eitaa logo
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
10.3هزار ویدیو
26 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin کانال همراه باشهدا تا آسمان @shohadabarahin_amar آیدی مدیران @Sotoudeh2 @Janemanoseyedali
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره(دستنوشته) 🥀شهید مدافع حرم محرم ترک: 🌷امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت ، به یاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم عکس ها و فیلم هایی که از فاطمه داشتم را نگاه می کردم و در دلم به یاد حضرت افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله. 🌷در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد ، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمی دهد ،گفتم چی شده خانم طلا ، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه می کنی؟! گفت : بابایی دلم برات سوخته کی میایی ، من دوستت دارم ، بیا بابایی دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم.😔 🌷گفتم : برای بابایی شعر می خونی ؟ در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام می ریختم ، اشکم برای ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر را برایش آوردند... شهادت:۱۳۹۰/۱۰/۲۹ سالــــروز شهادت اولین شهید مدافع حرم عمه زینب(س) 🥀 🌱 🌱 🌷کانال شهدایی براهین وقرارگاه عمار @shohadabarahin_amar
... از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم...😔 به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭 دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... .🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 🌷 @shohadabarahin_amar
یا رادَّ ما قَدْ فاتَ ... به سر آمده، های گذشته، ‌های ریخته، های گم شده، های رفته، ‌های شکسته، ‌های چکیده، و آب‌های از جوی را تو باز می‌گردانی!! ای از رفته‌ها ...
2_144215245407004193.mp3
زمان: حجم: 14.26M
نمک گیرم کرد...🦋 به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar