنم اينجا بيايد و تو سؤال خود را از او بپرسى.
لحظاتى مى گذرد، اكنون آن نوجوان در مقابل من ايستاده است، من سؤال خود را مى پرسم. او رو به پدرش مى كند و مى گويد: "اى پدر! من براى خدايى نماز مى خوانم كه از همه كس به من نزديك تر است، خداى من از خود من هم به من نزديك است، خدا در قرآن مى گويد: (وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ)، ما از رگ گردن به شما نزديك تر هستيم".
وقتى سخن او به اينجا مى رسد، امام صادق(ع) به سوى پسرش مى رود و به نشانه محبّت او را در آغوش مى گيرد و مى گويد: جانم به فدايت!
من آن روز فهميدم كه موقع نماز هيچ فاصله اى بين خدا و بنده اش نيست.
🌺🌺🌺🌺💐🌺🌺🌺🌺
#شناختعلیعلیهالسلام
#وفاطمهسلاماللهعلیها
#منحیدریم
#کانالشهداءومهدویت
#کپیآزاده
#نشرحداکثری
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سلام دوستان میلاد حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار مبارک🌹🌹🌹
اسامی برندگان دوره سوم قرعه کشی #خطبه_غدیر 👇👇
۱_خانم سمیه خلیلیان نفر اول
۲_ خانم اعظم عزیزی نفر دوم
۳_ خانم حمیده سادت ثاقب نفر سوم
۴_آقای محمد مهدی گنجی زاده نفر چهارم
دوستان عزیزم شماره کارت به آیدی زیر با همون آیدی که جواب مسابقه رو فرستادید ارسال کنید 🌹🌹🌹🌹
@Yare_mahdii313
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
سپاسگزارم از همه ی اعضای دوست داشتنی کانالم ممنون از همه اعضای محترم کانال هم اونائی که تو مسابقه شرکت کردن و هم اون هائی که با حضورشون دلگرمی ما رو برای خدمت بیشتر میکنند🌹🌹🌹🌹
دوستان میتونند نظر بدند که مسابقه بعدی راجع به کدام ائمه اطهار علیهم السلام باشه🌹🌹🌹🌹این سری به مناسبت میلاد حضرت زینب سلام الله علیها اسم ۴ برنده داشتیم
@kamali220
💢پلیس خوش بین
🔹پدرم به مناسبت عید فطر یک جفت کفش نو برای احمد خرید. اولین باری که کفش را پوشید رفت مسجد. ساعتی بعد دیدم با دمپایی برگشته . پرسیدم :
کفش هات کو ؟
بعد از نماز اومدم دیدم نیست !
دزدیدنش ؟
- اشکالی نداره . شاید اون بنده خدایی که برده آدم فقیری بوده و پولی برای خرید کفش نداشته ...!
حتی حاضر نشد در مورد آن شخص از کلمه دزد استفاده کند !
➥ @shohadanaja
➥ @shohada_vamahdawiat
📩
◄ #ڪـــــلام_شهـــــید
🍁شهید رضا شڪری پور:
ڪار ڪردن تو ممـلکت امام زمان
(عج) رو عشقه! #هرجا لازم باشه
حاضــرم ڪار ڪنم چہ فرماندهے
درجنگ چه ڪارگری در ڪارخانه.
<======💚🌹💚======>
@shohada_vamahdawiat
<======💚🌹💚======>